responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7284

ليلى‌بن نعمان، ، ليلى‌بن نعمان، سردار علويان و حاكم جرجان. از ابتداى زندگى او اطلاعى در دست نيست. پدرش از حاكمان گيلان و نام واقعى‌اش شهدوست بود (صابى، ص‌15؛ ابن‌اسفنديار، ج‌1، ص‌274). ليلى به همين واسطه به دربار علويان راه يافت و از نزديكان حسن اطروش* شد . ابن‌اثير (ج‌8، ص‌79ـ80) نخستين بار در رويدادهاى سال 301 از ليلى به عنوان سردار علويان نام برده است. لیلی در اين سال، به همراه سرداران سامانى، از جمله حسين‌بن على مرورودى و سيمجور دواتى، در شورش مردم سيستان بر نصربن احمد*، امير سامانى، شركت جست. وی در اين هنگام در خدمت حسن اطروش بود. او در سال 303، در شورش حسن‌بن قاسم بر حسن اطروش، كه به دستگيرى و حبس او انجاميد، از اطروش حمايت كرد و به همراه مردم آمل، او را رهانيد و به آمل برد (ناطق بالحق، ص‌127؛ ابن‌اسفنديار، همانجا). به نظر مى‌رسد در اين هنگام، ليلى حكومت جرجان را بر عهده داشته است(رجوع کنید به ابن‌اثير، ج‌8، ص‌124). مرعشى (ص‌307) نيز از عمارت و سراى حكومتى به‌ جا مانده از ليلى‌بن نعمان در روستاى نشكنجان سارى ياد كرده ‌است.

حسن اطروش در سال 304 درگذشت. به نوشتۀ گرديزى (ص‌191)، پس از مرگ وى، ليلى سپاه را در اختيار گرفت و به جرجان رفت؛ اما به نظر مى‌رسد كه از آن پس به خدمت حسن‌بن قاسم، داعى صغير، درآمده است (رجوع کنید به ادامۀ مقاله).

حسن‌بن قاسم در 308 ليلى‌بن نعمان را به حكومت جرجان گمارد (ابن‌اثير، همانجا). آشفتگى اوضاع خراسان و ضعف حكومت سامانيان در ادارۀ آنجا، سبب حملۀ ليلى به آنجا شد. او نخست به دامغان حمله برد و پس از نبردى كه به نابودی عده‌اى از مردم انجامید، هنگام بازگشت به جرجان، با قراتكين( سردار سامانى) روبه‌رو گرديد. در جنگ میان آن دو ، قراتكين شكست خورد و گريخت (صابى، ص‌44) و بارس، يكى از سرداران قراتکین ، از ليلى امان خواست و با حدود هزار سپاهى به وی پيوست. ليلى او را گرامى داشت و خواهرش را به عقد وى درآورد (ابن‌اثير، همانجا). اين پيروزيها ليلى را براى حمله به نيشابور ترغيب كرد. او در ذيحجۀ 308 نيشابور را گرفت و به نام حسن‌بن قاسم خطبه خواند (رجوع کنید به صابى، ص‌44ـ45). نصربن احمد، حموية‌بن على* را از بخارا براى سركوب ليلى‌بن نعمان فرستاد. در نبردى كه در طوس درگرفت، حمويه‌ نخست عقب نشست، اما با تدبير سردارانش، ليلى را شكست داد. ليلى گريخت، اما دستگير شد و به قتل رسيد. به فرمان نصر، سرش را به دربار خليفه مقتدر عباسى فرستادند (همو، ص‌45؛ ابن‌اسفنديار، ج‌1، ص‌277ـ278؛ ابن‌اثير، ج‌8، ص‌124ـ125؛ قس ابن‌مسكويه، ج‌5، ص‌232؛ همدانى، ص‌51، كه به اشتباه در رويدادهاى سال 315 از ليلى‌بن نعمان به عنوان اولين ديلمى ياد كرده است كه رى را گشود).

ليلى‌بن نعمان سخى بود و با دشمنانش مدارا مى‌كرد. به نوشتۀ گرديزى (رجوع کنید به ص‌191ـ192)، همين بذل و بخشش مال سبب تنگدستى او و در نهايت شكستش در جنگ با حمويه شد. پسران حسن اطروش در مكاتبات خود، از لیلی با القاب «المؤيد لدين‌اللّه المنتصر لآل رسول‌اللّه» یاد می کردند (ابن‌اثير، همانجا). محمد وراق جرجانى، شاعر شيعى، پس از كشته شدن ليلى‌ در رثاى او شعرى سرود(مرزبانى، ص‌428).


منابع :
(1) ابن‌اثير؛
(2) بهاءالدين محمدبن حسن ابن‌اسفنديار، تاريخ طبرستان، چاپ عباس اقبال، تهران 1320؛
(3) ابن‌مسكويه، تجارب‌الامم، چاپ ابوالقاسم امامى، تهران 1377؛
(4) ابواسحق الصابى، «التاجى فى اخبار الدولة الديلميه»، در اخبار الائمه الزيديه فى طبرستان، ديلمان و جيلان، چاپ ويلفرد مادلونگ، بيروت1987؛
(5) ابوعبداللّه محمدبن عمران مرزبانى، معجم‌الشعراء، چاپ عبدالستار احمد فراج، قاهره 1379/1960؛
(6) سيدظهيرالدين مرعشى، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، چاپ برنهارد وارن، تهران 1363، ابوسعيد عبدالحى ابن‌محمود گرديزى، تاريخ گرديزى، چاپ عبدالحى حبيبى، تهران 1363؛
(7) محمدبن عبدالملك همدانى، تكمله تاريخ طبرى، چاپ آلبرت يوسف كنعان، بيروت 1961؛
(8) يحيى‌بن حسين ناطق‌بالحق، الافادة فى تاريخ الائمه الساده، چاپ ابراهيم‌بن مجدالدين مؤيدى و هادى‌بن حسن حمزى، يمن 1422/2001.
/ فاطمه اسلامى /

تاریخ انتشار اینترنتی : 1392/03/05

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7284
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست