responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 59
افطحيه
فرقه اى از شيعه كه امامت را پس از امام صادق (عليه السلام ، حق فرزند بزرگ تر او (عبداللّه افطح) مى دانند .افطح در لغت به كسى اطلاق مى شود كه داراى سر و يا پاهاى پهن باشد (مجمع البحرين ، ج3 ، ص410 ; لسان العرب ، ج2 ، ص545) و از آنجا كه عبداللّه داراى سر يا پاى هاى پهن بود ، وى را افطح و پيروانش را افطحيه يا فطحيه نامند (فرق الشيعه ، ص 78 ; رجال كشّى ، ص 219 و مقالات الاسلاميين ، ص 87).
برخى منابع وجه نام گذارى را ، انتساب اين فرقه به يكى از رهبران آن به نام عبداللّه بن فطيح كوفى مى دانند (الارشاد ، ج2 ، ص211 ; فرق الشيعه ، ص 78و رجال كشى ، ص 219).
شيخ صدوق ، فطحيه را به عنوان شَمَطيه معرفى مى كند كه از مدعيانِ امامت اسماعيل بن جعفر (عليه السلام) نيز بوده اند (كمال الدين ، ص 101). از آنجا كه عمّار بن موسى ساباطى يكى از پيروان و سران اين فرقه است ، برخى از اين فرقه به نام عمّاريه ياد كرده اند (مقالات الاسلاميين ، ص 102 ; الفرق بين الفرق ، ص 62 ، التبصير فى الدين، ص 38).
ولى اين نام گذارى بى دليل و يك نوع فرقه سازى است (بحوث فى الملل والنحل ، 8/369).
ميان شيعيان عصر امام صادق (عليه السلام) مشهور بود كه مقام امامت به پسر بزرگتر امام (عليه السلام مى رسد (بحوث فى الملل والنحل ، 8 ، ص 78).
روى همين ضابطه ، گروه اندكى كه تصريح امام صادق (عليه السلام) به امامتِ امام كاظم (عليه السلام را به خاطر سخت گيرى هاى حكومت وقت نشنيده بودند ، به امامتِ اسماعيل بن جعفر (عليه السلام) كه در حيات پدر درگذشته بود ، گرويدند ، و از آن جا كه هنگام شهادت امام صادق (عليه السلام) عبداللّه افطح فرزند بزرگ تر و مدعى امامت بود ، گروهى ديگر به امامت او گرويدند (فرق الشيعه ، ص 77) و حديث منسوب به امام صادق (عليه السلام) را دست آويز خود كردند: امام كسى است كه در جاى من نشيند ، مرا غسل داده كَفْن و دفْن كند و معتقد بودند كه چنين شخصى عبداللّه افطح بوده است (مقالات الاسلاميين ، ص 87 و الملل والنحل ، ج1 ، ص167).در پاسخ مى توان گفت: روايتى كه منصب امامت را حق فرزند بزرگ تر مى داند ، قيد و شرطى نيز دارد ، الإمامة تكون في الأكبر ما لم تكن به عاهة ، امامت از آن فرزند بزرگ تر است مادامى كه در او آفت و كاستى نباشد (العيون والمحاسن ، ص 253 و مجالس شيخ مفيد ، ج 2 ، ص104) و اين در حالى است كه منابع معتبر از نارضايتى امام صادق (عليه السلام) از عبداللّه و مشكل عقيدتى او خبر مى دهد.
امام صادق (عليه السلام) عبداللّه را داراى مذهب مرجئه و عقيده فاسد اعلام و به او خطاب مى كند: چرا مانند برادرت ] موسى (عليه السلام) [ نيستى به خدا سوگند كه نور حقيقت را در پيشانى او مى بينم (الاعتقادات في دين الإماميّة ، ج 5 ، ص 113 و اصول كافى ، ج1 ، ص310).
امام صادق (عليه السلام) او را غاصب مقام امامت خوانده و خبر مرگ زود هنگام او را به امام كاظم (عليه السلام) داده (رجال كشى ، ص 219و مقالات الاسلاميين ، ص 88) و از او برائت جسته است (الاعتقادات ، ج 5 ، ص113
اما روايت منسوب به امام صادق (عليه السلام) به فرض اثبات صحت و اينكه عبداللّه پس از شهادت امام صادق (عليه السلام) به جاى او نشسته باشد ، نمى تواند دليلى بر امامت او باشد ، چون نشستن در جاى امام (عليه السلام) يعنى خلأ ناشى از فقدان او را پُر كند ، به مسائل و مشكلات پاسخ دهد و در صورت نياز كار خارق العاده انجام دهد ، كه عبداللّه از همه اين امور ناتوان بود (فرق الشيعه ، نوبختى ، ص 78ـ 77 ; رجال كشى ، ص 219و مقالات الاسلاميين ، ص 87).
چنان كه روايات معتبر ثابت مى كند كه غسل و كَفْن و دَفْن و نماز بر جنازه امام صادق (عليه السلام) را حضرت كاظم (عليه السلام) انجام داده است (المناقب ، ج 4 ، ص224 و بحوث فى الملل والنحل ، ص 371).
از نقل نوبختى كه شرح احوالِ فطحيه خلص را مى دهد برمى آيد كه خود آنان اعتراف دارند كه مراسم غسل را امام كاظم (عليه السلام) انجام داده است ، و در مقام توجيه مى گويند به اذنِ عبداللّه بوده است (فرق الشيعه ، ص 112).
پس از شهادت امام صادق (عليه السلام) ، گروهى از شيعيان ، نزد عبداللّه افطح پرسش هايى مطرح كردند و چون او را از پاسخ دهى ناتوان ديده و عقايدش را مخالف عقايد امام صادق (عليه السلام) يافتند ، از او كناره گرفته و به حضرت امام كاظم (عليه السلام گرويدند (الاصول من الكافي ، ج1 ، ص352ـ 351 ; فرق الشيعه ، ص 78 ; المقالات والفرق ، اشعرى ، ص 87). امام كاظم (عليه السلام) نيز در مجلسى با انجام كرامت بطلان ادعاى او را بر حاضران آشكار ساخت (بحارالانوار ، ج47 ، ص251 و ج48 ، ص67).
عبداللّه حدود هفتاد روز پس از شهادت امام صادق (عليه السلام) بدون داشتنِ پسرى ، از دنيا رفت و اين امر موجب برگشت عده اى از معتقدان به امامت او ، به جانب امام كاظم (عليه السلام شد (فرق الشيعه ، ص 77). چون حديثى در اختيار داشتند كه مى گفت: امام پس از امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) ، در دو برادر جمع نخواهد شد (المقالات والفرق ، ص 87). اما شمار اندكى ضمن پذيرش امامت امام كاظم (عليه السلام) اعتقاد خود به امامت عبداللّه را نيز حفظ كرده وحدث مذكور را در موردى جارى دانستند كه امام پيشين داراى پسرى باشد و چون عبداللّه پسرى به جاى نگذاشت به اعتقاد آنان ، امر امامت ميان دو برادر (عبداللّه و امام كاظم (عليه السلام) ) قابل جمع و بدون مانع است. (رجال كشى ، ص 219 و الملل والنحل ، ص 71) .
شمار بسيار اندكى از پذيرش امام كاظم (عليه السلام) خوددارى و توهم كردند عبداللّه فرزندى به نام محمد داشته كه به سوى خراسان رفته و همو قائم منتظر است (المقالات والفرق ، ص 88 ; الشيعة والتشيع ، ص 33 و فرهنگ فرق ، ص 66).
افطحيه به دو دليل نحله و فرقه محسوب نمى شود:
الف: عقيده به امامت عبداللّه افطح ناشى از شبهه اى بود كه به زودى زايل شد .
ب: اين عده آراء و عقايد خاصى كه مناسب فرقه باشد نداشتند و چنان كه گذشت در زمان كوتاهى منقرض شدند (بحوث فى الملل والنحل ، ج 8 ، ص374 ; الشيعة والتشيع ، ص33 و معجم الفرق ، ص 41).
افطحيه خُلَّص (= فُطحيّه خُلَّص
كسانى كه منصب امامت را براى دو برادر ، مادام كه برادر بزرگ تر پسرى به جا نگذارد ، جايز مى دانند و قايل به امامت جعفر بن على (عليه السلام (برادر امام عسكرى (عليه السلام) ) و منكر امامت حضرت مهدى (عليه السلام) هستند (فرق الشيعه ، ص 112 ; فرهنگ فرق ، ص 353).
درباره ارتباط اين گروه با افطحيه ، از منابع برمى آيد كه عقيده مشهور شيعه بر اساس روايتى اين بود كه منصب امامت پس از امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) در دو برادر جمع نمى شود ، وقتى عبداللّه افطح بدون بجا گذاشتن پسرى از دنيا رفت گروهى از افطحيه ضمن اعتقاد به امامت عبداللّه به امامت حضرت كاظم (عليه السلام) به عنوان امام هشتم روى آوردند (بحوث فى الملل والنحل ، ج8 ، ص373) و براى توجيه و تصحيح كار خود دست به ابتكار زده و گفتند: اين حديث در جايى است كه برادر بزرگ تر (امام) پسرى به جا بگذارد ، اما در موردى كه چنين نباشد مانعى در اجتماع منصب امامت در دو برادر نيست پس عقيده به امامت عبداللّه و برادرش حضرت كاظم (عليه السلام) بلا مانع است.
پس از افطحيه ، گروه هايى آمدند كه امر امامت را در دو برادر ثابت دانستند و براى توجيه عقيده خود ، همان استدلال افطحيه را مى آوردند كه منابع از آنها به فطحيّه تعبير كرده اند مانند سخن نوبختى در شرح حال فرقه هايى كه پس از شهادت امام رضا (عليه السلام) پديد آمدند:
و گروهى به امامت احمد بن موسى بن جعفر (عليه السلام) (برادر امام رضا (عليه السلام) ) گرويدند و مدعى شدند كه امام كاظم (عليه السلام) به او و حضرت رضا وصيت منصب امامت كرده بود و اين گروه به گفتار فطحيه روى آورده بودند. (فرق الشيعه ، ص 86ـ 87 ; المقالات والفرق ، ص93
وى ، در شرح حال سومين فرقه اى كه پس از شهادت امام عسكرى (عليه السلام) پديد آمد و معتقد بودند جعفر منصب امامت را از برادرش (امام عسكرى (عليه السلام) ) دريافت كرده است.
... اين گروه به همان گفتار برخى فطحيه برگشتند ، و با اين كه منكر امامت عبداللّه بودند ، ولى به خاطر توجيه و تصحيح عقيده خود (امامت جعفر) اقرار كردند كه امام كاظم (عليه السلام) امر امامت را از وصيت برادر (عبداللّه) دريافت كرده است ، رهبر اين گروه (قائلان به امامت جعفر) على بن طاحى خزاز از متكلّمان اهل كوفه و مشهور به فطحيه بود (فرق الشيعه ، ص99 ، المقالات والفرق ، ص110
نوبختى ، در شرح حال سيزدهمين فرقه عصر حضرت مهدى (عليه السلام) كه معتقد بودند منصب امامت از اين روى به جعفر رسيده است كه امام پيشين بدون به جا گذاشتن فرزند از دنيا رفته است و جعفر فرزند بزرگ تر نيز است ، مى گويد:
پس اين گروه ، فطحيه خلص اند ، همان كسانى كه امر امامت را در دو برادر مادام كه برادر بزرگ تر بدون به جا گذاشتن فرزند از دنيا برود جايز مى دانستند و امام نزد اينها جعفر بن على (عليه السلام) است (فرق الشيعه ، ص112 و المقالات والفرق ، ص111ـ 112).
از آنچه گفته شد مى توان نتيجه گرفت كه ; فطحيه خلص گروهى جداگانه و فرقه خاصى نيست ، و رابطه استمرارى با افطحيه ندارد ، چون منابع خبر از انحلال و انعدام پيروان افطحيه در همان سال هاى نخستين مى دهد و اگر گروهى در عصر امام رضا (عليه السلام) و يا حضرت مهدى (عليه السلام) به فطحيه متصف شده اند به خاطر بهره گيرى آنان از ابتكار افطحيه مبنى بر تصحيح و توجيه امر امامت در دو برادر بوده است ، لذا شهرستانى كه با دقت احوال فرقه هاى عصر امام رضا (عليه السلام) و حضرت مهدى (عليه السلام) را نقل كرده سخنى از عنوان افطحيه يا فطحيه خلص به ميان نياورده است (الملل والنحل ، ج1 ، ص166 و 171).

منابع
(1) الارشاد ، (سلسله مؤلفات مفيد ، دار المفيد ، 1414ق ؛
(2) الاُصول من الكافى ، كلينى ، ابوجعفر ، محمد بن يعقوب ، تصحيح غفارى ، دار صعب والتعارف ، بيروت ، 1401ق ؛
(3) الاعتقادات فى دين الامامية ، صدوق، ابوجعفر، محمد، لبنان، دارالمفيد، 1414ق ؛
(4) بحارالانوار ، مجلسى ، محمدباقر ، دار احياء التراث العربى ، بيروت ، 1403ق ؛
(5) بحوث فى الملل والنحل ، سبحانى ، شيخ جعفر ، مؤسسه امام صادق7 ، 1418ق ؛
(6) التبصير فى الدين وتمييز الفرقة الناجيه ، الاسفراينى ، ابوالمظفّر ، عالم الكتاب ، بيروت ، 1403ق ؛
(7) رجال الكشى ، الكشى ، ابن عمرو محمد ، تعليق احمد حسينى ، مؤسسه اعلمى ، كربلا ؛
(8) الشيعة والتشيع ، مفيد ، محمدجواد ، منشورات شريف ، 1405ق ؛
(9) فرق الشيعه ، النوبختى ، حسن بن موسى ، دارالأضواء ، بيروت ، 1404ق ؛
(10) فرهنگ فرق اسلامى ، مشكور ، محمّد جواد ، آستان قدس رضوى ، 1368ش ؛
(11) الفرق بين الفرق ، بغدادى ، عبدالقاهر ، دارالمعرفة ، بيروت ، بى تا ؛
(12) كمال الدين ، صدوق ، تصحيح على اكبر غفارى ، جامعه مدرسين قم ؛
(13) لسان العرب ، ابن منظور ، محمد بن مكرم ، دارالصادر ، بيروت ؛
(14) مجمع البحرين ، طريحى ، فخرالدين ، تحقيق احمد حسينى ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ؛
(15) مقالات الاسلاميين ، اشعرى، ابوالحسن على بن اسماعيل، المكتبة العصرية، بيروت، 1419ق ؛
(16) المقالات والفرق ، ابن خلف اشعرى قمى ، سعد بن عبداللّه ، علمى فرهنگى ، تهران ، 1360ش ؛
(17) الملل والنحل ، شهرستانى ، ابوالفتح ، دار المعرفة ، بيروت ، 1402ق ؛
(18) المناقب ، ابن شهر آشوب ، انتشارات علامه ، مطبعه علمى ، قم.؛
محمد ربيع درويشى
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 59
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست