responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7068

خسرو ميرزا ، خسرو ميرزا، پسر هفتم عباس‌ميرزا نايب‌السلطنه. وى احتمالا در 1227 به‌دنيا آمده است (رجوع کنید به نفيسى، ج 2، ص 627). مادرش بانو دُرّه، دختر اميرگونه‌خانِ كُرد زعفرانلو (ايلخان خراسان) و از طايفه تراكمه جهانشاهى بود (هدايت، ج10، ص 162؛ احمدميرزا قاجار، ص 185؛ نيز رجوع کنید به يكصد سند تاريخى، ص 25).

خسروميرزا در شوال 1244 براى عذرخواهى در مورد واقعه قتل گريبايدوف*، سفير روسيه، به همراه هيئتى به پترزبورگ رفت (خاورى شيرازى، ج 2، ص 713؛ اعتضادالسلطنه، ص 162؛ اعتمادالسلطنه، 1363ـ1367ش، ج 3، ص 1596؛ افشار، ص 143). وى همچنين با پاسكويچ* درباره آمبوركر، از كارگزاران روسيه در ايران، سخن گفت و خواستار بركنارى او شد كه عباس‌ميرزا طى نامه‌اى خسروميرزا را براى اين كار سرزنش كرد (نفسى، ج 2، ص 696ـ697). خسروميرزا در ذيحجه 1244 از تفليس به پترزبورگ رفت (افشار، ص 162). وى نامه‌اى از جانب فتحعلى‌شاه و عباس‌ميرزا براى امپراتور روسيه برد (نفيسى، ج 2، ص 694) و مورد محبت و اكرام امپراتور روسيه قرار گرفت، چنان كه امپراتور از دو كرور خسارت جنگى باقى‌مانده، يك كرور را بخشيد و براى پرداخت يك كرور ديگر پنج سال مهلت داد. خسروميرزا در رمضان 1245 وارد تبريز شد (خاورى‌شيرازى، ج 2، ص 727؛ اعتضادالسلطنه، ص 383؛ خورموجى، ص 20؛ اعتمادالسلطنه، 1363ـ1367ش، ج 3، ص 1598ـ1599). ميرزامصطفى افشار، منشى اين هيئت، ماجراى سفر خسروميرزا را نوشته است كه اين سفرنامه به همراه شرح‌حال عباس‌ميرزا نايب‌السلطنه، تأليف ميرزا مسعود انصارى، در 1349ش در تهران منتشر شد.

در 1246 كه عباس‌ميرزا مأمور نظم ايالات يزد و كرمان شد، خسروميرزا را نيز همراه خود برد. خسروميرزا در 1247 به فرمان عباس‌ميرزا به طبس رفت و به همراه اميرعلى‌نقى عرب زنگويى، از اعراب شيبانى و حاكم آن حدود، قلعه ترشيز (كاشمر كنونى) را تسخير و اوضاع آنجا را آرام كرد. در ترشيز، خانهاى عرب ميش مست از وى اطاعت كردند. خسروميرزا آنان را با خود به مشهد نزد نايب‌السلطنه برد و نايب‌السلطنه نيز آنان را مورد توجه قرار داد (رجوع کنید به خاورى‌شيرازى، ج 2، ص 788ـ 789، 800ـ802؛ هدايت، ج 9، ص 744؛ خورموجى، ص 21؛ اعتمادالسلطنه، 1363ـ1367ش، ج 3، ص 1606). در همان سال، عباس‌ميرزا جمعى از سپاهيان را براى سركوبى مخالفان، به اتفاق خسروميرزا، به خراسان فرستاد (اعتضادالسلطنه، ص 387). خسروميرزا در 1248، از سوى پدر به نيابت حكومت خراسان منصوب شد (هدايت، ج10، ص 14، 16؛ خورموجى، همانجا؛ اعتمادالسلطنه، 1363ـ1367ش، ج 3، ص 1609ـ1610؛ همو، 1357ش، ص 124). وى در 1249 به همراه پدرش با چند فوج به خراسان رفت. عباس‌ميرزا در همان سال، محمدميرزا، خسروميرزا و چند تن از سران خراسان را مأمور سركوب كردن كامران‌ميرزا* (حاكم هرات) و فتح هرات كرد. كامران‌ميرزا اندكى پس از محاصره شهر شكست خورد و از كارگزاران انگليسى در هندوستان يارى خواست. در همان هنگام، عباس‌ميرزا درگذشت و پسرانش ناچار دست از محاصره كشيدند و با كامران‌ميرزا مصالحه كردند (خاورى‌شيرازى، ج 2، ص 873ـ875؛ هدايت، ج10، ص 55، 57ـ58، 62، 68؛ اعتمادالسلطنه، 1363ـ1367ش، ج 3، ص 1615).

پس از وليعهدى محمدميرزا، خسروميرزا در همان سال در آق‌دربند با تركمنان جنگيد و بر آنان پيروز شد ولى چنان كه انتظار داشت محمدميرزا وى را تشويق نكرد. سبب اين بى‌توجهى بدگويى قائم‌مقام و بدبينى محمدميرزا به خسروميرزا بود. قائم‌مقام به الهيارخان آصف‌الدوله نامه نوشت كه خسروميرزا را دستگير كند و ترتيبى داد تا خسروميرزا از مفاد نامه اطلاع يابد. خسروميرزا با آگاهى از مطالب‌نامه به نيشابور رفت. قائم‌مقام به قهرمان ميرزا، حاكم نيشابور، نيز نامه نوشت كه خسروميرزا را دستگير كند. قهرمان‌ميرزا او را دستگير كرد و به مشهد فرستاد ولى خسروميرزا اين بار به تهران گريخت و به خانه عمويش، ظل‌السلطان* (عادلشاه)، رفت. رفتن او از خراسان مقدمه اختلاف بين محمدميرزا و خسروميرزا بود. هنگامى كه فتحعلى‌شاه اطلاع يافت، بر اطاعت از محمدميرزا تأكيد كرد و براى از بين رفتن كدورت بين آن دو، خسروميرزا را نزد محمدميرزا فرستاد و از محمدميرزا خواست تا او را ببخشد. سپس، خسروميرزا همراه محمدميرزا به آذربايجان رفت ولى در صفر 1250 محمدميرزا، برادرانش خسروميرزا، جهانگيرميرزا*، احمدميرزا و مصطفى قلى‌ميرزا را كه هر چهار تن از يك مادر بودند، از تبريز به قلعه اردبيل فرستاد و در آنجا زندانى كرد (خاورى‌شيرازى، ج 2، ص 905؛ هدايت، ج10، ص 78ـ79، 84ـ85، 142؛ جهانگيرميرزا، ص 200ـ201، 209، 217؛ قس كورف، ص 93 كه به‌اشتباه زندانى كردن آنان را به فتحعلى‌شاه نسبت داده است). مادر خسروميرزا براى آزاد كردن فرزندانش به قائم‌مقام نامه نوشت كه ثمرى نداشت و با فوت فتحعلى‌شاه و به پادشاهى رسيدن محمدميرزا، وى هنگام حركت به طرف تهران دستور داد تا خسروميرزا و جهانگيرميرزا را نابينا كنند (هدايت، ج10، ص 144؛ اعتمادالسلطنه، 1363ـ1367ش، ج 3، ص1629؛ نيز رجوع کنید به يكصدسندتاريخى، ص25ـ26). جهانگيرميرزا (ص 225) به نقش ميرزاابوالقاسم قائم‌مقام فراهانى* در زندانى و نابينا شدن خودش و خسروميرزا اشاره كرده است و سبب اصلى اين وقايع را نگرانى قائم‌مقام از جانب آنان دانسته است. قائم‌مقام مادر محمدشاه را نيز با خود همراه ساخته بود تا موافقت شاه را براى نابينا كردن آن دو جلب كند. سرانجام در 1250، محمدمهدى‌خان (پسر فتحعلى‌خان نورى حاكم اردبيل) خسروميرزا و جهانگيرميرزا را نابينا كرد و آنان همچنان در حبس ماندند (هدايت، همانجا). نادرميرزا قاجار (ص 37) رفتن خسروميرزا به پترزبورگ را سبب غرور او و بروز مشكلاتش دانسته است. پس از كشته شدن قائم‌مقام، خسروميرزا به همراه ديگر برادرانش، به دستور محمدشاه به تويسركان رفتند كه در آنجا داراى تيولى نيز بودند (جهانگيرميرزا، ص 245؛ ناصرالدين‌شاه قاجار، ص 182، 185؛ احتشام‌السلطنه، ص 137). در شوال 1266 در زمان حكومت ناصرالدين‌شاه، خسروميرزا به درخواست اميركبير به تهران رفت (اعتمادالسلطنه، 1357ش، ص 134، پانويس 3). تاريخ درگذشت خسروميرزا در منابع ذكر نشده است.


منابع :
(1)محمود احتشام‌السلطنه، خاطرات احتشام‌السلطنه، چاپ محمدمهدى موسوى، تهران 1366ش؛
(2) احمدميرزا قاجار، تاريخ عضدى، چاپ عبدالحسين نوايى، تهران 1376ش؛
(3) عليقلى‌بن فتحعلى اعتضادالسلطنه، اكسيرالتواريخ: تاريخ قاجاريه از آغاز تا سال1259ق، چاپ جمشيد كيان‌فر، تهران 1370ش؛
(4) محمدحسن‌بن على اعتمادالسلطنه، تاريخ منتظم ناصرى، چاپ محمداسماعيل رضوانى، تهران 1363ـ1367ش؛
(5) همو، صدرالتواريخ، چاپ محمد مشيرى، تهران 1357ش؛
(6) مصطفى افشار، سفرنامه خسروميرزابه پطرزبورغ، چاپ محمد گلبن، تهران 1349ش؛
(7) جهانگيرميرزا، تاريخ نو: شامل حوادث دوره قاجاريه از سال 1240 تا 1267 قمرى، چاپ عباس اقبال آشتيانى، تهران 1327ش؛
(8) فضل‌اللّه‌بن عبدالنبى خاورى شيرازى، تاريخ ذوالقرنين، چاپ ناصر افشارفر، تهران 1380ش؛
(9) محمدجعفربن محمدعلى خورموجى، حقايق‌الاخبار ناصرى، چاپ حسين خديوجم، تهران 1363ش؛
(10) فئودور فئودوروويچ كورف، سفرنامه‌ى بارون فيودور كورف، ترجمه اسكندر ذبيحيان، تهران 1372ش؛
(11) نادر ميرزاقاجار، تاريخ و جغرافى دارالسلطنه تبريز، چاپ سنگى تهران 1323، چاپ محمد مشيرى، چاپ افست تهران 1360ش؛
(12) ناصرالدين قاجار، شاه ايران، سفرنامه عتبات: سال 1287 قمرى، چاپ ايرج افشار، تهران 1363ش؛
(13) سعيد نفيسى، تاريخ اجتماعى و سياسى ايران در دوره معاصر: از آغاز سلطنت قاجاريه تا سرانجام فتحعلى شاه، چاپ عبدالكريم جربزه‌دار، تهران 1383ش؛
(14) رضاقلى‌بن محمدهادى هدايت، ملحقات تاريخ روضة‌الصفاى ناصرى، در ميرخواند، ج 8ـ10؛
(15) يكصد سند تاريخى، تأليف و تحقيق از ابراهيم صفائى، ]تهران ?1352ش[.
/ فهيمه على‌بيگى /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7068
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست