responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7156

خَفْرى ، خَفْرى، شمس الدين محمدبن احمد، معروف به فاضل خفرى، حكيم، رياضىدان و از دانشمندان برجسته علم هيئت و نجوم، در قرن نهم و نيمه اول قرن دهم.

1) زندگى و آثار كلامى و فلسفى. لقب وى شمس الدين و به سبب انتساب به خفر، از نواحى شيراز، به خفرى معروف است (قزوينى، ص 64؛ افندى اصفهانى، ج 7، ص 88). در برخى تذكره ها نام خفرى به اشتباه به جاى محمد، احمد (رجوع کنید به قزوينى، همانجا؛ امين، ج 3، ص 107)، و به جاى خفرى، حُفرى (كحاله، ج 8، ص 254) يا خضرى (خواندمير، ج 4، ص 611؛ احتمالا خطاى طبعى) ثبت شده است. از او با عنوان شمس الدين كاشى نيز ياد كرده اند (بغدادى، ج 2، ستون 229)، كه اين نسبت احتمالا به دليل اقامت چندين ساله خفرى در اواخر عمرش در كاشان بودهاست.

درباره زندگى شخصى، تاريخ و محل تولد خفرى گزارش دقيقى در دست نيست، اما بر حسب تأليفاتى كه از وى بر جاى مانده، احتمالا در نيمه دوم قرن نهم متولد شده است. او از حكماى عهد شاه اسماعيل اول (حك 905:ـ930) و شاه طهماسب صفوى (حك : 930ـ984) بوده است (شوشترى، ج 2، ص 233؛ افندى اصفهانى، همانجا).

برخى از فرزند وى، قوام الدين حسين بن محمد خفرى، مؤلف رساله جعفريه در حساب ياد كرده اند كه همانند پدر در علوم رياضى و هيئت تبحر خاصى داشته و رساله خود را به فارسى، در دوره شاه طهماسب صفوى و به نام شاه جعفر، حاكم فارس، نگاشته است (حاجى خليفه، ج 1، ستون 590؛ آقابزرگ طهرانى، 1366ش، ص 64، 217).

درباره مذهب خفرى آراى ضد و نقيضيى وجود دارد. به گفته افندى اصفهانى (همانجا) او ابتدا سنّى مذهب بوده و سپس شيعه شده است. برخى، از جمله قزوينى (همانجا) و فرصت شيرازى (ج 2، ص 586) وى را شيعى مذهب معرفى كرده اند كه اكثر آنان به گزارش شوشترى (ج 2، ص 233ـ 234) استناد كردهاند (براى بررسى بيشتر رجوع کنید به ساعتچيان، ص 72ـ74).

خفرى در شيراز به كسب علم پرداخت و بعدها به كاشان سفر كرد. وى ظاهرآ تا پايان عمرش در آنجا ساكن بود و به تأليف و تدريس اشتغال داشت (خواندمير، همانجا؛ قمى، ج 2، ص 195). از استادان مسلّم او سيد صدرالدين محمد دشتكى* است (شوشترى، ج 2، ص 233)، اما از ديگر استادانش اطلاع دقيقى در دست نيست. على دوانى (ج 4، ص 412) وى را از شاگردان جلالالدين دوانى* نيز معرفى كرده است. همچنين برخى ديگر مانند بغدادى (همانجا)، فرصت شيرازى (همانجا) و كحاله (همانجا) وى را از شاگردان سعدالدين تفتازانى* برشمردهاند، كه صحيح نيست، زيرا تفتازانى از معاصران خفرى نبوده و در 791 درگذشته است. احتمال دارد منظور از تفتازانى، سيفالدين احمدبن يحيىبن محمد نواده سعدالدين معروف به حميد تفتازانى باشد (درباره او رجوع کنید به خواندمير، ج 4، ص 349). از معروفترين شاگردان خفرى، شاه طاهربن رضىالدين اسماعيل حسينى كاشانى است (شوشترى، ج 2، ص 235).

خفرى از معاصران شيخ على بن عبدالعالى عاملى معروف به محقق كركى و محققثانى* و از معتمدان وى در كاشان بوده است. چنانكه گفتهاند، پاسخهاى خفرى به پرسشهاى مردم در مسائل دينى پاسخهاى عقلانى و بر طبق موازين تعليمى شيعه اماميه بوده و محقق كركى همه را موافق فقه اماميه دانسته است. وى حتى هنگام برخى از سفرهاى زيارتى، خفرى را جانشين خود براى مراجعات دينى و دنيوى مردم قرار مىداد (رجوع کنید به همان، ج 2، ص 234؛ مدرس تبريزى، ج 2، ص 154).

در آراى او پيوند فلسفه مشاء و اشراق، و نيز گرايشهاى عرفانى مشهود است. براى مثال، در مباحثى مانند وحدت وجود، اصالت وجود، علم بارى تعالى به اشيا، تلفيقى از آراى مشائى و اشراقى در رأى او ملاحظه مىشود.

تاريخ وفات خفرى بنا بر يادداشتى در حاشيه نسخهاى از منتهىالادراك فى مدرك الافلاك، 942 است (رجوع کنید به طهرانى، ص 163). رضاقلى خان هدايت (ص 209) تاريخ وفات وى را 935 گزارش كردهاست، اما مدرس تبريزى در ريحانة الادب (همانجا) و آقابزرگ طهرانى در طبقات اعلامالشيعة (ص 217) وفات وى را 957 نوشتهاند. او در كاشان مدفون است (نراقى، ص 14).

از خفرى آثار بسيارى در زمينههاى مختلف فلسفه، و كلام، منطق، هيئت، رياضى، تفسير، عرفان و نيز ابياتى برجاى مانده است. برخى از مهمترين آثار او در فلسفه، منطق و كلام عبارتاند از: 1) تعليقه بر الهيات شرح تجريد قوشچى (تهران 1382ش)، شامل شرح مقصد سوم از اثبات صانع تا مسئله نفى شريك از فصل دوم در صفات صانع؛ 2) حاشيه بر اوايل شرح تجريد (حائرى، ج 5، ص 139ـ140)؛ 3) رسالة فى اثبات واجب الوجود بالذات و صفاته، اين رساله مفصّلترين اثر خفرى در اثبات واجب الوجود است كه در يك مقدمه و چند مقصد نگاشته شده است (شوشترى، همانجا؛ آقابزرگ طهرانى، 1403، ج 1، ص 106؛ براى آگاهى از برخى ديگر از رسالههاى خفرى در اثبات واجبالوجود رجوع کنید به ساعتچيان، ص 76ـ79)؛ 4)رسالة سوادالعين فى شرح حكمةالعين، كه حاشيه خفرى بر شرح محمدبن مباركشاه بخارى* بر حكمةالعين دبيرانِ كاتبى قزوينى* است (اعتصامى، ج 2، ص 44ـ45)؛ 5) رسالة فى تحقيق الهيولى (حائرى، ج 23، بخش 1، ص 20ـ21)؛ 6)رسالة عبرةالفضلاء فى حلّ شبهة جذر الاصمّ يا رسالة ضالة الفضلاء فى حل شبهة كلّ كلامى كاذبٌ؛ 7) حيرةالفضلاء يا حيرةالعقلاء يا حسرةالفضلاء (ساعتچيان، ص 85ـ86؛ براى متن رسالهها رجوع کنید به خفرى، 1386ش الف، ص 271ـ309؛ همو، 1386ش ب، ص 265ـ269)؛ 8) رسالة فىالقضية و التصديق (حاجىخليفه، ج 1، ستون 883)؛ و 9) تفسير آيةالكرسى (تهران 1380ش؛ براى گزارش تكميلى درباره آثار خفرى رجوع کنید به ساعتچيان، ص 76ـ97).


منابع :
(1) محمدمحسن آقابزرگ طهرانى، الذريعة الى تصانيف الشيعة، چاپ على نقى منزوى و احمد منزوى، بيروت 1403/ 1983؛
(2) همو، طبقاتاعلام الشيعة: احياء الداثر من القرنالعاشر، چاپ علىنقى منزوى، تهران 1366ش؛
(3) يوسف اعتصامى، فهرست كتابخانه مجلس شوراى ملى، ج 2، تهران 1311ش؛
(4) عبداللّه بن عيسى افندى اصفهانى، رياضالعلماء و حياض الفضلاء، چاپ احمد حسينى، قم 1401ـ؛
(5) امين؛
(6) اسماعيل بغدادى، هديةالعارفين، ج 2، در حاجىخليفه، ج 6؛
(7) حاجى خليفه؛
(8) عبدالحسين حائرى، فهرست كتابخانه مجلس، تهران، ج 5، 1345ش، ج 23، ]بخش 1[، 1376ش؛
(9) محمدبن احمد خفرى، حيرةالفضلاء، در دوازده رساله در پارادوكس دروغگو، چاپ احد فرامرز قراملكى و طيبه عارفنيا، تهران: مؤسسه پژوهشى حكمت و فلسفه ايران، 1386شالف؛
(10) همو، عبرةالفضلاء، در همان، 1386ش ب؛
(11) خواندمير؛
(12) على دوانى، مفاخراسلام، ج 4، تهران 1364ش؛
(13) فيروزه ساعتچيان، «شمسالدين محمدبن احمد خفرى: فيلسوف و منجم نامدار مكتب شيراز»، كتاب ماه فلسفه، ش 13 (مهر 1387)؛
(14) نوراللّهبن شريفالدين شوشترى، مجالس المؤمنين، تهران 1354ش؛
(15) جلالالدين طهرانى، گاهنامه 1311 ]شمسى[، تهران [1310ش]؛
(16) محمدنصيربن جعفر فرصت شيرازى، آثار عجم، چاپ منصور رستگار فسائى، تهران 1377ش؛
(17) عبدالنبىبن محمدتقى قزوينى، تتميم املالآمل، چاپ احمد حسينى، قم 1407؛
(18) عباس قمى، كتاب الكنى و الالقاب، صيدا 1357ـ 1358، چاپ افست قم [.بى‌تا]؛
(19) عمررضا كحاله، معجمالمؤلفين، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بيروت [.بى‌تا]؛
(20) محمدعلى مدرس تبريزى، ريحانةالادب، تهران 1374ش؛
(21) حسن نراقى، آثار تاريخى شهرستانهاى كاشان و نطنز، تهران 1374ش؛
(22) رضاقلى بن محمدهادى هدايت، فهرس التواريخ، چاپ عبدالحسين نوائى و ميرهاشم محدث، تهران 1373ش.
/ فيروزه ساعتچيان/

2) آثار رياضى و نجومى

آثار خفرى در اين موضوعات به ويژه در عرصه نجوم، عملا ادامه سنّتى ديرپا در نجوم دوره اسلامى است كه ضمن پذيرش نجوم بطلميوسى، به آشكار كردن كاستيهاى آن نيز مىپرداخته است. رصدهاى بطلميوس و نتايج آنها در مهمترين اثر نجومى او (يعنى كتاب مجسطى، درباره آن رجوع کنید به تحرير مجسطى*) ذكر شده و بسيار مورد توجه دانشمندان دوره اسلامى بوده است، اما چون با برخى مشاهدات و دادههاى جديد تناقض داشته، دانشمندان دوره اسلامى براى بازسازى آن كوششهاى بسيارى كردند. اين كوششها كه در قرن پنجم با ابنهيثم* در الشكوك على بطلميوس شروع شده بود، در قرن هفتم در كتاب التذكرة فى الهيئة* خواجه نصيرالدين طوسى گسترش يافت و با دو اثر مهم قطب الدين شيرازى، يعنى نهايةالادراك فى دراية الافلاك و التحفةالشاهية (كه درواقع شروحى بر التذكرة... نصيرالدين طوسى هستند)، و دو كتاب مهم خفرى در اين عرصه (رجوع کنید به ادامه مقاله) ادامه يافت.

1. بنيادى ترين تأليف خفرى در حوزه نجوم، التكملة فى شرح التذكرة است به عربى، كه تأليف آن در محرّم 932 به پايان رسيده است (خفرى، التكملة، گ 267ر). كتاب در چهار باب، با ساختارى كاملا برابر التذكرة تأليف شده است. خفرى در مقدمه (گ 1پ) آورده كه شرح خود را بر پايه يكى ديگر از شروح التذكرة، يعنى شرح سيدشريف جرجانى (متكلم و فيلسوف حنفى مذهب، متوفى 816) نوشته است (نيز رجوع کنید به صليبا، 1994، ص 17). التكملة نمونهاى عالى از شروح مزجى نجومى در دوره اسلامى است؛ نويسنده ابتدا سطر يا عبارت يا واژهاى را از كتاب اصلى آورده و سپس به شرح آن پرداخته است. مطابقت متن التكملة با التذكرة نشان مىدهد هيچ سطر و عبارت از التذكرة در التكملة جا نيفتاده است. اندازه شروح خفرى بر مطالب كتاب تذكرة يكسان نيست و از چند كلمه يا چند سطر تا چند صفحه را دربرمىگيرد. اما مفصلترين يادداشتها، مجموعه يادداشتهايى درباره فصل يازدهم از باب دوم تذكرة است (رجوع کنید به نصيرالدين طوسى، ج 1، ص 195ـ 223). در اين فصل عمومآ طوسى، به تفصيل درباره الگوهاى سيارهاى خود بحث كرده و يادداشتهاى خفرى ناظر بر دستاوردهاى وى در دادن پارهاى از الگوهاى سيارهاى جديدتر است (در اين زمينه رجوع کنید به صليبا، 1994، ص 19ـ32؛ نيز رجوع کنید به جفت طوسى*).

يكى از مهمترين دستاوردهاى خفرى در اين باره، عرضه چهار الگوى غيربطلميوسى براى تبيين حركت عطارد است كه سه مورد ابداع وى و يكى ابداع قوشچى است (همان، ص 26ـ 32). اهميت اين موضوع در آن است كه بهسبب پيچيده بودن حركت عطارد، اخترشناسان دوره اسلامى پيش از خفرى در تبيين آن اغلب درمانده بودند، چنانكه نصيرالدين طوسى (ج 1، ص 209) نيز صريحآ به ناتوانى خود در حل آن اعتراف كرده است.

اگرچه خفرى التكمة را بر مبناى شرح جرجانى بر تذكره طوسى نگاشته، چند كتاب ديگر، از جمله التحفة الشاهية و نهايةالادراك، هر دو از قطبالدين شيرازى، نيز از منابع او بوده است (از جمله رجوع کنید به گ 181پ، 182ر، 183پ، گ 184پ).

بهطور كلى، آراى خفرى در تكملة به گونهاى بازسازى كاملى از الگوى سيارات در نظام ستارهشناسى بطلميوسى است. الگوى خفرى شامل تمام جنبههاى حركت ماه، سيارات عُلوى و سفلى است. او نه تنها اشكالات ناظر به حركت سيارات براساس نظام بطلميوسى را حل كرد، بلكه از آراى پيشينيان خود در نظام نجومى دوره اسلامى، از جمله نصيرالدين طوسى و قطبالدين شيرازى، نيز فراتر رفت (هريك از آن دو كوشيده بودند برخى اشكالات حركت سيارات براساس نظام بطلميوسى را حل كنند). قطبالدين شيرازى تصور مىكرد اشكالهاى نظام بطلميوسى در مقياس كيهانشناختى ـ رياضى و با متوسل شدن به يك راهحل رياضى منحصر به فرد (كه در آن ماهيت واقعى حركتهاى سيارات نشان داده مىشود) حلشدنى است؛ اما خفرى چنين مشكلاتى را نه از طريقى منحصر به فرد، بلكه از راه «مجموعه روشهاى رياضى» ــ در تعامل با ملزومات رصدى و سازگار با ديدگاههاى كيهانشناختى آن دوره ــ حلشدنى مىدانست.

از تكملة نسخههاى خطى بسيارى باقى مانده است (براى آگاهى از بخشهايى از اين نسخ رجوع کنید به روزنفلد و احساناوغلو، ص 314؛ بركت، ص180ـ182؛ حائرى، ج 19، ص 89ـ90).

چند تن از دانشمندان و نويسندگان دوره اسلامى شروحى بر تكملة (عمومآ با عنوان حاشيه) نوشتهاند كه از چهار عنوان آنها خبر داريم (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج 6، ص 47).

2. منتهىالادراك فى مُدرك الافلاك، تأليف در 911. منتهىالادراك در اصل شرحى است بر يكى از مهمترين آثار نجومى قطبالدين شيرازى، يعنى نهايةالادراك فى درايةالافلاك، و خفرى خود (گ 1پ) به اين موضوع اشاره كرده است. وى در عين حال، گفته (گ 3پ) كه از عبارات ديگر كتاب نجومى قطبالدين شيرازى، يعنى التحفةالشاهية، نيز بهره برده و به شرح آن نيز پرداخته است. منتهىالادراك، مانند نهايةالادراك، مشتمل بر چهار بخش است كه هر بخش، «مطلب» نام دارد (رجوع کنید به خفرى، منتهىالادراك، گ 2پ؛ براى آگاهى از ساختار كلى متن و شرح رجوع کنید به حسينى اشكورى، ج 4، ص 65ـ66؛ آلوارت، ج 5، ص 163ـ164)، و هر مطلب به «مقصد»هايى تقسيم شده است. اگرچه منتهىالادراك در شرح نهايةالادراك است، اما از گونه شروح دقيق متن اصلى نيست، بلكه به نظر مىرسد خفرى به طور كلى هريك از موضوعهاى مورد بحث قطبالدين را بررسى و در صورت لزوم به شرح آن پرداخته است. براين اساس، حجم منتهىالادراك حتى از متن اصلى نهايةالادراك نيز كمتر است. اين موضوع، بهويژه در شرح مقاله اول نهايةالادراك، نمايان است كه خفرى آن را در قالبى كوتاهتر از متن اصلى شرح كرده است (رجوع کنید به خفرى، منتهىالادراك، گ 4پ ـ 21ر). ذكر دو عنوان از آثار قطبالدين شيرازى در كتابى كه درواقع شرحِ يكى از آثار اوست، نشان مىدهد كه خفرى قصد داشته از هر دو متن، در موضوعهايى كه قطبالدين در آثار متفاوت خود، بهتر به آنها پرداخته است، سود ببرد و كاملتر به آنها و احيانآ حل مطلب بپردازد. بر همين اساس، خفرى روى هم رفته هيچكدام از اشكالات قطبالدين شيرازى بر نظام سيارهاى بطلميوسى را بدون پاسخ نگذاشته است. قدرت نوآورى نجومى خفرى در منتهىالادراك به سطح نوشتههاى او در تكملة نمىرسد، با اين ملاحظه كه منتهىالادراك تقريبآ 21 سال پيش از تكملة نوشته شده است.

خفرى منتهىالادراك را به نام دو تن از امراى وقت كاشان، امينالدين محمد كاشانى (رجوع کنید به گ 2پ) و زينالدين علىبن هبةاللّه كاشانى (همان، گ 3ر)، تأليف كرده است. از منتهىالادراك چند نسخه خطى به جا مانده، اما تعداد آنها بسيار كمتر از نسخههاى خطى باقى مانده از تكملة است؛ شايد به اينسبب كه تكملة از منتهىالادراك كاملتر است يا در آموزش كاربرد بيشترى داشته است (براى آگاهى از نسخههاى خطى منتهىالادراك رجوع کنید به روزنفلد و احساناوغلو، ص 314؛ بركت، ص 196ـ197؛ حائرى، ج 19، ص 394ـ395؛ حسينى اشكورى، ج 4، ص 65ـ66). منتهىالادراك، بر اساس شناختى نادرست از نسخه خطى آن، كتاب علمالهيئة نيز معرفى شده، اما به عقيده صليبا (2004، ص 58ـ60) احتمالا علمالهيئة ويرايشى موجز از منتهىالادراك است.

3. رسالةُ حلِّ مالاينحلُّ مِن مسائل الهيئة، كه به اختصار حلُّ مالاينحلّ نيز ناميده مىشود. نام اين رساله، برگرفته از عنوان فصل يازدهم از باب دومِ التذكرة نصيرالدين طوسى (ج 1، ص 195) است (نيز رجوع کنید به خفرى، التكملة، گ 153پ). ظاهرآ خفرى با جمعآورى آراى خود در دو كتاب قبلى و پس از آنكه توانست فراتر از سيدشريف جرجانى و قطبالدين شيرازى به شرح نكات و پيچيدگيهاى مطروحه نصيرالدين طوسى در التذكرة بپردازد، احساس كرده است بايد كتابى تأليف كند تا صورت نهايى دستاوردهايش را، به صورت فشرده، در اين زمينه مطرح سازد. اين كتاب در هفت بخش، هركدام با عنوان «مقصد»، تأليف كرده است (براى آگاهى از عناوين بخشها رجوع کنید به فاضل، 1355ش، ج 1، ص420ـ421، و براى آگاهى از هدف كلى خفرى در تأليف اين كتاب رجوع کنید به صليبا، 2000، ص 501ـ 503). از حلّ مالاينحلّ چند نسخه خطى باقى مانده است (رجوع کنید به روزنفلد و احساناوغلو؛ فاضل، همانجاها). بخش كوتاهى از مقدمه اثر را صليبا (2000، ص500) به چاپ رسانده است (براى آگاهى بيشتر درباره اين كتاب رجوع کنید به همان، ص 500ـ 505).

4. رسالة فى تحقيق الزاوية و دفع الشبهة الواردة (رجوع کنید به اشراق، ص 293)، در رياضيات، به عربى، و درباره تعريف زاويه براساس گفته نصيرالدين طوسى در همين زمينه در كتاب التذكرة و شامل افزودههاى خفرى بر اين تعريف. اين رساله به نام رسالة فى الزاوية (عظيمى، ج 13، ص 157) نيز شناخته شده است. بنابر محتواى اين رساله، كتابى نيز كه عمومآ تعليقه بر تحرير اقليدس شناخته مىشود (رجوع کنید به حائرى، ج 9، بخش 1، ص 353؛ بركت، ص 194)، همين رساله است. خفرى اين رساله را پس از التكملة، تأليف نموده، زيرا در انتهاى آن از التكملة ياد كرده است (حائرى، همانجا).

5. رسالة فى حدود الالفاظ المستعملة فى البراهين الهندسية، در موضوع رياضى، كه انتساب آن به خفرى قطعى نيست (فاضل، 1363ش، ج 1، ص 318).

6. طول بلدة مكه و عرضها، رسالهاى در جغرافياى رياضى و تعيين طول و عرض مكه (بركت، ص 197).

منابع متعدد (از جمله حسينى اشكورى، ج 21، ص 334، ج 23، ص 145ـ146؛ افشار و دانش پژوه، ج 6، ص 195، 312ـ313، 432)، رسالهاى به زبان فارسى و در موضوع رمل را نيز از خفرى دانسته اند. در اين ميان معلوم نيست چرا روزنفلد و احسان اوغلو (ص 313) رسالة فى حل الاشكال الواردة على شكل الخامس عشر من اصول اقليدس، تأليف ابوالحسن بن احمد كاشى (رجوع کنید به حائرى، ج 9، بخش 1، ص352)، را از خفرى دانستهاند.


منابع :
(1) آقابزرگ طهرانى؛
(2) محمدكريم اشراق، بزرگان جهرم، تهران 1351ش؛
(3) ايرج افشار و محمدتقى دانش پژوه، فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه ملى ملك، ج 6، تهران 1366ش؛
(4) محمد بركت، كتابشناسى مكتب فلسفى شيراز، شيراز 1383ش؛
(5) عبدالحسين حائرى، فهرست كتابخانه مجلس شوراى ملى، تهران، ج 9، بخش 1، 1346ش، ج 19، 1350ش؛
(6) احمد حسينى اشكورى، فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه عمومى حضرت آيةاللّه العظمى مرعشى نجفى، قم 1354ـ1376ش؛
(7) محمدبن احمد خفرى، التكملة فى شرح التذكرة، نسخه خطى كتابخانه آستان قدس رضوى، ش 12026؛
(8) همو، منتهى الادراك فى مدرك الافلاك، نسخه خطى كتابخانه آيت اللّه مرعشى نجفى، ش 1260؛
(9) حبيب اللّه عظيمى، فهرست نسخ خطى كتابخانه ملى جمهورى اسلامى ايران، ج 13، تهران 1375ش؛
(10) محمود فاضل، فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه جامع گوهرشاد مشهد، مشهد 1363ش ـ؛
(11) همو، فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه دانشكده الهيات و معارف اسلامى مشهد، ج 1، مشهد 1355ش؛
(12) محمودبن مسعود قطب الدين شيرازى، نهايةالادراك فى درايةالافلاك، نسخه خطى كتابخانه ملى ملك، ش 3506؛
(13) W. Ahlwardt, Verzeichniss der arabischen Handschriften der Koniglichen Bibliothek zu Berlin , Berlin 1887-1899.
(14) Muhammad b. Muhammad Nasir al-Din Tusi, Nasir al-Din al-Tusi's memoir on astronomy=Al-Tadhkira fiilm al-hay`a, ed. and tr. F.J. Ragep, New York 1993.
(15) Boris Abramovich Rozenfeld and Ekmeleddin I‌hsanoglu, Mathematicians, astronomers, and other scholars of Islamic civilization and their works (7th-19th c.), Istanbul 2003.
(16) George Saliba, "Sams al-Din al-Hafri's (d. 1550) , last work on theoretical astronomy", in Sciences techniques et instruments dans le monde iranien (xe- xixe siecle): actes du colloquetenu a l'Universite de Teheram (7-9 juin 1998), ed. N. Pourjavady and Z.Vesel, Tehran: Presses Universitaires d'Iran, 2004.
(17) idem "A sixteenth - century Arabic critique of Ptolemaic astronomy: the work of Shams al-Din al-Khafri", Journal for the history of astronomy, vol.25, pt.1, no.78 (Feb. 1994).
(18) idem, "The ultimate challenge of Greek astronomy: Hall ma la yanhall of Shams al-Din al-Khafri (d. 1550)", in Sic itur ad astra: studien zur Geschichte der Mathematik und Naturwissenschaften Festschrift fur den Arabisten Paul Kunitzsch zum 70. Geburtstag, ed. Menso Folkerts and Richard Lorch, Wiesbanden: Harrassowitz, 2000.
/ جورج صليبا/

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7156
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست