ظهيرالدوله قاجار، ، ظهيرالدوله قاجار، ابراهيمخان، حاكم مشهور كرمان در دورۀةه فتحعلى ¬شاه قاجار. پدرش، ابراهيمخان پسر مهديقلی يخان، برادر آقامحمدخان قاجار و مادرش، آسيه خانم، دختر محمدخان قاجار (از امراى بزرگ ايل قاجار) بود بود (احمد ميرزا عضدى، ص ص58؛ سپهر، ج ج1، ص ص26؛ هدايت، ج ج10، ص ص107). از تاريخ تولد ابراهیم خان اطلاعی نیست. وى در منابع ذكر شده است ولى در اوان زندگى او و پس از درگذشت فوت پدرش (1198)، به خواست آقامحمدخان، مادرش به همسرى باباخان (بعداًآ فتحعلیيشاه)، كه پسر عموى ابراهيمخان بود، درآمد و محمدقلى ¬ميرزا ملك ¬آرا برادر ناتنى ابراهیم خان استوست (خاورى ¬شيرازى، ج ج2، ص ص1037؛ احمد ميرزا عضدى، همانجا؛ سپهر، ج ج1، ص 551). علاوه بر اينكه ابراهيمخان پسر عموى فتحعلى ¬شاه بود و به این مناسبت، در منابعدر منابع از او با عناوین عموزاده و/ ابراهيمخان عمو یاد شده شهرت دااسترد، فرزند خواندۀةه فتحعلى شاه نيز محسوب میيشود (خاورى شيرازى، ج ج1، ص ص603؛ هدايت، ج ج9، ص ص361ـ362؛ وزيرى كرمانى، 1364ش، ج ج1، مقدمیيه باستانى ¬پاريزى، ص ص113 ، 85؛ ص 13). سپس نخستين فرزند فتحعلى ¬شاه، به نام همايون ¬سلطان و ملقب به خانم خاتمان و نواب متعاليه، به همسرى ظهيرالدوله درآمد و بدين سان ابراهيم ¬خان داماد فتحعلى ¬شاه نيز بود (خاورى ¬شيرازى، ج ج2، ص ص846، 1134؛ احمدميرزا عضدى، ص ص36؛ سپهر، ج ج1، ص ص546). زمان ملقب شدن ابراهيمخان به «ظهيرالدوله» در منابع ذكر نشده است. از وى همچنين با لقب اعتضادالدوله نيز در منابع اصلى یاد کرده اندنامبرده شده است (رجوع کنید به ← Ä خاورى شيرازى، ج ج1، ص ص216؛ سپهر، ج ج1، ص ص131، 101، 107 ،131).
ظهيرالدوله در 1214 به سردارى آذربايجان مأمور شد (رجوع کنید به ← Ä مفتون ¬دنبلى، ص ص49؛ نيز هدايت، ج ج9، ص ص356). در ذيحجۀه همان سال، ظهيرالدوله با ده هزار سوار به خراسان رفت تا جهت محاصره قلعه آقن قلعه را تصرف کندرفت (هدايت، ج ج9، ص ص361). سپس در 1215 نیز ظهيرالدوله با دو هزار سوار و پياده مأمور تسخير سبزوار شد (سپهر، ج ج1، ص ص110؛ هدايت، ج ج9، ص ص367). در 1217 هنگامی ي¬كه فتحعلیيشاه براى سامان دادن به نظم خراسان به آن منطقه رفت، ظهيرالدوله را نيز با ده هزار سوار و پياده به آنجا فرستاد (سپهر، ج ج1، ص ص118).
مهمترين مسئوليت ظهيرالدوله، حكومت وى در كرمان بوداست. . در منابع دربارةه سال به حكومت رسيدن و مدت حكومت وى در كرمان اختلافاتى وجود دارد. برخى منابع تاریخ حکومت او را در کرمان، به اختلاف، سالسال 1216 را براى حكومت او ذكر كردهاند (رجوع کنید به ← Ä سايكس، ص ص69؛ وزيرى كرمانى، 1364ش، ج ج2، ص ص758ـ759؛ همو، 1353ش، ص ص 54. كه در اين منبع اخیر، ص ص34، سالتاريخ 1217 نيز دربارةه آغاز حكومت وى ذكر شده است) و . در برخى منابع ديگر سال 1218 ذكر شده است (وزيری كرمانى، 1364ش، ج ج1، مقدمۀةه باستانى ¬پاريزى، ص ص82؛ باستانى پاريزى، ص ص12؛ بامداد، ج ج1، ص ص21) دانسته اند. خاورى ¬شيرازى (←رجوع کنید به Ä ج ج1، ص ص183ـ185، 216) به حكومت رسيدن او را در ذيحجۀةه 1218 و آغاز حكومت او را در كرمان، سال 1219 دانسته استميداند. بعد از حملۀةه آقامحمدخان به كرمان، اين منطقه حاكم واقعى نداشته و محمدحسينخان، حاكم پيش از ظهيرالدوله، نيز از عهدۀةه امور كرمان برنيامده بود. افزون بر اين، بعد از كشتار آقامحمدخان در كرمان، احتمال و زمينةه جدا شدن و استقلال كرمان و بلوچستان از ايران و حتى ضميمه شدن آنها به قلمرو حكمرانان افغان نيز وجود داشت و ظهيرالدوله براى جبران ترميم خرابيها و دلجويى از مردم كرمان، حاكم آنجا شد (احمدى كرمانى، ص ص12، 16ـ17؛ اتحاد، ص ص355). وی ظهيرالدوله پس از به حكومت رسيدن، بلوچستان را از تصرف خانهای وانين بلوچ بيرون آورد و در تحت اقتدار حكومت در آورد و سركشان آن منطقه را مطيع ساخت (وزيرى كرمانى، 1364ش، ج ج2، ص ص759؛ احمدى كرمانى، ص ص51). در زمان حكمرانى وى اهل علم و صنعت و كسب و تجارت از شهرهاى ديگر به كرمان رفتند، از جمله شيخ نعمتاللّه بحرينى و شيخ عبدالحسين احسائى، آخوند ملاعلى اعمى از خراسان و آقامحمدكاظم از شيراز (احمدى كرمانى، ص ص12، 54ـ55). بر در اثر اقدامات ظهيرالدوله، يك محيط علمى و ادبى مهمی در كرمان پدید آمدبرجاى ماند (اتحاد، همانجا). به گفتۀةه احمدى كرمانى (ص 52)، آبادانى كرمان تا زمان مؤلف، در دورۀ عهد چهار تننفر در كرمان ايجاد شده است، كه نفر دوم ظهيرالدوله بوده است. وى بسيارى از قناتها یى كه صاحبانشان در كشتار آقامحمدخان نابود را شده بودند، آباد كرد و مسجد و مدرسه و، حمام، و بازارى به نام خود ساخت و تا حد امكانبرای در آرامش و آسايش مردم كوشيد (باستانى ¬پاريزى، ص ص12). از جمله اقدامات عمرانى او ساخت مدرسۀ ابراهيمخان ظهيرالدوله در 1230 و ساخت دو حمام در 1231 ، مدرسةه ابراهيمخان ظهيرالدوله در 1230 بود و موقوفاتى نيز داشت (وزيرى كرمانى، 1353ش، ص ص30ـ32). مدرسۀ ةه دينى ای كه به نام ظهيرالدوله خوانده ناميده میيشد، به ابراهيمخان و/ ابراهيميه نیز ناميده شده است. در اين مدرسه كتابهاى شيخيه تدريس میيشد. همچنين مدرسه داراى بيمارستان و چاپخانه ایةه مجهزى بود (اتحاد، ص ص398؛ چهاردهى، ص ص131). دروازۀةه ارگ را، كه دروازۀةه پنجم شهر بود و به آن را دروازه باغ هم میيگويند، در 1225 به دستور ظهيرالدوله ساختند. همچنين وى ارگ گواشير را از سمت غربى وسعت داد و باغ گلشن را احداث كرد و نيز خانههاى متعدد، توپخانه و قودرخانه بنا كرد (وزيرى ¬كرمانى، 1353ش، ص ص28، 36ـ37). افزون بر اين، در فرهنگ عامۀةه مردم كرمان، اصطلاح «ابراهيمخانى»- كه به اشاره به نوعى ظرف مسى و حلوا (شلهزرد) در كرمان اشاره دارد – از زمان ظهيرالدوله باقیيمانده است. به دستور ظهيرالدوله، پيالههاى كوچكى به يك اندازه ساخته بودند و در ايام محرّم در آنها اين ظرفها حلواى شلهزرد (ابراهيمخانى) بين مردم توزيع ميشد (باستانى ¬پاريزى، ص ص4، پانويس 1).
ظهيرالدوله تا 1240 حاكم كرمان بود و در اين سال، هنگامی ي¬كه كه به تهران رفته بود، بيمار شد و درگذشت (خاورى ¬شيرازى، ج ج2، ص ص1159؛ سپهر، ج ج1، ص ص359؛ هدايت، ج ج9، ص ص635ـ636؛ سايكس، همانجا؛ وزيرى ¬كرمانى، 1364ش، ج ج2، ص ص759؛ قس خورموجى، ص ص18 كه تاريخ فوت او را 1241 ذكر كرده است). پس از فوت وى، پسر بزرگاشش و نوۀةه فتحعلى ¬شاه، عباسقلیيخان، به جاى پدر حاكم كرمان شد (خاورى ¬شيرازى، ج ج2، ص ص681؛ سپهر، ج ج1، ص ص359). از ظهيرالدوله 41 فرزند باقيماند. 20 پسر و 21 دختر باقی ماند (خاورى ¬شيرازى، ج ج2، ص ص1159). دو تن از دختران او ظهيرالدوله به همسرى پسران فتحعلى ¬شاه درآمدند. يكى از آنان فتحاللّه ميرزا شعاعالسلطنه پسر 35 فتحعلى ¬شاه بود كه دختر شعاعالسلطنه و نوةه دخترى ظهيرالدوله همسر ناصرالدين شاه و مادر مظفرالدين ¬شاه بود (احمد ميرزا عضدى، ص ص45، توضيحات نوايى، ص ص222؛ سپهر، ج ج1، ص ص540؛ باستانى ¬پاريزى، ص ص13). تاجلى بيگم، دختر فتحعلى ¬شاه، نيز به همسرى نصراللّهخان، پسر ظهيرالدوله، درآمد (خاورى ¬شيرازى، ج ج2، ص ص1021؛ سپهر، ج ج1، ص ص549). حاجى محمدكريمخان، پسر ابراهيمخان ظهيرالدوله،ين ریئيس طايفۀةه شيخيه در كرمان بود. وی و فردى بسيار فاضل و بود. وى از شاگردان شيخ احمد احسائى و «ركن اَشَد و ناب اَحَد» بود (سپهر، ج ج1، ص ص563؛ ظلالسلطان، ج ج1، ص ص385). اكنون نيز يكى از خاندانهاى معروف اين شهر، ابراهيمى است است كه از نسل ابراهيمخان ظهيرالدولهاند (قاسمى، ج ج2، ص ص54).
ظهيرالدوله شعر نيز میيسرود و طغرل تخلص صمیيكرد (حبيبآبادى، ج ج4، ص ص1105ـ1106؛ محمود ميرزاقاجار، ج ج1، ص ص45). وى ارادت خاصى به شيخ احمد احسائى ارادت داشت و در هنگام اقامت شيخ در يزد به ديدار او رفت (حبيبآبادى، ج ج4، ص ص1106). ظهيرالدوله زندگى اش خود را از طريق عوايد املاك شخصى خود اداره میيكرد و از مال ديوانى براى امور شخصى صرف نمیيكرد. در ايام محرّم مراسم روضهخوانى و اطعام و زيارت عاشورا را مرتب برگزار می نمود ميكرد و خود در مجلس روضهخوانى با پاى برهنه خدمت می يكرد (همانجا).
منابع : (1) هوشنگ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، تهران 1378ش؛ (2) احمدمیرزا عضدی، تاریخ عضدی، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران 1376ش؛ (3) یحیی احمدی کرمانی، فرماندهان کرمان، چاپ محمدابراهیم باستانی، تهران 1354ش؛ (4) محمدابراهیم باستانیپاریزی، حماسۀة کویر، تهران 1357ش؛ (5) نورالدین چهاردهی، از احساء تا کرمان، ]تهران[ 1362ش؛ (6) محمدعلی حبیبآبادی، مکارمالآثار در احوال رجال دو قرن 13 و 14 هجری، اصفهان 1352ش؛ (7) فضلالله خاوریشیرازی، تاریخ ذوالقرنین، چاپ ناصر افشار، تهران 1380ش؛ (8) محمدجعفر خورموجی، حقایقالاخبار ناصری، چاپ حسین خدیوجم، تهران 1363ش؛ (9) محمدتقی سپهر، ناسخالتواریخ، چاپ جمشید کیانفر، تهران 1377ش؛ (10) مسعودمیرزا ظلالسلطان، خاطرات ظلالسلطان، چاپ حسین خدیوجم، تهران 1368ش؛ (11) ابوالفضل قاسمی، الیگارشی یا خاندانهای حکومتگرایان: خاندان اسفندیاری، تهران [بیتا.]؛ (12) محمود میرزا قاجار، شاهزاده ایران، سفینةالمحمود، چاپ خیامپور، تبریز 1346ش؛ (13) عبدالرزاق مفتوندنبلی، مآثر سلطانیه، چاپ غلامحسین صدریافشار، تهران 1351ش؛ (14) احمدعلی وزیریکرمانی، تاریخ کرمان، چاپ محمدابراهیم باستانیپاریزی، تهران 1364ش؛ (15) همو، جغرافیای کرمان، چاپ محمدابراهیم باستانیپاریزی، تهران 1353ش؛ (16) رضاقلیخان هدایت، ملحقات تاریخ روضةالصفای ناصری، در خواندمیر؛ (17) Percy Moelesworth Sykes, Ten Thousand Miles in Persia or Eight Yyears in Iran, New York 1902.