responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7060

خسروخان گرجى ، خسروخان گرجى، والى گرجستان و از سپهسالاران سلطان‌حسين صفوى*. از زندگى او آگاهى زيادى در دست نيست. وى از گرجيانى بود كه اسلام آورد و از ملازمان دربار سلطان‌حسين شد. خسروخان، برادرزاده گرگين‌خان*، بيگلربيگى قندهار، بود. وقتى گرگين‌خان به‌سبب ناآراميهاى قندهار، براى سركوب افغانها به آنجا فرستاده شد، خسروخان به خواست او والى گرجستان شد (دوسرسو، ص 88). پس از آنكه ميرويس غلجايى*، رئيس طايفه غلجايى، گرگين‌خان و بسيارى از گرجيان را به قتل رساند و قلعه قندهار را تصرف كرد (همان، ص 107ـ108، 112؛ رويمر، ص 315)، سلطان‌حسين لشكرى از گرجيان و قزلباشان به سپهسالارى خسروخان گرجى براى سركوب افغانها به قندهار فرستاد (مرعشى‌صفوى، ص 8؛ قس مروى، ج 1، ص 19، كه اين رويداد را به اشتباه در زمان محمود افغان* ضبط كرده است). تعداد لشكريان خسروخان متفاوت ذكر شده است، چنان‌كه مرعشى صفوى (همانجا) آنها را پنجاه‌هزار، مستوفى (ص 168) دوازده‌هزار، و وارد (ص 114) شصت‌هزار نفر دانسته است. به نظر مى‌رسد تعدادى كه مستوفى نوشته دقيق‌تر باشد. خسروخان در كنار رود هيرمند اردو زد و ميرويس در سوى ديگر، راه عبور او را بسته نگه داشت و نزديك يك هفته، دو لشكر بدون درگيرى جدّى در آنجا بودند. هنگامى كه ميرويس براى سركوب ابداليهايى كه براى كمك به خسروخان در راه بودند، رفته بود چند تن از شيعيان قندهار خسروخان را از غيبت ميرويس آگاه و او را به گرفتن قلعه قندهار تشويق كردند. از اين‌رو، خسروخان به قلعه حمله كرد و با اينكه فتح قلعه برايش آسان بود، از اين كار خوددارى كرد زيرا برخى از همراهانش او را متقاعد كرده بودند كه اگر قلعه به آسانى به دست آيد، دستاويزى براى خرج خزاين فراهم نمى‌گردد. خسروخان نيز كه مغرور به فتح قريب به وقوعش بود، فكر مى‌كرد هر گاه اراده كند قلعه را تصرف خواهد كرد. ميرويس نيز در اين فرصت خود را به قلعه رساند. وى هر شب با شبيخون بر سپاهيان ايران عده‌اى را مى‌كشت. كم‌كم كار محاصره به درازا كشيد، لشكريان خسروخان با كمبود آذوقه روبه‌رو شدند و با فرا رسيدن تابستان و گرما به طاعون و وبا مبتلا شدند. افزون بر آن، سپاه قزلباش با خسروخان و سپاهيان گرجى موافق و همراه نبودند و از اينكه سپهسالار لشكر فردى گرجى بود، ناخشنود بودند و رغبتى به جنگيدن نداشتند. خسروخان فهميد كه با چنين وضعى نمى‌تواند به جنگ ميرويس برود، پس به هرات و مشهد بازگشت تا در موقع مناسب به قندهار حمله كند (مرعشى صفوى، ص 8ـ10، 14ـ16؛ نيز رجوع کنید به دوسرسو، ص 115). در اين باره، دو روايت متفاوت ذكر شده است. به گفته مرعشى صفوى (ص 16ـ17)، مير ويس با آگاهى از عقب‌نشينى خسروخان، به او اطلاع داد كه قصد تسليم خود و قلعه را دارد و به همين دليل، خسروخان به لشكريان اجازه مرخصى و بازگشت داد. وقتى آنان متفرق شدند، ميرويس به خسروخان حمله كرد و او را كشت؛ اما به گفته دوسرسو (همانجا)، خسروخان پس از اين محاصره طولانى كه حدود پنج ماه به طول انجاميد، تصميم به عقب‌نشينى گرفت. ميرويس آنها را غافلگير كرد و خسروخان را با همراهانش در 1123 به قتل رساند (قس مروى، همانجا: 1126؛ مرعشى صفوى، ص 17: 1126). در آن زمان، قندهار از ايران جدا شد و ميرويس فرمانرواى آنجا گرديد. دوسرسو (ص 112ـ114) يكى از عوامل مهم شكست خسروخان را تبانى برخى از درباريان متحد با ميرويس و كارشكنى آنان دانسته است، چرا كه اگر خسروخان بر ميرويس پيروز مى‌شد، همكارى آنان با ميرويس آشكار مى‌شد. دليل ديگر، ناهمگونى سپاهيان ايران بود كه اميران ايرانى حاضر به فرمان‌بردارى از فردى گرجى نبودند. شكست خسروخان از افغانها نه تنها قندهار را از قلمرو ايران جدا كرد، بلكه زمينه‌هاى سقوط دولت صفوى (حك : ح 906ـ1135) را فراهم آورد و همسايگان ايران به خوبى به ضعف و ناكارآمدى دولت صفوى پى بردند.


منابع :
(1)ژان‌آنتوان دوسرسو، سقوط شاه سلطان‌حسين، ترجمه ولى‌اللّه شادان، تهران 1364ش؛
(2) محمدخليل‌بن داوود مرعشى صفوى، مجمع‌التواريخ، چاپ عباس اقبال‌آشتيانى، تهران 1362ش؛
(3) محمدكاظم مروى، عالم‌آراى نادرى، چاپ محمدامين رياحى، تهران 1364ش؛
(4) محمدمحسن‌بن محمدكريم مستوفى، زبدة‌التواريخ، چاپ بهروز گودرزى، تهران 1375ش؛
(5) محمدشفيع وارد، مرآت واردات: تاريخ سقوط صفويان، پيامدهاى آن و فرمانروايى ملك محمود سيستانى، چاپ منصور صفت‌گل، تهران 1383ش؛
(6) H. R. Roemer, "The Safavid period" in The Combridge history of Iran, vol.6, ed. Peter Jackson and Laurence Lockhart, Cambridge 1986.
/ شهناز رازپوش /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7060
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست