responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 72
امامت امام حسن مجتبى (عليه السلام)
امام حسن (عليه السلام) فرزند على بن ابوطالب (عليه السلام) كنيه اش ابومحمد و ملقب به مجتبى در نيمه ماه رمضان سال سوم هجرى قمرى در مدينه متولد شد (الارشاد ، ج2 ، ص2) و در سال 50 يا 51هجرى قمرى با دسيسه يزيد بن معاويه توسط همسرش جعده دختر اشعث، مسموم گرديده و در چهل و هفت سالگى شهيد شد (ينابيع المودة ، ج2 ، ص427 ; المقنعه ، ص 464) و در قبرستان بقيع دفن گرديد (الارشاد ، ج2 ، ص 12).
دلايل امامت امام حسن (عليه السلام)
1. يكى از دلايل ، نصوص پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) مى باشد و يكى از اين نصوص روايتى است كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) مصاديقاولى الامر را براى جابر بيان مى كند ومى فرمايد:هم خلفائى يا جابر وأئمة المسلمين من بعدى أوّلهم على بن ابوطالب ثمّ الحسن والحسين و... (كشف الغمه ، ج3 ، ص 312 ; كمال الدين وتمام النعمه ، ص 253). حديث ديگر از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم در خصوص امامت امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) مى باشد كه فرمود:الحسن والحسين ابناى هذان امامان قاما أو قعدا ; اين دو فرزند من حسن و حسين دو امامند ، خواه قيام به امر امامت نمايند و خواه از جور ظالمان پنهان دارند (علل الشرايع ، ج1 ، ص 211 ، كفاية الاثر ، ص 117 ; فضائل اميرالمؤمنين ، ص 168).
2. امام على (عليه السلام) در وصيت نامه اش به امامت امام حسن (عليه السلام) بعد از خودش تصريح كرده و امام حسين (عليه السلام) و ديگران را بر آن شاهد گرفته است (اصول كافى ، ج1 ، ص 298).
در روايات ديگرى نيز امام على (عليه السلام) به امامت امام حسن (عليه السلام بعد از خودش و امامت ساير امامان تصريح نموده است (الاحتجاج ، ج1 ، ص 357ـ 359).
3. اهل بيت (عليهم السلام) و پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) بر امامت امام حسن (عليه السلام) اجماع داشته اند و اجماع اهل بيت حجت قطعى مى باشد (مناقب آل ابوطالب ، ج3 ، ص 141).
4.اجماع شيعه بر امامت امام حسن (عليه السلام) دليل ديگر امامت آن حضرت است (گوهر مراد ، ص 583).
5. امام حسن (عليه السلام) به امامت خود معتقد بوده و مردم را به بيعت با خودش دعوت كرده است ، بدون شك او در اين مدعا بر حق بوده است (مناقب آل ابوطالب ، ج3 ، ص 141).
6. مطابق دلايل عقلى ونقلى عصمت و افضليت امام از شرايط امامت است و از كسانى كه در زمان امام حسن (عليه السلام) مدعى امامت بودند ، كسى جز او داراى صفات مزبور نبود و در زمان امام حسن (عليه السلام) جز معاويه كس ديگرى ادعاى امامت نداشته است و با اثبات فسق ، بلكه كفر معاويه ، امامت امام حسن (عليه السلام) مطابق با اوصاف مذكور ثابت مى گردد (مناقب آل ابوطالب ، ج3 ، ص 141).
امام حسن (عليه السلام) در مسئله قضا و قدر با بيان مطالب مفصل ، تفويض و جبر را نفى كرده و با اثبات اختيار ، ايمان به قدَر را چه نيك و چه بد ( خير و شر) لازم دانسته و منكر قدَر را كافر مى داند و در توضيح اين مطلب مى فرمايد: خدا مردم را به حال خود رها نساخته و از سيطره خويش خارج ننموده و نيز آنان را به انجام كارى قدرت بخشيد تا اوامر خدا را با اختيار خودشان بپذيرند و از نواهى خدا طبق اختيار خودشان دورى نمايند و اگر به گناه گرايش يابند خدا مى تواند بين او و گناه مانع ايجاد نمايد ، ولى اگر چنين نكند اين خدا نيست كه آنان را با زور و جبر به گناه واداشته باشد (تحف العقول ، ص 231) و در تبيين رضا به قدر الهى مى گويد: اعتماد بر نيكو بودن اختيار خداوند باعث مى شود كه انسان غير از آنچه را كه خدا براى او اختيار نموده آرزو نكند (كنزالعمال ، ج3 ، ص712 ; تاريخ مدينه دمشق ، ج 13 ، ص253).
امام حسن (عليه السلام) آغاز تفرقه و كشتار در بين مسلمانان را اختلاف در مسئله ولايت و امامت مى داند (الاحتجاج ، ج2 ، ص62) و در مسئله امامت فرموده است كه خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد ، مگر اين كه از اهل بيت او برايش وصى قرار داد و على (عليه السلام) وصى رسول خدا بود (همان ، ج2 ، ص53).
امام حسن (عليه السلام) در ضمن بيان دوازده امام بعد از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم ، مهدى اين امت را نهمين امام از صلب برادرش حسين دانسته (كفاية الاثر ، ص 223) و مى گويد خداوند عمر او را در غيبت طولانى نموده و سپس با قدرت خود او را به صورت جوان چهل ساله ظاهر مى گرداند ، تا مردم بدانند كه خداوند بر هر چيزى قادر است (الامامة والتبصره ، ص 1 ; احتجاج ، ج2 ، ص68) و از ميان ائمه (عليهم السلام) فقط مهدى است كه در تحت بيعت هيچ كسى نبوده و به همين جهت خداوند او را غائب نموده است (احتجاج ، ج2 ، ص68). بيزارى مسلمانان از همديگر ، لعن آنان به وسيله يكديگر ، و تف انداختن بر صورت هاى همديگر و شهادت بر كفر يكديگر برخى از نشانه هاى ظهور مهدى است ، كه توسط امام حسن (عليه السلام) بيان شده است (الغيبه ، ص 438 ; الخرائج والجرائح ، ج3 ، ص1153).
امام حسن (عليه السلام) به برخى از پرسش ها پاسخ گفته كه از جمله درباره جايگاه روح در هنگام خواب (علل الشرايع ، ص 97) و پس از مرگ مى باشد. و همچنين در ضمن اين پاسخ ، صخره بيت المقدس را عرش ادناى خدا دانسته كه خداوند از همين محل زمين را بسط داده و به سوى همين محل آن را درهم خواهد پيچيد (تفسير قمى ، ج2 ، ص272 ; تحف العقول ، ص 242).
يكى از پاسخ هاى امام حسن (عليه السلام در حل شبهه اى بوده كه به وسيله يك يهودى بر حديث الدنيا سجن المؤمن وجنّة الكافر به اين صورت وارد شده بود كه اين دنيا براى برخى از كافران به خاطر زندگى سختى كه دارند زندان است و بر عكس براى برخى از مؤمنان به خاطر رفاه و آسايشى كه دارند بهشت است. امام در حل شبهه مى گويد كه دنياى كافر در مقايسه با عذاب دردناك اخروى براى او جنت است و نيز رفاه و آسايش مؤمن در اين دنيا در مقايسه نعمت هاى بهشتى زندان به حساب مى آيد (مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول ، ص 340 ; الفصول المهمة فى معرفة الأئمة ، ج2 ، ص704).
امام حسن (عليه السلام) كرامات و معجزه هايى را كه از او نقل شده از مصاديق استجابت دعا شمرده است (اصول كافى ، ج1 ، ص462) و در موضوعات مختلف مناظره ها و خطابه هاى متعددى بعد از شهادت پدرش انجام داده است. از جمله مناظره هايى است كه معاويه با مشورت عمروعاص در جهت منكوب نمودن آن حضرت داير مى نموده كه هر بار به زيان خود معاويه تمام گرديده است (احتجاج ، ج3 ، ص17ـ 42 و 52) و نيز در يكى از خطابه هاى آن حضرت كه با توطئه معاويه براى استهزا و تحقير وى انجام گرفت خود معاويه شرمسار و خشمگين مى گردد (تاريخ طبرى ، ج6 ، ص8180). در يكى از خطابه ها به مردم كوفه مى گويد شما را با سه چيز كه در حق من انجام داديد ترك مى كنم: كشتن پدرم ، طعن خودم و به غارت بردن اموالم. و باز در آخرين خطابه اش در مسجد كوفه به مردم كوفه مى گويد: اى اهل كوفه از خدا بترسيد در مورد همسايگان و مهمانان و در مورد اهل بيت پيامبرتان كه خداوند پليدى را از آنان برداشته و پاكيزه شان نموده است (همان).
منابع ــــــــــــــــــــ
احتجاج ، طبرسى ، احمد بن على ، اسوه، 1413ق ; اصول كافى ، كلينى ، محمد بن يعقوب ، دارالتعارف ، بيروت ،1401ق ; الارشاد ، مفيد ، محمد بن محمد ، انتشارات علميه ، تهران ; الامامة والتبصره ، صدوق ، محمد بن بابويه ، مدرسه امام مهدى ، قم ، 1404ق ; تاريخ طبرى ، طبرى ، محمد بن جرير ، دارالفكر ، بيروت ، 1407ق ; تاريخ مدينه دمشق ، ابن عساكر ، ابوالقاسم على بن حسن، دارالفكر ،بيروت ، 1415ق ; تحف العقول ، حرانى ، ابومحمد حسن بن شعبه ، مؤسسه نشر اسلامى ، 1404ق ; تفسير قمى ، قمى ، على بن ابراهيم ، مكتبة الهدى ، 1387ش ; الخرائج والجرائح ، راوندى ، قطب الدين ، مؤسسه امام مهدى ، قم ، 1409ق ; علل الشرايع ، صدوق ، محمد بن على ، منشورات المكتبة الحيدرية ، نجف اشرف ،1385ق ; الغيبة ، طوسى ، محمد بن حسن ، مؤسسه معارف اسلامى ، قم ،1411ق ; الفصول المهمة فى معرفة الأئمة ، ابن صباغ ، على بن محمد، دار الحديث للطباعة ، قم ، 1422ق ; فضائل اميرالمؤمنين ، كوفى ، ابن عقدة ، ابوالعباس احمد بن محمد بن سعيد، بى تا ; كشف الغمه ، اربلى ، على بن عيسى، ابن ابوالفتح ، دارالاضواء ، بيروت ; كفاية الأثر ، قمى ، على بن محمد خزاز ، بيدار ، قم ،1401ق ; كمال الدين وتمام النعمة ، صدوق ، محمد بن على ، مؤسسه نشر اسلامى ، 1405ق ; كنزالعمال ، متقى هندى ، حسام الدين ، مؤسسة الرسالة ، بيروت ، 1409ق ; گوهر مراد ، لاهيجى ، عبدالرزاق ، وزارت ارشاد اسلامى ، تهران ، 1372ش ; مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول ، شافعى ، محمد بن طلحه ، بى تا ; المقنعه ، مفيد ، محمد بن محمد ، مؤسسه نشر اسلامى ، قم ،1410ق. مناقب آل ابوطالب ، ابن شهرآشوب ، مطبعه حيدريه ، نجف اشرف ،1376ق ; ينابيع المودة ، قندوزى ، سليمان بن ابراهيم ، دارالاسوة ، 1416ق.
حميداللّه رفيعى
74. امامت امام حسن عسكرى (عليه السلام)
ابومحمد حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابوطالب ، پيشواى يازدهم شيعيان است (دلائل الامامة ، ج1 ، ص223).
درباره تاريخ ولادت ، محل ولادت و تاريخ شهادت امام حسن عسكرى (عليه السلام) ميان مورخان اختلاف است ، اما مشهور اين است كه در ماه ربيع الآخر سال 232ق چشم به جهان گشود و در تاريخ اول ربيع الاول سال 260ق به دستور معتمد عباسى ، مسموم و در روز هشتم همان تاريخ به شهادت رسيد و پس از اين كه فرزندش ، امام زمان (عج) در حالى كه پنج سال بيشتر نداشت بر او نماز خواند ، در خانه خود در سامرا و در كنار مرقد پدرش به خاك سپرده شد (اصول كافى ، ج1 ، ص502 ; دلائل الامامة ، ج1 ، ص223).
پدرش امام دهم ، حضرت هادى (عليه السلام) و مادرش كه امّ ولد و بانويى پارسا و شايسته بودحديث يا سليل است ، كه برخى از او به نام سوسن ياد كرده اند (الارشاد ، ج2 ،ص313 ; كشف الغمه ، ج2 ، ص909 ; سيره پيشوايان ، ص615) مشهورترين لقب حضرت ، عسكرى است. عسكر ، نام محله اى در سامرا است و چون امام به فرمان خليفه عباسى به اجبار در آن محل سكونت داشته به عسكرى شهرت يافت. (بحارالانوار ، ج50 ، ص235).
امام عسكرى (عليه السلام) داراى دو كنيه است: ابومحمد كه كنيه مخصوص حضرت است و ابن الرضا كه به پدر و جدش امام جواد (عليه السلام نيز گفته مى شد (مناقب ، ج4 ، ص421) .
امام 22سال از دوران زندگى اش را با پدر بزرگوارش سپرى كرد و با شهادت پدرش در سال 254ق به امامت رسيد. امامت ايشان ، شش سال بيشتر به طول نيانجاميد ، ولى در اين زمان كوتاه حوادث مهمى رخ داد. اهميت دوران امامت ايشان زمانى آشكار مى شود كه به مسئله غيبت و اهميت آن پى ببريم ، چرا كه حضرت بايد در اين مدت كوتاه مقدمات لازم براى انتقال شيعه از مرحله حضور به مرحله غيبت را فراهم مى كرد (اعلام الهدايه ، ج13 ، ص47ـ 48).
امام حسن عسكرى (عليه السلام در زمان امامتش ، با سه خليفه عباسى هم عصر بود: معتز عباسى (252ـ 255ق) ، مهتدى (255ـ256ق) و معتمد (256ـ 279ق) (دلائل الامامة ، ج1 ، ص223).
شيعه معتقد است كه امام حسن عسكرى (عليه السلام) ، به جز مهدى موعود (عج) ، فرزند ديگرى نداشت. شيخ مفيد در كتاب الارشاد مى نويسد: حسن بن على عسكرى (عليه السلام) ، به جز صاحب الزمان ، فرزند ديگرى از خود به جاى نگذاشت (ج2 ، ص339) .
دلايل اقامه شده بر امامت امام عسكرى (عليه السلام) از اين قرار است:
1. چون بعد از امام هادى (عليه السلام) ، تمامى فضايل و مكارم از قبيل علم ، عصمت ، زهد ، كمال در عقلانيت ، تدبر ، شجاعت و... در امام عسكرى جمع گرديده بود ، او شايسته ترين فرد زمان خويش براى تصدى مقام امامت بود (الارشاد ، ج2 ، ص312 ، كشف الغمه ، ج2 ، ص911 ; كشف المراد ، ص539).
ابوبصير خادم ، جريان گفت و گوى امام با روميان ، تركان و صقالبه به زبان خودشان را مشاهده و از اين ماجرا تعجب مى كند ، اما حضرت ، آشنايى با تمام زبان ها را فضيلتى مى داند كه خداوند به او ارزانى داشته ، تا اين تفاوت ميان او و ساير مردم ، دليل و نشانه اى براى شناخت حجت خدا شود (اعلام الورى ، ص370).
فضايل امام به اندازه اى بود كه دشمنان اهل بيت نيز به عظمت و بزرگى او اعتراف مى كردند:لم أرَ له ولياً ولا عدواً إلاّ وهو يحسن القول فيه والثناء عليه ; دوست و دشمن ، از او به نيكى و شايستگى ياد و او را ستايش مى كنند (كشف الغمه ، ج2 ، ص913ـ916).
2. ظهور معجزات الهى و خوارق عادت از ايشان كه ديگران از انجام آن ناتوان بودند نيز دليل ديگرى بر امامت حضرت مى باشد (اثبات الهداة ، ج3 ، ص400 ; مدينة المعاجز ، ج3 ،ص325) از جمله معجزات امام ، پيشگويى ها و خبرهايى است كه از آينده به اصحاب خود مى داد: مانند خبر كشته شدن معتز عباسى ، بيست روز قبل از قتلش و... (كشف الغمه ، ج2 ، ص916). در بسيارى از موارد ، امام ، نيازهاى مادى، معنوى و علمى مراجعان را برآورده مى كرد ، بدون آن كه خود مراجعان ،سخنى به ميان آورده باشند. ابوهاشم ، يكى از ياران امام مى گويد: هيچ گاه نزد ابوالحسن و ابومحمد (عليهما السلام) حاضر نشدم ، مگر اين كه از آن دو حضرت ، دليل و برهانى بر امامتشان ديدم. سپس به يكى از معجزات امام اشاره كرده ، مى گويد: مى خواستم از امام تكه اى فلز نقره بگيرم تا با آن براى تبرك ، انگشتر بسازم. وقتى نزد امام رفتم ، خواسته خود را فراموش كردم. هنگام خداحافظى ، امام انگشترى به من داد و گفت: نقره مى خواستى ] تا با آن انگشتر بسازى [ ، اما من به تو ] خود [ انگشتر را دادم (بحارالانوار ، ج50 ، ص254).
3. در دسته خاصى از اخبار و رواياتِ وارد شده از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم و امامان ، به معرفى و تعداد جانشينان پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم پرداخته است و چون در اين اخبار اسامى خلفاى بعد از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) با صراحت و بى هيچ ابهامى ذكر شده است ، يكى از دلايل نقلى محكم براى اثبات امامت امام عسكرى (عليه السلام مى باشد (اصول كافى ، ج2 ، ص525 ; خصال ، ص 509).
همچنين آن دسته از اخبارى كه درباره امام زمان (عج) است و شامل نام ، نام پدر ، كنيه و لقب او مى باشد ، به دليل ذكر نام امام عسكرى (عليه السلام) به عنوان پدر امام دوازدهم ، از بهترين اخبار دال بر امامت ايشان مى باشد (كمال الدين ، ص 244 ; بحارالانوار ، ج51 ، ص65ـ 158).
4. از برترين دلايل نقلى امامت امام يازدهم ، روايات امام هادى (عليه السلام است كه دو دسته اند:
دسته نخست: رواياتى كه امام هادى (عليه السلام) در پاسخ به اطرافيان ، مبنى بر معرفى امام بعدى ،براى رفع تصور اشتباه مردم كه محمد ، فرزند ديگرشان را امام بعدى مى دانستند. امام حسن عسكرى (عليه السلام) را به عنوان امام يازدهم ، به شيعيان معرفى مى كردند ، ( اصول كافى ، ج1 ، ص325 ; كشف الغمه ، ج2 ، ص911) على بن عمر نوفلى مى گويد: همراه امام هادى (عليه السلام) در حياط منزلشان بودم كه محمد ، از كنار ما گذشت. به ايشان گفت: فدايت شوم آيا او امام ما بعد از شماست؟ امام پاسخ دادند: خير ، بعد از من امام شما ، فرزندم حسن است (اعلام الورى ، ص363).
دسته دوم: رواياتى كه شامل وصايا ، مكتوبات و سفارش هاى امام هادى (عليه السلام) است ، كه در آن امام عسكرى (عليه السلام) را به عنوان امام بعدى معرفى كرده اند (الارشاد ، ج2 ، ص318 ; اعلام الورى ، ص363) امام هادى (عليه السلام) در يكى از نامه هاى خود به ابوبكر فهفكى اشاره مى كند كه شايسته ترين فرد در ميان آل محمد ، فرزندم حسن (ابومحمد) است: او خليفه پس از من است و امر امامت بعد از من به او منتهى مى شود ، پس از من هر آن چه را كه نياز دارى از او بپرس (كشف الغمه ، ج2 ، ص912).

منابع
(1) الارشاد ، شيخ مفيد، محمد بن محمد نعمان ؛
(2) اثبات الهداة بالنصوص والمعجزات ، حر عاملى ، محمد بن حسن ، مكتبة المحلاتى ، قم ، 1425ق ؛
(3) اعلام الورى واعلام الهدى ، طبرسى ، حسن بن فضل ، دارالحجة للثقافه ، قم ، 1425ق ؛
(4) اعلام الهدايه ، نخبة التأليف ، مركز الطباع والنشر للمجمع العالمى لاهل البيت ، قم ، 1422ق. الاصول من الكافى ، كلينى ، محمد بن يعقوب ، دارالكتب الاسلاميه ، تهران ، 1384ش ؛
(5) بحارالانوار ، مجلسى ، محمدباقر ، مؤسسه الوفاء ، بيروت ، 1404ق ؛
(6) الخصال ، صدوق، محمد بن على، انتشارات جامعه مدرسين ، قم ، 1424ق ؛
(7) دلائل الامامه ، طبرسى ، محمد بن جرير ، دارالذخائر للمطبوعات ، قم ، 1383ق ؛
(8) سيره پيشوايان ، پيشوايى ، مهدى ، مؤسسه تحقيقاتى امام صادق(عليه السلام) ،قم ، 1374ش ؛
(9) كشف الغمة فى معرفة الأئمة ، اربلى ، عيسى بن ابوالفتح ، مكتبة الحيدريه ، قم ، 1426ق ؛
(10) كشف المراد ، حلى ، حسن بن يوسف، انتشارات جامعه مدرسين ، قم ، 1422ق ؛
(11) كمال الدين وتمام النعمه ، شيخ صدوق، محمد بن على، المكتبة الحيدريه ، قم ، 1426ق ؛
(12) مدينة المعاجز أو معاجز اهل البيت ، بحرانى ، سيد هاشم ، مؤسسه دارالحجّة للثقافه ، قم ،1426ق ؛
(13) مناقب آل ابوطالب ، ابن شهر آشوب ، محمد بن على ، انتشارات علامه ، قم ، 1379ق.؛
ابوالفضل محمدى و مهدى نجفى
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 72
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست