responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7302

صاغانی، حسن‌بن محمد ، صاغانی، حسن‌بن محمد، کنیه اش ابوالفضائل و لقّبش رضی الدین، لغوی و محدّث قرن ششم و هفتم. وی در صفر 577 در شهر لوهور (لاهور) هند به دنیا آمد (رجوع کنید به حسینی، ص267؛ ذهبی، ج23، ص283؛ قس عبدالحی حسینی، ج1، ص91، که نوشته وی در 557 به دنیا آمده است). از این رو، با اختلاف در کتابت، لُهَوری یا لَوهوری خوانده شده ‌است (ذهبی، ج23، ص283؛ ابن‌ابی‌الوفاء، ج2، ص82، ج4، ص306).

گفته اند که نَسَب وی به عمر‌بن خطّاب می‌رسد (ابن‌ابی‌الوفاء، ج2، ص82؛ نیز رجوع کنید به حسینی، ص267؛ ذهبی، ج23، ص283). صاغانی (العباب، ص1) خود نیز به این مطلب اشاره کرده و خود را «العُمَری» معرفی کرده است. انتساب او به تیرۀ عَدیّ از قبیلۀ قریش (ابن‌ابی‌الوفاء، ج2، ص82؛ حسینی، ص267) به واسطۀ نسبت جدّ اعلایش، عمر، با این طایفه است.

به گفتۀ ابن‌ابی‌الوفاء (رجوع کنید به ج2، ص82)، سبب شهرت وی به صاغانی انتساب تبار وی به آن منطقه ‌است. صاغانی را، به اختلاف، منسوب به منطقۀ صاغان روستایی در مرو (سمعانی، ج3، ص508؛ یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ج3، ص362) و صَغانیان( معرّب چغانیان) در ماوراء النهر نزدیکی تِرمذ (سمعانی، ج3، ص542؛ یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ج3، ص393) دانسته¬اند. اما چون او را صغانی (برای نمونه، رجوع کنید به یاقوت حموی، معجم‌الأدباء، ج3، ص1015؛ ابن‌ابی‌الوفاء،همانجا) و صاغانی (حسینی، ص267؛ ذهبی، ج23، ص282- 283) خوانده¬اند، به احتمال بیشتر تبار وی از منطقۀ صغانیان بوده¬، چرا که به گفتۀ سمعانی (ج3، ص542) و یاقوت حموی (معجم‌البلدان، ج3، ص393) وجه انتساب به منطقۀ صغانیان به دو صورت مذکوربوده است. یاقوت حموی (معجم‌الأدباء، ج3، ص1015) و صفدی (ج12، ص240) نیز صاغان را از مناطق ماوراء النهر دانستهاند. صاغانی در آثارش (برای نمونه، رجوع کنید به العباب، ص1؛ ما‌بنته‌العرب، ص3؛ التکملة، ج1، ص3) خود را صغانی معرفی کرده است.

از کودکی و نوجوانی صاغانی اطلاع چندانی در دست نیست، جز آنکه پیش از مرگ پدرش در 590 به همراه او به غزنه رفت (صاغانی، المرتجل، مقدمۀ محقق، ص6؛ همو، ما‌بنته، مقدمۀ محقق، ص8) و در آنجا نشوونما کرد (ذهبی، ج23، ص283؛ صفدی، ج12، ص241؛ ابن‌ابی‌الوفاء، ج2، ص83). وی (العباب، ذیل «بیض») مطلبی را که از پدرش در دهۀ هشتاد سدۀ ششم در غزنه شنیده گزارش کرده است که نشان می‌دهد او در دهۀ نخست زندگی‌اش ، در این شهر بوده‌ است. ظاهراً وی قرآن و مقدمات علم حدیث و فقه را در همین شهر فرا گرفت و در 595 غزنه را به قصد بغداد ترک کرد (صاغانی، المرتجل،همانجا؛ همو، ما‌بنته،همانجا).

صاغانی پس از اقامت در عراق، به حج رفت و در 610 وارد عدن یمن شد (یاقوت حموی، معجم‌الأدباء، ج3، ص1015). ظاهراً در اثنای حج در مکه از عالمانی چون ابوالفتوح نصر‌بن ابی الفرج حُصری (متوفی 619) سماع حدیث کرده است (حسینی، ص267). وی در 609 کتاب معالم السنن خطابی را بر حصری قرائت کرد (صاغانی، الشوارد، ج1، مقدمۀ محقق، ص17؛ نیز رجوع کنید به صاغانی، العباب، ذیل «بضع»). او در عدن در مسجد ابن‌بصری، یکی از تاجران آنجا، ساکن شد و به تدریس پرداخت. عده ای از فضلا از او بهره بردند و از جمله کتاب معالم السنن خطابی را نزد او خواندند (یاقوت حموی،همانجا). وی شاگردانش را تشویق می‌کرد تا کتاب غریب الحدیث ابوعبید قاسم‌بن سَلاّم را به ذهن بسپارند و برای حفظ آن هزار دینار جایزه تعیین کرد (همانجا؛ ابو مخرمه، ج2، ص54). وی سپس در 613 به مکه رفت و به خود «الملتجئ إلی حرم‌الله» لقب داد (ابن‌فوطی، مجمع‌الآداب، ج5، ص490). صاغانی در مقدمۀ آثارش (برای نمونه،رجوع کنید به العباب، ص1؛ التکملة، ج1، ص3؛ ما‌بنته العرب، ص3) خود را با همین لقب نیز معرفی کرده است. به نظرمی رسد که کتبی (ج20، ص66) نیز از همین رو، وی را با لقب جارالله خوانده است. به گفتۀ خود صاغانی (العباب، ذیل «ربض»)، او در رجب سال 613 در مکه قبالۀ کعبه را بر استادش، ابوالفتوح حُصری، قرائت کرد (برای فهرستی از استادان او رجوع کنید به صاغانی، الشوارد، ج1، مقدمۀ محقق، ص171ـ18 ). به گفتۀ صاغانی (العباب، ذیل «صفح»)، او تا 614 در مکه بوده است. وی در صفر 615 به بغداد رفت (ابن‌فوطی، مجمع‌الآداب، ج5، ص490؛ ابن‌ابی‌الوفاء، ج2، ص83). به گفتۀ خود او (العباب، ذیل «قرط»)، این سفر نخستین ورودش به این شهر بوده است. او در این زمان به عنوان عالم دینی مطرح بود، به طوری که مردم نزدش می آمدند و از او بهرۀ علمی می بردند. قاضی شهاب الدین محمد‌بن احمد زنجانی او را تحسین کرده و به وی مقام علمی داده است (ابن‌فوطی، مجمع‌الآداب، ج5، ص490؛ همو، الحوادث الجامعة، ص306).

خلیفۀ عباسی، الناصر لدین‌الله، او را در 617 به سفارت نزد ایلتتمش، پادشاه هندوستان، روانه کرد (ابن‌فوطی، همانجا؛ ذهبی، ج23، ص283). او در شهر کوئِل اقامت کرد و نیابت مشرف را عهده دار شد (عبدالحی حسینی، ج1، ص99). وی مدتی طولانی در هند ماند و در 624، در عهد خلافت مستنصر بالله عباسی، بازگشت (ابن‌فوطی؛ ذهبی، همانجاها). سپس در شعبان همان سال بار دیگر، به عنوان فرستادۀ خلیفه، به هند رفت و در 637 به بغداد بازگشت (ذهبی، ج23، ص283؛ ابن‌ابی‌الوفاء، ج2، ص83). در منابع دربارۀ زندگانی علمی او در هند به همین بسنده شده که در آنجا از عالمانی چون خَلَف‌بن محمد کَردَری و محمد‌بن حسن مَرغینانی سماع حدیث کرده ‌است (حسینی، ص267ـ268؛ ابن‌ابی‌الوفاء، ج2، ص83؛ قس ذهبی، ج23، ص283، که عالمان نامبرده را استادان یمنی صاغانی دانسته است). پس از بازگشت از هند، وی شیخ رباط مَرزُبانیه شد و تا پایان دوران مستنصر در 640 در این سمت باقی ماند (ابن‌فوطی، الحوادث‌الجامعة، ص306). صاغانی سپس متوجه شد که شرط ادامۀ کار در آنجا آن است که شیخ و استاد، شافعی باشد و چون شافعی نبود (رجوع کنید به ادامۀ مقاله)، کناره گرفت و مدرّس مدرسه تُتُشیّه شد (ابن‌فوطی، الحوادث الجامعة، ص306ـ307). به گفتۀ رمزی بعلبکی (د. اسلام، ذیل مدخل)، مستعصم عباسی او را وارد این مدرسه کرد و صاغانی در این دوران دو کتاب خود، مشارق‌الأنوار و العُباب‌الزاخر، را نوشت. در این مدت، وی پیوسته به خانۀ وزیر مؤیدالدین ابوطالب محمد‌بن احمد، معروف به ابن‌عَلقَمی، می رفت و به آموزش فرزند او، عزالدین محمد، می‌پرداخت. عزالدین محمد بسیاری از دیوانهای عرب و دو اثر صاغانی، شرح الأخبار المولویة و الآثار المرضیة و النکت الأدبیة، را نزد وی قرائت کرد (ابن‌فوطی، مجمع‌الآداب، ج1، ص324ـ325؛ همو، الحوادث الجامعة، ص306).

مذهب فقهی صاغانی حنفی بوده است، از این رو برخی طبقات‌نگاران حنفی (برای نمونه، رجوع کنید به ابن‌ابی‌الوفاء، ج2، ص82؛ ابن‌قطلوبغا، ص155) شرح حال او را در کتابهای خود آوردهاند. توصیف وی به فقیه (ذهبی، ج23، ص283؛ ابن‌ابی‌الوفاء، ج2، ص82)، نشان دهندۀ جایگاه او در فقه حنفی بوده است. سه کتاب الفرائض، مناسک الحج و الأحکام جزو تألیفات فقهی وی معرفی شده اند (رجوع کنید به ادامۀ مقاله).

عالمان بسیاری از جهان اسلام، از جمله از عراق و یمن و هند و سند، از صاغانی بهرۀ علمی برده اند (رجوع کنید به صاغانی، العباب، ج1، ص13). او شاگردان متعددی داشته است که معروفترین آنان عبارت بوده اند از: پسرش علاءالدین ابوالبرکات محمد (ابن‌فوطی، مجمع‌الآداب ، ج2، ص352ـ353)، حافظ شرف الدین عبدالمؤمن‌بن خَلف دمیاطی (متوفی 705؛ ذهبی، ج23، ص283)، یاقوت حموی (رجوع کنید به معجم‌الأدباء، ج3، ص1015) و ابوالفضل عبدالرزاق‌بن احمد شیبانی معروف به ابن‌فوطی (متوفی 723؛ ابن‌فوطی، مجمع‌الآداب، ج3، ص490). از شماری عالمان شیعی نیز در میان شاگردان صاغانی یاد شده است، مانند محمد‌بن حسن‌بن طاووس حلی (متوفی 656) و جمال الدین احمد‌بن موسی‌بن طاووس (متوفی 673) (صاغانی، الشوادر، مقدمۀ محقق، ص18؛ برای فهرستی از شاگردان صاغانی رجوع کنید به العباب، ج1، مقدمۀ محقق، ص21ـ25). به گفتۀ خوانساری (ج3، ص95)، صاغانی روایت همۀ مسموعات و تألیفات خود را به جمال الدین احمد‌بن موسی‌بن طاووس و فرزندش عبدالکریم (متوفی 693) اجازه داده بود و به خط شهید اول دیده شده که علامه حلی از او به اجازه، روایت کرده است. اما مدرس تبریزی (ج3، ص407ـ408)، با توجه به تاریخ درگذشت صاغانی (رجوع کنید به ادامۀ مقاله) و ولادت علامه حلی در 648، با این گزارش مخالفت کرده است.

صاغانی در عصر خود شهرت بسیاری داشت و ذکر فضایلش در همه‌ جا شایع بود (یاقوت حموی، معجم‌الأدباء، ج3، ص1016؛ ابن‌فوطی، مجمع‌الآداب، ج5، ص490). او شیخ زمان و نفر اول در علم لغت و فن ادب عصر خود بود (ذهبی، ج23، ص283؛ ابن‌فوطی، الحوادث الجامعة، ص306). در سرودن شعر نیز خوش ذوق بود و اشعاری از او برجای مانده است (دربارۀ برخی اشعار وی رجوع کنید به یاقوت حموی، همان، ص1015؛ صاغانی، العباب، ج1، مقدمۀ محقق، ص26ـ28).

صاغانی در سال 650 درگذشت. روز و ماه درگذشت او را، به اختلاف، شب 19 شعبان (حسینی، ص267)، 19 شعبان (ذهبی، ج23، ص284؛ ابن‌ابی‌الوفاء، ج2، ص83)، 26 شعبان (ابن‌فوطی، مجمع‌الآداب، ج5، ص490؛ غسانی، ج1ـ2، ص590) و در ماه رمضان( فاسی مکی، ج3، ص408) ذکر کرده اند. بنا بربیشتر منابع، وی در بغداد درگذشت. ابتدا در خانۀ خود در محلۀ طاهری، منسوب به طاهر‌بن حسین‌بن مصعب‌بن زریق، دفن شد و سپس ‌بنا بر وصیّتش جسد او را به مکه منتقل کردند و در کنار مدفن فضیل‌بن عیاض به خاک سپردند (حسینی، ص267؛ ذهبی، ج23، ص284؛ ابن‌فوطی، همانجا؛ قس عبدالحی حسینی، ج1، ص99، که وفات او را در لاهور گزارش کرده، هرچند در جای دیگر( ج1، ص92) گزارش مشهور را نقل کرده است).

صاغانی در لغت، ادبیات، فقه، حدیث و رجال حدود پنجاه اثر داشته ‌است (برای فهرستی از آثار وی رجوع کنید به صاغانی، العباب، ج1، مقدمۀ محقق، ص32ـ39). به گفتۀ ابن‌فوطی (همانجا)، او پس از بازگشت از دومین سفرش از هندوستان به بغداد در 637 نگارش آثارش را آغاز کرد. البته این زمان با تاریخ تألیف برخی آثار صاغانی مخالف است (رجوع کنید به ادامۀ مقاله).

از جمله آثار وی در لغت، التکملة والذیل والصلة است، که به نوشتۀ خود صاغانی (التکملة، ج1، ص3) تکملهای بر کتاب تاج اللغة و صحاح العربیة جوهری به شمار می‌رود و از خود آن کتاب حجیمتر است. به گفتۀ صاغانی (التکملة، ج6، ص550)، وی تألیف این اثر را در صفر 635 به پایان رساند. علاوه بر آن، حاشیه‌ای بر کتاب جوهری نوشت که آن را به همراه اثر جوهری و التکملة خود در کتابی با عنوان مجمع البحرین تدوین نمود (صاغانی، العباب، ج1، مقدمۀ محقق، ص33).

اثر دیگر وی در حوزۀ لغت، کتاب ما‌بنته العرب علی فَعال است. عزة حسن (ما‌بنته العرب، مقدمۀ محقق، ص10) از اینکه در مقدمۀ این کتاب (ص3) صاغانی خود را با لقب «الملجئ إلی حرم الله» معرفی کرده، احتمال فراوان داده است که وی آن را در دوران حضورش در مکه نوشته باشد، اما با توجه به کاربرد این لقب در دیگر آثارش (برای نمونه، رجوع کنید به العباب، ص1؛ التکملة، ج1، ص3)، این احتمال بعید می‌نماید.

نَقعَة الصَدْيان فيما جاء على فَعَلان (ریاض 1402/1982) اثر دیگر صاغانی است که در آن افعال عربی را که مصدر آنها بر وزن فَعَلان بوده گردآورده است. احمدخان (صاغانی، المرتجل، مقدمۀ محقق، ص8) موضوع کتاب نقعة الصدیان را، ‌بنا بر گزارش دمیاطی، حدیث دانسته است، اما اثر چاپ شده به خوبی نشان می‌دهد که این کتاب در دانش لغت است.

الشوارد یا ما تفرّد به بعض أئمة اللغة اثر دیگر صاغانی است که در آن به متفردات برخی لغت‌شناسان، در چهار فصل، پرداخته است. فصل نخست این کتاب (ص1ـ33) به شواذ قرائات آیات قرآن، به ترتیب سوره ها، اختصاص دارد.

از مهمترین کتابهای او در لغت، عرب العُباب الزاخر و اللُباب الفاخر است که به گفتۀ خود صاغانی (العباب، ج1، ص10ـ11) آن را برای ابن‌علقمی، وزیر مستعصم بالله، نوشته است. وی برای تألیف این اثر نفیس از بیش از صد کتاب لغوی و غیرلغوی بهره برده و اسامی آنها را آورده است(رجوع کنید به العباب، ج1، ص7ـ9). صاغانی پیش از اتمام تألیف این اثر درگذشت (دربارۀ این اثر و ستایش عالمان از آن رجوع کنید به صاغانی، العباب، ج1، مقدمۀ محقق، ص40ـ43).

اثر دیگر صاغانی، المُرتجل فی شرح القلادة السَمطیّة فی توشیح الدُرَیدیّة (ریاض 1409/1989) است، در شرح قصیدۀ محمد‌بن حسن ازدی مشهور به ابن‌دُرید (متوفی 321).

صاغانی دربارۀ حدیث و رجال نیز تألیفاتی دارد. دو کتاب مَشارق الانوار النبویة علی صحاح الأخبارالمصطفویة و مصباح الدُجی فی الحدیث المصطفی او گردآوری احادیث است(ذهبی، ج23، ص283؛ ابن‌ابی‌الوفاء، ج2، ص84). مشارق الانوار النبویة (بیروت 1409/1989) شامل احادیث صحیح بخاری و صحیح مسلم‌بن حجّاج نیشابوری به همراه احادیث صحیح کتاب مسند الشهاب قضاعی و کتاب النجم اقلیشی است. این کتاب به فارسی، اردو و هندی ترجمه و شروحی نیز بر آن نوشته شده است (رجوع کنید به بروکلمان، القسم الثالث، ص584ـ586).

صاغانی (العباب، ذیل «وذح») بر نهج البلاغه شرحی با عنوان تفویف النسج فی شرح النهج و نیز شرحی مختصر بر صحیح بخاری نوشته بوده است (ابن‌ابی‌الوفاء، ج2، ص84؛ ابو مخرمه، ج2، ص54).

او دربارۀ احادیث جعلی دو کتاب دارد: کتاب الأحادیث الموضوعة (قاهره 1411/1990)، و اثری مبسوط‌تر به نام الدر الملتقط فی تبیین الغلط (بغداد 1972؛ بیروت 1405/1985). بر روش صاغانی دربارۀ احادیث جعلی نقدهایی شده است، به طوری که برخی (لکنوی، ص63؛ کتانی، ص151) او را از جمله متشدّدین (سخت‌گیران) به شمار آورده و حکم او به مجعول بودن را در احادیث بسیاری صحیح ندانسته‌اند.

صاغانی در رجال نیز آثاری دارد، از جمله دَرّ السحابة في بيان مواضع وفيات الصحابة (قاهره، چاپ طارق طنطاوی) که به ترتیب حروف الفباست، و کتاب فیه أسامی شیوخ ابی عبدالله البخاری (مکه 1419) که دربردارندۀ اسامی مشایخ بخاری در کتاب الجامع الصحیح است که آنها را بر اساس حروف الفبا مرتب کرده و شرح حال مختصری دربارۀ هرکدام( شامل کنیه، نسب، تاریخ وفات) و کسانی که از آنها روایت کرده و نیز بابی را که بخاری از او روایت کرده آورده و مقدمه ای نیز در فضایل بخاری نوشته است.


منابع :
(1) عبدالقادر‌بن محمد ابن‌ابی‌الوفاء قرشی حنفی، الجواهر المضیئة فی طبقات الحنفیة، چاپ عبدالفتاح محمد الحلو، جیزه 1413/1993؛
(2) عبدالرزاق‌بن احمد ابن‌فُوَطی شیبانی، الحوادث الجامعة و التجارب النافعة فی المائةالسابعة، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت 1997؛
(3) همو، مجمع‌الآداب فی معجم‌الألقاب، چاپ محمد کاظم، تهران 1416؛
(4) زین‌الدین قاسم‌بن قطلوبغا، تاج التراجم، چاپ محمد خیر رمضان یوسف، دمشق ـ بیروت 1413/1992؛
(5) عبدالله طیب‌بن عبدالله ابو مخرمه، تاریخ ثغر عدن، لیدن 1936؛
(6) احمد‌بن محمد‌بن عبدالرحمن حسینی، صلة‌التکملة لوفیات النقلة، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1428/2007؛
(7) محمدباقر موسوی خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، اختصارات؛
(8) شمس‌الدین محمد‌بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، اختصارات؛
(9) عبدالکریم‌بن محمد سمعانی، الأنساب، اختصارات؛
(10) حسن‌بن محمد صغانی، التکملة و الذیل و الصلة لکتاب تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ عبدالعلیم طحاوی، قاهره 1970؛
(11) همو، الشوارد أو ما تفرد به بعض أهل اللغة، چاپ مصطفی حجازی، قاهره 1403/1983؛
(12) همو، العُباب الزاخر و اللباب الفاخر، چاپ فیر محمد حسن، مطبعة المجامع العلمی العراقی 1398/1978؛
(13) همو، المُرتجل فی شرح القلادة السَمطیّة فی توشیح الدُرَیدیّة، چاپ احمد خان، ریاض 1409/1989؛
(14) همو، ما‌بنته العربُ علی فَعال، چاپ عزة حسن، دمشق 1383/1964؛
(15) صفدی، الوافی بالوفیات، اختصارات؛
(16) عبدالحی حسینی، الإعلام بمن فی تاریخ الهند من الاعلام المسمی بـ نزهةالخواطر و بهجةالمسامع و النواظر، بیروت 1420/1999؛
(17) ملک‌الاشرف غسانی، العسجد المسبوک و الجوهر المحکوک فی طبقات الخلفاء و الملوک، چاپ شاکر محمود عبدالمنعم، بغداد 1395/1975؛
(18) تقی‌الدین محمد‌بن احمد حسنی فاسی مکی، العقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین، چاپ محمد عبدالقادر احمد عطا، بیروت 1419/1998؛
(19) کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ترجمۀ محمود فهمی حجازی، مصر 1995؛
(20) محمد‌بن جعفر کتانی، الرسالةالمستطرفة لبیان مشهور کتب السنةالمشرفة، بیروت 1414/1993؛
(21) محمد‌بن شاکر کتبی، عیون‌التواریخ، چاپ فیصل سامر و نبیلة عبدالمنعم داود، بغداد 1980؛
(22) محمد عبدالحی لکنوی، الفوائد البهیة فی تراجم الحنفیة، چاپ محمد بدرالدین ابو فراس نعسانی، بیروت، [بی‌تا]؛
(23) مدرس تبریزی، ریحانة الادب، اختصارات؛
(24) یاقوت حموی، معجم‌الأدباء، چاپ احسان عباس، بیروت1993؛
(25) یاقوت حموی، معجم‌البلدان، اختصارات؛

EI2“AL SAGHANI”, by Ramzy Baalbaki


/ توحید پاشائی‌آقابابا /

تاریخ انتشار اینترنتی:



1392/05/03

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7302
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست