طبریی، احمدبن محمد، ، طبريی، احمدبن محمد، از علمايی نحو بغداد در قرن چهارم هجري. خطيیب بغداديی (ج5، ص125) نام او را به صورت احمدبن محمدبن يیزديیاربن رستم آوردهضبط کرده ¬است. نام جد او به گونه¬هايی مختلف ثبت شده ¬است (←رجوع کنید به ابننديیم، ص65؛ خطيیب بغداديی، همانجا؛ يیاقوت حمويی، ج4، ص193؛ سيیوطيی، ج1، ص387). حتي آقابزرگ طهرانيی هم در ذکر نام جد او دچار تناقضگويي شده ¬است و آن را با اساميی مختلف، همچون يیزدبان، يیزديیار و نردبان، نقل کرده ¬است (ج4، ص197، ج24، ص84، ج25، ص242).
سيیدحسن صدر (ج3، ص96) او را شيیعيی مذهب دانسته و گفته ¬است خاندان او، خاندانيی بزرگ و جليیلالقدر در شيیعۀةه اماميیه هستند.
طبريی معاصر وزيیر، ابنفرات (متوفيیوفات 313)، بود و به عنوان معلم در خانۀة ويی خدمت ميیکرد (يیاقوت حمويی، ج4، ص194) و که آقابزرگ طهرانيی (ج4، ص197) او را هم شيیعه دانسته است.
طبريی در زبان عربيی و نحو حاذق و ماهر بود (يیاقوت حمويی، همانجا). ابننديیم (ص65) او را از علمايی مکتب بصره و همسطح با عالم نحويی، ابويیعليیبن ابيیزرعه، دانسته و ابوالقاسم زجاجيی (ص78) ويی را استاد خويیش معرفيی کرده ¬است. او همچنين آشنا به علم حديیث و قرائت نیز آشنا بود.
ويی برايی فراگيیريی حديیث نزد افرادي چون ابومنذر، نُصَيیربن يیوسف و هاشمبن عبدالعزيیز، که از دوستان نزديیک عليیبن حمزه کسايیيی بودند، تلمذ کرد (خطيیب بغداديی، ج5، ص125). احمدبن جعفربن سلم (موفاتوفيی 365) و عمربن محمّدبن سيیف از شاگردان او در علمزمينةه حديیث بودند (همانجا). آرايیء طبریاو در خصوص قرائت، در کتاب «تحبيیرالتيیسيیر» ذکر شده ¬است (محمدبن يیوسف جزريی، ص114).
احمدبن محمدبن عثمانالقطان، بکاربن احمد، زکريیابن عيیسيی و عبدالواحدبن عمر از جمله شاگردان او در علم قرائت بودند (ابنجزريی، ج1، ص115).
از جمله آثارتصنيفات طبريی است: که غالب منابع به اتفاق از آن نام بردهاند ميتوان به: المقصور و الممدود، المذکر و المؤنث، صورةالهمز، النحو، التصريیف، و غريیبالقرآن اشاره کرد (ابننديیم، ص65؛ قفطيی، ج1، ص128؛ صفديی، ج8، ص112؛ سيیوطيی، ج1، ص387). سيیدمحسن اميین (ج3، ص110) و آقابزرگ طهرانيی (ج4، ص197) گفتهاند که ابننديیم، «عيیونالمعجزات» را هم به تصنيیفات او افزوده، است در حاليی که در «الفهرست» چنيین چيیزيی بيیان نشده ¬است. سزگيین (ج9، ص60) هم دو کتاب «اخبار» و «کلّا فيی الکلام و القرآن» را از آثار او دانسته استميداند.