نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج3) نویسنده : سنگری، محمدرضا جلد : 1 صفحه : 243
باقى نمانده باشد،چرا مانع رفتن او مىشوى؟با وساطت وزوايى پذيرفتم كه نوروزى در عمليات شركت كند.وقتى او شنيد كه مىتواند در عمليات شركت كند،سر از پا نمىشناخت؛يكسره مرا مىبوسيد و تشكّر مىكرد و در آخر گفت:پانزده خرداد سال 42 سينهام را آماج گلولههاى دشمن كردم،امّا از فيض شهادت محروم ماندم،حالا يكبار ديگر لباس رزم پوشيدهام و دوست دارم به آرزوى ديرينهام برسم.
وقتى نوروزى رفت،از وزوايى پرسيدم:تو از كجا مىدانى او چند لحظۀ ديگر شهيد مىشود؟ گفت:حالات او بهخوبى نشان مىدهد كه كمتر از يكساعت ديگر پر خواهد كشيد.حدود نيمساعت از شروع عمليات گذشته بود كه خبر شهادت نوروزى را آوردند. [1]
2.نوجوانان در صحنۀ نبرد
نوجوانان به خاطر فطرت پاكشان،در دفاع از حق و مبارزه با باطل پيشگام و جدّىاند.يازده نفر از نوجوانان در جنگ احد خود را در صف رزمندگان جاى دادند.رسول خدا(ص) هنگام سان ديدن از لشكر،آنها را ملاحظه فرمود و چون به سنّ بلوغ نرسيده بودند،آنها را بازگرداند،امّا دو نفر از آنها به اسامى«رافع»و«سَمُره»با اصرار،موافقت پيامبر(ص) را براى ماندن جلب كردند.رافع مىگويد:
[1].وصال،ص 50-55.حضور پيرمردان در جنگ با ضدّانقلاب نيز چشمگير بوده است.شهيد چمران در خاطرات خود مىگويد:«در پاوه پيرمردى 60 ساله با ريش سفيد به سراغم آمد و درخواست كرد كه او را به صف اوّل معركه بفرستم تا به شهادت برسد.از او پرسيدم كه چه تعليماتى ديده است كه چنين آرزويى دارد؟با التماس و تضرّع مىگفت:افتخار شهادت را از من سلب نكنيد،مرا براى پاسدارى راهها و كوهها نفرستيد.من فقط به اميد شهادت آمدهام و راستى اشك مىريخت و با لجاجت خواستار شهادت بود».(حديث حماسهها،ص 18).
نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج3) نویسنده : سنگری، محمدرضا جلد : 1 صفحه : 243