responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 73
امامت امام حسين (عليه السلام)
امام حسين (عليه السلام) در سوم شعبان در سال سوم هجرى در مدينه ديده به جهان گشود (اصول كافى ، ج1 ، ص463) و در سال 61 پس از قيام در مقابل حكومت يزيد بن معاويه در كربلا در دهم محرم روز عاشورا توسط سنان بن انس به شهادت رسيد (معارف ، ص124 ، تاريخ طبرى ، ج4 ، ص301).
امام حسين (عليه السلام) شش سال از دوران زندگى اش را با جدّ بزرگوارش سپرى كرد و در اين مدت هميشه در كنار رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) بوده و حتى در وقت نماز از آن حضرت جدا نمى شد. رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) با جملاتى كه درباره امام حسين فرموده گوشه اى از فضائل او و برادرش را به مردم بازگو نمود ، مانند اين حديثالحسن والحسين سيدا شباب أهل الجنّة (سنن ترمذى ، ج5 ، ص321 ; شرح مسلم ، ج6 ، ص41) و يا فرمود: حسين منّى وأنا من حسين (بحارالأنوار ، ج43 ، ص316).
پس از رحلت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) حدود سى سال در كنار پدرش امام على (عليه السلام در عرصه هاى مختلف چون جنگ جمل ، صفين و نهروان حضور داشت (الاصابه ، ج1 ، ص333) از آن حضرت خطبه اى در جنگ صفين نقل شده كه ضمن آن مردم را به جنگ ترغيب مى كرد. (بحارالأنوار ، ج32 ، ص405) در مراحل مقدماتى جنگ صفين در گرفتن آب از دست شاميان نقش داشت ، امام على (عليه السلام) بعد از آن پيروزى فرمود: هذا أوّل فتح ببركة الحسين. (همان ، ج44 ، ص266).
پس از شهادت اميرمؤمنان در مدت ده سال امامت برادرش ، هميشه در كنار و مدافع او بود (همان ، ج44 ، ص200 ; كشف الغمه ، ج2 ، ص250).
پس از شهادت امام حسن (عليه السلام) ده سال امامت آن حضرت در دوران حكومت معاويه سپرى گرديد (بحارالأنوار ، ج44 ، ص200 ; العوالم ، ص328).
دلايلى كه بر امامت امام حسين (عليه السلام) ذكر شده علاوه بر دلايل امامت امامان دوازده گانه ، از قرار ذيل است:
1. روايت متواتر از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم خطاب به امام حسين (عليه السلام) كه فرموده است:هذا إمام ابن إمام أخو إمام ابوأئمة التسعة تاسعهم قائمهم (خصال ،ص475 ; كفاية الأثر ، ص38 ; الرسائل العشر ، ص98) همچنين روايتى كه جابر بن عبداللّه انصارى از مصداق اولى الأمر از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) پرسيد و حضرت در جواب فرمود:...هم خلفائي يا جابر وأولياء الأمر بعدي أوّلهم أخي علىّ ثمّ من بعده الحسن ولده ثمّ الحسين... (كمال الدين ، ص253 ; بحار ، ج23 ، ص289) و نيز در روايتى از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) آمده است كه اشاره به امام حسن و حسين فرمود: ابناى هذان إمامان قاما أو قعدا (ارشاد مفيد ، ج2 ، ص27) اين دو فرزند من دو امام هستند بپا خيزند ] و جنگ كنند [ يا بنشينند ] و دست از حق خود بازداشته و صلح كنند [ .
2. از ديگر دلايل امامت امام حسين (عليه السلام وصيت برادرش امام حسن (عليه السلام) به او مى باشد. در روايتى آمده است كه امام حسن (عليه السلام قبل از شهادت ، امام حسين (عليه السلام) را وصى خويش گردانيد و اسرار امامت را به او گفت و ودايع خلافت را به او سپرد (بحارالأنوار ، ج44 ، ص138 ; ارشاد مفيد ، ج2 ، ص24 ; قواعد المرام ، ص19 ، شرح باب حادى عشر ، ص50).
3. اجماع از دلايلى است كه از سوى برخى از متكلمان چون فياض لاهيجى بر امامت امام حسين (عليه السلام) مطرح شده است (گوهر مراد ، ص525).
4. با توجه به اين كه هيچ گاه زمان خالى از امام نيست و از سوى ديگر امام بايد معصوم باشد (المنقذ من التقليد ، ص583 ; اوائل المقالات ، ص74) از آن جا كه در عصر امام حسين (عليه السلام غير از وى كسى ديگر از مقام عصمت برخوردار نبوده است در نتيجه امامت منحصر به آن حضرت مى باشد ، در غير اين صورت دو اشكال پيش خواهد آمد: يا آنكه ملتزم به نفى وجوب امامت شويم و يا چون حشويه امامت افراد غير معصوم ، مانند بنى اميه را بپذيريم (شرح جمل العلم والعمل ، ص 221 ; الشافى فى الإمامه ، ج3 ، ص148).
5. ظهور معجزات و خوارق عادات از امام حسين (عليه السلام) دليل ديگر امامت آن حضرت مى باشد (اثبات الهدايه ، ج5 ، ص210) قطب راوندى در كتاب الخرائج والجرائح چندين معجزه براى امام حسين (عليه السلام) برشمرده است (الخرائج ، ص 201).
6. گستردگى علم امام حسين (عليه السلام از دلايل روشن امامت آن حضرت است. ائمه اهل بيت (عليهم السلام) از هيچ كس كسب علم نكردند و در عين حال از همه مردم زمان خود به احكام دين و حوادث جهان داناتر بودند و هر مسئله اى كه از ايشان سؤال مى شد بى درنگ و به بهترين وجه پاسخ مى گفتند ، بنابراين روشن مى گردد كه سرچشمه علم و دانش آنان پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم و در نتيجه جهان غيب بوده است (كمال الدين ، ص 91).
برخى از مباحث كلامى مهم و قابل توجه و مطرح در زمان امام حسين (عليه السلام) عبارتند : 1. مسئله مهم امامت كه آيا تنصيصى است و يا انتخابى؟ 2. حكم مرتكب كبيره كه آيا كافر است يا فاسق؟3. مسئله قضا و قدر ، ممكن است مسائل كلامى ديگر نيز به طور مبهم مطرح بوده باشد ، اما اين كه امام حسين (عليه السلام) در مورد اين گونه مسائل با كسى مناظره داشته است و يا مورد پرسش قرار گرفته است ، شواهدى در دست نيست ، و لكن از بررسى روايات كه از آن حضرت به ما رسيده است ، خصوصاً دعاى شريف عرفه مى توان گفت كه در بسيارى از آموزه هاى كلامى نظر و اشاره دارد. از آنجا كه بررسى همه موضوعات كلامى در گفتار امام از حوصله اين نوشتار خارج است ، به برخى از ديدگاه هاى آن حضرت در اين موضوع چون توحيد ،نبوت ، امامت ، قضا و قدر ، و ...اشاره مى گردد:
توحيد كه ريشه همه باورهاى اسلامى است در كلام امام به روشنى و زيبايى خاص بيان شده است. امام ، خداوند را منزه از داشتن فرزند و شريك در ملك و صنع مى داند:الحمد للّه الّذى لم يتّخذ ولداً فيكون مورثاً ولم يكن شريك فى الملك فيضادّه فيما ابتدع.. ; ستايش مخصوص خدايى است كه فرزندى ندارد ، تا وارثى براى او باشد و شريكى در ملك و سلطنت ندارد تا در آفرينش كسى با او مخالفت ورزد و قدرت كامله اش در صنع و ابداع محتاج به معاونت كسى نيست تا او را يارى كند (دعاى عرفه17). از ديدگاه امام ، خشم خدا بر يهود آن گاه سخت گرديد كه براى او فرزند قائل گرديدند و خشم بر مسيحيان آن وقت شديد شد كه به خدايان سه گانه معتقد شدند و غضب خدا بر آتش پرستان وقتى بيشتر شد كه به جاى خدا آفتاب و ماه پرستيدند (مقتل خوارزمى ، ص239).
آن حضرت در توصيف خدا خطاب به ابن ارزق مى فرمايد:اى ابن ارزق خداى خودم را آن گونه وصف مى كنم كه او خودش را توصيف كرده و او را چنان معرفى مى كنم كه خويش را معرفى كرده است ، به حواس درك نمى شود و به مردم قياس نمى گردد ، او نزديكى غير چسبيده و دورى غير جداست ، يگانه است و تجزيه نمى پذيرد به آيه ها و نشانه ها شناخته مى شود و به علامت ها توصيف مى گردد ، خدايى جز او كه بزرگ و متعال است وجود ندارد (توحيد صدوق ، ص85) در دعاى عرفه كه دوره كامل و عالى درس توحيد و خداشناسى است مى فرمايد: بارالها از رفت و آمد آثار و جا به جايى اطوار دريافتم كه خواست تو از من اين است كه در هر چيزى خود را به من معرفى نمايى و در هيچ چيز نسبت به تو ناشناس نباشم (دعاى عرفه) و همين طور مى فرمايد: كى نهان بودى تا يافتنت نياز به دليل باشد كه به تو دلالت كند و كى دور بودى تا همان آثار به تو رساند ، كور باد چشمى كه تو را مراقب بر آثار نبيند (دعاى عرفه).
كى رفته اى ز دل كه تمنـا كنم تـو را كى گشته اى نهفته كه پيدا كنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدى كه من با صد هـزار ديده تماشا كنـم تـو را
ماذا وجد من فقدك وماذا فقد من وجدك (دعاى عرفه).
در مورد گستردگى علم خداوند مى فرمايد: اى خدايى كه بر تو پوشيده نيست بر هم نهادن پلك ها و بر هم زدن چشم ها و پس پرده ها و آنچه در نهان دل هاست. (اقبال الاعمال ، ص86
امام خداوند را فعّال ما يشاء مى داند ، آنجا كه مى فرمايد: انّ الأمر للّه يفعل ما يشاء پيش آمدها از سوى پروردگار است و آنچه خود صلاح بداند انجام مى دهد و خداوند هر روز به مقتضاى زمان اراده خاصى دارد (الفتوح ، ج5 ، ص71) در پاسخ به خواهرش زينب در مورد حتميت قضاى الهى فرمود: يا اختاه كلّ ما قضى فهو كائن ; خواهر آنچه خدا تقدير كرده حتماً به وقوع خواهد پيوست (بحارالأنوار ، ج44 ، ص372
از ديدگاه امام ، خداوند پيامبر اسلام را از ميان خلق براى رسالت برگزيد و به سبب نزول قرآن نبوت را به وسيله او ختم نمود (شرح دعاى عرفه ، ص 112).
از ديگر مباحث كلامى كه در سخنان امام حسين (عليه السلام) تصريح شده مبحث امامت است ، آن حضرت به دليل شرط طهارت در امام ، امامت را منحصر به اهل بيت پيامبر مى داند (ارشاد ، ج2 ، ص79) امام خطاب به استاندار مدينه، خود و اهل بيت (عليهم السلام را چنين معرفى مى كند: ماييم خاندان نبوت و معدن رسالت ، خاندان ما محل آمد و شد فرشتگان و محل نزول رحمت خدا هستند ، خدا اسلام را از خاندان ما شروع و افتتاح كرد. اما يزيد مردى است شراب خوار كه دستش به خون افراد بى گناه آلوده شده ، شخصى است كه حريم دستورهاى الهى را درهم مى شكند و آشكارا مرتكب فسق و فجور مى شود آيا رواست شخصى همچون من با آن سوابق درخشان با چنين مرد فاسدى بيعت كند (مقتل خوارزمى ، ج1 ، ص184 ; لهوف ، ص19 ; بحارالانوار ، ج44 ، ص325).
بنابراين ، از نگاه امام ، پيشوايى راستين و امام بر حق كسى است كه از خاندان وحى و نبوت باشد و داراى طهارت و مصون از گناه و اشتباه.

منابع
(1) احقاق الحق ، تسترى ، نور اللّه ، بى تا بى جا بى نا ؛
(2) الاصابة ، ابن حجر عسقلانى، احمد بن على، بيروت، دارالكتب العلمية ؛
(3) اصول كافى ، كلينى ، محمد بن يعقوب ، دار الكتب الاسلاميه ، تهران 1381 ؛
(4) اقبال الاعمال ، سيد ابن طاووس ، مكتبة الاعلام الاسلامى ، 1415 ؛
(5) الارشاد ، مفيد ، محمد بن محمد بن نعمان ، مؤسسه آل البيت(عليهم السلام)، 1414 ؛
(6)
اوائل المقالات ، مفيد ، محمد بن محمد بن نعمان، بى تا ، بى جا ، بى نا ؛
(7) تاريخ الامم والملوك ، طبرى ، ابوجعفر محمد بن جرير ، مؤسسه اعلمى للمطبوعات ، بيروت ، 1879 ؛
(8) خصال ، صدوق ، محمد بن على، منشورات جامعه مدرسين ، 1403 ؛
(9) الرسائل العشر ، طوسى ، محمد بن الحسن، مؤسسة النشر الاسلامى ، بى تا ؛
(10) سنن ترمذى ، ترمذى ، دار الفكر للطباعة والنشر ، بيروت ، 1403 ؛
(11) الشافى فى الامامة ، شريف مرتضى ، مؤسسه اسماعيليان ، قم ، 1410 ؛
(12) شرح باب حادى عشر ، فاضل مقداد ، مؤسسه مطالعات اسلامى ، دانشگاه مك گيل ، تهران ، بى تا ؛
(13) شرح جمل العلم والعمل ، سيد ابن مرتضى ، علم الهدى ، دارالاسوة ، 1414 ؛
(14) شرح دعاى عرفه ، فاضل ، ملا محمدعلى ، آستان قدس رضوى ، 1420 ؛
(15) شرح صحيح مسلم ، نووى ، دار الكتب العربى ، 1407 ؛
(16) العوالم ، بحرانى ، عبداللّه ، الامام الحسين ، مدرسه امام مهدى ، 1407 ؛
(17) قواعد المرام فى علم الكلام ، بحرانى ، ابن ميثم ، مطبعه مهر ، 1398 ؛
(18) كتاب التوحيد ، صدوق ، محمد بن على، ارمغان طوبى ، 1384 ؛
(19) كتاب الفتوح ، ابن اعثم كوفى ، احمد ، دارالأضواء ، 1411 ؛
(20) كشف الغمه ،اربلى ، بهاء الدين على ، دارالأضواء ، بيروت ؛
(21) كفاية الأثر ، قمى ، على بن محمد بن على ، بيدار ، قم 1401 ؛
(22) كمال الدين ، صدوق محمد بن على ابن بابويه ، كتابفروشى اسلاميه ، بى تا ؛
(23) گوهر مراد ، فياض لاهيجى ، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى ؛
(24) لهوف ، سيد ابن طاووس ، انوار الهدى ، 1417قم ؛
(25) مقتل الحسين ، خوارزمى ، موفق بن احمد، نجف ، 1367 ؛
(26) المنقذ من التقليد ، رازى ، سديد الدين محمود ، مؤسسة النشر الإسلامى ، قم.؛
رحمت اللّه ضيائى اُرزگانى
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 73
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست