responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 87
انتصاف
استيفاى حق مظلوم از ظالم ازسوى خداوند.
انتصاف در لغت به معناى طلب دادخواهى و گرفتن انتقام از ظالم به صورت عادلانه است (لسان العرب ، ج9 ، ص 333 ; تاج العروس ، ج3 ، ص 569) ، در اصطلاح كلام عبارت است از اين كه خداوند حق ستمديده را از ستمگر گرفته و به او باز مى گرداند (كشف المراد ، ص 335 ; اشراق اللاهوت فى نقد شرح الياقوت ، ص 349 و اللوامع الالهيه فى مباحث الكلاميه ، ص 222).
بحث انتصاف در كلام اسلامى شاخه اى ازبحث مربوط به اعواض است ، از نظر متكلمان عدليه عوض در برابر آلام و ناگوارى هايى كه بر فردى وارد مى شود و استحقاق آن را ندارد ، واجب است ، هرگاه الم و ناگوارى فعل خداوند باشد ، عوض بر خداوند واجب است ، و هرگاه فعل غير خداوند (انسان و حيوان) باشد ، بر غير خداوند واجب خواهد بود ، و در اين صورت آنچه به خداوند مربوط مى شود گرفتن حق متألم (مظلوم) از فاعل الم (ظالم) است كه انتصاف نام دارد.
متكلمان عدليه ـ اماميه و معتزله ـ در اصل وجوب انتصاف اتفاق نظر دارند ، ولى در نحوه وجوب و برخى نكات ديگر مربوط به آن اختلاف دارند.
برخى وجوب انتصاف را عقلى و عده اى نقلى دانسته اند و برخى ديگر هر دو وجه را گفته اند (كشف المراد ، ص 456 ; شرح الاصول الخمسه ، ص 505 و قواعد المرام فى علم الكلام ، ص 120).
كسانى كه انتصاف را واجب عقلى دانسته اند اين طور استدلال كرده اند كه انتقام نگرفتن از ظالم و عدم استيفاى حق مظلوم از جانب خداوند با وجود قدرت بر آن ، موجب از ميان رفتن حق مظلوم مى شود و چنين كارى عقلاً مذموم است بنابراين عقل به وجوب انتصاف بر خداوند حكم مى كند (كشف المراد ، ص 456 ; ارشاد الطالبين ، ص 285 و شرح الاصول الخمسه ، ص 505) خداوند مدبر بندگان خويش است و از اين جهت همانند پدر نسبت به فرزندان خود مى باشد ، همان گونه كه دفاع از فرزند و گرفتن حق او از ظالم بر پدر واجب است ، دفاع از مظلومان و گرفتن حقوق آنان از ستمگران نيز بر خداوند واجب است (كشف المراد ، ص 456).
دليل نقلى وجوب انتصاف يكى اين است كه قرآن كريم تصريح كرده است كه خداوند در ميان بندگان خود قضاوت خواهد كرد ، يعنى داد مظلوم را از ظالم خواهد ستاند و ديگرى اين كه مسلمانان خداوند را به صفت طالب توصيف مى كنند يعنى كسى كه حق يكى را از ديگرى طلب مى كند (كشف المراد ، ص 456). اميرالمؤمنين (عليه السلام فرموده است:خداوند ستم بندگان بر يكديگر را نمى بخشد و روز قيامت حق مظلوم را از ظالم باز مى ستاند و هيچ مظلمه اى بدون رسيدگى باقى نخواهد ماند (بحارالانوار ، ج7 ، ص 265) ، در حديث ديگرى فرموده است: خداوند در روز قيامت خطاب به بندگان خود مى گويد: امروز روزى است كه در ميان شما به عدالت و از روى انصاف داورى مى كنم و به كسى ظلم نمى شود. امروز هر چه به ظلم ازكسى گرفته شده از ظالم گرفته و به صاحبش باز مى گردانم (روضه كافى ، ج8 ، ص105 ، حديث 79).
اين مطلب از پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم) و ديگر امامان اهل بيت (عليهم السلام) روايت شده است (نهج الفصاحه ، ج1 ، ص 101 ; اصول كافى ، ج2 ، كتاب ايمان و كفر ، باب الظلم ; و بحارالأنوار ، ج 75 ، باب الظلم وانواعه).
ديدگاه مشهور متكلمان عدليه اين است كه اگر ظالم در حال ظلم توان پرداخت بدل ـ مقدارى كه حق مظلوم را جبران نمايد ـ به مظلوم را نداشته باشد خداوند جلو او را مى گيرد و اجازه نمى دهد تا بر مظلوم ستم نمايد. زيرا انتصاف در صورتى معنا دارد كه ظالم چيزى نقداً داشته باشد يا از كسى طلب داشته باشد تا خداوند حق مظلوم از ظالم گرفته و به مظلوم بدهد. (كشف المراد ، ص 335ـ336 ; شرح جمل العلم والعمل ، ص 121ـ 122 ; الاقتصاد الهادى إلى طريق الرشاد ، ص 90ـ 91).
ابوهاشم معتزلى و ابوالصلاح حلبى مى گويند: شرط انتصاف برخوردارى ظالم از اعواض در زمان ظلم نيست. لذا اگر ظالم در حين ظلم دستش خالى باشد و بر عهده كسى ديگر هم حقى نداشته باشد لازم نيست خداوند قدرت را از او بگيرد و از ظلم بازش دارد. به شرط اين كه خداوند ظالم را تا آن موقع زنده نگهدارد كه عوضى را مستحق شود تااستيفاى حق مظلوم از وى ممكن گردد. (شرح الاصول الخمسه ، ص 505 ; كشف المراد ، ص 457 ; تقريب المعارف ، ص 92).
ابوالقاسم كعبى چنين شرطى را لازم ندانسته و گفته است اگر ظالم بدون اين كه عوضى را مستحق باشد از دنيا برود ، خداوند از باب تفضّل حق مظلوم را به وى مى دهد (كشف المراد ، ص 457) ولى اشكال اين قول ـ همانند قول ابوهاشم ـ اين است كه انتصاف واجب است ، وبا تفضّل در طولانى كردن عمر ظالم ، يا دادن حق مظلوم ، با وجوب انتصاف سازگارى ندارد (الذخيره ، ص 244).
بر ديدگاه ، مشهور نيز اشكال شده است به اين كه ما ستمكاران بسيارى را مى شناسيم كه از دنيا رفته اند بدون اين كه مستحق اعواض بر خداوند بوده باشد ، اگر هم چنين استحقاقى داشته اند ، اندك بوده و متناسب با ستمكارى هاى آنان نبوده است.
در پاسخ گفته شده است اگر مجموع دوران كودكى و دوران بلوغ ستمكاران را در نظر آوريم آنان در معرض آلام بسيارى قرار گرفته ومستحق اعواض بوده اند ، و از طرفى عوضى كه بر خداوند استحقاق داشته اند با آنچه به مظلومان بدهكار بوده اند ، قابل مقايسه نيست ، زيرا مقدار عوض بر خداوند خيلى زياد است ، ولى مقدار بدهكارى به آنان به مظلومان به اندازه حقى است كه از آنان تباه كرده اند ، بنابراين ، در مجموع مى توان گفت كه اعواض ظالمان با حقوقى كه از مظلومان برعهده آنان است ، برابرى مى كند ، در مورد ستم هايى چون كشتن پيامبران و امامان و اولياء خداوند نيز گفته اند اين گونه ستم ها از نظر انتصاف با كشتن انسان هاى بى گناه ديگر تفاوتى ندارد ، اگر چه از نظر جرم و جنايت و استحقاق عقوبت با آنها تفاوت عظيمى دارد (المنقذ من التقليد ، ج1 ، ص 349ـ 350).

منابع
(1) ارشاد الطالبين إلى نهج المسترشدين ، سيورى حلّى ، مقداد بن عبدالله (م826هـ)تحقيق مهدى رجايى ، مكتبة المرعشى ، قم ، 1405هـ.ق ؛
(2) اشراق اللاهوت فى نقد شرح الياقوت ، الحسينى العبيدلى ، عميدالدين بن مجدالدين ، تحقيق: على اكبر ضيايى ، ميراث مكتوب ، تهران ، 1381ش ؛
(3) اصول و روضه كافى ، كلينى ، محمد بن يعقوب328 ، تصحيح على اكبر غفارى ، دارالكتب الاسلاميه ، تهران ، 1362هـ.ش ؛
(4) الاقتصاد الهادى إلى طريق الرشاد ، سيورى فاضل مقداد ، (م826) منشورات مكتبة جامع چهل ستون ، تهران ، 1400هـ.ق ؛
(5) بحارالانوار ، مجلسى ، محمدباقر1111 ، مؤسسة الوفاء ، بيروت ، 1403هـ.ق ؛
(6) تاج العروس من جواهر القاموس ، زبيدى محمدمرتضى ، منشورات مكتبة الحياة ، بى جا ، بى تا ؛
(7) تقريب المعارف فى علم الكلام ، تحقيق رضا استادى ، بى تا ، بى جا ، 1424هـ.ق ؛
(8) الذخيرة فى علم الكلام ، علم الهدى ، شريف مرتضى (م436) ، تحقيق سيد احمد حسينى ، مؤسسة النشر الاسلامى ، قم ، 1411هـ.ق ؛
(9) شرح الاصول الخمسه ، قاضى عبد الجبار (م415) ، تحقيق عبدالكريم عثمان ، مكتبة وهبة ، مصر ، 1416هـ.ق ؛
(10) شرح جمل العلم والعمل ،سيد مرتضى علم الهدى (م436هـ) تصحيح يعقوب جعفرى ، دارالاسوه ، بى جا ، 1414هـ.ق ؛
(11) قواعد المرام فى علم الكلام ، ابن ميثم كمال الدين بحرانى (م/699) ، مكتبة المرعشى ، قم ، 1398هـ.ق ؛
(12) كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد ، با مقدمه و تصحيح آيت الله حسن حسن زاده آملى ، مؤسسة النشر الاسلامى ؛
(13) لسان العرب ، ابن منظور ، جمال الدين محمد بن مكرم (م/711) ، دارصادر ، بيروت ، بى تا ؛
(14) اللوامع الالهيه فى مباحث الكلاميه ، سيورى فاضل مقداد ، (م/826) ، تحقيق و نشر الفكر الاسلامى ، قم ، 1424هـ.ق ؛
(15) المنقذ من التقليد ، حمصى رازى ، سديد الدين محمود ، مؤسسة النشر الاسلامى ، جامعه مدرسين ، قم ، 1412ق ؛
(16) نهج الفصاحه الحاوى لقصار كلمات الرسول الأكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) ، تحقيق غلام حسين مجيدى ، مؤسسه انصاريان للطباعة والنشر ، قم ، 1421هـ.ق.؛
محمدحسين فصيحى
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 87
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست