خِراش بن ابراهيم كوفى ، خِراش بن ابراهيم كوفى. از راويان امامى. نام او در بعضى نسخهها و روايات، خِداش ذكر شده است (رجوع کنید به بهبهانى، ص 166؛ مامقانى، ج 25، ص 252ـ253؛ شوشترى، ج 4، ص160ـ161). او را در شمار اصحاب امام صادق عليهالسلام ياد كردهاند (رجوع کنید به برقى، ص 45؛ طوسى، 1415، ص 201). بهبهانى (همانجا؛ نيز رجوع کنید به امين، ج 6، ص 307) احتمال داده كه اين فرد همان خراش راوى انسبن مالك باشد كه با انس پيوند ولاء داشته است (براى روايات خراش از انس رجوع کنید به ابنعدى، ج 3، ص 75ـ76؛ ابنبابويه، 1361ش، ص 408ـ411). اما فرد اخير خراشبن عبداللّه نام دارد كه حسنبن علىبن زكريا عدوى ــكذّاب و وضّاع حديث (درباره او رجوع کنید به ابنعدى، ج 2، ص 338ـ343؛ ابنغضائرى، ص 54ـ55)ــ مدعى شده است كه در سال 222، در دوازده سالگىِ از خراش 180 ساله حديث شنيده است (ابنعدى، ج 2، ص 343).
درباره وثاقت يا عدم وثاقت خراش اختلاف هست. از رجاليان متقدم، كشى و نجاشى نامى از او نبرده و برقى (همانجا) و طوسى (همانجا) نيز درباره او سكوت كردهاند. اما برخى از رجاليان متأخر او را حسن دانستهاند (رجوع کنید به اردبيلى، ج 1، ص 294؛ مامقانى، ج 25، ص 254). ظاهرآ مضمون روايت خراش درباره قبله متحير (رجوع کنید به ادامه مقاله)، دالّ بر امامى بودن او، و عمل اصحاب به آن نشانه اعتماد به او دانسته شده است، افزون بر اينكه در طريق اين روايت، عبداللّهبن مغيره از اصحاب اجماع نيز هست (بهبهانى، همانجا؛ جاپلقى بروجردى، ج 1، ص 453).
روايات اندكى از او نقل شده است. خراش از زراره و ابوبصير حديث شنيده (خويى، ج 7، ص 45ـ46) و اسماعيلبن عَبّاد قصرى از خراش روايت كرده است (اردبيلى؛ خويى، همانجاها؛ قس بهبهانى؛ جاپلقى بروجردى، همانجاها كه به خطا عبداللّهبن مغيره را راوى وى دانستهاند). مشهورترين روايتى كه از خراش نقل شده حكم نماز متحير است كه از امام صادق عليهالسلام نقل مىكند كه در صورت تاريكى يا ابرى بودن آسمان، اگر قبله قابل تشخيص نباشد، بايد به چهار طرف نماز خواند (طوسى، 1401، ج 2، ص 45). شيخطوسى با استناد به همين روايت، به وجوب نماز خواندن به چهار طرف حكم كرده و روايات متعارض (رجوع کنید به كلينى، ج 3، ص 285؛ طوسى، 1401، همانجا) را ناظر به حال اضطرار دانسته است (رجوع کنید به طوسى، 1401، ج 2، ص 46؛ همو، 1387، ج 1، ص80؛ همو، 1407ـ1417، ج 1، ص 302؛ براى فتواى ديگر فقهاى شيعه رجوع کنید به علامه حلّى، ج 2، ص 67؛ شيخبهائى، ص640ـ641). در مقابل، برخى با استناد به آيه 115 سوره بقره و روايات متعارض مذكور، نماز خواندن به يك جهت را كافى دانستهاند (رجوع کنید به ابنبابويه، 1404، ج 1، ص 276؛ علامه حلّى، همانجا؛ موسوى عاملى، ج 3، ص 136؛ نيز رجوع کنید به مجلسى، ج 81، ص 28ـ29، پانويس 1؛ براى تفصيل بيشتر رجوع کنید به قبله/ قبلهيابى*).
منابع : (1) ابنبابويه، كتاب مَن لايَحضُرهُ الفقيه، چاپ علىاكبر غفارى، قم 1404؛ (2) همو، معانىالاخبار، چاپ علىاكبر غفارى، قم 1361ش؛ (3) ابنعدى، الكامل فى ضعفاء الرجال، چاپ يحيى مختار غزّاوى، بيروت 1409/ 1988؛ (4) ابنغضائرى، الرجائل لابن الغضائرى، چاپ محمدرضا حسينى جلالى، قم 1422؛ (5) محمدبن على اردبيلى، جامعالرواة و ازاحة الاشتباهات عنالطرق و الاسناد، قم: مكتبةالمحمدى، [.بىتا]؛ (6) امين؛ (7) احمدبن محمد برقى، كتابالرجال، در ابنداوود حلّى، كتاب الرجال، تهران 1383ش؛ (8) محمدباقربن محمداكمل بهبهانى، تعليقة وحيد البهبهانى على منهجالمقال، ]بىجا: بىنا، بىتا.[؛ (9) علىاصغربن محمدشفيع جاپلقى بروجردى، طرائفالمقال فى معرفة طبقات الرجال، چاپ مهدى رجايى، قم 1410؛ (10) خويى؛ (11) شوشترى؛ (12) محمدبن حسين شيخبهائى، الحبل المتين فى احكام احكامالدّين، بيروت1420/ 2000؛ (13) محمدبن حسن طوسى، تهذيب الاحكام، چاپ حسن موسوى خرسان، بيروت 1401/ 1981؛ (14) همو، رجالالطوسى، چاپ جواد قيومى اصفهانى، قم 1415؛ (15) همو، كتاب الخلاف، چاپ محمدمهدى نجف، جواد شهرستانى و على خراسانى كاظمى، قم 1407ـ1417؛ (16) همو، المبسوط فى فقه الامامية، ج 1، چاپ محمدتقى كشفى، تهران 1387؛ (17) حسنبن يوسف علامه حلّى، مختلفالشيعة فى احكام الشريعة، قم 1412ـ1420؛ (18) محمدبن يعقوب كلينى، الكافى، چاپ علىاكبر غفارى، بيروت 1401؛ (19) عبداللّه مامقانى، تنقيحالمقال فى علم الرجال، چاپ محيىالدين مامقانى، قم 1423ـ؛ (20) مجلسى؛ (21) محمدبن على موسوى عاملى، مداركالاحكام فى شرح شرائعالاسلام، قم 1410.
/ مژگان سرشار /