responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 47
اشراط الساعه
اشراط الساعه نشانه هاى وقوع قيامت
اصطلاحى قرآنى و حديثى بوده و بر مجموعه حوادثى اطلاق مى شود كه پيش از واقعه عظيم قيامت روى خواهد داد. اشراط در لغت جمع شَرَط به معناى علامت است. معناى اصلى اين واژه همان شرط است و شرط، عاملى است كه وجود امرى به تحقق آن بستگى دارد. دليل پيوند معناى شرط با علامت اين است كه تحقق شرط، علامت تحقق امرى است كه به وجود آمدنش منوط به آن شرط است(مفردات، ص 258; تبيان، ج9، ص 299). الساعه در اصل به دو معنا اطلاق مى شود: يكى عبارت است از يك جزء از بيست و چهار جزء كه يك شبانه روز را تشكيل مى دهد،و دوم به وقت و فرصت اندكى از شب و يا روز اطلاق مى شود. اين معنا از ساعت براى روز قيامت به استعاره گرفته شده است. الساعه در اصطلاح قرآن به وقتى اطلاق مى شود كه قيامت در آن وقت برپا مى شود.(النهاية فى غريب الحديث والأثر، ج2، ص 422; لسان العرب، ج6، ص431) و لذا اشراط الساعه مجموعه حوادثى است كه تحقق آنها نشانه وقوع قيامت است(الميزان، ج8 ،ص 236).
معناى ديگرى كه برخى از مفسران از اين تعبير به دست داده اند آن است كه شايد اشراط الساعه به معناى براهين و ادله روشن و واضح بر امكان حشر مى باشد(تفسير كبير، ج27، ص 60).
تعبير اشراط الساعة تنها يك بار در قرآن كريم بكار رفته است: (فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْراطُهَا فَأَنّى لَهُمْ إِذا جَاءَتْهُمْ ذِكْريهُمْ) (محمد:18);آيا آنها (كافران) جز اين انتظارى دارند كه قيامت ناگهان فرا رسد ] آنگاه ايمان آورند [ ، در حالى كه هم اكنون نشانه هاى آن آمده است، اما هنگامى كه بيايد، تذكر ] و ايمان [ آنها سودى نخواهد داشت.
به عقيده بعضى، حكمت بيان اين نشانه ها، بيدارى غافلان و تشويق آنها بر توبه است(فتح البارى، ج11، ص 350).
مهم آن است كه اشراط الساعه از امور غيبى است كه ايمان به آنها واجب مى باشد، گرچه بعضى از اين نشانه ها بر خلاف مجارى عادّى صورت خواهد گرفت(كهف:21; اصول الدين، ص 200).
در اين مقاله به دوازده نشانه قيامت به اختصار پرداخته شده است:
1. بعثت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم
به عقيده عده اى، نخستين علامت قيامت، بعثت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم بوده است كه به وقوع پيوسته است(فتح البارى ، ج11، ص 350) و بعضى، نزول آخرين كتاب آسمانى را هم جزء نشانه هاى قيامت دانسته اند كه به وقوع پيوسته است(مجمع البيان ج9، ص 183). اين عقيده به سبب روايتى است كه از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم نقل شده كه: همانا بعثت من و وقوع قيامت همانند اين دو مى باشد و اشاره كردند به انگشت وسط و سبابه (فتح البارى، ج11، ص 350). اين روايت مى تواند كنايه از نزديكى قيامت به بعثت حضرت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) باشد و اين كه بين اين دو چيزى واقع نمى شود.
2. قيام قائم (عج
در نظر بعضى قيام قائم (عج) از نشانه هاى قيامت است(كمال الدين وتمام النعمه، ص 403).
3. پديد آمدن دخان
(حق اليقين، ص 129);
خداى سبحان مى فرمايد: (فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِى السَّماءُ بِدُخان مُبين*) يَغشَى النّاسَ هذا عَذابٌ أَلِيمٌ) (دخان:10ـ11); پس منتظر روزى باش كه آسمان دود آشكارى پديد آورد، كه همه مردم را فرا گيرد، اين، عذاب دردناكى است.
اينكه مراد از دخان در آيه شريفه چيست؟ بين مفسران اختلاف است. گروهى مى گويند مراد آيه، همان عذابى است كه خداوند بعد از نفرين پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم بر بعضى از كفار كه بر كفرشان اصرار بودند، نازل كرده است; به اين صورت كه هركدام از شدت گرسنگى بين خود و آسمان، دخانى را مشاهده كرده است. لكن بعد از آن ايشان نزد پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) آمدند و عهد كردند كه در صورت برداشته شدن اين عذاب ايمان خواهند آورد، لذا پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) دعا فرمود و از ايشان كشف عذاب شد، لكن دوباره به كفر خود بازگشتند.
طبق اين تفسير ، آيه بيان كننده نشانه قيامت نيست(الميزان، ج18، ص 137; تفسير كبير، ج27، ص 242) .
گروهى نيز، از جمله ابن عباس، دخان مذكور در آيه را نشانه قيامت مى دانند كه هنوز به وقوع نپيوسته است، بلكه قبل از برپا شدن قيامت به مدت چهل روز برپا خواهد شد(الميزان، ج18، ص 137; حق اليقين ، 129).
در بعضى از روايات آمده است: اين دخان، دودى است كه قبل از برپا شدن قيامت در گوش منافقان كافران داخل مى شود(بحارالانوار، ج6، ص 301; مجمع البيان، ج9، ص 110)و در بعضى از روايات هم آمده است كه از اين دخان براى مؤمن حالتى مثل زكام روى مى دهد و براى كافر حالتى مثل سكران(تفسير كبير، ج27، ص 242).
4. خروج دابّة الأرض
طبق روايات شريف دابّة الأرض موجودى است كه چهره او مانند انسان بوده و ساير اعضاى بدن او شبيه پرندگان است(بحارالانوار، ج6، ص 300) طول آن شصت ذراع و داراى چهارپا و خلقت آن مختلف است(الكافى فى الأُصول والروضة، ج5، ص 227). دابة الأرض موجودى است كه در آخرالزمان خروج مى كند،آنگاه كه مردم فساد به راه انداخته و اوامر الهى را ترك كرده و دين حقه الهيه را دگرگون ساخته اند(اصول الدين، ص 203).
گفته شده خروج دابة الأرض و نيز طلوع خورشيد از مغرب، دو علامت ويژه است كه با ساير نشانه ها متفاوت است، چرا كه بقيه علامت ها طبق عادات صورت مى گيرد، لكن دابة الأرض با آن شكل غريبش امرى خارج از مجراى عادت است(شرح العقيدة الطحاويّة، ج2، ص 758).
ابن عباس گفته است اين علامت، آخرين نشانه است(الكافى فى الأُصول والروضة، ج2، ص 228). در مورد مكان خروج دابة الأرض در روايات آمده است كه بين صفا و مروه شب هنگام در شب جمعه خروج مى كند(همان، ج2، ص227) و كارش اين است كه به ايمان هر مؤمن و به كفر هر كافر خبر مى دهد و در اين هنگام است كه تكليف برداشته شده و باب توبه بسته مى شود(بحارالانوار، ج6، ص 300) ونيز آمده است كه بين دو چشم مؤمن ايمان را و بين دو چشم كافر كفر را حك مى كند و همراه او چند چيز است كه عبارتند از عصاى موسى (عليه السلام) و خاتم سليمان (عليه السلام) (بحارالانوار، ج6،ص 300).
5. طلوع خورشيد از مغرب
(حق اليقين فى معرفة اصول الدين، ص 128).
در روايتى از امام صادق (عليه السلام) آمده است: زمانى كه خورشيد از مغرب طلوع مى كند همه انسان ها روز ايمان مى آورند، لكن اين ايمان سودى به حال ايشان ندارد(همان) چرا كه طبق روايت شريف از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) پس از ظهور نشانه هاى قيامت باب توبه بسته مى شود(بحارالانوار، ج6، ص 312).
6. خروج يأجوج و مأجوج
(حق اليقين فى معرفة اصول الدين، ص 126; بحارالانوار، ج6، ص 302).
يأجوج و مأجوج هر كدام قومى بودند كه در قرآن داستان آنها آمده است و قرآن ايشان را به عنوان مُفسد فى الأرض معرفى مى كند(كهف:93ـ 99) چرا كه طبق روايات ايشان خروج مى كردند و مردم را قتل عام مى كردند، چهارپايان را نابود مى ساختند. در آينده نيز همين واقعه تكرار خواهد شد و اين، جزء نشانه هاى قيامت ا ست.
شخصيتى كه طبق نقل قرآن كريم در مقابل ايشان ايستادگى كرده است به نام ذوالقرنين معرفى شده است كه با ايجاد سدّى عظيم شرّ آنها را دفع كرد. لكن قبل از قيامت اين سد منهدم گشته و يأجوج و مأجوج از وراى آن خروج مى كنند (بحارالانوار، ج6، ص 313) .خروج يأجوج و مأجوج چند روز بعد از قتل دجال واقع مى شود(شرح العقيدة الطحاويّه، ج2، ص 757).
7. خروج دجال
در مورد دجال و شكل ظاهرى وى آنچه در روايات به آن اشاره شده آن است كه چشم راست او كور بوده و بين دو چشم او كلمه كافر نوشته شده است (البعث والنشور، ص 26) همراه او آب و آتشى است كه آتش او آب سرد است و آب او آتش است(اصول الدين، ص 201) . در بعضى از روايات آمده كه تمام پيامبران از جمله پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم قوم و امت خويش را به فتنه دجال هشدار دادند(شرح العقيدة الطحاويه). او مدّت چهل روز در زمين درنگ مى كند كه روز آن همانند يك سال و يك روز آن همانند يك ماه و يك روز ديگر آن همانند يك هفته بوده و روزهاى ديگر همانند روزهاى دى است(اصول الدين، ص 201; شعب الايمان، ج1، ص 308). بسيارى از افراد سست ايمان به دجال گرايش پيدا مى كنند و اين به خاطر كارهاى خارق العاده اى است كه انجام مى دهد (اصول الدين، ص 202) و سرانجام به دست حضرت عيسى (عليه السلام) كه از آسمان نزول كرده كشته خواهد شد(الملاحم والفتن، ص 97).
8. نزول عيسى (عليه السلام)
نزول حضرت عيسى (عليه السلام) از آسمان از نشانه هاى قيامت است.(بحارالانوار، ج6، ص 301) و در بعضى از روايات تصريح شده كه نزول حضرت از آسمان بعد از ظهور حضرت مهدى (عج) رخ مى دهد و وى پشت سر حضرت مهدى(عج) نماز مى گزارد(مشارق انوار اليقين، ص 74) در واقع اين علامت، حجتى است بر يهود كه گمان مى كنند حضرت عيسى (عليه السلام) به صليب كشيده شده و به قتل رسيده است(اصول الدين، ص 207) حضرت عيسى (عليه السلام) از آسمان نزول مى يابد و صليب را مى شكند، خوك را مى كشد و جزيه را وضع مى كند(شرح العقيدة الطحاويه، ج2، ص 757).
9. رخ دادن سه خسوف
در روايات آمده است كه يكى از خسوف ها در مشرق و ديگرى در مغرب و سومى در جزيرة العرب رخ مى دهد(بحارالانوار، ج6، ص 303).
10. خروج آتش از يمن
در بعضى از روايات اين علامت به عنوان نخستين نشانه قيامت معرفى شده است(علل الشرايع، ج71، ص 118). در روايات چنين توضيح داده شده است كه اين آتش انسان ها را به سوى محشر سوق مى دهد(بحارالانوار، ج6، ص 304)و در بعضى از روايات ديگر به عنوان آتشى مطرح شده كه مردم را از مشرق به مغرب سوق مى دهد(بحارالانوار، ج6، ص 311; البعث والنشور، ص 21).
11. ظهور فسادهاى بزرگ در دنيا
رواياتى در دست است كه به صورت مصاديق به اين فسادها اشاره كرده اند; از جمله(مشارق انوار اليقين، ص 72). ظهور تبعيض، عدم پرداخت زكات مال، اطاعت مرد از همسر خويش، ظلم فرزند به پدر، قرار گرفتن افراد نالايق در مسند جامعه، پوشيدن لباس هاى حرير، تباه شدن نماز،پيروى از شهوات و هواى نفس، بزرگ شمردن مال دنيا، فروختن دين به دنيا ، ظلم به علماى جامعه، عدم امنيت ، شناخته شدن معروف به عنوان منكر و منكر به عنوان معروف، ظهور خيانتكاران، تكذيب راستگو و تصديق دروغگو، ريخته شدن خون ها به ناحق، شباهت يافتن مرد به زن و زن به مرد، سوار شدن زنان بر مركب ها، زينت يافتن مساجد همانند كنيسه ها، زينت يافتن قرآن ها، ساخته شدن مناره هاى طويل، عدم اقامه حدود الهى، كثرت طلاق، حج رفتن به قصد ريا، آموزش قرآن بدون اخلاص، كثرت زنا، نكاح با محارم، تسلّط يافتن اشرار بر انسان هاى نيكو، مباهات به لباس، شرب خمر(بحارالانوار، ج6 ،ص 304ـ 311; تفسير قمى، ج2، ص 307)، رواج لواط و مساحقه، از بين رفتن حيا در زنان و كودكان(همان، ص 315)، رواج ربا (مشارق انوار اليقين، ص 72)، كهنه شدن علم و علما، وقوع قتل هاى عظيم در دنيا، ظهور فتنه ها(اصول الدين، ص 206) هلاك عرب، قطع رحم و ظهور سيصد كذّاب كه هركدام گمان مى كنند نبى هستند(البعث والنشور، ص 20).
12. دميده شدن در صور
در روايات آمده است زمانى كه خداوند از خلقت آسمان ها و زمين فارغ شد، صور را خلق كرد و آن را به اسرافيل يكى از ملائكه داد و اسرافيل آن را نزديك دهان خود قرار داده و همواره به عرش مى نگرد تا دستور دميدن در آن از جانب خداوند صادر شود(التذكره فى احوال الموتى وامور الآخره، ص 172) پس هرگاه خداوند دستور داد، سه مرتبه در آن مى دمد كه با دميدن اول همه موجودات به اذن الهى مى ميرند و با دميدن دوم همه موجودات به اذن خداوند زنده مى شوند و در دميدن سوم همه به سمت خداوند و در پيشگاه الهى محشور مى شوند(همان، ص175). بعضى گفته اند اين واقعه روز جمعه در نيمه ماه مبارك رمضان رخ مى دهد(همان، ص 172). در بعضى از روايات ديگر آمده است: پس از دميدن اول در عالَم زلزله اى رخ مى دهد كه خود نيز از علامات قيامت است .(همان ، ص 173).
يك سلسله از وقايع ديگر كه مقارن با قيامت روى مى دهد و در قرآن به آنها اشاره شده عبارتند از:
به هم ريختگى در نظام عالَم وجود كه با انقراض عالم انسانى ملازمت دارد همچون شكافته شدن آسمان (انشقاق:1; حاقه:16; فرقان:25; انفطار:1; تكوير:11; مرسلات:9; نبأ:19; طور;9; معارج:8; انبياء:104).
خورشيد و ستارگان بى فروغ مى شوند (تكوير:1و2) زمين منبسط و شكسته مى شود و هر چه در درون دارد، بيرون مى افكند(ابراهيم:48; ق:44; مزمل:14; انشقاق:3; فجر:21) وقوع زلزله هاى عظيم و ويرانگر(زلزال:1ـ2).
درياها به هم مى پيوندند (انفطار:3 ; طـور:6 ; تكـويـر:6) كـوه ها بـه حـركت درآمـده و جـابجـا مـى شـونـد و چـون پشـم زده شـده بـه هـوا مى رونـد(حاقـه:14; طـور:10; مـزمل:14; واقعـه:65; قارعه:5; نبأ:20; طه:106).

منابع
(1) اصول الدين ، غزنوى حنفى، جمال الدين، 593هـ، دكتر عمرو فسيق الداعوق(محقق و مصحح)، دارالبشائر الإسلامية؛
(2) بحارالانوار ، مجلسى، محمّد باقر، مؤسسة الوفاء، بيروت؛
(3) حق اليقين فى معرفة اصول الدين ، شبّر، عبداللّه، 1242هـ، المطبعة الحيدرية، نجف، 1375ش؛
(4) البعث والنشور ، بيهقى، ابى بكر احمد بن حسين، 458هـ، شيخ عامر احمد حيدر (گردآورنده)، دارالفكر؛
(5) التبيان فى تفسير القرآن ، طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن، 460هـ، احمد حبيب قفير العاملى(محقق و مصحح)، داراحياء التراث العربي؛
(6) التذكرة في أحوال الموتى وامور الآخرة ، انصارى قرطبى، شمس الدين، 671هـ، قواز احمد زمرلى(محقق) دارالكتب العربى، بيروت؛
(7) التفسير الكبير ، رازى، فخرالدين، دارالكتب العلمية، تهران؛
(8) شرح العقيدة الطحاويّة ، قاضى أبو العزّ الدمشقى، على بن محمّد، 792هـ، دكتر عبداللّه بن عبدالحسن التركى(محقق)، مؤسسة الرسالة؛
(9) شعب الإيمان ، بيهقى، ابو بكر احمد بن حسين، 458هـ، ابى الهاجر(محقق)، دارالكتب العلمية، بيروت؛
(10) تفسير قمى ، قمى، على بن ابراهيم (م/329)، مؤسسه دارالكتب قم، 1404هـ ؛
(11) علل الشرايع ، ابن با بويه قمى، صدوق ابى جعفر محمد بن على بن حسين، 381، علاّمه حسين اعلمى(مصحح)، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بيروت؛
(12) فتح البارى ، عسقلانى، احمد بن على بن حجر، 852هـ، محمد بن اسماعيل بخارى (شارح)، دارالمعرفة، بيروت ؛
(13) الكافى فى الاصول والروضة ، كلينى، محمد بن يعقوب، محمد صالح مازندرانى(شارح)، المكتبة الإسلاميّة، تهران، 1384هـ؛
(14) كمال الدين وتمام النعمة ، ابن بابويه قمى، صدوق ابى جعفر محمد بن على بن حسين، 381هـ، على اكبر غفارى(مصحح)، مؤسسة النشر الإسلامى؛
(15) لسان العرب، ابن منظور، تحقيق على شيرى، بيروت، دار احياء التراث العربى؛
(16) مجمع البيان ، طبرسى، ابوعلى فضل بن حسن، 548هـ، دارالتقريب بين المذاهب الإسلاميّة، 1396هـ؛
(17) مشارق انوار اليقين في اسرار اميرالمؤمنين (عليه السلام)، رجب البرسى، الحافظ، مؤسسة الأعلمى للمطبوعات، بيروت؛
(18) المفردات في غريب القرآن، راغب اصفهانى، ابى القاسم حسين بن محمد، 502هـ، محمد سيّد كيلانى(محقق)، دارالمعرفة، بيروت؛
(19) الملاحم و الفتن فى ظهور الغائب المنتظر ، ابن طاووس، على بن موسى، 664هـ، منشورات الرّضى، قم؛
(20) الميزان فى تفسير القرآن ، طباطبايى، محمّد حسين ، مؤسسة الأعلمى للمطبوعات، بيروت؛
(21) النهاية في غريب الحديث والأثر ، ابن الاثير، تحقيق محمود الطناحي، المكتبة الاسلامية.؛
محمد جواد اصغرى
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 47
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست