responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6888

خاوراننامه ، خاوراننامه، مشهورترين ولايت نامه فارسى سروده ابنحسامِ خوسْفى* در قرن نهم. ولايت نامه يك نوع ادبى مشهور در تاريخ ادب فارسى بوده كه امروزه فراموش شده است. در ولايت نامه داستانى به نظم و به لحن حماسى درباره قهرماني هاى اميرمؤمنان على عليه السلام شرح داده مىشود كه غالباً آميخته به افسانه است. ابن حسام جز خاوراننامه چندين ولايت نامه ديگر نيز سروده است (رجوع کنید به ابن حسام، 1366ش، ص 180ـ195).

ابن حسام خاوران نامه را ــكه برخى خاورنامه نيز ناميده اندــ در قالب مثنوى و در بحر متقارب مثمن محذوف سروده است. او كتاب را با ذكر توحيد خداوند آغاز كرده، خرد و دانش را ستوده و پس از مناجات به ستايش مقام نبوت پرداخته است (رجوع کنید به 1382ش، ص 43ـ63). خاوران نامه از قديمترين حماسه هاى فارسى شيعيان است (صفا، ص 377)، اما آنگونه كه شهرت يافته كهنترين حماسه شيعى به زبان فارسى نيست و منظومه على نامه از قرن پنجم، سروده ربيع، از آن كهنتر است.

در آغازِ خاوران نامه اصحاب پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله وسلم در حضور او بحث مىكنند كه چه كسى از اصحاب پهلوان تر است و به دنبال اين بحث و نزاع، دو تن از اصحاب، ابوالمِحجَن و سعد وقاص، مكه را به قصد خاورزمين ترك مىكنند. آنان در راه با نوادر، فرمانرواى راهزنان، مى جنگند و سعد وقاص اسير مىشود. ابوالمحجن نوادر را مىكشد و سعد وقاص را مى رهاند كه هر دو با قَطّار آدم خوار روبه رو مىشوند و پس از جنگيدن با او مى گريزند. حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله، على عليه السلام را به جستجوى آن دو روانه مىكند. برخى از مردم خاورزمين قنبر* را اسير مىكنند و اميرالمؤمنين قنبر را گم مىكند. على عليه السلام پس از آنكه ابوالمحجن و سعد وقاص را مىيابد با قطّار مى جنگد و او را به اسلام دعوت مىكند و چون قطّار نمىپذيرد، كشته مىشود. از آن پس لشكر اسلام به رهبرى اميرالمؤمنين على عليهالسلام به خاورزمين مىرود. على عليهالسلام قنبر را مىيابد و او را مىرهاند و در اين ميان مالك اشتر هم به جستجوى حضرت على مىآيد و سپاه اسلام به رهبرى على چندين بار با سپاه خاورزمين مىجنگد (رجوع کنید به 1382ش، ص 68ـ87، 96ـ 116). در بخشى از داستان عَمْرِواُميّه نيز به داستان وارد مىشود كه پيك و تندرو سپاه اسلام است (رجوع کنید به ص 131ـ133). پارهاى از كتاب از جنگ على عليه السلام با جادوان بحث مىكند (رجوع کنید به ص 162ـ170). سرانجام على عليه السلام خاورزمين را مسخر مىكند و جمشيد شاه مىگريزد. پس از آن على عليه السلام رسول اكرم صلى اللّه عليه وآله وسلم را در خواب مىبيند كه به او فرمان مىدهد به سرزمين قهرمان رود تا يادگار سليمان عليه السلام را از فراز كوه بلور برايش بياورد و او در آنجا با سپاه قهرمان مىجنگد. پس از آن على عليهالسلام به سرزمين ساحل مىرود. بخشى عظيم از خاوراننامه درباره جنگهاى اميرمؤمنان با تهماس، پهلوان اهل ساحل، است. پس از آن به سرزمين قام، كه سرزمين زردشتيان است، مىرود و با صلصال مىجنگد (رجوع کنید به ص 170ـ172، 176ـ 203، 206ـ276، 280ـ319). در تمام اين جنگها سپاه اسلام به رهبرى على عليه السلام پيروز است. مالك اشتر و عمرواُمَيّه نيز قهرمانيهاى بسيار نشان مىدهند.

ابن حسام در اين مثنوى سخت تحت تأثير شاهنامه فردوسى است و حتى در جايى از كتاب (رجوع کنید به ص 199ـ200) راجع به اينكه فردوسى را در خواب ديده، سخن گفته است. با اينكه ابنحسام (1382ش، ص 314) تصريح كرده كه نام منظومهاش خاوراننامه است، بسيارى از منابع از آن با عنوان خاورنامه نام بردهاند (رجوع کنید به خواندمير، ج 4، ص 336؛ امين احمد رازى، ج2، ص869؛ شوشترى، ج2، ص 682؛ معصوم عليشاه، ج 3، ص 112).

از خاوراننامه روايتى منثور از نوع روايت نقالان نيز باقى است كه خاورنامه نام دارد (رجوع کنید به ذكاء، ص 19، پانويس 1). اين كتابِ منثور مشحون از تعبيرات و اصطلاحات نقالى است و چند چاپ سنگى از آن باقى است. صورتِ كامل مثنوى خاوراننامه هنوز به صورت منقّح چاپ و منتشر نشده است. يك نسخه خطى نفيس و كهن از آن با تاريخ 854 و نقاشيهاى ارزشمند در كتابخانه موزه هنرهاى تزيينى تهران محفوظ است كه در 1382ش، به صورت عكسى در تهران چاپ شده است (براى نسخههاى خطى خاوراننامهرجوع کنید به ذكاء، ص 19ـ22؛ ابنحسام، 1382ش، مقدمه مرادى، ص 23ـ25، نيز رجوع کنید به بخش دوم مقاله). دو پاياننامه كارشناسىارشد زبان و ادبيات فارسى در دانشگاه فردوسى مشهد به تصحيح خاوراننامه اختصاص يافته است؛ يكى نيمه نخست كتاب به تصحيح حيدرعلى خوشكنار و ديگرى نيمه دوم كتاب به تصحيح حميداللّه مرادى (رجوع کنید به ساكت، ص 75). همچنين حميداللّه مرادى خلاصه خاوراننامه را با عنوان تازياننامه پارسى: خلاصه خاوراننامه، تصحيح و منتشر كرده است (تهران 1382ش).

خاوراننامه در هند نيز رواج و شهرت داشته است. شاعرى دَكنى، متخلص به رستمى، خاوراننامه را در قرن يازدهم براى خديجهسلطان شهربانو، همسر سلطان محمدبن ابراهيم عادلشاه، پادشاه دكن، به زبان دكنى ترجمه كرده است (اته، ج 1، ستون560).


منابع :
(1)ابنحسام، تازياننامه پارسى: خلاصه خاوراننامه، چاپ حميداللّه مرادى، تهران 1382ش؛
(2) همو، ديوان، چاپ احمد احمدى بيرجندى و محمدتقى سالك، مشهد 1366ش؛
(3) اميناحمد رازى، تذكره هفت اقليم، چاپ محمدرضا طاهرى (حسرت)، تهران 1378ش؛
(4) خواندمير؛
(5) يحيى ذكاء، «خاوراننامه: نسخهى خطى و مصور موزهى هنرهاى تجسمى»، هنر و مردم، دوره جديد، ش20 (خرداد 1343)؛
(6) سلمان ساكت، «پاياننامههاى تصحيح نسخ خطى در دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه فردوسى مشهد»، گزارش ميراث، ش 35 (مهر و آبان 1388)؛
(7) نوراللّهبن شريفالدين شوشترى، مجالسالمؤمنين، تهران 1354ش؛
(8) ذبيحاللّه صفا، حماسهسرايى در ايران، تهران 1363ش؛
(9) محمدمعصومبن زينالعابدين معصومعليشاه، طرائقالحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ?] 1318[؛
(10) Hermann Ethe, Catalogue of Persian manuscripts in the Library of the India Office, Oxford 1903-1937.
/ مهران افشارى /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6888
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست