responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6882

خانه در كشورهاى مسلمان (9) كشورهاى مسلمان غيرعرب ، افريقاى غيرعرب. يكى از قديم‌ترين شواهد حضور انسان در زمين از شاخ افريقا به دست آمده و نخستين اجتماعات و دولتها نيز در افريقاى زير صحرا در مرزهاى اريتره با سودان و اتيوپى تشكيل شده‌اند (>دايرة‌المعارف جديد افريقا<، ذيل "Prehistory: Eastern Africa").

از حدود پنج تا سه هزار سال قبل، مهاجرتهاى مختلف چهره افريقا را تغيير داد كه مهم‌ترين آنها مهاجرت اقوام بانتو زبان از دلتاى نيجر به شرق افريقا بود و از اوايل سال 400 پيش از ميلاد، اين نواحى به‌ويژه سرزمين آزانيا براى يونانيها شناخته شده بود. چنان‌كه در كتاب >تجارت و دريانوردى در درياى اريتره<، يك راهنماى دريانوردى كه در سده اول ميلادى نوشته شده، از بندر رافتا كه گمان مى‌رود بين كنيا و تانزانياى امروزى باشد (فيتسپتريك و همكاران، ص 13ـ14)، سخن رفته است (رجوع کنید به ص 71). بيش از هزار سال پيش، دولت ـ شهرهايى در امتداد ساحل سواحيلى در اقيانوس هند و در مسير تجارت بين‌المللى تشكيل شدند (>دايرة‌المعارف جديد افريقا<، ذيل "Prehistory: Eastern Africa"). تحولى كه در الگوى سكونت در اين منطقه پديد آمد، موجب شد اين دوره آغاز شهرنشينى در افريقا دانسته شود؛ گرچه با اين نظرِ غالب، مخالفتهايى شده و افريقاى پيش از اين دوره نيز شهرنشينى داشته است (رجوع کنید به دويس، ص 1).

در موريتانى، ويرانه‌هاى قديم‌ترين سكونتگاهها از سده‌هاى اول و دوم ميلادى به دست آمده است كه اهالى آن در خانه‌هايى با ديوارهاى كوتاهِ ساخته‌شده از خشت يا سنگ و با حصاركشى وسيع داراى آشپزخانه و چاه آب زندگى مى‌كردند (همان، ص 3ـ4).

در غرب افريقا و در شهر باستانى جنه*/ جنو در دلتاى نيجر، خانه‌سازى به‌ويژه با تقسيم فضاى خانه به خصوصى و عمومى و اهميت يافتن حياط مركزى، به شدت تحت‌تأثير فرهنگ اسلامى قرار گرفت (>دايرة‌المعارف جديد افريقا<، ذيل "Urbanism and urbanization: historic").

مصالح اصلى در شهرهاى سواحيلى در شرق افريقا، سنگ مرجانى است كه در معرض هوا سخت مى‌شود. در واحه‌هاى شمال افريقا، گل ورزداده و خشتهاى مدور يا چهارگوش خشك شده در آفتاب و شاخ و برگ نخل براى سقف و بام به كار مى‌رود. در شهرهاى عربى نظير تمبوكتو و ولاته سنگ آهك رايج است و در نواحى بارانى و جنگلى، به طور معمول از چوبهاى محكم براى تخته‌بندى ديوارها، سقف و چهارچوب پنجره‌ها و درها، و از بامبو براى چَپَرها و تير بامهاى شيب‌دار استفاده مى‌شود. كاشى يا سفال ساختمانى براى پوشش سر برجكها، مناره‌ها، طارميهاى مشبّك، روكوبى ديوارها، نورگيرها، پوشش آبريزگاهها و ناودانها و انبارهاى غله به كار مى‌رود. پوسته صدف و پوست تخم شترمرغ كارشده در گل نيز براى تزيين استفاده مى‌كنند (همان، ذيل "Architecture: domestic").

انواع نوارهاى چرمى بافته شده نيز در ساختار خانه‌هاى موقت و خيمه‌ها كاربرد دارد (همانجا). سياستهاى استعمارى پيشين و فنّاورى غربى به سرعت ماهيت معمارى خانه را با به كارگيرى مصالح جديد تغيير داد و آجر، سيمان، فولاد، بتن مسلح، ورقه‌هاى موج‌دار فلزى، آلومينيوم، شيشه و فايبرگلاس جاى مصالح سنّتى را گرفت (همان، ذيل "Architecture contemporary" و"Architecture: domestic").

تحول در معمارى و خانه‌سازى در ساحل شرقى افريقا، به‌ويژه زنگبار، از نتايج حضور دريانوردان مسلمان در سده سوم بود كه پس از آن، با بنيان نهادن سلطنت عمانيها و انتقال دربار آنان به‌زنگبار به‌اوج خود رسيد (رجوع کنید به همان، ذيل ,"Zanzibar city" "Zanzibar Sultanate"). در دوره عمانيها، خانه‌هاى اعيانى و كاخهايى از سنگ مرجانى ساخته شد كه ديوارهاى آنها با قوسها و طرحهاى هندسى تزيين شده بود (همان، ذيل "Architecture: colonial"). از اين دوره خانه‌ها و كاخهايى باقى‌مانده است، از جمله بيت‌العجايب كه در 1300 سلطان بَرغَش آن را ساخت و پس از اينكه انگليسيها در 1314/ 1896 آن را بمباران كردند، سلطان حمّود (حك : 1320ـ1329) آن را مرمت نمود و بخشى از آن را اقامتگاه خود ساخت. اين كاخ يا خانه اعيانى براساس نمونه اروپايى اما متناسب با طبيعت منطقه ساخته شده و داراى برج ساعتى مرتفع (كه قصر نام خود را از آن گرفته)، درهاى متعدد كنده‌كارى شده، پنجره‌هايى با ميخهاى زرين، كتيبه‌هاى قرآنى روى درها و ديوارها، و نماى خارجى جذاب است (فيتسپتريك و همكاران، ص 142؛ حسن محمد عبداللّه، ص 136، 154ـ155، 260ـ261، تصاوير 128ـ129). از ديگر بناهاى مسكونى، بيت‌الساحل در شمال بيت‌العجايب است كه در 1343ش/ 1964 (سال سقوط سلسله عمانيها) اقامتگاه سلطان بود و اكنون موزه آثار دوره عمانيها در زنگبار است. اين قصر در سه طبقه ساخته شده و داراى ديوارهاى بلند (سور) و درهاى متعدد است (حسن محمد عبداللّه، ص 143ـ 148، 193ـ194، تصاوير 13ـ14).

نگاهى به خانه‌هاى شرق افريقا شباهت معمارى آنها را با خانه‌هاى جنوب ايران و عمان آشكار مى‌سازد (رجوع کنید به فيتسپتريك و همكاران، تصاوير بين ص160 و 161، براى خانه‌هاى اعيانى زنگبار رجوع کنید به حسن محمد عبداللّه، ص 141، 149ـ153، 188ـ 189، تصاوير 8 و 9، ص 195، تصوير 15، ص250ـ260، تصاوير 107ـ127). نظر به اهميت خانه‌هاى قديمى، امروزه تلاشهايى براى مرمت و بازسازى خانه‌هاى قديمى، از جمله «خانه بانوان هندى»، صورت گرفته است (رجوع کنید به بتل و استيل، 2001الف، ص 2ـ16). اين خانه متعلق به قرن سيزدهم بناى ساده دوطبقه‌اى است كه در طبقه همكف آن سه اتاق مستطيل شكل مرتبط به هم قرار دارد. ورودى اصلى در زاويه غربى خانه واقع شده و در محوطه باريك در ورودى، پلكانى براى دسترسى به طبقه اول قرار گرفته است. در جهت غربى ورودى اصلى، آشپزخانه و محل شستشوى كوچكى قرار دارد كه تنها فضاىِ داراى آب است و در شرقِ آن، دريچه‌اى به سرويس بهداشتى باز شده است. اتاق خواب و نشيمن در شمال اتاق ورودى است. نقشه طبقه همكف در طبقه اول تكرار شده و در طبقه دوم پلكانى به بام منتهى مى‌شود. اين خانه نه تنها محل سكونت، بلكه بخشهايى از آن كارگاه و مغازه بوده و نمونه‌اى از بناهاى مسكونى ـ تجارى بازرگانان خرده‌پاست (همان، ص3ـ4؛ نيز رجوع کنید به همو، 2001ب، ص 3ـ25).

در زنگبار، در بيشتر خانه‌هاى قديمى به سبك هندى، طبقه همكف به انبار كالا و دكان يا محل كسب و طبقه بالا به سكونت خانواده اختصاص يافته است. گاه با افزودن طبقات، امكان اسكان افراد بيشترى فراهم مى‌شود (حسن محمد عبداللّه، ص 136ـ137، 192، تصوير 12). اغلب اين خانه‌هاى قديمى داراى سكويى سنگى و مسقف در ابتداى خانه‌اند كه در آن از مهمانان و مراجعان پذيرايى مى‌شود. اين فضا را البرزه (واژه سواحلى) و المسطبه/ المصطبه، المَظلّة/ الظُلّة (واژگان عربى) مى‌نامند (همان، ص 140، 249، تصوير 106).

بسيارى از خانه‌هاى عربى قديمى زنگبار، بامهاى مرتفع و وسيع با شَرْفه (كنگره)هايى دارند كه امكان به كارگيرى تفنگ و وسايل دفاعى را فراهم مى‌كرده است. در اين خانه‌ها نيز گذرگاهى بلافاصله پس از در، با زاويه به حياط مى‌رسد. همچنين مشربيه‌هاى چوبى تشابه آنها را با خانه‌هاى سرزمينهاى اسلامى بارزتر مى‌سازد (رجوع کنید به همان، ص 135، 138ـ140). پنجره با كركره چوبى، از ديگر مشخصه‌هاى خانه‌هاى قديمى زنگبار است (رجوع کنید به همان، ص 139، 248، تصوير 104).

نمونه‌هاى ديگرى از خانه‌هاى قديمى را مى‌توان در لامو، شهرى سنگى در ساحل شرقى كنيا، ديد كه در سده ششم بنيان نهاده شده‌اند (بداو، ص 10). ويژگى اين شهر قديمى كه از جاذبه‌هاى جهانگردى افريقاست و در 1380ش/2001 يونسكو آن را در زمره ميراث جهانى ثبت كرد (فيتسپتريك و همكاران، ص 345، 347)، خانه‌هايى است كه معمولا والدين عروس به عنوان هديه به زوج تازه ازدواج كرده مى‌دهند. ساخت اين خانه از چند ماه پيش از مراسم عروسى آغاز مى‌شود. گچ‌بريهاى ظريف اتاقهاى آن به‌ويژه در اتاق بانوان غالبآ نوعى هديه از سوى معمار خانه است كه به عروسى دعوت مى‌شود. اين خانه‌ها معمولا يك يا دوطبقه، داراى حياط، اتاق پذيرايى و نشيمن، بخشهاى خاص بانوان با ديوارهاى طاقچه‌دار و طرحهاى تزيينى هندسى است (بداو، همانجا).

تأثير معمارى اسلامى و عربى در خانه‌سازى در شرق افريقا هنوز نيز ديده مى‌شود و ميان خانه‌هاى عربى و ايرانىِ حاشيه خليج‌فارس و منازل شهر مومباساى كنيا شباهتهايى وجود دارد كه وجه بارز آن مشربيه و درهاى چوبى پرنقش ونگار، به ويژه با كنده‌كارى روى دماغه در است (رجوع کنید به فيتسپتريك و همكاران، 322، تصاوير بين ص160ـ161). نقوش كنده‌كارىِ غالبآ هندسى، گياهى مانند گل لوتوس و حيوانى نظير ماهى است. بالاى در، روزن شيشه‌اى مربع يا نيمدايره قرار دارد كه بر آن تاريخ ساخت و نام صاحبِ خانه به خط نسخ همراه با آيات قرآن نوشته شده‌است (حسن محمد عبداللّه، ص 138، 248، تصوير 103). اغلب اين درها قفلهاى درشت مفرغى داشتند (رجوع کنید به پيتربريج، ص 197).

در دوره استعمار، اروپاييان به‌ويژه انگليسيها و فرانسويان و آلمانيها، معمارى خانه‌هاى افريقايى را دستخوش تحولات تازه‌اى كردند. خانه‌هاى اين دوره، از جمله اقامتگاههاى افريقاييان ثروتمند، منعكس كننده مناسبات اقتصادى و سياسى دوره استعمار و اقتدار سياسى اروپاييان است. گرچه برخى از آنها نظير منازل تجار افريقايى ـ برزيلى مستقيمآ با حضور قدرت خارجى ارتباط نداشته است. خانه‌هاى افريقايى ـ برزيلى با نماى آراسته با طارميها و اسپرها و سنتوريهاى خميده و سردر بزرگ، يادمانهايى از ذوق و ثروت مالكان آنها بوده‌اند (>دايرة‌المعارف جديد افريقا<، ذيل "Architecture: domestic").

پيشگام خانه‌هاى دوره استعمار، بناهاى مسكونى به سبك پرتغالى در امتداد ساحل گينه علياست. خانه سبك پرتغالى به خانه‌هاى خشتى مستطيل‌شكلى اطلاق مى‌شود كه نماى بيرونى آنها با دوغاب سفيد مى‌شد و مهتابى يا سرسرايى، غالباً در طبقه دوم، داشت كه در آن از مهمانان، كه معمولا تجار بودند، پذيرايى مى‌شد. اين مهتابى عنصرى بومى در معمارى غربى افريقا و مناسب براى آب و هواى حارّه‌اى و نيمه حارّه‌اى است، كه در سن‌لوئى و داكار در سنگال نيز ديده مى‌شود (همانجا).

سهم آلمانها در تحول خانه‌سازى دوره استعمار در افريقا شايسته توجه است. در اواخر دهه 1290 و اوايل دهه 1300/ دهه 1880، مقامات آلمانى خانه‌هاى پيش‌ساخته‌اى وارد كردند كه برخى از آنها براى آب و هواى بومى نامناسب بودند. سپس در توگو، كامرون و تانگانيكا سبك آلمانى با رواقهاى خارجى پيوسته، ساختمانهاى دوطبقه، زيرزمين، پنجره‌هاى هواكش و سردرها و نماهاى بسيار سنگين ويلهلمى، نشان‌دهنده گرايش آلمانها به پوشاندن بنا با سنگ بود. در افريقاى شرقىِ تحت سلطه آلمان، ازجمله در دارالسلام، تأثير معمارى آلمانى و خانه‌هاى سنگى سنّتى، سبك ويژه معمارى ساحلى سواحيلى را پديد آورد (همان، ذيل "Architecture: colonial").

از ديگر سبكهاى متمايز معمارى خانه در افريقاى دوره استعمار و تا مدتها پس از آن، سبك سودانى جديدى است كه طى سده سيزدهم در امتداد رود نيل در سودان، سنگال و مالى رواج يافت. خانه‌هاى اين سبك در نماى خارجى اغلب با مناظرى، نظير مراسم حج، تزيين مى‌شد. اين سبك تزيين خانه كه به سبك نوبه‌اى شهرت يافته است، با آبگيرى سد آسوان در 1349ش و به زير آب رفتن اين بناها تقريباً منسوخ گرديد (رجوع کنید به >فرهنگ هنر<، ج 1، ص 317؛ پيتربريج، ص 176، 177، تصوير).

نمونه خانه‌هاى ديگر دوره استعمار، از معمارى انگليسى در هند و كشورهاى كارائيب در سده سيزدهم تأثير پذيرفته بود. براى نمونه در مركز شهر نايروبى، نماى بناهاى دولتىِ موقر، باشكوه و استوارِ سه تا پنج طبقه گوياى اين پديده است. استفاده از مصالح پيش‌ساخته، و سقفهاى فلزى موج‌دار به ارتفاع يك يا دوطبقه با پيش‌طاقهاى مدور، از خصوصيات خانه‌هاى معمولى‌تر اين شهر بوده است (>دايرة‌المعارف جديد افريقا<، همانجا).

ازجمله خانه‌هاى قديمى در افريقا، خانه‌هاى اعيانى در شهر المينا در غناست. براساس تخمين هلنديها در 1269/ 1853، نزديك به 3350 خانه در اين شهر قرار داشت كه غالباً دو و سه طبقه با بالكنهاى قوس‌دار و احتمالا ملهم از قلعه‌هاى ساحلى اروپاييان بودند. اعزام هيئتهاى تبشيرى (رجوع کنید به تبشير*) و تأسيس محل استقرار آنان نيز بر سبك معمارى استعمارى اين شهر اثر گذاشت (همان، ذيل "Architecture: colonial" و "Elmina").

امروزه تنوع طرح خانه در افريقا بيش از هرچيز نتيجه گوناگونىِ كمربندهاى اقليمى وسيعى است كه در عرض قاره امتداد دارند : زمينهاى جنگلى و علفزارهاى ميان پهنه‌هاى بيابانى خشك با كمترين ميزان بارش ساليانه و نواحى جنگلى مرطوب. براى نمونه، در مناطق پرباران، بامهاى شيب‌دار مانع تجمع آب در بام مى‌شوند و بازشوهاى چندگانه تهويه را تسهيل مى‌كنند. در نواحى گرم و خشك كه ويژگى آن تغيير فاحش دما در شبانه‌روز و بارشِ حداقل است، ديوارهاى كاهگلى ضخيم با بازشوهاى اندك، گرماى روز را كاهش مى‌دهند و بادهاى بسامان و موسمىِ متغير، جهت و استحكام ديوارها را مشخص مى‌كنند (همان، ذيل "Architecture: domestic").

خانه‌هاى اقوام كوچ‌رو كه بيشترشان مسلمان‌اند يا اسلام دومين دين در ميان آنهاست و در سراسر افريقا پراكنده‌اند، با مصالح بومىِ قابل حمل ساخته مى‌شوند و اغلب دايره‌شكل‌اند. اين خانه‌هاى موقت در ميان آفارهاى اتيوپى و اريتره و فالاشا و اروموهاى اتيوپى، دنكه هاى كناره نيل در جنوب سودان، و چادرنشينان سومالى وجود دارند. ديوارهاى آنها از شاخ وبرگ درختان بامبو و حصير و بامها گالى پوش‌اند (رجوع کنید به >دايرة‌المعارف اقوام افريقايى<، ص 22، 68، 79، 174، 189).

ديوارهاى كلبه‌هاى مدوّر بمباره*ها نيز گلى است. آنان در كنار اين كلبه‌ها، فضاهاى كوچك‌تر دايره‌شكلى براى ذخيره غلات مى‌سازند كه همانند خمره بزرگ و مسقفى است (همان، ص 45).

از موارد شايان ذكر، خانه‌هاى آسانته هاى ساكن در مناطق جنگلى غناست. اين خانه‌ها مجموعه‌اى از چهار كلبه پيوسته و چهارگوش با بامهاى گالى‌پوش يا كاهگلى بر گرد يك فضاى باز است. اخيراً ورقه‌هاى فلزى جاى گالى و كاهگل را گرفته‌اند. ديوارهاى اين كلبه‌هاى پيوسته از بيرون با نقوش كنده‌كارى زيبايى پوشيده مى‌شود. اين ديوارها گلى و داراى چهارچوب چوبى است (همان، ص 36). كلبه‌هاى چهارگوش ثابت ساخته شده از بامبو در ماداگاسكار نيز رايج است (همان، ص 139).

خانه‌هاى هوساها (پرجمعيت‌ترين گروه قومى در غرب افريقا) دائمى و ساخته شده با مصالح بنايى است. ديوار اين خانه‌ها از داخل و در نماى بيرونى با نقوشى به روش قالبگيرى تزيين مى‌شود. خانه‌هاى آنان در زئير و نيجريه حتى با نقوش جديدترى مانند اشكال دوچرخه و اتومبيل آراسته شده است (همان، ص 94ـ95).

خانه‌هاى دوگان هاى ساكن در مركز مالى شكلى ويژه دارند و در آنها خانواده‌هاى گسترده دوگانى زندگى مى‌كنند، آشپزخانه استوانه‌اى مهم‌ترين ويژگى خانه‌هاى مالى است، كه فضايى مدور، محصور، مسقف، دوطبقه و مستقل در ضلعى از خانه است. بام خانه گالى‌پوش و ديوارها خشتى است. اغلب اين منازل دوطبقه است و از تنه درخت نردبام‌شكلى براى دسترسى به طبقه دوم استفاده مى‌شود (بورديه، ص 67؛ >دايرة‌المعارف اقوام افريقايى<، ص70).

خانه‌هاى يوروبه ها ــكه عمدتاً در جنوب‌غربى نيجريه و مشرق بنين و بخشهايى از توگو، در مغرب افريقا، ساكن‌اندــ نيز پذيراى خانواده‌هاى گسترده و شامل تعدادى اتاق برگرد يك يا دو حياط است. ديوارهاى خانه ضخيم و از جنس گل است و از چوب براى تيرك سقف و شاخ و برگ نخل براى پوشاندن بامها استفاده مى‌شود كه همگى تمهيداتى براى خنك ساختن خانه بوده است، گرچه امروزه به كارگيرى سيمان و ورقه‌هاى فلزى معمول گرديده‌است (>دايرة‌المعارف اقوام افريقايى<، ص 218ـ219). اين خانه‌ها را معمار ـ كشاورزانى مى‌ساختند كه به طور فصلى به كار بنايى مى‌پرداختند، و با افزايش تقاضا گاه تا بيست كارگر و نيز شمارى زن و كودك را براى حمل مصالح به كار مى‌گرفتند. در دهه‌هاى اخير و با گسترش مصالح جديد مانند بلوكهاى سيمانى، ستونهاى پيش‌ساخته و الوار براى كف، سنّت خانه‌سازى با هميارى اعضاى خانواده و همسايگان، منسوخ گرديده است (لانگلى، ص90). علاوه بر اين، بزرگان و تحصيل‌كردگان اين قوم به ساخت خانه‌هايى به سبك برزيلى كه در اواخر سده سيزدهم در لاگوس رواج داشت، گرايش يافته‌اند (رجوع کنید به همان، ص90ـ91). در ساخت و ساز سنّتى خانه، برگزارى مراسم آيينىِ حين كار يا در پايان آن براى تضمين پايدارى بنا مرسوم بوده‌است (>دايرة‌المعارف جديد افريقا<، ذيل "Architecture: domestic").

در شهرها، خانه‌ها غالباً شخصى‌ساز است (همان، ذيل "Architecture: contemporary"). توليد انبوه خانه حتى در آستانه سده جديد در افريقا با ناكامى روبه‌روست. فقدان اراده سياسى دولتها كه ساخت بناهاى باشكوه هتلها را بر خانه‌سازى براى تنگدستان و تأمين آب و فاضلاب و ديگر تسهيلات ترجيح مى‌دهند، از دلايل شكست در انبوه‌سازى مسكن است. با اين‌همه، در بعضى كشورها نظير نيجريه با افزايش ناگهانى درآمدهاى نفتى در دهه 1360ش/1980، يكباره انبوه‌سازى در بخش مسكن رونق گرفت (همان، ج 5، ص 157ـ158). در خانه‌سازى شهرهاى بزرگ افريقا نظير لاگوس، ابوجا، كيپ‌تاون و ژوهانسبورگ، حصاركشى و ساخت چپر گرد محوطه خانه مرسوم است. فضاهاى داخلى خانه‌هاى طبقات متوسط شهرى به اتاقهاى‌نشيمن، غذاخورى، خواب و سرويسهاى بهداشتى تقسيم مى‌شود. همين تقسيم‌بندى وجه تمايز اصلى اين خانه‌ها با منازل روستايى است (همان، ذيل "Architecture: contemporary").

در مطالعه‌اى هرچند اجمالى در باب خانه در افريقا، توجه به پديده زاغه‌نشينى و حلبى‌آبادهايى كه وسيعاً در حاشيه شهرهاى بزرگ اين قاره پديد آمده، ضرورى است. مهاجران روستايى به سبب نداشتن توانايى براى خريد يا اجاره مسكن مناسب در شهرها، اغلب ناگزير به تأسيس اين نوع محلات در اطراف مراكز شهرى‌اند. خانه‌ها در اين محلات نخست از مواد كم دوامى نظير ورقه‌هاى موج‌دار حلبى، كارتونهاى مقوايى، تركه‌هاى چوب و گاه انواع كانتينرها ساخته مى‌شد. به‌تدريج و درصورتى كه مقامات شهرى به زاغه‌نشينان فرصت دهند، اين خانه‌ها با استفاده از آجر، بلوك سيمانى و ورقه‌هاى آهن به خانه‌هاى نسبتآ مقبول‌ترى تبديل مى‌شود. با اين حال، اغلب توسعه حلبى‌آبادها موجب بيم حكومتها از توسعه بى‌رويّه مهاجرت، جرم و جنايت، افراطى‌گرى سياسى و حاشيه‌هاى پرخطر شهرى مى‌شود. درنتيجه، مقامات دولتى اين محلات و خانه‌هاى آنها را تخريب مى‌كنند. گرچه اندكى بعد ساكنان آنها زاغه‌هاى تازه‌اى با مصالحى حتى كم دوام‌تر و سست‌تر برپا مى‌دارند (>دايرة‌المعارف جديد افريقا<، ج 5، ص 159ـ160؛ مسعود، ص 147). در شهرهايى همچون داكار، لاگوس، آديس‌آبابا، لوساكا، نواكشوت در موريتانى، نمونه حلبى‌آبادهاى وسيع را مى‌توان ديد، چنان‌كه در دهه 1340ش/ 1960، پنجاه تا شصت درصد جمعيت شهرى و درصد بالايى از ساكنان شهرهاى افريقاى زير صحرا در چنين خانه‌هايى زندگى مى‌كردند (همانجاها). اين خانه‌ها به‌ رغم كيفيت نازل و نيز كوچك بودن، پرجمعيت است. براى نمونه در دهه 1360ش/ 1980 در زيمبابوه در يك اتاق كوچك بيش از سه تن زندگى مى‌كردند و وضع در آكرا، كوماسى، نايروبى و كامپالا كم و بيش به همين ترتيب بوده است. در صورت اشتغال سرپرست خانوار، فعاليتهاى اقتصادى غيررسمى، هر اتاق علاوه بر سكونت، محل كسب و كار نيز هست (>دايرة‌المعارف جديد افريقا<، ج 5، ص 161).

رشد سريع حلبى‌آبادها موجب كاهش چادرنشينى گرديده و مثلا در موريتانى از 1340 تا 1360ش/1960ـ1980، چادرنشينى از 75% به 25% كاهش يافته‌است و در 1369ش/ 2000، تنها دوازده درصد جمعيت چادرنشين بوده‌اند. حلبى‌آبادها حتى محلات قديمى شهرها و خانه‌هاى سنّتى اين محلات را نيز تهديد كرده‌است، چنان‌كه در مدينه (بافت قديمى) پايتخت موريتانى ديده مى شود (مسعود، همانجا).

در برخى كشورها، دولت علاوه بر تخريب حلبى‌آبادها و بافتهاى فرسوده، كوشيده است با توليد خانه‌هاى كوچك ارزان قيمت و تبديل زاغه‌ها به خانه‌هايى با مصالح محكم‌تر با اين پديده مبارزه كند (رجوع کنید به اوكينگ، ص 141). با اين حال، گاه اوضاع اقتصادى اين برنامه‌هاى عمرانى با انگيزه‌هاى سياسى را نيز با شكست روبه‌رو كرده‌است، چنان‌كه از اواسط دهه 1360ش/ 1980 ثروتمندان نايروبى اين خانه‌ها را خريده و خانه‌هايى چندطبقه با دهها اتاق ساخته‌اند كه در هر اتاق دو تا چهار خانوار زندگى مى‌كنند. درهاى اين اتاقها به راهروهايى بدون نور و هوا باز مى‌شود. هر طبقه يك دوشِ استحمام و يك آبريزگاه دارد (>دايرة‌المعارف جديد افريقا<، ج 5، ص 162).


منابع :
(1) حسن محمد عبداللّه، الحركة المعمارية فى زنجبار: دراسة اثرية تاريخية للفترة من 1888-1832، ابوظبى 1422/ 2001؛
(2) Stephen Battle and Tony Steel, "Case study: house no. 1287, Kiponda", in Conservation and design guidelines for Zanzibar Stone Town, Geneva: Aga Khan Trust for Culture, 2001a.
(3) idems, "Stone houses", in ibid, 2001b.
(4) Timothy Beddaw, "A Swahili stone house: Lamu, Kenya", Mimar, no.29 (Sept. 1988).
(5) Jean-Paul Bourdier, "Houses of Light: rural mosque of Senegal and Mali", ibid, no.39 (Jun. 1991).
(6) The Commerce and navigation of the Erythraean Sea, being translations of the Peiplus Maris Erythraei by an anonymous writer and partly from Arrian's account of the voyage of Nearkhos, London 1889, repr. Amsterdam: Philo Press, 1973.
(7) Jean Devisse, "Urban history and tradition in the Sahel", in Reading the contemporary African city, ed. Brian Brace Taylor, Turner, Singapore: The Aga Khan Award for Architecture, 1983.
(8) The Dictionary of art, ed. Jane Turner, New York: Grove, 1998, s.v. "Africa, VI.1: architecture (by Paul Oliver).
(9) Encyclopedia of African peoples, Chicago: Fitzroy Dearborn Publishers, 2000.
(10) Mary Fitzpatrick, Nick Ray, and Tom Parkinson, East Africa, Melbourne 2003.
(11) Philip Langley, "Nomination procedures for architects in west Africa", in Reading the contemporary African city, ibid.
(12) Boubakar Messaoud, " New strategies in the face of urbanization in the Islamic Republic of Mauritania", in ibid.
(13) New encyclopedia of Africa, ed. John Middleton, Detroit: Thomson, 2008, s.vv. "Architecture: domestic" (by Labelle Prussin), "ibid: colonial" (by Peter Mark), "ibid: contemporary" (by Nnamdi Elleh), "Elmina" (by Larry W. Yarak), "Prehistory: eastern Africa" (by David K. Wright), "ibid: southern Africa" (by H. J. Deacon), "Urbanism and urbanization: historic" (by Aidan Southall), "ibid: housing" (by Nici Nelson), "Zanzibar city" (by William Cunningham Bissell), "Zanzibar sultanate" (by Abdul Sheriff).
(14) Crispino C. Ochieng, "A critical review of housing in Nairobi: different acrots, different socio-economic groups", Archnet-IJAR: international Journal of architectural research , vol.1, no.3 (2007).
(15) Guy T. Petherbridge, "Vernacular architecture: the house and society", in Architecture of the Islamic world, ed. George Michell, London: Thames and Hudson, 1984.
/ افسانه منفرد /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6882
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست