responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 757

 

بدرِ شِروانی ، شاعر قرن نهم و ملک الشعرای شروانشاهان (انقراض : 945). در 789 در شهر شماخی از بخش شروان به دنیا آمد ( دیوان ، ص 67، 295؛ تربیت ، ص 64؛ مقدمة دیوان ، ص 4) و در همانجا به تحصیل پرداخت . او از حدود ده سالگی به سرودن شعر پرداخت (مقدمة دیوان ، ص 7). در کودکی مادرش را از دست داد و نامادری و پدرش ، حاجی شمس الدّین با او رفتار خوبی نداشتند. با آنکه پدرش متمکّن بود، او در فقر به سر می برد و چون جز شاعری پیشه ای نداشت ، به مدّاحی رجال سیاسی وقت پرداخت ، در برخی از اشعارش بصراحت عادیترین ضروریات زندگی را تقاضا کرده است (همان ، ص 6، 9ـ11). دشواری زندگی ، جنگهای محلی و افتادن زادگاهش به دست قراقوینلو * ها، سبب آزردگی و مهاجرت وی شد (مقدمة دیوان ، ص 10؛ ایرانیکا ، ذیل واژه ).او به قَبَلَه ، دربند، باکو، تبریز، مازندران ، خراسان و جاهای دیگر روی آورد تا برای حکّام این نواحی مدیحه سرایی کند؛ اما چون در این دوران بازار شعر و شاعری رونقی نداشت ، ناگزیر به زادگاه خود بازگشت (مقدمة دیوان ، ص 12). بدر، به گفتة خودش ، در خارج از شروان کسب شهرت کرده است ( دیوان ، ص 232). در خصوص تخلّص او گفتنی است که در چند سروده خود را بدر نامیده است (همان ، ص 38، 67، 493). او معاصر فضل الله نعیمی و سید یحیی شروانی (باکویی )، از رهبران جنبش حروفی بود ولی با ایشان همصدایی و همدردی نکرد ( ایرانیکا ، ذیل واژه ). بنابر ماده تاریخهای وفات او که یک یا دو شاعر معاصرش سروده اند، می توان گفت که در شوال 854 درگذشته است (مقدمة دیوان ، ص 10، 22؛ ایرانیکا ، ذیل واژه ).

اغلب تذکره نویسان ، به نقل از دولتشاه سمرقندی ، بدر را مردی خوشگوی ، نادره جوی و سرآمد شعرای شروان و مضافات آن دانسته و به مشاعره و معارضه او با مولانا محمد کاتبی ، اشاره کرده اند (دولتشاه ، ص 285؛ تربیت ، ص 64). و تقی الدّین کاشی ، در خلاصة الاشعار زندگی و آثار او را با بدرچاچی درآمیخته است (رحیموف ، ص 3).

در بین آثار بدر، قصاید او مقام برجسته ای دارد. وی خود را خاقانی شروان ، خاقانی زمان و خاقانی ثانی نامیده و بعداز خاقانی و عنصری و انوری ، استاد فن زمانه خوانده ، و ضمن اظهار ارادت و اعتقاد به خاقانی ، به اقتفای چند قصیده از اوپرداخته است ( دیوان ، ص 12ـ 15، 19ـ22، 66ـ 68، 99، 219ـ 225، 237، 346؛ مقدمة دیوان ، ص 17).

در دیوان او تصویرهایی واقعی از زندگی شخصیش ، و نیز طنزها و هجویاتی وجود دارد که در آنها به تخطئة حکام پست ، رجال دینیِ کم سواد، کدخداها و شحنه ها پرداخته است و از آنان با صفاتی چون بی هنر، نااهل ، ناجنس ، بخیل ، حسود، چاپلوس نام برده که پیوسته کوشیده اند از مقام و حرمت شاعر بکاهند و او را در انظار خفیف و ناچیز جلوه دهند (مقدمة دیوان ، ص 17، 19). بدر در قصاید خود از ازرقی ، عنصری ، انوری ، مجیربیلقانی ، و نظامی نام برده و به سخن خود مفاخره کرده است ( دیوان ، ص 143، 207، 374).

او در دیوان خود از آل نبی و اهل بیت علیهم السلام و چندین بار با اخلاص و ارادت از علی علیه السلام و حسنین علیهماالسلام یاد کرده و به مدح چهارخلیفه پرداخته است (ص 93، 162، 343، 368، 440، 444). در چند قطعه و رباعی نیز حافظ نامی را هجو کرده ، اما جامع دیوان در مواردی ، به سبب رکاکت لفظ ، از ضبط آن خودداری کرده است ( دیوان ، ص 532ـ533، 544ـ545).

زبان اشعار او ساده و روان است . به عقیدة او شعر باید ساده ، رنگارنگ و متنوّع باشد تا از یکنواختی بیرون آید ( دیوان ، ص 456). وجود بعضی مصراعهای عربی در دیوان بدر، حاکی از تسلط وی به این زبان است . همچنین در اشعار خود به غزلهای ترکیش اشاره کرده ( دیوان ، ص 493) اما در دیوان موجود او، تنها قطعه ای به این زبان وجود دارد ( دیوان ، ص 493؛ مقدمة دیوان ، ص 15ـ16). همچنین در دیوان او ملمّعی به فارسی و ترکی و یکی از گویشهای ناشناختة زبان فارسی ضبط شده که تنها با استناد به وجود کلماتی

چون «لفظ گیلی » و «زبان روستایی » در آن ، می توان احتمال داد که زبان سوم ، زبان روستاییانی بوده است که به گویشی ناشناخته از زبان گیلکی سخن می گفته اند ( دیوان ، ص 269، 438، 467؛ مقدمة دیوان ، ص 8 و9). همچنین او اشعاری دارد به لهجه ای از زبان فارسی که آن را زبان کنارِ آب (زبان حاشیة غربی ساحل دریای خزر) نامیده است ( دیوان ، ص 665؛ ایرانیکا ، ذیل واژه ).

دیوان بدرشروانی به اهتمام ابوالفضل هاشم اوغلی رحیموف ، ایران شناس جمهوری آذربایجان ، از روی یگانه نسخة خطی آن در کتابخانة مؤسسة خاورشناسی ابوریحان بیرونی وابسته به فرهنگستان علوم ازبکستان ، در 1364 ش /1985 در مسکو چاپ و منتشر شده است (مقدمة دیوان ، ص 20؛ ایرانیکا ، ذیل واژه )، این دیوان شامل 824 قطعه شعر در قالبهای قصیده ، غزل ، مثنوی ، قطعه ، رباعی ، مسمّط ، ترجیع بند و موضوعاتی از قبیل مرثیه ، هزل و مطایبه ، مادّه تاریخ ، معمّا، خبیثه گویی ، هجو و طنز، مجموعاً 473 ، 12 بیت است . همچنین جُنگی حاوی حدود پانصد بیت از قصاید او، در کتابخانة شخصی مرحوم حاجی حسین آقاملک خراسانی موجود است (تربیت ، ص 64؛ مقدمة دیوان ، ص 21).


منابع :
(1) دیوان بدر شروانی ، به اهتمام ابوالفضل هاشم اوغلی رحیموف ، اداره انتشارات دانش ، مسکو، 1985؛
(2) محمدعلی تربیت ، دانشمندان آذربایجان ، تهران 1314 ش ، ص 64؛
(3) دولتشاه سمرقندی ، تذکرة الشعراء ، چاپ محمد رمضانی ، تهران 1338 ش ؛
(4) شمس الدین سامی ، قاموس الاعلام ، چاپ مهران ، استانبول 1306-1316/ 1889-1898، ذیل «بدر شروانی »؛


(5) Encyclopaedia Iranica , s.v. ûBadr ëirva ¦ n ¦ â ý, (by A.H. Rahimov).

/ حمید محمدزاده ـ حمیرا زمردی /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 757
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست