responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 65
الجاء
الجاء: اجبار كردن انسان تا سرحد سلب اختيار از او.
الجا ، مصدر باب افعال از ريشه لجأ به معناى اجبار و اضطرار است و گاهى به معناى تكيه گاه گرفتن و پناه بردن نيز آمده است (العين ، ج 6 ، ص178 ; الصحاح ، ج1 ، ص71 ; المعجم الوسيط ،ص815).
واژه الجاء در قرآن به كار نرفته است ، تنها از مشتقات آن كلمه مَلْجأ به معناى پناهگاه سه بار در قرآن آمده است (توبه:57 و 118 ; شورى:47).
واژه الجاء در روايات در موارد متعددى به معناى اجبار به كار رفته است ; چنان كه در حديثى از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) درباره قدريه آمده است: هر امتى مجوسى دارد و مجوس اين امت قدريه است. اگر مريض شدند عيادت نكنيد و اگر مردند در تشييع آنها حاضر نشويد و... ، تا اين كه فرمود: وان لقيتموهم فى طريق فالجُوؤهم إلى ضيقه ; اگر در راهى به آنان برخورديد به تنگناى راه مجبورشان كنيد (كنزالفوائد ، ج1 ، ص 123). در نامه بيست و نهم نهج البلاغه نيز كلمه الجاء به معناى اجبار كردن آمده است. امام على (عليه السلام) خطاب به اهل بصره فرمود:لئن ألجأتمونى إلى المسير إليكم لأقعَنَّ بكُم وقْعةً لا يَكونُ يومُ الجملُ إليها إلاّ كلعقة لاعِق ; اگر مرا مجبور به حركت سازيد حمله اى به شمار بياورم كه جنگ جمل در برابر آن بسيار كوچك باشد. گفتنى است الجا در اين گونه روايات به معناى مجبور بودن در كاربرد عرفى آن است ، نه در كاربرد فلسفى و كلامى آن.
اين واژه در منابع كلامى ، ذيل مباحث گوناگونى به معناى اجبار كردن و سلب اختيار از انسان به كار رفته است ; از جمله آن مباحث بحث جبر و تفويض و نحوه تعلق اراده خداوند بر افعال انسان است ; چنان كه شيخ مفيد در اين باره مى گويد: گاهى كارهايى كه از انسان با قدرتش اما از روى اكراه ، ترس و الجا صادر مى شود به جبر تعبير مى شود و اصل در مجبور بودن ، عدم قدرت بر امتناع از انجام كار است (تصحيح الاعتقاد ، ص 189) و همچنين در بحث قضا و قدر و اين كه آيا اين قبيل اسباب موجب سلب اختيار از انسان است؟ بيان شده كه قضا و قدر منتهى به الجا و جبر در اطاعت ها و معصيت ها نمى شود (الفصول المهمة فى أُصول الأئمّه (عليهم السلام) ، ص 65).
ابوالصلاح حلبى نيز بعد از اين كه كارهاى انسان را به دو قسم الجائى و اختيارى تقسيم كرده مى گويد: آنچه به الجاى خداوند صورت مى گيرد ناچار به اراده خدا صورت گرفته و در حكم فعل اوست آن گاه در ادامه مى گويد: فلا يجوز الجاؤه إلى قبيح ; جايز نيست كه خداوند انسان را بر كارهاى زشت مجبور كند (تقريب المعارف فى الكلام ، ص 64).
همچنين متكلمان مشيّت به كار رفته در آيه (لَوْ شَاءَ اللّهُ لَهَديكُمْ أَجْمَعينَ) (انعام:149) و (ولو شِئْنا لآتينا كُل نفس هداها) (سجده:13) و مانند اين آيات را به مشيت الجائى و اجبارى تفسير كرده اند (قواعد المرام ، ص 113ـ 114 ; احتجاج ، ج2 ، ص 195ـ 196 ; تصحيح الاعتقاد ، ص 193 ; احقاق الحق ، ج1 ، ص 382 و 396).
مورد ديگرى كه واژه الجاء در آن به كار رفته بحث قاعده لطف است ; چنان كه متكلمان در تعريف لطف گفته اند: لطف آن است كه مكلف را به انجام دادن اطاعت و ترك معصيت نزديك كرده و به حدّ الجا نرساند (تلخيص المحصل ، ص 342 ; اللوامع الالهيه ، ص 166 ; كشف المراد ، ص 324 ; قواعد المرام ، ص 117).
در بحث از حسن تكليف و شرايط آن نيز واژه الجاء به كار رفته است ; چنان كه ابوالصلاح حلبى تقويت داعى و صارف را بدون آن كه موجب الجا بشود از شرايط حسن تكليف شمرده است (تقريب المعارف فى الكلام ، ص 78).
سيد مرتضى و علامه حلّى نيز بيان كرده اند كه بايست بين تكليف و اعطاى ثواب بر آن فاصله باشد ، چرا كه در غير اين صورت الجا به طاعات لازم مى آيد و الجا موجب از بين رفتن استحقاق مدح و ثواب مى شود (الذخيرة في علم الكلام ، ص 121 و 142 ; كشف المراد ، ص 323).
واژه الجا در ذيل بحث عصمت نيز به كار رفته است ; در تعريف عصمت گفته شده است: عصمت امرى است كه خداوند در بنده اش انجام مى دهد و مى داند كه بنده اش با داشتن آن اقدام بر معصيت نمى كند ، به شرطى كه آن امر منتهى به حدّ الجا نگردد (تلخيص المحصل ، ص 368).
حاصل آنكه : الجا به معناى فلسفى و كلامى آن كه در قلمرو كارهاى ارادى انسان با كارهايى كه انسان در مورد آنها مسئول شناخته مى شود ; مردود است و در كلام اسلامى ، جز جبرگرايان ، كسى آن را نپذيرفته است.موضوع نادرستى مذهب جبر در افعال ارادى ، در مبحث جبر و اختيار ، بيان شده است.

منابع
(1) الاحتجاج ، طبرسى، ابومنصور، احمد بن على بن ابوطالب، نشر مرتضى، مشهد، 1403ق ؛
(2) احقاق الحق ، التسترى ، سيد نوراللّه ، المكتبة الاسلاميه ؛
(3) تصحيح الاعتقاد ، مفيد ، چاپ شده ضمن اوائل المقالات ، 1371ش ؛
(4) تقريب المعارف فى علم الكلام ، حلبى ، ابوالصلاح ، جامعه مدرسين ، 1363ش ؛
(5) تلخيص المحصل ، طوسى ، خواجه نصيرالدين ، دارالأضواء بيروت ، 1405ق ؛
(6) الذخيرة فى علم الكلام ، سيد مرتضى ، جامعه مدرسين ، 1411ق ؛
(7) الصحاح ، جوهرى ، دارالعلم للملايين ؛
(8) الفصول المهمة فى أصول الأئمة ، الحر العاملى ، محمد بن حسن ، مكتب بصيرتى ؛
(9) قواعد المرام فى علم الكلام ، بحرانى ، ابن ميثم ، كتابخانه آيت اللّه نجفى ، 1406ق ؛
(10) كتاب العين ، فراهيدى، خليل بن احمد ، داراحياء التراث العربى، بيروت، 1426هـ ؛
(11) كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد ، حلى ، حسن بن يوسف ، جامعه مدرسين ، 1415ق ؛
(12) كنزالفوائد ، الكراجكى ، محمد بن على ، دارالأضواء بيروت ، 1405ق ؛
(13) اللوامع الالهية فى المباحث الكلاميه ، فاضل مقداد (م826)، تحقيق و تعليق، سيد محمدعلى قاضى طباطبايى، شفق، ايران، تبريز، 1396هـ ؛
(14) المعجم الوسيط ، ابراهيم انيس ، دار الدعوة ، استامبول ؛
(15) نهج البلاغه ، دشتى ، محمد ، معجم المفهرس ، نشر امام على(عليه السلام) ، 1369ش.؛
محسن اسكندرى
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 65
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست