بَرّاض بن قیس بن رافع بن ضَمری کِنانی ، دلاور و عیّار عرب جاهلی و آتش افروز جنگ فِجار. برخلاف بیشتر منابع ، ابن حبیب (ص 195) او را رافع بن قیس ملقب به برّاض خوانده است . وی که به تیرة بنی ضَمره از قبیلة کِنانه انتساب داشت (ابن کلبی ، ص 154)، به سبب شرارت و قتل افرادی از هُذَیل و خُزاعه ، از همپیمانی و حمایت قبیله محروم شد و پس از فرار به یمن و اقامت کوتاهی در آنجا، به مکه بازگشت ؛ اما ناگزیر به نُعمان بن مُنذِر، پادشاه حیره ، (حک : 592ـ614 م )، پناهنده شد.
نعمان که هر سال در موسم حج کاروان تجاری به بازار عُکاظ می فرستاد، مسؤلیت محافظت از آن را به عُرْوَة بن عُتْبَه رحّال ، از بزرگان قبیلة هوازن ، سپرد. براض که در این کار توفیقی نیافته بود، کینة عروه را به دل گرفت و در میانة راه در جایی به نام أواره او را غافلگیر کرد و در ماه حرام به قتل رساند و کاروان را به خیبر و سپس به مکه برد. ازینرو بازار عکاظ در آن سال تعطیل شد و در ذیقعده ، از ماههای حرام ، میان کنانه و همپیمان آنان ، قریش از یک سو، و هوازن (قَیْس عَیلان ) از سوی دیگر، جنگ بزرگ فِجار درگرفت که از ایام العرب به شمار می رود (رجوع کنید به مسعودی ، ص 209، آن را بزرگترین جنگهای چهارگانة فجار خوانده است ؛ ابن حبیب ، ص 195ـ196؛ بلاذری ، ج 1، ص 100ـ102؛ نیز ابن هشام ، ج 1، ص 196ـ197؛ ابن سعد، ج 1، ص 126ـ127). ابوعُبیده معمربن مثنّی ، کتاب خبرالبرّاض را دربارة این جنگ تألیف کرد (یاقوت ، ج 6، ص 2709) که اساس بیشتر روایات دربارة این رویداد قرار گرفت .
گفته می شود که جنگ فجار پیش از بعثت ، در چهارده ـ یا پانزده سالگی پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم ، روی داده است (ابن هشام ، ج 1، ص 195؛ ابن عبدربه ، ج 5، ص 217؛ قس : ابن هشام ، ج 1، ص 198 به نقل از ابن اسحاق ، و مسعودی ، ص 209: بیست سالگی ). برّاض در پی این حادثه ابیاتی سرود (رجوع کنید به ابن هشام ، ج 1، ص 196ـ197؛ ابن عبدربه ، ج 5، ص 217؛ ابوالفرج اصفهانی ، ج 19، ص 75)، ازینرو یعقوبی او را از شاعران عرب دانسته است (ج 1، ص 267). بعدها دلیری و عیاری براض ضرب المثل شد (میدانی ، ج 2، ص 468: اَفتک مِن البراض ؛ ثعالبی ، ص 128ـ129).
منابع : (1) ابن حبیب ، کتاب المحبر ، چاپ ایلزه لیختن شتیتر، حیدرآباد دکن 1361/1942، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛ (2) ابن سعد، الطبقات الکبری ، بیروت 1405/1985؛ (3) ابن عبدربه ، العقد الفرید ، چاپ علی شیری ، بیروت 1409/1989؛ (4) ابن کلبی ، جمهرة النسب ، چاپ ناجی حسن ، بیروت 1407/1986؛ (5) ابن هشام ، السیرة النبویه ، چاپ مصطفی السقّا، ابراهیم الابیاری ، و عبدالحفیظ شلبی ، بیروت ( بی تا. ) ؛ (6) علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی ، الاغانی ، بیروت 1390/1970؛ (7) احمدبن یحیی بلاذری ، انساب الاشراف ، چاپ محمد حمیدالله ، مصر ( 1959 ) ؛ (8) عبدالملک بن محمد ثعالبی ، ثمار القلوب ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، قاهره 1384/1965؛ (9) علی بن حسین مسعودی ، التنبیه والاشراف ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛ (10) احمدبن محمد میدانی ، مجمع الامثال ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، بیروت 1407/1987؛ (11) یاقوت حموی ، معجم الادباء ، چاپ احسان عباس ، بیروت ( بی تا. ) ؛ (12) احمدبن اسحاق یعقوبی ، تاریخ الیعقوبی ، بیروت ( بی تا. ) .