خرّمشهر، آزادسازى ، خرّمشهر، آزادسازى. مهمترين تحرك نظامى ايران در جنگ عراق با ايران* كه در عمليات بيتالمقدس به بازپسگيرى خرمشهر در 3 خرداد 1361/ 24 مه 1982 منجر شد. پس از اشغال خرمشهر در 4 آبان 1359/ 26 اكتبر 1980، براى عراق و حاميان منطقهاى و بينالمللى آن فرصتى فراهم شد. تا ضمن فرسايش توان نظامى ايران، خواست خود را براى پايان دادن به جنگ، به دولت ايران تحميل كنند (انصارى و ديگران، ص390؛ پارسادوست، ص 321؛ دروديان، 1376ش، ص 58). ايران پس از اجراى عمليات موفقيتآميز فتحالمبين در فروردين 1361/ مارس 1982، درصدد آزادسازى كامل مناطق اشغالى برآمد و عمليات بيتالمقدس با اين هدف آغاز شد. اما اهميت راهبردى خرمشهر براى دو كشور و گستردگى منطقه عملياتى سبب طولانى شدن آن گرديد (اردستانى، ص 25؛ نيز رجوع کنید به ادامه مقاله). عمليات بيتالمقدس در 10 ارديبهشت 1361/ 30 آوريل 1982، در چهار مرحله، با هدف آزادسازى شهرهاى خرمشهر، هويزه و جاده اهواز ـ خرمشهر و رسيدن به مرزهاى بينالمللى، در منطقهاى با وسعت بيش از 5400 كيلومترمربع انجام شد (سميعى، ص 97، 99؛ ابوغزاله، ص 106؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، ص 49). در مرحله اول، نيروهاى ايرانى با عبور از رود كارون و استقرار در جاده اهواز ـ خرمشهر، بيش از هشتصد كيلومتر را پاكسازى كردند. مرحله دوم، در 16 ارديبهشت 1361/ 6 مه 1982، به منظور آزادسازى بندر خرمشهر شروع شد. نيروهاى ايرانى تا شلمچه پيش رفتند و پس از آزادسازى هويزه، در هفده كيلومترى نوار مرزى استقرار يافتند. در مرحله سوم، 19ـ20 ارديبهشت همان سال، عمليات براى آزادسازى خرمشهر ادامه يافت، ولى در محور شلمچه ـ خرمشهر، عراق برترى نظامى داشت و بازپسگيرى خرمشهر ميسّر نشد و نيروهاى ايرانى به بازسازى و تجديد قوا پرداختند. در مرحله نهايى، اول خرداد همان سال، پيشروى از منطقه شلمچه در شمالغربى خرمشهر آغاز شد و نيروهاى ايرانى خرمشهر را محاصره و در 3 خرداد آزاد كردند. در اين عمليات بهجز شلمچه و كوشك و طلائيه كه در اشغال عراق باقى ماند، بقيه مناطق آزاد شدند (سميعى، ص 99ـ104، 134؛ پوراحمد، ص 103ـ106؛ ارتش جمهورى اسلامى ايران در هشت سال دفاع مقدس، ج 4، ص 167ـ168).
بازپسگيرى خرمشهر، موجب تغيير توازن سياسى ـ نظامى در جنگ و منطقه خليجفارس به سود ايران شد. از نظر نظامى، اجراى چهار عمليات طى هشت ماه، بيانگر تجديد توان نظامى ايران بود. از حيث سياسى نيز به منزله از بين رفتن برترى عراق در مذاكرات سياسى بود و اين كشور را در وضع تحقيرآميزى قرار داد. در اين مدت احتمال سقوط حكومت عراق نيز مىرفت (سيك، ص 236ـ237؛ دروديان، 1376ش، ص 58ـ59؛ همو، 1380ش، ص160). صدامحسين در 19 خرداد 1361/ 9 ژوئن 1982، بهطور يكجانبه آتشبس اعلام كرد. او در 20 خرداد همان سال، به بهانه كمك به سازمان آزادىبخش فلسطين (ساف) و نيروهاى سوريه در برابر تجاوز اسرائيل به لبنان در 16 خرداد/ 6 ژوئن همان سال، دستور عقبنشينى به نيروهاى عراقى از اراضى ايران را صادر كرد. او در پى برقرارى صلح با ايران بود و در 30 خرداد/ 20 ژوئن همان سال با صدور بيانيهاى، عقبنشينى از خاك ايران را با از بين بردن هرگونه بهانهاى براى ادامه جنگ توجيه كرد (كردزمن و واگنر، ج 2، ص140ـ141؛ هيرو، ص 64).
دولت عراق در نامهاى در 10 تير 1361/ اول ژوئيه 1982 به دبيركل سازمان ملل، عقبنشينى كامل نيروهاى عراقى از اراضى ايران را اعلام كرد، اما نماينده ايران در سازمان ملل، در همان روز در نامهاى به رئيس شوراى امنيت اظهار داشت كه نيروهاى متجاوز عراقى، برخلاف ادعاهاى عراق، هنوز بخشهايى از اراضى ايران را در تصرف دارند و به حملات خود ادامه مىدهند (پارسادوست، ص 322؛ دروديان، 1384ش، ص 207). از سوى ديگر، پيروزى ايران در جبهههاى جنگ و شرايط اين كشور براى برقرارى صلح، صدامحسين را، كه در آغاز تجاوز به ايران آرزوى رهبرى جهان عرب را داشت، در وضع بسيار دشوارى قرار داد. او مجبور شد براى جلب حمايت جهان عرب، به دولتهاى ميانهرو عرب نزديك شود. افزون بر اين، ناچار شد از ميزبانى اجلاس سران كشورهاى جنبش عدم تعهد* كه قرار بود در شهريور 1361/ سپتامبر 1982 در بغداد تشكيل شود، صرفنظر كند. صدامحسين، شوراى فرماندهى انقلاب عراق را منحل و شمارى از افراد كابينه و افسران عالىرتبه را اخراج كرد. او حتى برخى از آنان را به بهانه اهمال و مخالفت با جنگ اعدام نمود (كردزمن و واگنر، همانجا).
پس از آزادسازى خرمشهر، شوراى امنيت سازمان ملل نيز پس از 22 ماه از صدور قطعنامه اول (رجوع کنید به جنگ عراق با ايران، بخش1: تاريخ سياسى)، در 21 تير 1361/ 12 ژوئيه 1982، قطعنامه 514 را، كه در آن موضع نسبتآ جدّىترى در برابر جنگ گرفته بود، صادر كرد، بىآنكه در آن هيچ اشارهاى به متجاوز، تنبيه متجاوز يا اصل تجاوز شده باشد (ولايتى، ص 119ـ120؛ هدايتى خمينى، ص 81ـ88؛ تحليلى بر جنگ تحميلى رژيم عراقعليهجمهورىاسلامىايران، ج2، ص160ـ161). از سوى ديگر، بازپسگيرى خرمشهر نگرانيهاى عميقى در بين كشورهاى عرب منطقه خاورميانه پديدآورد. قدرتهاىبزرگ بينالمللىاز جمله امريكا نيز ضمن ابراز نگرانى از پيشروى نيروهاى ايران، به حمايت گسترده از عراق پرداختند (نعيمى ارفع، ص80ـ81؛ تهامى و همكاران، ص 266؛ براى آگاهى بيشتر از حمايتهاى همهجانبه قدرتهاى بزرگ از عراق رجوع کنید به خالوزاده، ص 461ـ517).
ايران كه از نظر سياسى و نظامى برتر بود، چند راهحل داشت: 1) آغاز مذاكره سياسى با عراق و قدرتهاى حامى آن براى تأمين حقوق خود درباره محكوميت متجاوز و پرداخت غرامت به ايران. اين گزينه با سياست كلى غرب در برابر قدرت گرفتن انقلاب اسلامى در منطقه تعارض داشت؛ 2) ترك مخاصمه بدون اتمام جنگ و برقرارى حالت نهجنگ و نهصلح در مرزها كه به فرسايش توان سياسى و نظامى ايران مىانجاميد؛ 3) صلح تضمين شده. مقامات ايرانى اين گزينه را تنها راهحل براى تأمين حقوق اين كشور مىدانستند و براى رسيدن بههمين خواست، ناگزير از ادامه جنگ شدند (رجوع کنید به جنگ عراق با ايران*؛ نيز رجوع کنید به اردستانى، ص 26ـ28؛ دروديان، 1384ش، ص203ـ204؛ همو، 1376ش، ص63ـ64).
منابع : (1)عبدالحليم ابوغزاله، الحربالعراقية الايرانية: 1980ـ 1988، ]بىجا: بىنا.[، 1994؛ (2) ارتش جمهورى اسلامى ايران در هشت سال دفاع مقدس، تأليف محمد جوادىپور و ديگران، تهران: سازمان عقيدتى سياسى ارتش جمهورى اسلامى ايران، 1373ـ1376ش؛ (3) حسين اردستانى، تنبيه متجاوز : بررسى تحولات سياسى نظامى از تابستان 1361 تا فرودين 1367، تهران 1379ش؛ (4) مهدى انصارى، محمد دروديان، و هادى نخعى، خرمشهر در جنگ طولانى، تهران 1375ش؛ (5) منوچهر پارسادوست، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ايران، تهران 1371ش؛ (6) احمد پوراحمد، جغرافياى عمليات ماندگار دفاع مقدس، به اهتمام حسن رسولى منفرد، تهران 1386ش؛ (7) تحليلى بر جنگ تحميلى رژيم عراق عليه جمهورى اسلامى ايران، تهران: وزارت امور خارجه، دفتر حقوقى، 1361ـ1367ش؛ (8) مجتبى تهامى، گل محمد بهمنى، و فتحاللّه رسولى، سياست امريكا در قبال ايران طى دوره جنگ تحميلى، تهران 1380ش؛ (9) سعيد خالوزاده، «حمايتهاى سياسى، نظامى و اقتصادى كشورهاى قدرتمند از عراق در طول جنگ با جمهورى اسلامى ايران»، در دعاوى ايران : بررسى كمكها و حمايتهاى غرب بهويژه آمريكا از صدام حسين در جنگ تحميلى، تهران: مؤسسه فرهنگى مطالعات و تحقيقات بينالمللى ابرار معاصر تهران، 1383ش؛ (10) محمد دروديان، آغاز تا پايان (سالنماى تحليلى): بررسى وقايع سياسى ـ نظامى جنگ از زمينهسازى تهاجم عراق تا آتشبس، تهران 1376ش؛ (11) همو، پرسشهاى اساسى جنگ، تهران 1384ش؛ (12) همو، خونينشهر تا خرمشهر، تهران 1380ش؛ (13) سپاه پاسداران انقلاب اسلامى. مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، اطلس جنگ ايران و عراق: فشرده نبردهاى زمينى، 31 شهريور 1359ـ29 مرداد 1367، تهران 1379ش؛ (14) على سميعى، كارنامه توصيفى عمليات هشت سال دفاع مقدس، تهران 1382ش؛ (15) بهمن نعيمىارفع، مبانى رفتارى شوراى همكارى خليجفارس در قبال جمهورى اسلامى ايران، تهران 1370ش؛ (16) علىاكبر ولايتى، تاريخ سياسى جنگ تحميلى عراق عليه جمهورى اسلامى ايران، تهران 1376ش؛ (17) عباس هدايتى خمينى، شوراى امنيت و جنگ تحميلى عراق عليه جمهورى اسلامى ايران (تا پذيرش قطعنامه 598 از سوى ايران)، تهران 1374ش؛ (18) Anthony H. Cordesman and Abraham R. Wagner, The lessons of modern war, Boulder, Colo. 1991. (19) Dilip Hiro, The longest war: the Iran-Iraq military conflict, New York 1991. (20) Gary Sick, "Trial by error: reflections on the Iran-Iraq war", The Middle East journal, vol.43, no.2 (spring 1989).
/ ناصر پورحسين /