responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 31
ادريس (عليه السلام)
ادريس نام يكى از انبياى الهى قبل از حضرت نوح است (اثبات الوصيه ، ص 24ـ 25 ; السيرة النبويه ، ج1 ، ص 3 ; المنتظم ، ج1 ، ص 233 ; كشف الاسرار وعدة الابرار ، ج6 ، ص 56) برخى كلمهادريس را مشتق از دراست دانسته و گفته اند چون آن حضرت بيشتر از سى صحيفه را تدريس كرده ، به اين نام خوانده شده است (لسان العرب ، ج4 ، ص 329 ; مجمع البيان ، ج6 ، ص 492 ; علل الشرايع ، ص 27). بعضى مى گويند ادريس اسمى عجمى است و نمى تواند مشتق از دراست باشد (تاج العروس ، ج4 ، ص 149 ; الكشاف ، ج3 ، ص 23).
به قولى ، ادريس همان هرمس است كه در يونان باستان واسطه بين خدايان و انسان به حساب آمده است (اثبات الوصيه ، ص 24 ; تاريخ ابن خلدون ، جزء دوم ، ص 7 ; رسائل اخوان الصفاء ، ج1 ، ص 138 ; تمهيد القواعد ، ص 9 ; تفسير القرآن الكريم ، ج3 ، ص 18) و به قول ديگر ، وى همان كسى است كه در تورات اخنوخ ناميده شده و نام پدر وىبرد بن مهليل مى باشد (كتاب مقدس ، سفر تكوين ، فصل پنجم ، بند 19ـ 25 ; الطبقات الكبرى ، ج1 ، ص 40) و چون اسامى ادريس را ، عرب از اهل تورات گرفته و مخارج حروف در زبان عربى با مخارج حروف در زبان يهود فرق مى كند ، چنين اختلافى در اسامى او به وجود آمده است (تاريخ ابن خلدون ، ج2 ، ص 7).
در منابع عربى اسلامى ، ادريس را در سلسله نسب پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) ذكر كرده اند (البداية والنهايه ، ج 1 ، ص 93 ; السيرة النبوية ، جزء1 ، ص 3) هر چند برخى اين مطلب را نپذيرفته و عقيده دارند كه چون وى حضرت محمد (صلى الله عليه وآله وسلم را در شب معراج الاخ الصالح ناميده (الروض الأنف ، جزء1 ، ص 13ـ14 ; صحيح بخارى ، جزء14 ، ص 2ـ3) پس نمى تواند از اجداد پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) باشد ، هر چند منابعى ديگر او را از اجداد نوح ذكر كرده اند (تفسير كبير ، ج21 ، ص 223 ;تفسير المنار ، جزء7 ، ص 605 ; المستدرك على الصحيحين ، ج2 ، ص 549).
درباره زندگانى ادريس (عليه السلام) و سرانجام او نيز اختلاف بسيارى وجود دارد و مطالب موجود چندان قابل اعتماد نبوده و بيشتر آنها از زمره اسرائيليات به حساب مى آيند (الميزان ، ج14 ، ص 71ـ 73).
بعضى منف مصر را محل ولادت ادريس مى دانند (ربيع الابرار ، ج1 ، ص 369ـ 371) و برخى مى گويند در بابل به دنيا آمده است و دويست سال بعد از آدم به نبوت برانگيخته شده است (تاريخ روضة الصفا ، ص 49) و قبل از آن نزد غاذيمون مصرى كه براى هدايت اهل يونان و مصر مبعوث شده بود ، درس مى خواند (اخبار العلماء بأخبار الحكماء ، ص 2).
ادريس نخستين كسى بود كه جامه دوخت و پوشيد و جامه مردم تا آن زمان از پوست بود و نيز وى نخستين كسى بود كه قلم را براى نوشتن به كار بست و به دانش ستاره شناسى و حساب پرداخت (الملل والنحل ، ج2 ، ص 353 ; اعلام النبوه ، ج23 ، ص 46 ; مروج الذهب ، ج1 ، ص 43) ، از اين رو ادريس را نخستين مدرس انسان مى دانند كه مبادى فاضله را آموزش داد ، تا به كمال و فضيلت برسند و اصول هر علم را منتهى به او مى دانند ، و به همين دليل انسان ها در رشته هاى نجوم ، هندسه ، فلسفه ، حساب ، منطق و حكمت... مديون او مى باشند (الميزان ، ج14 ، ص 72 ; رسائل اخوان الصفاء ، ج 1 ، ص 138
گفته شده است ، ادريس مأمور هدايت دودمان قابيل بود كه به ملاهى و مناهى مى پرداختند و مشرك و ميگسار و بت پرست بودند (كليات قصص الأنبياء ، ص 46 ; تاريخ طبرى ، ، ج1 ، ص 116) ، وى مردم را به حق و توحيد دعوت كرده و از آنان مى خواست از شريعت آدم و شيث پيروى كنند ، نسبت به همديگر با عدل و انصاف رفتار كرده و در مورد ضعيفان كوتاهى نكنند. براى جهاد با دشمنان دين آماده باشند و با پرداخت زكات به يارى فقرا بشتابند و روزه گرفتن در روزهاى معهود را فراموش نكنند ( اخبار العلماء بأخبار الحكماء ، ص 4 ; الانبياء حياتهم وقصصهم ، ص 65ـ 66) و چون مردم سخنان او را نپذيرفتند ، گرفتار خشم خداوندى گشته و از ميان رفتند (كمال الدين وتمام النعمة ، ص 326ـ 333
در مورد سرانجام او نيز گفته اند ، چون آن حضرت ، گناهان فرزندان قابيل را ديد از خداوند خواست كه او را به سوى خود بالا ببرد و خداوند هم اجابت كرد و هم اكنون در آسمان چهارم يا ششم زندگى مى كند (اخبار الزمان ، ص 79 ; البرهان فى تفسير القرآن ، ج6 ، ص 350 ; شرح فصوص الحكم ، ص 332) و برخى گفته اند وى به آسمان چهارم رفت و در آنجا هم جان داد (مجمع البيان ، ج6 ، ص 492 ; الكشاف ، ج3 ، ص 24) و بعضى معتقدند كه او به صورت زنده وارد بهشت شد و هرگز بيرون نگشت (المنتظم فى تاريخ الملوك والامم ، ج1 ، ص 234 ; تفسير كبير ، ج21 ، ص 233).
قرآن كريم دوبار و در دو سوره از حضرت ادريس ياد مى كند و او را پيامبرى صديق ، صابر و صالح و داراى منزلتى والا مى داند و از داخل شدن او در رحمت الهى خبر مى دهد (مريم:56ـ 57 ; انبياء:85ـ 86). برخى با تمسك به آيات و روايات مى گويند خداوند او را به بعضى از طبقات آسمان بالا برده است (البيان فى تفسير القرآن ، ج7 ، ص 134 ; بحارالانوار ، ج11 ، ص 270) ، از اين رو در قرآن آمده است: (ورفعناه مكاناً عليّاً) . برخى ديگر معتقدند رفعت مكانى و صعود به جايى بلند هر چند بلندترين مكان ها باشد مزيت به شمار نمى آيد و مراد از مكان علىّ يكى از درجات قرب است و از سياق داستان هايى كه در اين سوره به رديف ذكر مى شود و مواهب نبوت و ولايت را كه مقامات معنوى و الهى است ذكر مى كند ، همين تفسير و تعليل فهميده مى شود (تفسير التحرير والتنوير ، ج16 ، ص 57).
روايات مى گويند: حضرت ادريس (عليه السلام از ميان پيروانش هفت تن را برگزيد كه اين تعداد دعا كنند و بقيه آمين بگويند ، خداوند نيايش آنان را پذيرفت و به طريق عبادت دلالت نمود و ادريس را به پيام آورى برگزيد (علل الشرايع ، ص 28).
آن حضرت زاهد و عابد بود و هر روز هزاران بار خدا را تسبيح مى گفت و بيت او را مسجد سهله مى دانند كه خياطى نيز مى كرده است و امام على (عليه السلام) فرموده است خداوند ادريس را رفعت مكان داد و بعد از وفاتش از طعام بهشت استفاده مى كند (بحارالانوار ، ج11 ، ص 274ـ 280

منابع
(1) اثبات الوصيه ، مسعودى ، على بن الحسين ، دارالاضواء ، 1409ق ؛
(2) اخبار الزمان ، مسعودى ، ابوالحسن على بن الحسين ، دارالاندلس ، بيروت ؛
(3) اخبار الزمان ، ابوالحسن على بن حسين بن على المسعودى ، دارالاندلس ، بيروت ؛
(4) اخبار العلماء بأخبار الحكماء ، قفطى ، جمال الدين ، يوسف، ترجمه سيد ، محدر امين، طبع سعادت مصر؛
(5) اعلام النبوة ، الماوردى الشافعى ، ابوالحسن على بن محمد ، دارالكتب العلميه ، بيروت ؛
(6) الانبياء حياتهم وقصصهم ، الحسنى العاملى ، عبد الصاحب ، مؤسسه اعلمى ، بيروت ؛
(7) البداية والنهايه ، ابن كثير ، دارالكتب العلميه ؛
(8) البرهان فى تفسير القرآن ، بحرانى ، سيد هاشم ، مؤسسه البعثة ؛
(9) البيان فى تفسير القرآن ، طوسى ، ابوجعفر ، مترجم احمد قيصر ، داراحياء التراث العربى ، بيروت ؛
(10) تاج العروس ، زبيدى ، مرتضى ؛
(11) تاريخ ابن خلدون ، ابن خلدون ، عبدالرحمن ، دارالفكر ؛
(12) تاريخ روضة الصفا ، ميرخواند ، مير محمد بن سيد برهان الدين ، دارالمعرفة ، بيروت ، مجلسى ، محمدباقر ، بحارالانوار ، دارالكتب الاسلاميه ، تهران ؛
(13) تاريخ طبرى ، طبرسى ، محمد بن جرير ، مؤسسه اعلمى ، بيروت ؛
(14) التحرير والتنوير ، ابن عاشور ، محمد طاهر ، مؤسسه تاريخ ، بيروت ؛
(15) تفسير القرآن الكريم ، شيرازى ، صدرالدين ، تصحيح محمد خواجوى ، انتشارات بيدار ، قم ؛
(16) التفسير الكبير ، فخر رازى ، دار الكتب العلميه ، تهران ؛
(17) تمهيد القواعد ، ابن تركه اصفهانى ، على بن محمد ، مترجم سيد جلال الدين آشتيانى ، انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران ؛
(18) ربيع الابرار ونصوص الاخبار ، زمخشرى ، محمود ، ترجمه سليم نسيمى ، دارالذخائر للمطبوعات ، قم ؛
(19) رسائل اخوان الصفاء ، نيشابورى ، مترجم يوسف مرعشى ، دارالمعرفة ، بيروت ؛
(20) الروض الأنف ، سهيلى ، عبدالرحمن ، مترجم عبدالرؤوف ، مؤسسه مختار ؛
(21) السيرة النبويه ، ابن هشام ، دارالفكر ؛
(22) شرح فصوص الحكم ، ابن جندى ، مؤيد ، تصحيح سيد جلال الدين آشتيانى ، بوستان كتاب قم 1381 ؛
(23) صحيح بخارى ، ابن جوزى ، محمد ، داراحياء التراث العربى ، بيروت ؛
(24) الطبقات الكبرى ، ابن سعد (م/230) دارصادر ، بيروت ، 1380 ؛
(25) علل الشرايع ، صدوق ، احياء التراث العربى ، بيروت ؛
(26) كتاب مقدس ، سفر تكوين ، فصل پنجم ، بند 19 تا 25 ، ويليام كلن و هنرى ركن ، ترجمه فاضل خادم همدانى ، انتشارات اساطير ، تهران ؛
(27) الكشاف ، زمخشرى ، محمد ، ناشر دار الذخائر للمطبوعات ، قم ؛
(28) كشف الاسرار و عدة الابرار ، ميبدى ، رشيدالدين ، مترجم على اصغر حكمت ، اميركبير ، تهران ، 1382 ؛
(29) كليات قصص الأنبياء ، جويرى ، مولانا محمد ، آفتاب تهران ، بازار بين الحرمين ؛
(30) كمال الدين وتمام النعمة ، تصحيح كمره اى ، انتشارات كتابفروشى اسلاميه ، تهران ؛
(31) لسان العرب ، ابن منظور ، تحقيق على سيرى ، دارالاحياء التراث العربى ؛
(32) مجمع البيان ، طبرسى ، فضل بن حسن ، التقريب بين المذاهب الاسلامية ، القاهرة ؛
(33) مروج الذهب ومعادن الجوهر ، مسعودى ، تصحيح شار پل ، منشورات جامعة لبنانية ، بيروت ، 1965م ؛
(34) المستدرك على الصحيحين ، نيشابورى ، مترجم يوسف مرعشى ، دارالمعرفة ، بيروت ؛
(35) الملل والنحل ، شهرستانى ، عبدالكريم ، مترجم اميرعلى ، دارالمعرفة ، بيروت ؛
(36) المنار ، رشيد رضا ، دار المنار ، مشارع ، 1367هـ ؛
(37) المنتظم فى تاريخ الملوك والامم ، ابن جوزى ، ابوفرج عبدالرحمن بن على بن محمد ، دارالكتب العلميه ، بيروت ؛
(38) الميزان ، طباطبايى ، محمدحسين ، مؤسسه اعلمى للمطبوعات ، بيروت .؛
سيد محمدصادق محمدى وفايى
نام کتاب : دانشنامه کلام اسلامی نویسنده : جمعی از محققین    جلد : 1  صفحه : 31
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست