responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7000

خَرْگِرد (خَرْجِرد) ، خَرْگِرد (خَرْجِرد)، شهرى قديم در نزديكى بوشنج هرات كه امروزه مركز دهستان ميان‌خواف از بخش مركزى شهرستان خواف استان خراسان رضوى است.

خرگرد در ارتفاع 945 مترى، در چهار كيلومترى جنوب شهر خواف*، در دشت واقع و داراى هواى معتدل خشك است. كوه شكسته كلاته، در شمال‌غربى خرگرد واقع و رودخانه فصلى خواجه‌يار از مغرب آبادى روان است (فرهنگ جغرافيائى آباديها، ج 55، ص 37؛ نادرى، ص 77).

از محصولات عمده آن، گندم، جو، زيره، پنبه، چغندرقند، زردآلو، انار، آلو، سيب و انجير است (رزم‌آرا، ج 9، ص 146؛ فرهنگ جغرافيائى آباديها، همانجا). دامدارى و قاليچه‌بافى با طرح بلوچى و نقشهاى گل‌سفيد و گل كشميرى در آنجا رواج دارد (فرهنگ جغرافيائى آباديها، همانجا). اهالى آن شيعه و سنّى‌اند و به فارسى تكلم مى‌كنند (همانجا). اين آبادى از طريق راه اصلى خواف ـ تربت‌حيدريه به مشهد (در شمال) و از طريق راه اصلى قائن، به بيرجند (در جنوب) مى‌پيوندد (اطلس راههاى ايران، ص 35).

خرگرد داراى سيزده واحد آسياى بادى است. وجود بادهاى 120 روزه در اين منطقه سبب ساخت آسيابهاى بادى شده و اين منطقه را به مركز خريد و فروش و حمل‌ونقل گندم و غلات تبديل كرده است (نادرى، همانجا؛ پشم‌چى، ص 38ـ39).

«خر» به معناى خورشيد است و اين نواحى را مكان طلوع خورشيد دانسته‌اند (مسعودى، ص 31). برخى خرگرد را مخفف خردگرد يا خردمندگرد دانسته‌اند به معناى مكانى كه خردمندان و دانشمندان در آن گرد مى‌آمدند (زنگنه قاسم‌آبادى، ج 1، ص200ـ202).

ظاهرآ اولين‌بار اصطخرى در قرن چهارم (ص 267ـ268، 285) از آن ياد كرده است و آنجا را يكى از سه شهر ناحيه بوشنج* ذكر كرده است (نيز رجوع کنید به همان، ترجمه فارسى، ص 211ـ212؛ ابن‌حوقل، ص 319، 334؛ مقدسى، ص50، 298، 308). در اوايل قرن هفتم ياقوت حموى (ذيل «خرجرد») و نيز در اوايل قرن هشتم ابوالفداء (ص 452ـ453) آن را شهرى نزديك بوشنج هرات ذكر كرده‌اند. در قرن هشتم حافظ‌ابرو (ج 2، ص 37) خرگرد را از قراى مشهور خواف شمرده است.

از آثار تاريخى آنجاست: قلعه گبرها (يا كافر قلعه)، بقاياى حصار و خندق در مغرب خرگرد، مدرسه غياثيه شاهرخ، واقع در مشرق آبادى متعلق به 848 (رزم‌آرا؛ فرهنگ جغرافيائى آباديها، همانجاها؛ لباف خانيكى، ص 53؛ زنگنه قاسم‌آبادى، ج1، ص 193، 196ـ197، 207؛ نيز رجوع کنید به غياثيه خرگرد*، مدرسه)؛ و مدرسه ويران‌شده نظاميه كه تنها مى‌توان صحن و ايوان آن را كه در انتهاى آن محراب قرار گرفته است، بازشناخت (گدار، ص 242؛ نيز رجوع کنید به نظاميه*، مدارس).


منابع :
(1)ابن‌حوقل؛
(2) اسماعيل‌بن على ابوالفداء، كتاب تقويم‌البلدان، چاپ رنو و دسلان، پاريس 1840؛
(3) اصطخرى؛
(4) همان، ترجمه فارسى؛
(5) اطلس راههاى ايران، تهران: گيتاشناسى، 1385ش؛
(6) سعيد پشم‌چى، «آسيابهاى بادى خواف و نشتيفان (استان خراسان) بيانگر تيزهوشى ايرانيان باستان»، شكار و دوستداران طبيعت، ش 82 (مهر و آبان 1383)؛
(7) عبداللّه‌بن لطف‌اللّه حافظ‌ابرو، تاريخ حافظ ابرو، ج 2، چاپ كراولسكى، ويسبادن 1982؛
(8) رزم‌آرا؛
(9) ابراهيم زنگنه قاسم‌آبادى، تاريخ و رجال شرق خراسان، ج 1، مشهد 1370ش؛
(10) فرهنگ جغرافيائى آباديهاى كشور جمهورى اسلامى ايران، ج :55 تايباد، تهران: اداره جغرافيائى ارتش، 1363ش؛
(11) آندره گدار، «خراسان»، در آثار ايران، اثر آندره گدار و ديگران، ترجمه ابوالحسن سروقدمقدم، ج 2، مشهد: بنياد پژوهشهاى اسلامى، 1366ش؛
(12) رجبعلى لباف‌خانيكى، سيماى ميراث فرهنگى خراسان، تهران 1378ش؛
(13) مسعودى، التنبيه؛
(14) مقدسى؛
(15) بقراط نادرى، «آس بادهاى خواف»، هنر و مردم، ش 177ـ178 (تير و مرداد 1356)؛
(16) ياقوت‌حموى.
/ محمدسعيد جانب‌اللهى /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 7000
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست