خصائصالنبى ، خصائصالنبى، ويژگيهاى خاص تكوينى و تشريعى پيامبر اكرم صلىاللّهعليهوآلهوسلم، بهويژه احكام خاص مقرر شده براى او و درباره او. واژه خصائص، جمع خصيصه، بهمعناى ويژگيها و اوصاف متمايز است (جوهرى؛ ابنمنظور؛ معجمالنفائس الوسيط، ذيل «خصص»). مراد از تعبير خصائصالنبى در اصطلاح متون دينى، ويژگيهاى منحصر به فرد شخص حضرت محمد صلىاللّهعليهوآلهوسلم و نيز آيين اوست كه او را از ديگران، اعم از مسلمانان و پيامبران ديگر، متمايز مىسازد. اين ويژگيها، اعم از اوصاف ذاتى و تكوينى او (چه ويژگيهاى ظاهرى و چه باطنى) است كه طيف وسيعى از اوصاف و شمايل و اخلاق و كردار آن حضرت، وقايع و رويدادهاى زمان ايشان، كرامات و معجزات نبوى، تشريعات خاص مربوط به او و حتى ويژگيهاى امت و آيين او را دربر مىگيرد (اهدل، ص 15؛ صادقبن محمدبن ابراهيم، ص 24). البته مراد از خصائصالنبى (خصائصالرسول) به معناى اخصّ كه محور اصلى بحث در اين مقاله است، مفهوم مورد نظرِ فقها يعنى احكام اختصاصى پيامبر و نيز احكامى است كه درباره آن حضرت تشريع شده است (رجوع کنید به ادامه مقاله).
از مهمترين آثار درباره خصائصالنبى، كتاب كفايةالطالب اللَبيب فى خصائصالحبيب معروف به الخصائصالكبرى اثر جلالالدين سيوطى (متوفى 911) است. اين كتاب مشتمل بر حدود پانصد و هفتاد باب درباره خصايص پيامبر به معناى عام آن است. سيوطى خود اين كتاب را با نام اُنموذَج اللبيب فى خصائص الحبيب تلخيص كرده است. عبدالمجيدبن محرّم سيواسى حنفى (متوفى 1049)، عبدالوهاب شعرانى (متوفى 972) و محمدبن عبدالقادر خطيب دمشقى نيز آن را تلخيص كردهاند. عبدالرئوف مُناوى دو شرح بزرگ و كوچك بر أنموذج اللبيب نوشته و محمدبن احمد اهدل هم شرحى با عنوان فتحالكريم القريب نگاشته است (رجوع کنید به حاجىخليفه، ج 1، ستون 705ـ706؛ بغدادى، هديه، ج 1، ستون620).
برخى از آثار مهم ديگر در اين باره كه عمدتآ عالمان اهل سنّت نگاشتهاند، عبارتاند از: الدُّرُالثَّمين من خصائص النَّبى الأمين، اثر عبدالرحمان ابنجوزى (متوفى 597)؛ نهايةالسّؤل فى خصائص الرسول عمربن حسن ابندحية كلبى (متوفى 633)، غايةالسّؤل فى خصائص الرسول عمربن على ابنملقِّن شافعى (متوفى 804)، حُسنُالاِقتِصاص لِما يتعلّق بالاختصاص بدرالدين محمد ابندمامينى (متوفى 828)؛ الأنوار بِخَصائص النَّبى المُختار تأليف ابنحجر عسقلانى (متوفى 852)؛ الخصائص النبوية، محمدبن محمد قاهرى شافعى (متوفى 874)، اللفظ المكرم بخصائص النبى المحترم محمدبن محمد ابنخَيْضِرى (متوفى 894)؛ المواهب اللدنية بالمِنَح المحمدية احمدبن محمد قسطلانى (متوفى 923)؛ بداية السّؤل فى تفصيل الرسول و نيز اللفظ المكرم فى خصائص النبى هر دو اثر احمد ابنعبدالسلام شافعى (متوفى 931)؛ شفاءالصدور فى أعلام نبوةالرسول و خصائصه تأليف ابنسَبُع سليمانبن داود (حاجىخليفه، ج 1، ستون 705ـ706، ج 2، ستون 1192، 1560؛ بغدادى، ايضاح، ج 2، ستون 691؛ همو، هديه، ج 1، ستون140ـ141، 520ـ521، ج 2، ستون 206).
برخى از عالمان پيشين اهل سنّت از جمله محمدبن محمد شامى، عبدالواحدبن عبدالكريم زَملَكانى (متوفى 651)، تاجالدين سُبْكى و محمدبن يوسف اندلسى معروف به ابنمُسَدى (متوفى 663) و نيز شمارى از علماى متأخرتر، آثارى درباره خصائصالنبى تأليف كردهاند. همچنين كسانى چون يوسفبن موسى رندى (متوفى ح 767)، احمدبن قاسم بونى (متوفى 1139)، محمدبن موسى عُسَيلى (متوفى 1031)، يحيىبن موسى عَسّاسى (متوفى 842) و بدرالدين غَزّى عامرى، درباره خصائصالنبى آثارى منظوم پديد آوردهاند (رجوع کنید به بغدادى، هديه، ج 2، ستون 128، 399؛ همو، ايضاح، ج 2، ستون 508؛ زركلى، ج 1، ص 199، ج 4، ص 176، ج 7، ص 119، 275، ج 8، ص 254؛ كحّاله، ج 13، ص 234).
آثار اختصاصى عالمان شيعى درباره خصائصالنبى معدود است، از جمله خصائصالنبى أحمدبن محمدبن دؤل قمى (متوفى 350؛ رجوع کنید به نجاشى، ص 89ـ90). همچنين در منابع مربوط به سيره و تاريخ و كلام در قالب عناوينى چون شمائل، فضائل، مناقب، معجزات و دلايل نبوت پيامبر اكرم از برخى خصايص وى سخن به ميان آمده است، مانند دلائلالنبوّة ابونعيم اصفهانى (متوفى 430) و دلائلالنبوّة أحمدبن حسين بيهقى (متوفى 458)، الشّفا بتعريف حقوق المصطفى قاضى عياض (متوفى 544)، مناقب آل ابىطالب ابنشهر آشوب (متوفى 580)، الوفا بتعريف فضائل المصطفى سبط ابنجوزى (متوفى 597)، تهذيبالأسماء و اللّغات محيىالدين نووى (متوفى 676)، البداية و النّهاية و الفصول فى سيرةالرّسول هر دو اثر ابنكثير دمشقى (متوفى 774) و بحارالأنوار مجلسى (ج 16، ص 299ـ401). به علاوه، در منابع حديثى و تفسير نيز، به مناسبت بحث از آيات و احاديث مرتبط با خصائصالنبى، به اين موضوع توجه شده است.
در منابع مربوط به خصايص نبوى، به استناد آيات و احاديث، علاوه بر احكام شرعىِ ويژه پيامبر، به برخى از ويژگيهاى ذاتى او، اعم از اوصاف خُلقى و مقام معنوى كه خداوند به او ارزانى كرده، و نيز خصايص امت وى پرداخته شده است. برخى از مهمترين ويژگيهاى مزبور چنين است: سَرْور آدميان و اسوه جهانيان؛ برتر از همه در اخلاق و كردار و خاتم پيامبران (رجوع کنید به احزاب: 40)؛ هدف غايى خلقت جهان و مقدّم بر همه انبيا؛ تنها پيامبرى كه به معراج رفته و به سدرةالمنتهى* راه يافته است؛ جهانى بودن نبوت و رسالت او (رجوع کنید به سبا: 28؛ فرقان: 1؛ اعراف: 158)؛ بشارت دادن همه پيامبران به آمدن او و عهد و ميثاق گرفتن ايشان از امتشان مبنى بر پيروى كردن از پيامبر پس از بعثت (رجوع کنید به آلعمران: 81؛ اعراف: 157؛ صف: 6)؛ مصون بودن قرآن، معجزه جاودان او، از تحريف؛ رعب افكندن خداوند در دل دشمنان براى يارى رساندن به پيامبر؛ و سرور آدميان در قيامت. پيامبر اكرم اولى كسى است كه وارد بهشت مىشود و به تعبير قرآن «مقام محمود» و «شفاعت» و «كوثر» را در اختيار دارد (رجوع کنید به سيوطى، ج 1، ص 7ـ16، ج 2، ص 314ـ331، 376ـ391؛ قسطلانى، ج 2، ص 642ـ651، 654ـ656؛ اهدل، ص20ـ24، 38، 50ـ52، 61، 123ـ133). در اين منابع، خصائصى نيز براى امت پيامبر اكرم ذكر شده است (رجوع کنید به سيوطى، ج 2، ص 351ـ 361، 358ـ376، 394ـ395؛ قسطلانى، ج 2، ص 642ـ735؛ اهدل، ص 77ـ95، 133ـ138).
منابع جامع فقهى شيعه و اهل سنّت، غالبآ در مبحث نكاح (باتوجه به اهميت خصايص نبوى در مورد نكاح) به اين موضوع از منظر فقهى نگريسته و به امتيازات و تكاليفِ شرعىِ ويژه آن حضرت در ابواب گوناگون فقهى پرداختهاند. مجموع اين احكام بنابر يك تقسيمبندى متداول، چهار بخش است: مباحات (اصطلاحاً تخفيفات)، واجبات، محرّمات (اين دو قسم را اصطلاحاً تغليظات مىنامند)، و كرامات و فضائل كه شامل احكام خاصى است و براى رعايت حرمت و فضيلت پيامبر اكرم برعهده مؤمنان تشريع شده است (رجوع کنید به نووى، روضةالطالبين، ج 5، ص 344ـ356؛ محقق كركى، ج 12، ص 53؛ بهوتى حنبلى، ج 5، ص 23).
حكمتهايى براى تشريع اين قبيل احكام درباره پيامبر صلىاللّهعليهوآلهوسلم ذكر شده مانند دريافتن منزلت خاص و ويژگيهاى برتر او، بهره بردن بيشتر آن حضرت از ثواب و نيز رفعت درجات معنوى او، همچنانكه براى بسيارى از اين احكام، حكمتهايى اختصاصى هم ذكر شده است. نكته مهم از ديدگاه فقها آن است كه ويژگى اسوه بودن پيامبر، ضرورت شناخت اين قبيل احكام را اقتضا دارد. زيرا ديگر مؤمنان در اين موارد خاص نبايد به آن حضرت تأسى كنند (رجوع کنید به نووى، روضة الطالبين، ج 5، ص 362؛ سيوطى، ج 2، ص 396؛ بهوتى حنبلى، همانجا). به نظر فقها، در موارد ترديد ميان اختصاصى بودن يك حكم براى پيامبر و اشتراكى بودن آن براى همگان، اصل بر مشترك بودن حكم است (براى نمونه رجوع کنید به نجفى، ج 29، ص129).
بسيارى از مباحات اختصاصى پيامبر به موضوع نكاح مربوط است. از جمله اين موارد، جواز ازدواج آن حضرت به عقد دائم با بيش از چهار زن است. با وجود اتفاقنظر فقها درباره اصل حكم و نيز وقوع خارجى آن، درباره حكمت تشريع اين حكم، آراى گوناگونى مطرح شده است. از جمله وجود اطمينان به رعايت عدالت توسط پيامبر حتى در بيش از چهار همسر، جلب نظر قبايل عرب به اسلام، دستيابى مردم به احكام شرعى بهويژه در عرصه روابط خانوادگى و زناشويى، فراهم شدن زمينه شناخت اخلاق باطنى و شيوه معاشرت پيامبر براى مردم (رجوع کنید به ابنحجر عسقلانى، ج 9، ص 99ـ100؛ سيوطى، ج 2، ص426؛ نجفى، ج 29، ص 119؛ صدر، ج 6، ص40؛ نيز رجوع کنید به تعداد زوجات*). بسيارى از فقها، با استناد به آيه 50 سوره احزاب و احاديث، ازدواج آن حضرت را با بيش از نُه زن، كه در هنگام رحلت پيامبر در عقد او بودند (رجوع کنید به ابنهشام، قسم 2، ص 647؛ ابنبابويه، ج 2، ص 419)، جايز شمردهاند (رجوع کنید به محقق كركى، ج 12، ص 58؛ صدر، ج 6، ص40ـ41).
ديگر حكم اختصاصى او، جواز عقد نكاح با لفظ هبه (به اين صورت كه زوجه خود را به آن حضرت ببخشد) بوده كه مهمترين مستند فقهى آن آيه 50 سوره احزاب است (براى نمونه رجوع کنید به محقق حلّى، قسم 2، ص 497؛ نووى، روضةالطالبين، ج 5، ص 353؛ بحرانى، ج 23، ص 98ـ99). البته درباره جايز بودن يا نبودن ازدواج بدون مهريه با زنى كه خود را به پيامبر بخشيده بوده است، اختلافنظر وجود دارد (براى نمونه رجوع کنید به علامه حلّى، تذكرةالفقهاء، ج 2، ص 567؛ شهيدثانى، ج 7، ص70ـ71). همچنين به نظر مشهور ميان فقهاى اهل سنّت، ازدواج پيامبر اكرم بدون موافقت ولىّ و شهادت شهود، به استناد ازدواج پيامبر اكرم با زينب بنت جَحش، جايز بوده است (رجوع کنید به ابنقدامه، ج 7، ص 340؛ نووى، 1407، ج 9، ص 229ـ230؛ ابنحجره عسقلانى، ج 9، ص110). جايز بودن عقد نكاح در حال احرام، ديگر خصيصه نبوى است كه شمارى از فقهاى شيعه و اهل سنّت بدان قائلاند. مستند آنان حديثى منقول از ابنعباس است كه بر پايه آن پيامبر در زمان احرام با ميمونه ازدواج كرد (رجوع کنید به ابنشهر آشوب، ج 1، ص 124؛ نووى، روضة الطالبين، ج 5، ص 354؛ بهوتى حنبلى، ج 2، ص 513 ـ 514؛ قس ابنقدامه، ج 3، ص 312).
برخى از فقها، با استناد به آيه 51 سوره احزاب، رعايت حقّ قَسم را بر پيامبر اكرم واجب ندانستهاند (رجوع کنید به طوسى، ج 4، ص160؛ شهيدثانى، ج 7، ص 82ـ84؛ ابننجيم، ج 3، ص 383). البته مخالفان اين نظر، مرادِ اين آيه را اختيار داشتن پيامبر درباره پذيرش يا ردّ ازدواج با زنانى دانستهاند كه خود را به حضرت مىبخشيدند (رجوع کنید به شافعى، ج 5، ص 151؛ طوسى، همانجا؛ محقق حلّى، قسم 2، ص 498؛ بارى تفاسير ديگر آيه رجوع کنید به مجلسى، ج 22، ص 182ـ183). پيروان ديدگاه نخست نقل كردهاند كه پيامبر درباره شمارى از همسران خود از جمله عايشه، حفصه، امّسلمه و زينب همواره حق قسم را رعايت مىكرد و در مورد برخى ديگر مانند سوده، صفيه، جويريه، ميمونه و امّحبيبه، گاهى آن را به تأخير مىانداخت (ابنجوزى، زادالمسير، ذيل احزاب: 51؛ مجلسى، ج 22، ص 182؛ نجفى، ج 29، ص 131).
شمارى از ديگر مباحات اختصاصى پيامبر اكرم، كه به باب نكاح مربوط نيست، عبارتاند از: گرفتن روزه وصال (يعنى آنكه روزه يك روز را بدون افطار به روزه روز بعد متصل كند يا اينكه روزه تا سحر ادامه يابد) به استناد حديثى از آن حضرت (رجوع کنید به ابنحِبّان، ج 14، ص 324ـ325؛ علامه حلّى، منتهىالمطلب، ج 2، ص 617؛ بهوتى حنبلى، ج 2، ص 396)؛ جنگ كردن به صورت محدود در منطقه حرم مكى هنگام فتح مكه بر پايه حديثى نبوى (رجوع کنید به كلينى، ج 4، ص 226؛ علامه حلّى، منتهىالمطلب، ج 2، ص 688؛ سيوطى، ج 2، ص 421ـ422؛ شوكانى، ج 5، ص 28ـ 29)؛ ورود به مكه بدون احرام و كاربرد مواد معطر در حال احرام بنابر نظر برخى از فقها به استناد سيره حضرت (رجوع کنید به سيوطى، ج 2، ص 421ـ423؛ محقق كركى، ج 12، ص 62؛ شهيدثانى، ج 7، ص 78؛ براى موارد ديگر، مثل ناقض طهارت نبودن خواب براى ايشان رجوع کنید به احمدبن حنبل، ج 6، ص 36؛ نووى، روضةالطالبين، ج 5، ص 352ـ353؛ سيوطى، ج 2، ص 442؛ محقق كركى، ج 12، ص 66؛ شهيدثانى، ج 7، ص 79؛ شوكانى، ج 1، ص 267؛ اهدل، ص 188؛ صدر، ج 6، ص 51).
شمارى از احكام اختصاصى پيامبر اكرم در دايره محرمات قرار دارند، مانند حرمت ازدواج دائم با كنيزان و اهل كتاب (رجوع کنید به محقق حلّى، قسم 2، ص 497؛ علامه حلّى، مختلف الشيعة، ج 7، ص 246ـ248؛ سيوطى، ج 2، ص 412ـ413؛ نجفى، ج 29، ص 125؛ قس بحرانى، ج 23، ص 101ـ102). حكم ديگر، حرمت تبديل يا افزايش تعداد همسران پس از نزول آيه 52 سوره احزاب است. پس از مخيّر شدن زنان رسول خدا، به جدايى از آن حضرت يا تداوم رابطه زوجيت (رجوع کنید به احزاب: 28، 29)، همه آنان زندگى با پيامبر را انتخاب كردند. از اينرو، خداوند به عنوان پاداش آنان، ازدواج با زنى ديگر و نيز طلاق دادن همسر قبلى و گزينش همسرى جديد را براى پيامبر ممنوع كرد. البته به نظر بيشتر فقها، آيه 52 سوره احزاب با آيات 50 و 51 سوره احزاب منسوخ و محدوديتهاى مزبور از عهده پيامبر برداشته شد (رجوع کنید به شافعى، ج 5، ص150ـ151؛ نووى، روضةالطالبين، ج 5، ص 348؛ محقق حلّى، همانجا؛ محقق كركى، ج 12، ص 55). برخى ديگر با مناقشه در نسخ آيه، آراى ديگرى مطرح كردهاند، مانند بقاى حكم تحريم تا زمان رحلت پيامبر و متفاوت بودن دايره شمول حكم در آيه تحريم (احزاب: 52) با آيه تحليل (همان: 50). به بيان ديگر، مراد از آيه تحريم، منع ازدواج پيامبر با همه زنان ديگر بود و مراد از آيه تحليل تثبيت حلال بودن زنانى بود كه موضوعآ از آيه تحريم خارج بودند، مانند زنان آن حضرت هنگام نزول آيه، كنيزان آن حضرت و زنانى كه خود را به پيامبر مىبخشيدند (رجوع کنید به ابنجوزى، نواسخالقرآن، ص210ـ211؛ صدر، ج 6، ص 42ـ44).
از ديگر محرّمات اختصاصى براى پيامبر اكرم، حرمت دريافت صدقه واجب بود. بيشتر فقها گرفتن صدقه مستحبى را هم حرام شمردهاند (رجوع کنید به شمسالائمه سرخسى، ج30، ص275؛ محقق حلّى، همانجا؛ حَطّاب، ج 5، ص 9؛ قس آلوسى، ذيل يوسف: 88 كه برخى اين حرمت را ويژگى تمام پيامبران دانستهاند). از ديگر محرّمات مزبور، حرمت غَمز يعنى اشاره كردن با چشم در امور مباح («خائنة الاعين»، مؤمن: 19)، مانند صدور فرمان با اشاره چشم بود. اين كار از آنرو كه نوعى مخفى كارى و مشابه خيانت است به استناد حديث منقول از آن حضرت، شايسته پيامبران نيست. البته بيشتر فقها، اين كار را در جنگ با كفار، درصورتى كه تاكتيكى جنگى به شمار رود، مباح دانستهاند (رجوع کنید به بيهقى، ج 7، ص40؛ ابنحجر عسقلانى، ج 5، ص 261؛ محقق كركى، ج 12، ص 56ـ57؛ شهيدثانى، ج 7، ص76).
در برخى از منابع فقهى، حرمت كتابت و خواندن شعر (عنكبوت: 48؛ يس: 69)، حرمت بركندن لباس يا ادوات جنگى پس از پوشيدن آن تا خاتمه جنگ (بر پايه حديثى منقول از پيامبر)، حرمت چشم دوختن به اموال مردم (حجر: 88)، حرمت زيادهطلبى با اعطا كردن مال (مدثر: 6)، در شمار خصايص نبوى ذكر شدهاند (رجوع کنید به طوسى، ج 4، ص 153؛ نووى، روضةالطالبين، ج 5، ص 348ـ350؛ سيوطى، ج 2، ص 408ـ 411؛ محقق كركى، ج 12، ص 58).
شمارى از خصايص نبوى، كه در زمره واجبات قرار داشته، عبارت بودند از: مسواك زدن پيش از هر نماز، ادا كردن نماز وَتر، تهجد (شب زندهدارى همراه با خواندن نماز شب) و قربانى كردن در روز عيد قربان كه به استناد احاديث نبوى، بر آن حضرت واجب بود (رجوع کنید به محقق حلّى، همانجا؛ سيوطى، ج 2، ص 396ـ397؛ شهيدثانى، ج 7، ص 74ـ75). به نظر برخى فقها، شب زندهدارى ابتدا به موجب آيه 2 سوره مزمل بر پيامبر اكرم واجب شد، ولى اين حكم با نزول آيه 79 سوره اسراء نسخ شد و تهجد بر او مانند ديگران مستحب گرديد (رجوع کنید به طوسى، همانجا؛ ابنقدامه، ج 1، ص770؛ مطيعى، ج 16، ص 142). در برخى منابع فقهى، وجوب نهى از منكر در صورت مشاهده و ساقط نشدن آن از روى ترس (مائده: 67)، وجوب مشورت در امور (آلعمران: 159) و وجوب اداى دين ميتِ مديون (به استناد حديثى نبوى) از جمله خصايص پيامبراكرم ذكر شدهاند (رجوع کنید به نووى، روضةالطالبين، ج 5، ص347؛ سيوطى، ج 2، ص 398ـ400؛ محقق كركى، ج 12، ص54).
از جمله مصاديق بخش چهارم از خصايصالنبى (كرامات)، احكام ويژهاى است كه برعهده زنان پيامبر يا درباره آنان مقرر شده بود. به تصريح قرآن (رجوع کنید به احزاب: 32)، اگر آنان تقوا را رعايت كردند، بر زنان عادى شرف و فضيلت داشتند. آنان مكلف بودند كه در برابر مردان با لحن فريبنده سخن نگويند، بلكه سخن شايسته بر بان جارى كنند. پاداش و كيفر آنها نيز براساس آيات 30 و 31 سوره احزاب مضاعف است. ديگر حكم خاص درباره زنان پيامبر، حرمت ازدواج (احزاب: 53) آنان پس از پيامبر با ديگران بود، زيرا آنان مادر مؤمنان (ازواجُه اُمَّهاتُهُم) خوانده شدهاند (احزاب: 6). حكم مهر ديگر، سخن گفتن مسلمانان با زنان پيامبر از پشت پرده و نيز حرمت نگاه كردن به آنان به استناد آيه 53 سوره احزاب بود (رجوع کنید به شهيدثانى، ج 7، ص 78ـ79؛ نيز رجوع کنید به حجاب*).
شمارى ديگر از اين قبيل احكام (كرامات)، احكامى است كه براى حفظ حرمت پيامبر اكرم و رعايت خضوع و ادب در برابر او، برعهده مسلمانان قرار گرفته و مستند به آيات و احاديث است، مانند بالاتر نبردن صداى خود از صداى پيامبر (رجوع کنید به حجرات: 2ـ3) تا خارج شدن پيامبر از خانه صبر كردن و سپس صحبت كردن با او (رجوع کنید به حجرات: 4ـ5)، خارج نشدن از مجلس پيامبر پيش از اجازه گرفتن از او و سلام دادن به او هنگام اداى نماز (رجوع کنید به سيوطى، ج 2، ص 442ـ445؛ قسطلانى، ج 2، ص 679ـ680؛ صدر، ج 6، ص 52ـ54). به استناد آيات قرآن، آزار رساندن به پيامبر اكرم موجب لعن و عذاب الهى است (رجوع کنید به توبه: 61؛ احزاب: 53، 57). در آيه 6 سوره احزاب، اولويت پيامبر اكرم بر مؤمنان تأكيد شده است. فقها به استناد اين آيه، به ولايت او بر ديگران و وجوب پيروى آنان از او حكم كردهاند. بر اين اساس، حفظ جان او بر جان همگان اولويت دارد و او مىتواند هرچيزى را كه در ملكيت ديگران است، حتى با وجود نياز مالك آن، حيازت كند (رجوع کنید به طوسى، همانجا؛ علامه حلّى، تذكرةالفقهاء، ج 2، ص 567؛ حطّاب، ج 5، ص 6).
منابع : (1)علاوه بر قرآن؛ (2) محمودبن عبداللّه آلوسى، روحالمعانى، بيروت: دار احياءالتراث العربى، [.بىتا]؛ (3) ابنبابويه، كتاب الخصال، چاپ علىاكبر غفارى، قم 1362ش؛ (4) ابنجوزى، زادالمسير فى علم التفسير، بيروت 1404/1984؛ (5) همو، نواسخالقرآن، بيروت: دارالكتب العلمية، [.بىتا]؛ (6) ابنحِبّان، صحيح ابنحبّان بترتيب ابنبلبان، ج 14، چاپ شعيب ارنؤوط، بيروت 1414/1993؛ (7) ابنحجر عسقلانى، فتحالبارى: شرح صحيح البخارى، بولاق 1300ـ1301، چاپ افست بيروت [.بىتا]؛ (8) ابنشهر آشوب، مناقب آلابىطالب، نجف 1956؛ (9) ابنقدامه، المغنى، چاپ افست بيروت 1403/1983؛ (10) ابنمنظور؛ (11) ابننجيم، البحر الرائق شرح كنزالدقائق، بيروت 1418/1997؛ (12) ابنهشام، السيرةالنبوية، چاپ مصطفى سقا، ابراهيم ابيارى، و عبدالحفيظ شلبى، ]بيروت[: دار ابنكثير، [.بىتا]؛ (13) احمدبن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول 1402/1982؛ (14) محمدبن احمد اهدل، الخصايص النبوية، المسماة فتحالكريم القريب: شرح انموذج اللبيب فى خصايص الحبيب، جده 1406؛ (15) يوسفبن احمد بحرانى، الحدائق النّاضرة فى احكام العترةالطاهرة، قم 1363ـ1367ش؛ (16) اسماعيل بغدادى، ايضاحالمكنون، ج 2، در حاجىخليفه، ج 4؛ (17) همو، هديةالعارفين، ج 1ـ2، در همان، ج 5ـ6؛ (18) منصوربن يونس بهوتى حنبلى، كشّافالقناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعى، بيروت 1418/1997؛ (19) احمدبن حسين بيهقى، السنن الكبرى، بيروت: دارالفكر، [.بىتا]؛ (20) اسماعيلبن حماد جوهرى، الصحاح فى اللغة و العلوم، چاپ نديم مرعشلى و اسامة مرعشلى، بيروت 1974؛ (21) حاجىخليفه؛ (22) محمدبن محمد حَطّاب، مواهب الجليل لشرح مختصر خليل، چاپ زكريا عميرات، بيروت 1416/1995؛ (23) خيرالدين زركلى، الاعلام، بيروت 1999؛ (24) عبدالرحمانبن ابىبكر سيوطى، الخصائص الكبرى، بيروت 1405/1985؛ (25) محمدبن ادريس شافعى، الاُمّ، بيروت 1403/1983؛ (26) محمدبن احمد شمسالائمه سرخسى، كتاب المبسوط، بيروت 1406/1986، محمد شوكانى، نيل الاوطار من احاديث سيدالاخيار: شرح منتقى الاخبار، بيروت 1973؛ (27) زينالدينبن على شهيدثانى، مسالك الافهام الى تنقيح شرائعالاسلام، قم 1413ـ1419؛ (28) صادقبن محمدبن ابراهيم، خصائصالمصطفى صلىاللّهعليه وسلم بين الغلو و الجفاء: عرض و نقد على ضوءالكتاب و السنة، رياض 2000؛ (29) محمد صدر، ماوراءالفقه، قم 1427؛ (30) محمدبن حسن طوسى، المبسوط فى فقه الامامية، ج 4، چاپ محمدباقر بهبودى، تهران 1388؛ (31) حسنبن يوسف علامه حلّى، تذكرةالفقهاء، ]بىجا[: منشورات المكتبة الرضوية لاحياء الآثار الجعفرية، [.بىتا]؛ (32) همو، كتاب منتهى المطلب فى تحقيقالمذهب، چاپ سنگى تبريز ] 1316[ـ1333، چاپ افست ]بىجا، بىتا.[؛ (33) همو، مختلفالشيعة فى احكام الشريعة، قم 1412ـ1420؛ (34) احمدبن محمد قسطلانى، المواهب اللدنية بالمنح المحمدية، چاپ صالح احمد شامى، بيروت 1412/1991؛ (35) عمررضا كحّاله، معجم المؤلفين، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بيروت [.بىتا]؛ (36) كلينى؛ (37) مجلسى؛ (38) جعفربن حسن محقق حلّى، شرائعالاسلام فى مسائل الحلال و الحرام، چاپ صادق شيرازى، تهران 1409؛ (39) علىبن حسين محقق كركى، جامعالمقاصد فى شرح القواعد، قم 1408ـ1415؛ (40) محمدنجيب مطيعى، التكملة الثانية، المجموع: شرح المُهَذّب، در يحيىبن شرف نووى، المجموع: شرح المُهَذّب، ج 13ـ20، بيروت: دارالفكر، [.بىتا]؛ (41) معجمالنفائس الوسيط، اشراف احمد ابوحاقه، بيروت: دارالنفائس، 1428/2007؛ (42) احمدبن على نجاشى، فهرست اسماء مصنّفى الشيعة المشتهر ب رجال النجاشى، چاپ موسى شبيرى زنجانى، قم 1407؛ (43) محمدحسنبن باقر نجفى، جواهرالكلام فى شرح شرائعالاسلام، ج 29، چاپ محمود قوچانى، بيروت 1981؛ (44) يحيىبن شرف نووى، روضةالطالبين و عمدةالمفتين، چاپ عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض، بيروت [.بىتا]؛ (45) همو، صحيح مسلم بشرح النووى، بيروت 1407/1987.
/ بتول حسينىسمنانى /