خلاصة الاشعار و زبدةالافكار ، خلاصة الاشعار و زبدةالافكار، مفصّلترين تذكره زبان فارسى، نوشته تقىالدين محمدبن شرفالدين على حسينى كاشانى، از نويسندگان دوره صفويه، متخلص به «ذكرى» و مشهور به «ميرتذكره». وى در حدود 946 در كاشان به دنيا آمد. در كودكى و نوجوانى در همان شهر به آموزش و كسب دانشهاى متداول پرداخت و در سلك شاگردان محتشم كاشانى* درآمد و بعدها بنا به وصيت محتشم، ديوان او را گردآورى كرد. تقىالدين در 987 به اصفهان رفت و در اين شهر سكونت كرد. او در 990 به عتبات عراق و در 1010 به همدان سفر كرد (تقىالدين كاشى، مقدمه اديب برومند، ص بيست و دو)، اما درباره سفر او به هند كه برخى گفتهاند در اين سفر به بيجاپور رفت و در آنجا خلاصةالاشعار را به نام ابراهيم عادلشاه تأليف كرد، بسيار جاى ترديد است (رجوع کنید به گلچين معانى، ج 1، ص 543). از تاريخ وفات تقىالدين اطلاع دقيقى در دست نيست، اما به نوشته اوحدى بليانى، مؤلف عرفاتالعاشقين (گ 120پ)، وى در سالهاى تأليف عرفاتالعاشقين درگذشته است. در عرفاتالعاشقين نمونهاى از سرودههاى او نيز آمده است (رجوع کنید به همانجا). از وى چند اثر ديگر برجاىمانده از جمله: مجمعالقصايد؛ مآثرالخضرية؛ تدوين ديوان محتشم كاشانى (صفا، ج 5، بخش 3، ص 1715).
اثر مشهور تقىالدين تذكره خلاصةالاشعار در شرح احوال شاعران متقدم و متأخر و معاصر نويسنده است. وى تأليف اين كتاب را در حدود 975، در عصر شاه طهماسب اول (حك : 930ـ984) آغاز كرد و ابتداى كتاب را به نام او آراست و در ديباچه ركنيكم از وى نام برد. نگارش و تدوين اين اثر بيش از چهل سال به طول انجاميد و مؤلف پس از اتمام كار در 1016، آن را به شاه عباس اول (حك : 996ـ1038) تقديم داشت. تقىالدين كاشى گاه ضمن گزارش احوال برخى شاعران، به سال نگارش مطلب اشاره كرده كه بيشتر سالهاى 985 تا 1011 است (رجوع کنید به گلچين معانى، ج 1، ص 540ـ541).
خلاصةالاشعار مشتمل بر احوال و نمونه اشعار 651 شاعر است. مؤلف نمونههاى زيادى از اشعار شاعران را برگزيده و از اين جهت تذكرهاى نمونه است. وى از آنرو كه با مثنوى ميانهاى نداشته، به جز يكى دو مورد از نقل مثنويهاى صاحبان تراجم خوددارى كرده است (صفا، ج 5، بخش 3، ص 1714)، از جمله ذيل شرححال زمانى يزدى، به درخواست شاعر نمونهاى از مثنويهاى او را آورده است (گلچين معانى، ج 1، ص 544). اين كتاب حاوى يك مقدمه، چهار فصل، چهار ركن و يك خاتمه به اين شرح است :
مقدمه. در سبب تأليف و گردآورى اشعار، نقل اشعارى از حضرت امير مؤمنان عليهالسلام و ترجمه آنها به نظم، ذكر برخى احاديث نبوى درباره سرودن شعر و مختصرى درباره تاريخ شعر فارسى؛ فصل اول در بيان ايجاد عشق و معرفت كه از جانب خداوند در انسان به وجود مىآيد؛ فصل دوم در تعريف و فضيلت عشق؛ فصل سوم در تقسيم عشق به مجازى و حقيقى؛ فصل چهارم در شرايط محبت از طرف محبوب و مذمت جماعتى كه معشوق را نمىشناسند (رجوع کنید به نقوى، ص 125ـ126).
اركان اربعه كتاب كه متضمن زندگينامه شاعران است عبارتاند از: ركن اول. گزارش احوال شعراى قصيدهگوى متقدم از زمان آلسبكتكين و بيان حالات و منتخب اشعار آنان، حاوى احوال بيش از پنجاه تن از شاعران به ترتيب تاريخ درگذشت آنان و شامل دو جلد: جلد اول در احوال 22 شاعر، از عنصرى (متوفى 431) تا خاقانى (متوفى 582). جلد دوم درباره 32 شاعر از ظهير فاريابى (متوفى 598) تا بابا افضل كاشانى (متوفى قرن هفتم). ركن دوم. متضمن احوال 42 تن از غزلسرايان و بعضى از قصيدهگويان متقدم، از سعدى تا شاه شجاع كرمانى. ركن سوم. زندگينامه غزلسرايان و بعضى از قصيدهگويان متأخر، شامل احوال 47 شاعر، از حافظ تا مولانا فنايى. ركن چهارم. حاوى احوال 103 شاعر زمان سلطان حسين بايقرا تا عصر تأليف كتاب. اين ركن از جامى شروع مىشود و با زندگينامه غزالى مشهدى خاتمه مىيابد (رجوع کنید به گلچين معانى، ج 1، ص 524ـ528).
خاتمه. مفصّلترين بخش كتاب است و در آن احوال شاعران معاصر مؤلف ذيل دوازده اصل آمده است. هر اصل شامل دو فصل است. فصل اول ذكر احوال شاعران مشهور هر شهر و ناحيه شامل شهرهاى كاشان، اصفهان، قم، ساوه، قزوين، گيلان و مازندران، تبريز و آذربايجان، يزد، كرمان، شيراز، همدان و نواحى آن، رى و استرآباد، خراسان. فصل دوم در احوال شاعرانى است كه تقىالدين كاشى در دوره جوانى خدمت آنان را دريافته است (همان، ج 1، ص 529ـ537).
در برخى نسخهها، كه نسخه تجديد نظر شده مؤلف محسوب مىشوند، بخشى با عنوان خاتمه دوم وجود دارد. در اين بخش گزيده اشعار شصتتن از شاعران معاصر نويسنده، بدون شرححالشان آمده است. ظاهرآ ديوانهاى اين شاعران، پس از خاتمه تأليف خلاصةالاشعار به دست مؤلف رسيده و او مىخواسته زندگينامه آنان را نيز بنگارد، اما نتوانسته اين امر را به انجام برساند (رجوع کنید به نقوى، ص 128ـ129).
تعداد زندگينامههاى مندرج در اين كتاب بيش از 651 نيست كه اين رقم در مقايسه با عرفاتالعاشقين (حاوى بيش از سههزار شرح حال) بسيار اندك است، اما گزيدههاى مفصّل از اشعار شاعران، حجم كتاب را افزايش داده است. در خلاصةالاشعار زندگينامه شاعران مختصر است، اما ابيات انتخابى برخى شاعران از حدود متعارف گذشته است (رجوع کنید به همان، ص 130). در برخى مواضع، ذيل احوال يك شاعر، ابياتى از شاعران ديگر را نيز براى نمونه آورده و احوال شاعران بزرگ را در چند قسمت عرضه كرده و گاه نمونههاى آثار منثور آنان را هم نقل كرده است (رجوع کنید به همان، ص 131).
علاقه تقىالدين كاشى به زادگاهش، كاشان، سبب افراط وى در گزارش احوال شاعران آنجا و گزيده اشعار آنان شده است و اين بخش در مقايسه با ساير قسمتهاى كتاب نامتناسب مىنمايد. گاه مطالب زائدى در كتاب ديده مىشود، چنانكه در احوال شاعرانى كه به صفتى مشهور يا شناخته شده بودند، مطالبى نوشته كه كتاب را بىسبب مفصّل ساخته است. از هنرنماييهاى او ساختن داستانهاى عشقى مجعول و خالى از حقيقت در باب هر يك از شاعران متقدم است كه كتاب او را كم اعتبار كرده است (رجوع کنید به گلچين معانى، ج 1، ص 546ـ547؛ صفا، ج 5، بخش 3، ص 1714ـ1715).
مؤلف در تأليف اين كتاب از منابع متعدد سود جسته است. وى بهويژه در مقدمه از تذكرةالشعراى دولتشاه و مجالسالنفايس و تذكره تركى مكارمالاخلاق به عنوان منابع خود ياد كرده است، اما معمولا در ذكر احوال شاعران، بهويژه شاعران متقدم، از منابع خود كمتر نامبرده، گرچه گاه آثارى چون چهار مقاله، المعجم، حدايقُ السِحر، مجالسالنفايس، تاريخ جعفرى و تحفه سامى را ذكر كرده است.
تقىالدين كاشى در بررسى منابع گاه به انتقاد از آنها پرداخته، از جمله در ركن چهارم، ذيل نام بدرچاچى قزوينى از مندرجات تذكرةالشعراى دولتشاه انتقاد كرده است (نقوى، ص 131ـ132). نثر خلاصةالاشعار گاه مصنوع و متكلف، اما به هر حال روان و شيرين است. مؤلف در شروع هر قسمت نام شاعران را همراه با القاب و عناوين آورده و گاه در مقدمه و برخى جاها به آيات قرآن و احاديث و امثال استناد كرده است (رجوع کنید به همان، ص 132).
خلاصةالاشعار از زمان تأليف شهرت يافت و مورد استفاده تذكرهنويسان قرار گرفت. بهرغم تأليف چندين تذكره مفيد و سودمند در عصر صفوى، هنگامى كه نصرآبادى در 1083 به تأليف تذكرهاش پرداخت، در مقدمه كتاب ضمن معرفى مهمترين تذكرههاى زبان فارسى از اين اثر ياد مىكند (نصرآبادى، ص 5). بخش متقدمان خلاصةالاشعار را يكى از اديبان و شاعران معاصر و مُجالِس مؤلف، شيخ علىنقى كمرهاى (953ـ1031)، خلاصه كرد (اوحدى بليانى، گ 120پ) و در اين گزيده، افسانهها و مطالب غيرواقعى را حذف و مطالب اساسى و تاريخى را حفظ نمود. گفتهاند تقىالدين كاشى از اين كار او رنجيد و مدتها با او ستيزه داشت، اما در خاتمه خلاصةالاشعار از كمرهاى به نيكى ياد كرده است (رجوع کنید به گلچين معانى، ج 1، ص 547، 556ـ557؛ صفا، همانجا).
دستنويسهاى متعددى از اجزا و اركان خلاصةالاشعار در دست است (رجوع کنید به گلچين معانى، ج 1، ص 548ـ551). اما ظاهرآ هنوز يك نسخه كامل آن كه متضمن تمام اركان، مقدمه و خاتمه اين كتاب بزرگ باشد، شناخته نشده است.
عبدالعلى اديب برومند و محمدحسين نصيرى كهنمويى، به يارى هم، بخش كاشان (تهران: ميراث مكتوب، 1384ش) و بخش اصفهان (تهران: ميراث مكتوب، 1386ش) از خاتمه خلاصةالاشعار را به چاپ رساندهاند.
منابع : (1)تقىالدين محمدبن محمد اوحدى بليانى، عرفاتالعاشقين، نسخه عكسى از نسخه خطى كتابخانه ملك، ش 5324؛ (2) محمدبن على تقىالدين كاشى، خلاصةالاشعار و زبدةالافكار: بخش كاشان، چاپ عبدالعلى اديب برومند و محمدحسين نصيرى كهنمويى، تهران 1384ش؛ (3) ذبيحاللّه صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج 5، بخش 3، تهران 1375ش؛ (4) احمد گلچين معانى، تاريخ تذكرههاى فارسى، تهران 1363ش؛ (5) محمدطاهر نصرآبادى تذكره نصرآبادى، چاپ احمد مدقَق يزدى، يزد 1378ش؛ (6) عليرضا نقوى، تذكرهنويسى فارسى در هند و پاكستان، تهران 1343ش.
/ سيدعلى آلداود /