نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج2) نویسنده : سنگری، محمدرضا جلد : 1 صفحه : 162
بيان و ترسيم حالت شوق رزمندگان به حضور در جبهههاى نبرد جز با استناد به خاطرههاى خودشان ميسّر نيست. يكى از رزمندگان كه در سيزدهسالگى مشتاق حضور در جبهه بوده است، مىگويد:
سيزدهساله بودم كه حال و هواى جبهه را در سر مىپروراندم، امّا كمىِ سن همواره مانع اعزام من مىشد. چندينبار جهت ثبتنام به سپاه مراجعه كرده بودم، ولى به همين علت مرا نپذيرفتند. تمام ذهنم را جبهه دربر گرفته بود. صبحها بهجاى رفتن به مدرسه به سپاه مىرفتم تا شايد مرا بپذيرند. . . بالاخره كاسۀ صبرم لبريز شد. . . به يكى از شهرستانهاى مجاور مراجعه نمودم. قبل از ورود به سپاه چندينجا نذر كردم و بعد بهطرف محل ثبتنام بهراه افتادم. به هر وضعى بود مرا پذيرفتند و فرم ثبتنام را با خوشحالترين قلم دنيا كه در دستم بود پر كردم. . . در مورخۀ 25/5/65 اعزام شدم و بار اول بهمدت هفتماه مستمر در جبهه ماندم. . . و در مجموع تا آخر جنگ، جبهه را ترك نكردم. [1]
خبرنگار روزنامه جمهورى اسلامى از رزمندهاى علت حضورش را در جبهه جويا مىشود، او در پاسخ مىگويد:
وقتى جبهه نيستم، مثل اين است كه يك چيزى گم كردهام؛ مثل غذايى كه مىخوريم و سير مىشويم، وقتى در جبهه هستم، احساس مىكنم روحم سير مىشود و آنوقت است كه معناى زندگى را مىفهمم. [2]
2-2. شوق شركت در عمليّات
1-2-2. شوق رزمندگان
رزمندگان پس از حضور در جبهههاى نبرد، براى شركت در عمليّات و