responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6875

خانه در كشورهاى مسلمان (2) ، خانه در كشورهاى مسلمان (2)
ب) غرب آسيا

1. عراق. اين کشور كه مركز اصلى تمدنهاى باستانى بين‌النهرين و صاحب طولانى‌ترين پيشينه شهرنشينى محسوب مى‌شود، از زمانهاى دور شاهد تحولات معمارى مسكونى بوده‌است. اولين سكونتگاهها (متعلق به هزاره پنجم پيش از ميلاد) غارها، چادرها و خانه‌هاى حصيرى بوده كه بعدها بناهاى ساخته شده با آجر جاى آنها را گرفته است (حيدرى، ص 42).

در شهرهاى سومرى نظير اوروك، اريدو و اور، از هزاره چهارم تا دوم پيش از ميلاد، در خانه‌سازى از ضوابط و قوانين خاصى پيروى مى شد (رجوع کنید به حيدرى، ص 28). چنان‌كه براساس قانون‌نامه حمورابى (ص 67)، هرگاه براثر ويرانى خانه‌اى، ساكنان آن تلف يا دچار خسارت مالى مى‌شدند، معمار خانه مقصر شناخته و موظف به جبران مافات مى‌شد. اين قانون ضمنآ، سبب دقت در كار و درنتيجه پيشرفت فنون خانه‌سازى گرديد (كينگ، ص 174).

در بيشتر دوره‌هاى باستانى، اغلب خانه‌ها يك طبقه بودند و پرداخت دستمزد به معمار براساس مساحت زمينِ بنا تا حدودى نشان‌دهنده اين ويژگى است (رجوع کنید به همان، ص 175). براساس يافته‌هاى باستان‌شناسى، در نخستين منازل بزرگ، فضاهاى مسكونى و خدماتى در اطراف يك حياط واقع و درِ آنها نيز به حياط باز مى‌شد (حيدرى، ص 42ـ45). خانه افراد مرفه بزرگ‌تر و گاه دوطبقه ولى داراى نقشه مشابه بود. حياط با آجر مفروش و جوى كوچكى براى هدايت آب باران در كف آن ساخته مى‌شد. در اين خانه‌ها اتاقهاى طبقه اول آشپزخانه و محل خدمتكاران، و اتاقهاى طبقه دوم ويژه خواب و استراحت بودند (ناردو، ص 75).

گونه‌شناسى خانه‌هاى عراق. اين كشور داراى دو گونه آب و هواى غالب است كه نقش مهمى در شكل خانه‌هاى آن دارد.

به‌طوركلى، در مناطق كردنشين در مشرق و مناطق ترك‌نشين در شمال، آب و هواى كوهستانى غالب و خانه‌ها شبيه خانه‌هاى مناطق كوهستانى ايران است. اين خانه‌ها يك طبقه و مصالح آنها اغلب سنگ و سقف آنها تخت تيرپوش است. در مناطق ساحلىِ بخش جنوبى، خانه‌هاى حصيرى متداول است (رجوع کنید به حيدرى، ص 24ـ25، تصاوير). گرچه گونه اصلى و متداول خانه‌هاى عراقى همان‌گونه بغدادى است كه در بخشهاى مركزى و غربى و جنوبى عراق رواج دارد.

بغداد پايتخت و مهم‌ترين و تاريخى‌ترين شهر عراق در دوره اسلامى به شمار مى‌رود و مى‌توان فرهنگ و تاريخ معمارى اين شهر را همان فرهنگ و تاريخ و معمارى كشور عراق به شمار آورد. نزديك مركز شهر زمان منصور كه هنوز وجود دارد، بناهاى بسيارى با استفاده از خشتهايى از گِل رودخانه دجله ساخته شده‌اند كه مُهر سازنده شهر قديمى بابل در دوره بُختُنَصر بر آنها خورده است (رجوع کنید به وارن و فتحى، ص 26).

ساخت‌مايه و ساختمان. مصالح به‌كار رفته در خانه‌هاى بغداد در پايان قرن سيزدهم/ نوزدهم عمدتآ بومى و خشت و آجر بود. ملاط اصلى خانه‌هاى سنّتى عراقى آهك با پايه گچ است كه خاصيت انعطاف‌پذيرى آن با خاكستر چوب تقويت شده است. سنگ گچ مورد نياز از معادن رسوبى در بالاى دره فرات و موصل و مناطق شمال عراق تهيه مى‌گردد. براى عايق‌بندى معمولا از كاه‌گل و در مكانهاى بااهميت‌تر، از قيرهاى طبيعى استفاده مى‌كرده‌اند. الوارهاى چوبى با كيفيت را براى استفاده در سقفهاى تيرپوش، از بصره و مناطق شمالى كشور يا از هند مى‌آورده‌اند. استفاده گسترده از آجر در خانه‌هاى دوره متأخر عراقى افزايش يافته است (همان، ص 116، 118). چوب در خانه‌هاى عراقى پس از آجر دومين ساخت‌مايه بود كه از آن در ساخت در و پنجره، ارسى، سقف، ستونها و تيرها، سرستونها و غيره استفاده مى‌شد. فراوانى، دسترسى آسان، سادگىِ ساخت، و وضع اقليمى، استفاده از چوب را در خانه‌هاى عراق تأييد مى‌كند (همان، ص 116). در ساخت خانه‌هاى عراقى از فلز كمتر استفاده مى‌شد. با واردات آسان و ارزان مفرغ و برنج به عراق، درها و پنجره‌هاى فلزى ساخته شد (همان، ص 122). شيشه بسيار كم و معمولا به صورت قطعات كوچك در شَناشيلها (رجوع کنید به ادامه مقاله) و در و پنجره‌ها و سقفها براى نورگيرى استفاده مى‌شد. از آجر در كف، ديوارهاى طبقات و سقفهاى گنبدىِ اغلب خانه‌هاى عراقى استفاده مى‌شد (همانجا).

نظام سازه‌اىِ طاق و قوس در زيرزمينها، در تركيب با نظام سازه‌اىِ ديوار باربر در طبقه اول و در تركيب با نظام سازه‌اىِ تير و ستون در طبقات بالاتر، به طور كلى ساختار خانه‌هاى عراقى را تشكيل مى‌دهد. نظام سازه‌اى تير و ستون (تيرپوش) در پوشش سقف طبقات همكف، اول و دوم كاربرد داشته است. سقف تيرپوش روشى سريع و ارزان است و بار كمى به ديوارهاى زيرين وارد مى‌كند كه اين ديوارها از آجر با هسته سنگى و ملاط گل‌آهك و به صورت باربر ساخته شده‌اند. امتياز ديگر سقفِ تيرپوش يكپارچگى و پيوستگى آن با سازه زيرين است. چون نه‌تنها سازه حمايت‌كننده آن ضعيف است بلكه خاكى كه اين سازه حمايت‌كننده بر روى آن قرار گرفته است نيز ظرفيت باربرى كم و به‌طور فصلى رطوبت زيادى دارد. درنتيجه، جابه‌جايى سازه‌اى مسئله‌اى رايج و اجتناب‌ناپذير است و سازه بايد داراى پيوستگى باشد تا در برابر اين جابه جايى مقاومت كند. براى ساخت سقف تيرپوشِ طبقه آخر، از الوارهاى قاب‌شده درهمِ ساده استفاده شده كه به انسجام ساختمان منجر گرديده است، به‌ويژه اگر از آجر با ملاط گل‌آهك ساخته شده باشد. در زيرزمينهاى خانه‌هاى عراقى از نظام ساختمانى طاق و قوس استفاده مى‌شده زيرا آجر به‌طور طبيعى قدرت تحمل بيشترى دارد و همچنين ظرفيت باربرى اين قوسها زياد و روش ساخت آنها آسان و ارزان است كه از مزاياى اين نظام سازه‌اى به‌شمار مى‌رود. معماران عراقى براى پوشاندن فضاهاى بزرگ‌تر، تركيب سيستم طاق و تُويْزه با سيستم گنبدى را همراه با گوشه‌سازيهاى زيبا به كار مى‌برده‌اند (رجوع کنید به همان، ص 94، 118 و تصاويرِ ص 96ـ97).

مناطق مسكونى براساس الزامات و شرايط مشخصى رشد مى‌كنند، اما خانه‌ها ويژگيهاى ثابتى از نظر شكل يا ابعاد ندارند و جهت رشد آنها يكسان نيست، هر چند از اصول مشخص و الگويى فراگير پيروى كرده و درنتيجه بافتى متراكم اما نظمى پنهان دارند. الگوهاى فراگير سبب ارتباط بنا با طبيعت مى‌شود. به همين سبب بافتِ شهر از بالا مانند بافت چوب و داراى دانه‌هاى متنوع اما هماهنگ باهم و يكدست به نظر مى‌رسد. در بغداد كه درون ديوار دفاعى قرار دارد، همه خانه‌ها بايد به‌طور فشرده طراحى شوند و كمترين مقدار زمين را اشغال كنند تا دايره دفاعى اطراف شهر تا حد امكان كوچك و قابل دفاع باشد. شكل دايره‌وار شهر (رجوع کنید به بغداد*) نيز بيشترين فضاى داخلى براى خانه‌ها و حداقل محيط دفاعى شهر را فراهم كرده و شكل كنونى خانه‌هاى حياطْ مركزى براى پاسخگويى به اين نياز طراحى شده است (همان، ص 28ـ29).

امتياز ديگر خانه‌هاى حياط‌دار، فشردگى و نحوه تركيبشان با واحد همسايه براى ايجاد امنيت و جلوگيرى از نفوذ گرما به خانه‌هاست. فضاهاى خالى در مقايسه با حجم پُرِ بنا تا حد امكان كوچك در نظر گرفته مى‌شوند و كوچه‌هاى باريك كمترين گرما را به محوطه قابل سكونت انتقال مى‌دهند و خنكاى شب تا مدتها در بنا باقى مى‌ماند. براى هر كدام از واحدها، حداقلِ سطح خارجى ديوارها در نظر گرفته مى‌شود تا از نفوذ گرما در تابستان جلوگيرى كند (همان، ص 28).

تركيب خانه‌ها پشت به پشت هم با ديوارهايى مشترك، باعث تراكم بالاى بافت شهر شده و فقط يك جبهه از نما، به اندازه در ورودى، با كوچه در ارتباط است. خيابانها و كوچه‌ها باريك و يكدست و ساده‌اند. در خانه‌ها تنها مكان تزيين شده نماى ورودى است. مشخصه خيابانهاى باريك محلات قديمى بغداد، خانه‌هايى با پنجره‌هاى بيرون زده و پركار معروف به شناشيل و درها و سردرهاى تزيين شده است. درگاههاى ورودى گاهى بسيار پركار و تزيين شده و معمولا نشان‌دهنده كيفيت ساختمان است. در بعضى نمونه‌ها، درگاه تمام وسعت نماى خارجى يك بنا را دربرمى‌گيرد و خانه در انتهاى يك راهرو باريك واقع شده است (رجوع کنید به همان، ص 42).

اندامهاى فضايى. در خانه‌هاى عراقى، تمايل به درون‌گرايى و رعايت محرميت با ساده‌بودن نماى خارجى تقويت و فضاى داخلى به ديوانخانه (مخصوص مهمانان) و حرم (ويژه خانواده) تقسيم مى‌گردد. در خانه‌هاى بزرگ، در بالاى هشتى گنبدى دايره‌اى يا چندوجهى قرار دارد و اين فضا مِجاز (گذرگاه) ناميده مى‌شود. گاه درون مجاز اتاقى براى نگهبان يا مستخدم خانه قرار مى‌گرفته است. معمولا پلكان طبقه بالاى هشتى، در يكى از اضلاع آن بوده و نيمكتهايى از جنس مصالح بنايى (دكّه) در ديوار اين فضا، محل نشستن نگهبان خانه يا مراجعانى بوده است كه نياز نبوده به داخل حياط وارد شوند. يك خميدگى متقارن و چهارگوش، غيرمستقيم، هشتى يا مجاز را به حياط متصل مى‌كرده است. مجاز گرچه از دوره‌هاى باستانى سومرى و كلدانى در خانه‌هاى عراقى وجود داشته، اما پيوستن آن به داخل خانه با شكستگى و انحنا احتمالا از دوره اسلامى معمول گرديده است (رجوع کنید به همان، ص50، 60، 215؛ احمد قاسم جمعه، ص 335؛ هادى منعم، ص 34؛ فريال مصطفى و رضيه عبدالامير، ص 179).

راهروى ورودى، دومين پيونددهنده فضاى خارج و داخل خانه‌هاى عراقى است كه بلافاصله بعد از هشتى يا گاهى به جاى آن و پس از در قرار مى‌گيرد و معمولا با يك پيچش و به‌صورت غيرمستقيم ورودى يا هشتى را به حياط متصل مى‌كند (وارن و فتحى، ص 46، 50؛ حيدرى، ص 108).

پايدارى اقليمى در خانه‌هاى عراقى. در اين اقليم، تغييراتِ آب و هوايىِ فصلى و روزانه بسيار گسترده‌اى به‌طور عمودى و افقى وجود دارد. در خانه‌هاى سنّتى عراق، از سقف خانه تا زيرزمين در ميانه روزِ تابستان، تقريباً ْ20 اختلاف دما و 60% اختلاف در رطوبت نسبى وجود دارد. اغلب هنگام طلوع آفتاب در سطح سقف خانه‌هاى بغداد، دماى هواى محيط به سرعت از ْ30 به بالاى ْ50 مى‌رسد (فتحى و رُف، ص 42).

تغييرات آب‌وهوايى در عراق فقط با استفاده از الگوى حياط مركزى در طراحى خنثى مى‌شود. براى مثال، در يكى از خانه‌هاى سنّتى عراق، بين كف حياط طبقه همكف با كف حياط طبقه بالاى آن 2 تا 4 درجه اختلاف دما در طول روز ثبت شده‌است و كف حياط مركزى در طبقه دوم، 8% تا 10% رطوبت نسبى كمترى در مقايسه با طبقه زيرين خود دارد. همچنين، حياط طبقه دوم 4 تا 5 درجه از سقف خانه خنك‌تر است و 5% تا 10% رطوبت نسبى بالاترى دارد. بنابراين، تغييرات دما از سقف خانه‌ها تا سطح حياط مركزى، تقريبآ 6 تا 10 و تغيير رطوبت در حدود 20% است. اختلاف دما و رطوبت، ناشى از دور بودن سطوح پايين حياطِ مركزى از تابش مستقيم نورخورشيد، به سبب وجود درختان و ارتفاع بلند ديوارهاى حياط است كه حياط را به صورت تنظيم‌كننده دماى خانه درآورده است. حياط و سطوح خارجى، كه تشعشعات مستقيم و غيرمستقيم آفتاب را جذب مى‌كنند در كاهش دما بسيار مؤثرند و جريان هوا در حياطهاى بزرگ‌تر بيشتر است و دما را از طريق انتقال آن از سطوح ديوارها به هوا و به جريان درآوردن آن كاهش مى‌دهد. حياطهاى كوچك اين مزيت را دارند كه سايبانهايى از جنس كرباس به راحتى سطوح نماى آن را پوشش مى‌دهند و جلوى تابش مستقيم آفتاب به اتاقها را مى‌گيرند. سايبانهاى كرباسى، با محبوس كردن رطوبت هوا در قسمتهاى پايينى، باعث كمتر شدن اختلاف دما و رطوبت مى‌شوند (همان، ص 42، 47).

تغييرات آب و هوايى افقى در خانه‌هاى عراق. در خانه‌هاى عراقى تفاوت دما بين اتاقهاى جبهه غربى (كه با آفتاب بعد از ظهر مواجه است) و جبهه شمالى (كه از آفتاب تابستان در امان است) بيشتر از ْ7 است. حتى در زيرزمينها كه با مصالحِ حجيم عايق شده‌اند، اين پديده وجود دارد و زيرزمين جبهه غربى به‌طور ثابت از زيرزمين جبهه شرقى گرم‌تر است. اختلاف دما به صورت افقى در حياط مركزى چندان تفاوتى با اختلاف دماى عمودى ندارد، اما ْ5 تا ْ7 تفاوت يكى از احكام طراحى خانه‌هاى عراقى به حساب مى‌آيد و باعث طراحى فضاها براساس نياز در فصول مختلف و اوقات مختلف روز مى‌شود. همه اتاقهاى زمستانى كه تابش مستقيم آفتاب براى گرم كردن اين اتاقها در زمستان بسيار ضرورى است، در جبهه غربى يا شمالى ساختمان قرار مى‌گيرند و اتاقهايى كه بايد در تابستان استفاده شوند، در جبهه جنوبى يا شرقى ساختمان قرار مى‌گيرند تا ساكنان از تابش مستقيم نور آفتاب در امان باشند يا تأثير آن را، با اجازه ورود به نور خورشيد فقط در ساعات خنك روز، كاهش دهند (همان، ص 47).

ساخت‌وساز با مصالح حجيم و با ظرفيت حرارتى بالا، در خانه‌هاى عراقى، عايق‌بندى مؤثرى در اتاقهاى سكونتى به‌وجود مى‌آورد. ديوارهاى طبقه همكف كه از آجر با هسته مركزىِ قلوه‌سنگ و ملاط شفته ساخته مى‌شوند و ضخامتشان بين 60 تا 120 سانتيمتر است، تأخير زمانى 7 تا 120 ساعته‌اى را براى گرما ايجاد مى‌كنند و گرما را در روز به خود جذب مى‌نمايند و در ساعات خنك‌تر شب به هوا انتقال مى‌دهند (همان، ص 48).

زيرزمينها با سقف طاقى و كف آجرفرش، در درون زمين كه به‌عنوان عايق عمل مى‌كند، قرار گرفته‌اند و دما در آنها، در هر شبانه‌روزِ تابستان فقط يك درجه سانتيگراد تغيير مى‌كند. بنابراين، مركز خانه آب و هوايى تقريبآ بدون نوسان دارد (همانجا). براى خنك كردن خانه در ساعات بسيار گرم ظهرهاى تابستان، از بادگير و پنجره‌ها استفاده مى‌شود، به اين طريق كه با ساخت بادگيرها در مسير و جهت باد، جريان هواى بيرون را به سرداب كه رطوبت بالايى دارد و خنك است، هدايت مى‌كنند و پس از خنك و مرطوب كردن هوا آن را به ديگر بخشهاى خانه راه مى‌دهند. بادگيرهاى بغدادى، برخلاف جنوب ايران و خليج‌فارس، فقط به جانب شمال‌غربى ساخته شده‌اند (حيدرى، ص 101؛ براى اطلاع بيشتر رجوع کنید به وارن و فتحى، ص 86ـ87).

در خانه‌هاى سنّتى عراق، حياط مركزى يا ميان‌سرا، عمده‌ترين فضاى خانه است. حياط نور و تهويه هوا را براى خانه به ارمغان مى‌آورد. تمام فضاها و طبقات مختلف خانه در حياط به هم مى‌رسند (حيدرى، ص 82). حياط مركز همه ارتباطات و قلب زندگى در خانه و فضايى است مشجّر با باغچه‌هاى مختلف كه معمولا در وسط آن، حوض كوچكى قرار دارد با فواره‌اى كه با پخش آب رطوبت و خنكى هوا را افزايش مى‌دهد. هيچ‌كس نمى‌تواند از اتاقى به اتاق ديگر يا از طبقه‌اى به طبقه ديگر حركت كند، مگر اينكه با زندگى جارى در داخل حياط ارتباط برقرار كرده باشد. حداقل اين است كه بايد فضاى مشجّر آن را ببيند (وارن و فتحى، ص 56).

مشخصات فيزيكى حياط مركزى معمولا به اندازه و شكل و طرح ساختمان بستگى دارد. نقشه حياط مركزى معمولا مستطيل‌شكل و راست گوشه و در نمونه‌هاى معدودى، ذوزنقه شكل است و معمولا قناسيهاى زمين را در جرزها حل مى‌كنند. ابعاد حياط مركزى با توجه به مساحت طبقات و شكل زمينى كه بنا در آن قرار گرفته است، تغيير مى‌كند و از ابعاد خيلى كوچك 4 متر × 3 متر گرفته تا ابعاد متوسط و بزرگ و خيلى بزرگ با مساحت 22 متر × 15 متر ديده شده است (عزاوى، ص 54).

حياط (حَوْش) معمولا مربع‌شكل است و در اصلى‌ترين شكل خود، در دو طرف به شكل قرينه داراى فضاى باز مركزى در امتداد اضلاع حياط است كه بين آنها، پنجره‌هاى ارسى زيبا به‌طور يكدست و با ارتفاع زياد تعبيه شده‌اند. از جايى نزديك به دالان، يك راه‌پله به طبقات بعدى حياط مى‌رسد (وارن و فتحى، ص 46ـ47؛ فريال مصطفى و رضيه عبدالامير، همانجا).

حياط مركزى در تركيب و طراحى خانه‌هاى بغدادى از مهم‌ترين عناصر بوده است. در نمونه‌هاى بزرگ‌تر كه محدوديت زمين وجود نداشته، حتى حياط دومى براى خدمات‌دهى به ساكنان وجود داشته و ممكن بوده است كه اين حياط خود همچون فضاى تقسيم و هشتى عمل كند (رجوع کنید به فتحى و رُف، ص 41). اين دو حياط «الحوش البَرّانى» و «الحَوش الجَوّانى» ناميده مى‌شده‌اند (احمد قاسم جمعه، ص 328).

حياط (حَوْش) چهار نوع است: حَوْش‌الحَرَم كه حياط خصوصى و محل زندگى خانواده است، حَوْش‌الديوانخانه، براى مهمانان يا مناسبات اقتصادى صاحبخانه، حَوْش‌المطبخ، براى آشپزخانه و حضور زن خانه و مهمانان او، و حَوْش‌الطَّوْلة يا حياط حيوانات و اصطبل. اين حياط در يك طرف خانه كه فقط برخى ساكنان از آن استفاده مى‌كنند واقع است و در سه يا دو طرف آن ديوارِ خانه و در ديگر وجوه آن، ديوار بيرونى خانه قرار دارد. مزاياى اقتصادى حياط مركزى رسيدن به تراكم مسكونى بالا، كاهش دادن ابعاد خانه و سطح اشتغال آن، و استفاده حداكثر از ظرفيت زمين است. ساخت حياط مركزى سنّت خانه‌سازى در اين منطقه است كه آب و هواى گرم و خشك دارد. حياط مركزى داخلى در طراحى خانه‌هاى جديد در اين اقليم نيز ديده مى‌شود، البته باتوجه به تغيير نيازها و تمايلات ساكنان (حيدرى، ص 86 ـ87؛ عزاوى، ص 55ـ57).

اتاقهاى اطراف حياط مركزى به انواع مختلفى تقسيم مى‌شوند. فضاهاى عملكردى مانند سرويس بهداشتى، آشپزخانه و انبار در طبقه همكف، با حداقل ايجاد سروصدا براى فضاى استراحت، در ايوانچه‌ها، زير پله‌ها و گوشه‌هاى بنا قرار گرفته‌اند. راه‌پله‌ها تمامآ عملكردى است و هميشه با ديوارهاى آجرى ساده و از جنس مصالح توده‌اى ساخته شده‌اند. راه‌پله‌ها صرفاً سريع‌ترين وسيله ارتباط بين طبقات‌اند و اغلب حياط را به بالكن يا طارمِه ــكه رواق يا فضايى است با ستونهاى چوبى و دور حياط اصلى در طبقه‌هاى بالاــ مربوط مى‌كنند (وارن و فتحى، ص 48، 50، 66، 215).

ارسى اتاقى بزرگ است كه با يك پنجره ارسى از طارمه جدا مى‌شود و هيچ راه ورودى به آن ندارد. اغلب اتاق ارسى در دو ضلع كوچك خود داراى در ورودى است كه به ايوانچه‌ها باز مى‌شود. گاه به جهت امتيازات سازه‌اى و ساختارى، قابهاى پنجره ارسى در درون يك ديوار باريك و باربر قرار مى‌گرفت. در اين گونه‌هاى نادر، پنجره با درهاى لعاب‌كارى‌شده جايگزين مى‌شد. اين گونه در خانه‌هاى كربلا ديده شده است (همان، ص 70).

حجره يا اوده اتاق كوچكى با ارتفاع كم است كه در گوشه‌هاى خانه واقع است و براى انبار كردن موادغذايى يا اثاث منزل از آن استفاده مى‌شود (حيدرى، ص 76).

شناشيل اتاقى است در طبقه بالا با پنجره‌اى بيرون زده به همين نام. اين اتاق مشخصه اصلى خانه‌هاى شهرى است و تنها نمايى كه خانه عراقى در كوچه به نمايش مى‌گذارد، همين بيرون‌زدگيهاى چوبى در داخل بافت يكنواخت كوچه است، كه سبب گردش و تلطيف هوا مى‌شود (رجوع کنید به هادى منعم، ص 39ـ 42؛ احمد قاسم جمعه، ص 323ـ324؛ براى انواع شناشيل در حلّه عراق رجوع کنید به فريال مصطفى و رضيه عبدالامير، ص 171ـ 173).

احداث سرداب در خانه‌هاى عراقى به دوره سومرى و كلدانى مى‌رسد (احمد قاسم جمعه، ص 334). فضاهاى زيرين شامل سرداب و نيم‌سرداب يا نيم است. هر دو فضا سقفهاى طاقى آجرى دارند و از حياط نور و هوا دريافت مى‌كنند. سرداب در بخش زيرين حياط قرار دارد. قسمتى از ارتفاعِ نيم زير حياط و بقيه در طبقه همكف است. سرداب بيشتر براى استراحت در بعد از ظهرهاى تابستان و نيم براى سكونت اهل خانه از اوايل بهار تا اواخر پاييز يا نگهدارى موادغذايى مناسب است. در دو طرف نيم، معمولا دو اتاق كوچك نرده‌دار به نام تَخْتَنبوش قرار دارد كه به فضاى زير آن رهرب مى‌گويند (حيدرى، ص100، 104، تصوير؛ وارن و فتحى، ص 216؛ هادى منعم، ص 37).

كبشكان به اتاقهاى گوشواره در نيم‌اشكوب يا طبقه دوم و فضاهاى كنارى و اصلى خانه اطلاق مى‌شود كه به طور سنّتى به خانمها اختصاص دارد (حيدرى، ص 77). ديگر فضاها در خانه با ديوارهاى باريك و تيغه‌اى يا درها و پنجره‌هاى چوبىِ باز و بسته‌شونده از هم جدا مى‌شوند. فضاهاى جنبى مانند پلكان طبقات و راهروها نيز مكان مشخص و ثابتى در خانه ندارند و باتوجه به طرح خانه تغيير مى‌كنند. در زمستانها، ساكنان خانه در اتاقى مى‌خوابيده‌اند كه تقريبآ تمام ساعات روز در آن زندگى جريان داشته و از بقيه فضاها گرم‌تر بوده است، اما در تابستان از پشت‌بام براى خواب استفاده مى‌شده است (رجوع کنید به وارن و فتحى، ص60، 66).

فضاهاى نيمه‌باز و فضاهاى پوشيده در خانه‌هاى عراقى. در نحوه طراحى ارتباط اتاقهاى اصلى، گرايش بالقوه‌اى به تعادل و تقارن وجود دارد و در طراحى اوليه ايوان با اتاقهاى كنارى در دو طرف، به‌وضوح اين گرايش نمايش داده مى‌شود. چهار فضايى كه به طارمه باز مى‌شوند شامل ايوان، تالار، ارسى و ايوانچه‌اند. ايوان و تالار جزو فضاهاى نيمه باز يا پوشيده‌اند كه در ميان فضاهاى باز و فضاهاى پوشيده و بسته قرار مى‌گيرند و از بالكن، به عنوان فضاهاى كاربردى جدا مى‌شوند. ايوان فضاى باز غيرمنفصلى در جلوى خودش دارد و در يك جهت با دو يا چند ستون از فضاى طارمه جدا مى‌شود و در سه جهت بسته است. اين فضاهاى نيمه باز تا آنجا كه ممكن است به صورت مركزى در نما قرار گرفته‌اند و از نظر بصرى، در مقايسه با فضاهايى مانند ايوانچه‌ها، اهميت بسيارى دارند. فضاهاى نيمه‌باز كوچك فرورفته در طارمه، ايوانچه خوانده مى‌شوند. ايوانچه اغلب راهروى كوچكى است كه دسترسى به فضاهاى اصلى يا راه‌پله‌ها را ممكن مى‌كند و در بالاى آن بخشى از نيم‌اشكوب قرار دارد كه كابيشخان خوانده مى‌شود. اين فضا معمولا با درهايى دو لنگه به ايوان يا فضاى كنارى متصل مى‌گردد كه در صورت نياز با گشودن درها، فضا بسط پيدا مى‌كند و يكى مى‌شود (همان، ص 67).

تالار فضاهايى ستون‌دار، تخت، بدون در و از انواع ايوان است كه اغلب از فضاى حياط عقب‌نشينى مى‌كند و معمولا به‌صورت جفت و در مقابل يكديگر در جبهه شمالى و جنوبى ساختمان بنا مى‌گردد (فتحى و رُف، ص 41؛ وارن و فتحى، ص 30).

نماى خانه. در نماى طبقه بالاى خانه‌هاى عراقى، ستونها هميشه از طبقه اول بلندتر و تقريباً دوبرابر ستونهاى طبقه همكف است. در پشت رديف ستونها، در نماى طبقات معمولا ديوار باربر آجرى قرار گرفته و طاق‌نماهايى با طرحها و فضاهاى پر و خالى، به منظور عمق دادن به نما، در آن كار شده است. در طبقه بالا، سعى شده همه چيز چوبى، سبك و ظريف باشد. نماى ساختمان با ريزه‌كاريها و نازك‌كاريهاى پرجزئيات از گچ تقويت‌شده كه چشم‌نواز است. پنجره‌هاى كشويى و بازشو به بالكن در نما ديده مى‌شوند. از چوب نيز در سقف و ستونها و سرستونها و پنجره‌هاى نما استفاده مى‌شود. نماى ارسى يكپارچه و دوطبقه است و تابلويى زيبا را در مقابل بينندگان به نمايش مى‌گذارد. در همه وجوه نماى حياط، رديف ستونهاى چوبى هشت‌وجهى قرار دارند كه هر كدام از آنها قطرشان رو به بالا كاهش مى‌يابد و در انتها قبل از رسيدن به سقف، با مقرنس پركار و زيبايى پايان مى‌يابد و در هر خانه، نوع تزيينات مقرنسها متفاوت است. براى اين سرستونها گونه‌شناسى مشخص و دقيقى وجود ندارد، اگرچه تاكنون هشتادگونه مختلف از آنها مستندسازى شده است (وارن و فتحى، ص 61ـ63، 65).

در مهم‌ترين شهرهاى شمال عراق و مناطق كردنشين نظير موصل، كركوك و اَربيل نيز دهها خانه تاريخى برجا مانده است. اين بناها سبك و شيوه خانه‌سازى در سده‌هاى پيشين به‌ويژه دوره عثمانى را نشان مى‌دهند، خانه‌هايى چون منازل سيدعبداللّه‌اغا (تاريخ ساخت: 1311) و شيخ جميل افندى (ساخته شده در 1320ـ1330) در اربيل (حميد محمدحسن، ص 215، 231)، ميكاييل (تاريخ ساخت: 1314) در كركوك (محمدعبداللّه صالح، ص 194)، توتونجى (تاريخ ساخت: 1222) و امين‌بيگ جليلى (تاريخ ساخت : 1162) در موصل (عبداللّه امين‌اغا، ص 176؛ احمدقاسم جمعه، ص 327ـ 328).


منابع :
(1) احمدقاسم جمعه، «المميزات و التصاميم المعمارية التراثية فى الموصل و تأثيرها على النمو العمرانى الحضرى فيها»، آداب‌الرافدين، ش 16 (تشرين‌الثانى 1986)؛
(2) حمورابى، شاه‌بابل، قانون‌نامه حمورابى، ]برگردان از ترجمه انگليسى از[ كاميار عبدى، تهران 1373ش؛
(3) حميدمحمد حسن، «امثلة من البيوت التراثية فى قلعة اربيل التاريخية»، سومر، ج 44، ش 1 و 2 (1985ـ 1986)؛
(4) على حيدرى، البيت‌البغدادى، دمشق 2008؛
(5) عبداللّه امين‌اغا، «نظرة فى‌عمارة الدور فى الموصل»، سومر، ج 43، ش 1 و 2 (1984)؛
(6) فريال مصطفى و رضيه عبدالامير، «التراث العمارى لمدينة الحلة»، سومر، ج 45، ش 1 و 2 (1987ـ1988)؛
(7) لئونارد ويليام كينگ، تاريخ بابل از تأسيس سلطنت تا غلبه ايرانيان، ترجمه رقيه بهزادى، تهران 1378ش؛
(8) محمد عبداللّه صالح، «بيت ميكائيل التراثى فى قلعة كركوك»، سومر، ج 45، ش 1 و 2 (1987ـ1988)؛
(9) دان ناردو، بين‌النهرين باستان، ترجمه سهيل سُمّى، تهران 1385ش؛
(10) هادى منعم، «البيت البغدادى»، التراث‌الشعبى، سال 8، ش 9 (1397/1977)؛
(11) Subhi Azzawi, "The courtyards of oriental houses in Baghdad: non functional aspects", in The Arab house: proceedings of the colloquium held in the University of Newcastle upon Tyne, 15/16 March 1984, ed. A. D. C. Hyland and Ahmed Shahi, [Newcastle upon Tyne]: Centre for Architectural Research and Development Overseas, 1986.
(12) Ihsan Fethi and Susan Roaf, "The traditional house in Baghdad: some socio-climatic considerations", in ibid.
(13) John Warren and Ihsan Fethi, Traditional houses in Baghdad, Horsham, Engl. 1982.
/ غلامحسين معماريان و احسان فتوحى /





عربستان و يمن

عربستان. بنابر كاوشهاى باستان‌شناسى، تاريخ سكونتگاهها در شبه‌جزيره عربستان تا شش هزار سال پيش و هم‌زمان با جامعه كوچ‌نشينان بوده است.

برخى آثار كشف شده در شهرهايى مانند مكه و مدينه، ارتباط ميان سكونتگاههاى باستانى با معمارى بومى عربستان را نشان مى‌دهد. ساخت‌وساز بناها در عربستان (برخلاف ديگر كشورهاى شبه جزيره) پيش از صنعتى شدن بسيار متنوع و واردات مصالح معمارى به دليل سختى حمل و نقل محدود بود (كينگ، ص 1، 3). سازگارى با محيط با به كارگيرى روشهاى ساخت بدوى و ساده امكان‌پذير مى‌شد. از انواع اين ساخت‌وسازهاى بومى، خانه‌هاى سنگى، خشت و گلى، كوخهاى گلى با سقفهايى از شاخ و برگ درختان، و خيمه‌هاى كوچ‌نشينان از موى شتر و بز و گاه چرم با اسكلتى از تيرهاى چوبى است (جوادعلى، ج 8، ص 22؛ دلّو، ج 2، ص 8). اغلب خانه‌هاى مردم فقير عربستان ساختمان محكمى نداشت، از خشت و گل بود و با استفاده از تنه و شاخ و برگ درختان بنا مى‌شد. جمعيت محدود اغنيا در شهرهايى نظير مدينه، از سنگ و آهك نيز استفاده مى‌كردند. خانه‌هاى آنان بزرگ‌تر بود و فضاهاى باز، سايه‌بان، چاه و تنور داشت (دلّو، ج 2، ص 12ـ 14؛ جوادعلى، ج 8، ص 9). با افزايش جمعيت و ازدياد فقر، خانه‌هاى بزرگِ داراى حياط مركزى براى چند خانوار ساخته شد (مظاهرى، ص 118).

تابستانهاى گرم، تابش شديد آفتاب و گردوغبار از ويژگيهاى آب و هواى عربستان است. در مناطق حاشيه دريا، هوا مرطوب است و با نزديك شدن به مركز سرزمين، خشك‌تر مى‌شود. در نقاط مركزى، در شبهاى زمستان بر اثر بادهاى شمالى و شرقى درجه هوا تا حدود صفر كاهش مى‌يابد. در مناطق مرتفع جنوب‌غربى، بارانهاى شديدترى مى‌بارد تا جايى كه گاه در منطقه نجد، بركه‌هاى وسيع ايجاد مى‌شود. در معمارى اين مناطق براى مقابله با باران، تمهيداتى از جمله اندودكاريهاى ضدآب بر روى ديوارها و لوله‌هاى زهكشى و اندودكاريهاى مجدد ساختمانهاى خشتى و گلى به كار گرفته شده، اما رطوبت گاهى در تابستانها در شهرهايى مانند مدينه و مكه، عامل مخرب ساختمانها بوده‌است. به طورى كه ديوارها به سبب ضعيف بودن ملاط مخلوط سيمانىِ درونشان و نم كشيدن رو به ويرانى گذاشته‌اند و سنگها در طول زمان از بين رفته‌اند (كينگ، ص 3، 85). در اَبها، خانه‌ها به صورت برجهاى گلىِ متوالى ساخته شده‌اند و با رديفى از سنگهاى بيرون‌زده مجزا شده‌اند. همين حالت ديوارها، آنها را از فرسايش بارانهاى مكرر حفظ مى‌كند (پيتر بريج، ص 182).

از ديگر تمهيدات مقابله با گرماى عربستان، ايجاد گردش هوا در فضاهاى داخلى است. حياط مركزى عامل اصلى نوررسانى و تهويه اتاقهاست، اما در منطقه نجد در مركز عربستان، تهويه اتاقها از طريق بازشوهاى دو يا سه تايى انجام مى‌شود. اين بازشوها به شكل مستطيل يا مثلث درون ديوار نزديكِ سقف قرار دارند تا مانع ديد و ورود غبار معلق در خيابانهاى خاكى به اتاق شوند. پنجره‌هاى كوچك، بادگيرها و پلكان عمودى بين طبقات نيز با خاصيت گردش هوا، گاه با تعبيه محفظه‌هاى مثلث‌شكل در ديواره‌هاى پلكان به خنك‌كردن هوا كمك مى‌كند (كينگ، ص 50، 153، 172).

ساخت‌مايه برگرفته از بستر محيطى بنا و موقعيت جغرافيايى خانه‌ها در اين كشور تنوع زيادى دارد. همجوارى با دريا، كوه‌هاى مرتفع، نخلستانها و بيابانهاى گرم، موجب دسترسى ساكنان به سنگهاى مرجانى، چوب، سنگهاى كوهستانى و خشت مى‌شود. شيوه‌هاى ساختمانى خصوصآ در بخشهاى كنارى و حاشيه شبه جزيره متأثر از همسايگان بوده است. براى نمونه، در مكه و جده الگوهايى از خانه‌هاى سورى و تركى و در بخشهايى از جده الگوهاى ايرانى به اجرا درآمده است (همان، ص 209). به طور كلى دو گونه ساخت‌مايه در ساختمانهاى عربستان غالب است، يكى خشت و گِل و ديگرى سنگ و چوب. پوششهاى سقف نيز اغلب تير چوبى بوده است. بر اين اساس، چند نوع سازه باربر در خانه‌ها وجود دارد :

1) سنگ در تركيب با چوب. سنگهاى مرجانى بيشتر در جده، ضُباء و الوَجْه و قطيف به كار مى‌رفته، اما به دليل كم دوامى مرجان و شرايط بد آب و هوايى، شواهد تاريخى كمى به جا مانده‌است. بر اساس سنّتى محلى، براى تقويت مرجان از چوبهاى صندل استفاده مى‌كردند كه در اغلب مناطق ساحلى درياى سرخ وجود دارد. صندل در بين رديفهاى افقى بلوكهاى مرجانى به فاصله يك تا دو متر تعبيه مى‌شد. در حجاز شمالى از اين عناصر تقويتى به عنوان حامى يا عضو كمكى (عِضاده) ياد شده است (همان، ص 10، 18، تصوير 17، ص 20، تصوير 19). در هُفوف و احساء نيز، تيرهاى چوبى افقى (تنه درخت نخل محلى يا صندل هندى) در ميان سنگها براى استحكام بيشتر ديوار كار گذاشته مى‌شده است. اين روش سنّتى كه در مكه و طائف و جده به كار مى‌رفته، احتمالا در سراسر شبه جزيره عربستان معمول بوده، چنانكه در بخشهاى مرتفع يمن نيز ديده شده‌است (همان، ص 11، 198).

2) سنگ. در مناطق مرتفع مغرب و جنوب غربى و نجد شمالى، ساختمانهاى سنگى شبيه نمونه‌هاى حَوْران در شمال اردن و جنوب سوريه ديده شده‌است. در منطقه مرتفع غامِد در جنوب غربى، مصالح اصلى سنگ بوده و به كارگيرى چوب و خاك رس نيز ثبت شده است. در نجد مركزى، سنگ در ستونها و پى استفاده مى‌شود. در بعضى شهرها مانند جَلاجِل، سازه خانه‌ها ستونهاى سنگى است كه در طبقات بالا امتداد مى‌يابند و تيرهاى افقى وزن سقفها را به آنها منتقل مى‌كنند. ارتفاع ستونها در شهرهاى مختلف فرق مى كند. در خانه‌هاى هفوف و اَحساء، سامانه سازه‌اى به صورت ستون و صفحات سنگى است (همان، ص 109ـ111، 153، 199) و ديوارها غيرباربرند و در آنها قوس نما، طاقچه و پنجره طراحى مى‌شود و اگر بازشو نداشته باشند، با نقوش گچى تزيين مى‌گردند. پنجره‌ها جفتى‌اند و در شهر قطيف، ستونكى در وسط دو پنجره بار قوس بالاى پنجره‌ها را نگه مى‌دارد و اين مجموعه در قاب مستطيلىِ عقب نشسته‌اى در ديوار جاى گرفته است (همان، ص 203ـ 204).

در مناطق شرقى مانند احساء، جنوب غربى مانند بَراقِش، ظفر، اُخدود (نجران) در حضرموت و بخشهاى شمالى مانند قرية الفاو در عسير، ارتفاعات تهامه و تپه‌هاى پايين دست مكه، مدينه، خيبر و طائف به كارگيرى سنگ ارجح بوده است. سنگ آهك در منطقه قطيف نيز به كار گرفته شده است (همان، ص 80، 183).

در مدينه و خيبر، مصالح بنايى سنگ بازالت بوده كه در نزديكى مدينه به دست مى‌آمده و در خيبر، بازالت به سبب سياهى با گل پوشانده مى‌شده است (همان، ص 11ـ 12).

در دَرعيه، نخستين پايتخت سعودى، نزديك رياض، سنگهاى تخت با طرح خفته راسته در رديفهاى خشت به كار رفته و با اندود گل پوشانده شده است. در ارتفاعات جنوب غربى عربستان نيز ساختمانها تمامآ سنگى بوده است (همان، ص 12، 111، 113).

گاهى در سقف‌سازى، صفحه‌هاى مسطح سنگى روى تيرهاى گز قرار گرفته و روى سنگها با برگ نخل پوشيده و گل‌اندود شده است. نمونه‌هاى اين سقفهاى سنگين اما مستحكم در جَلاجِل، دَرعيه و بنى‌مالك ديده مى‌شود (همان، ص 153).

3) گِل. به‌كارگيرى گل در عربستان به پيش از اسلام در دره نجران مى‌رسد. پيامبر اكرم خانه خود و مسجد نبى را در مدينه با خشت ساخته بود. البته در خانه‌هاى عربستان، بيشتر خشت خام به كار مى‌رفته است. در نجد، حدود يك متر ضخامت در كف و ديوارهاى ضخيم مانع انتقال گرما در تابستان و سرما در زمستان بوده است. به دليل مقاوم نبودن خشت در باران، دولت سعودى دستور منع استفاده از آن را داده است. تنها راه حفاظت بناهاى تاريخى گلى، تجديد مداوم لايه‌هاى گِل است. خشتهاى خشك شده در آفتاب در جنوب نجد، تا دوره عباسيان به كار مى‌رفته است (همان، ص 12ـ13، 86).

در اغلب نقاط مركزى، پى با آهك پر شده و زيرسازى سنگى در دو تا سه رديف، حدود يك متر بالاتر از سطح زمين قرار گرفته است. اين شيوه براى اولين‌بار در رياض و سپس در ساختمانهاى اموى و عباسى و بعد در عربستان مركزى استفاده شده است. رُس كه در عمق يك مترى سطح زمين يافت مى‌شده، در حائل به رنگ سفيد يا قرمز، و در منطقه العُلا، در شمال حجاز، زرد رنگ بوده است (همان، ص 12ـ13).

خانه‌هاى بلند در غرب عربستان و اغلب خانه‌هاى برجى نجران، با سبك ساختمانى زَبور (رَجهاى گلى) كه جزء معمارى بومى است، ساخته شده‌اند. در اين روش، از مصالح تركيبى گل رس، شن، نى و رديف قالبهاى گلى و بعدها آجرى كه براى شكل دادن به آنها چوبهايى در بينشان قرار مى‌دهند، استفاده مى‌گردد و رديف بلوكها در سراسر محيط خانه چيده مى‌شود.

4) سنگ و گل. در مناطق مرتفع جنوب غربى عربستان، به دليل افزايش مقاومت در قسمت پايينى بنا، از سنگ استفاده مى‌شود تا از ريزش بنا در لبه‌ها در هنگام بارندگى سنگين، جلوگيرى گردد. در شمال ابها، در منطقه طبب، اين شيوه استفاده مى‌شده است. مصالح اصلى آن خشت و گل بوده و با رديفهاى تخته‌سنگى بين رديفهاى خشت تقويت مى‌گرديده‌است. كارگذاشتن صفحه‌هاى سنگى در گل ديوار، منحصر به عسير است (همان، ص 111ـ113، 211).

5) چوب. كاربرد چوب به صورتهاى سازه‌اى و تزيينى يكى از ويژگيهاى بنيادى ساختمان در اغلب شهرهاى حجاز بوده است. تيركهايى از چوب مانگروو با طول متوسط 8ر2 متر، از مشرق افريقا و هند و چوبهاى وارداتى ديگر مانند ساج و صندل در عربستان كاربرد داشته و در خانه‌هاى مكه در دوره‌هاى اوليه اسلام به كار مى‌رفته است. در مناطق ساحلى نظير جده، بيشترين كاربرد چوب در ساخت روشن (مَشْربيه رجوع کنید به ادامه مقاله) بوده‌است كه تزيينات منحصر به فردى را در نماى خانه‌ها به وجود مى‌آورد. در مناطقى نظير مكه، چوب مورد نياز را از ساج وارداتى، هرچند كه كنده‌كارى در آن دشوار است، تهيه مى‌كنند، چون در مقابل حشرات مقاوم است (همان، ص 15، 48ـ49).

چوبهاى بومى، در مناطق مركزى عربستان به كار مى‌رفته است. در احساء و عسير، شاخه‌هاى نازك‌تر به سبب داشتن خاصيت كششى به عنوان تير سقف، در مجموعه دو تا سه تايى به عنوان نعل درگاه و سقيف، و شاخه‌هاى ضخيم براى تخته‌پوشهاى در به‌كار مى‌رفته‌اند. از كُنده نخل براى تقويت سقف مسجد مدينه استفاده شده است. در نجران، نخل دونيم شده به صورت دو يا سه تايى زاويه‌دار براى تقويت پلكان گلى استفاده مى‌شد. در نجد، علاوه بر چوبهاى مذكور، چوب درختان كُنار، توت و عناب و صندل وارداتى از عمان و هند استفاده مى‌گرديد (همان، ص 15، 183).

سقف خانه‌هاى عربستان به جز بخشى از جده و قطيف (كه سقف گنبدى دارند)، تخت و چوبى است. درخت نخل از پركاربردترين مواد اجراى سقف است. در نجد، تيرهاى اصلى سقف از چوب گز و تيرهاى فرعى بين اين تيرها از چوب نخل است. در مدينه نيز نمونه‌اى سقف با تيرهايى از ساقه‌ها و تخته‌كوبهايى از درخت نخل وجود دارد و سقف خانه‌ها در مكه از ساقه‌هاى نخل‌پوشيده از برگ نخل ساخته شده است (همان، ص 86، 96، 147، 199). حصيرهاى بافته شده از برگهاى نخل گاهى براى پوشش سقف در خانه‌هاى نجد، مدينه و رياض به كار مى‌رفته‌اند (رجوع کنید به مرتضى، ص 50، تصوير25). در منطقه هفوف نيز، از تنه‌هاى درخت حرا در سقف‌سازى استفاده شده‌است (كينگ، ص 16، 203).

6) گچ. گچ به صورت اندود براى حفاظت ديوارها و براى تزيين در طول سواحل خليج و درياى سرخ از جمله در جده استفاده شده‌است (همان، ص 11).

طراحى معمارى سنّتى و جداسازى حريم زنان و مردان در خانه‌هاى عربستان بازتاب حفظ حريم زنان در خانه است. در مغرب و جنوب عربستان، فضاهاى خصوصى زنان و مردان در خانه تقسيم‌بندى كلى دارد. در منطقه ساحلى الوجه، براى حفظ حريم خانم خانه، درِ اتاقها به‌گونه‌اى طراحى شده كه با ورودى هم‌جهت نباشد (همان، ص 11،20ـ30، 86، 211). در نجد، فضاهاى عمومى و خصوصى خانه‌ها وروديهاى جداگانه دارند و مهمانان بدون ورود به حياط، از راهروى مسقفى كه با يك پيچ به حياط مركزى مى‌رسد، مستقيمآ به مجلس (رجوع کنید به ادامه مقاله) وارد مى‌شوند. اگر مجلس به حياط پنجره داشته‌باشد، آن را براى جلوگيرى از ديد با بوريا مى‌پوشانند. در بعضى نمونه‌ها، مانند شهر حائل، گاه در يك خانه دو بخش جداگانه با فضاهاى متفاوت، براى مردان و زنان وجود داشته است. بخش مردان شامل يك مجلس و دو اتاق كوچك‌تر و بخش زنان شامل يك حياط مركزى كوچك، يك ايوان و دو پستو در دو طرف بوده‌است و ديوارهاى دور بام آن را به تراسى محفوظ براى زنان تبديل مى‌كرده‌اند كه از اطراف ديد نداشته باشد. از نمونه‌هاى ديگر رعايت مسئله محرميت در عربستان، ديد نداشتن فضاهاى عمومى به فضاهاى خصوصى است. گاه نيز براى حريم خانم خانه، پلكان طبقات به هيچ اتاقى ديد نداشته است (رجوع کنید به همان، ص 50، 136، 147).

اندامهاى باز و نيمه‌باز خانه. تراسهاى بدون سقف از مهم‌ترين بخشهاى خانه‌هاى درونگراى منطقه ساحلى درياى سرخ براى استراحت در شب است. در جده، تراسها مسقف‌اند. در مدينه، از تراس بسيار استفاده مى‌شده و راه دسترسى به آن نردبان بوده‌است. در مكه تراس غالباً خصوصى‌ترين مكان خانه است كه براى خشك كردن لباسها يا خوابيدن در تابستان به كار مى‌رود. بدين سبب، تراس داراى ديوارهاى مشبكى است كه حريم آن را حفظ مى‌كند. در نجد، تراس راه ورود به اتاقهاى طبقه دوم است و طارميهاى مرتفع آن مانع ديد از پايين مى‌شود (همان، ص 20، 45، 97، 144).

حياط از عناصر اصلى و قلب خانه‌هاى عربستان است (لعيبى، ص 51)، كه به دوگونه مركزى و فرعى ديده مى‌شود. در حياط مركزى، اتاقها در اطراف حياط قرار دارد. در ضباء و الوجه و مدينه در شمال حجاز و دورتادور خانه‌هاى برجى‌شكل منطقه مرتفع جنوب و نجران، حياط در بيرون خانه قرار گرفته و با ديوارى كوتاه از گذر عمومى جدا شده‌است (كينگ، ص 125). حياط مركزى گاه محاط به رواقى ستون‌دار بوده و به اشكال مختلف مثل دايره و مربع ساخته شده است (لعيبى، همانجا). رواق دور تا دور حياط و واسطه فضايى بين اتاقها و حياط است و معمولا تراس طبقه بالا را نگه مى‌دارد (كينگ، ص 144، 161). حياط محل استراحت، بازى كودكان، خواب و پخت و پز بوده است (نويصر، ص 133).

ايوان فضاى گذر و رابط ميان اتاقهاست كه جبهه رو به حياط آن باز و داراى طاق و سقفى بلند است. از ايوان براى صرف غذا و قهوه و خواب استفاده مى‌شود و گاه حلقه اتصال بعد از مدخل به طرف خانه است (همان، ص 126ـ127).

اندامهاى بسته. اتاق در خانه‌هاى چندطبقه مكه، فضاى كاملا بسته‌اى است كه بخش بيشترى از ساختار خانه را تشكيل مى‌دهد. دو نمونه خاص از اتاقها در خانه‌هاى عربستان مجلس و صُفّه نام دارند. در امتداد مجلس، اتاق خواب مرد خانواده و به موازات آن، اتاقهاى فرزندان قرار دارد (لعيبى، ص 52).

مجلس، «ديوانيه» يا «قهوه» اتاق پذيرايى اصلى در خانه‌هاى عربستان مركزى است كه هميشه تزيينات فراوان به‌ويژه گچ‌برى در آن صورت گرفته‌است (همان، ص 51). طاقچه‌هاى بسيار براى قراردادن اثاث، بخارى ديوارى، ميله‌هايى براى آويختن لباس و نصب چراغ، روزنهاىِ سقف براى خروج دود بخارى، از ويژگيهاى مجلس است (نويصر، ص 128ـ129؛ آل‌زلفه، ص 56).

مجلس در جده در خانه‌هاى چهار طبقه در طبقه چهارم، در مدينه، در طبقه همكف با چند پنجره كوچك و پرده‌هاى چوبى يا حصيرى، و در خانه‌هاى آپارتمانى مكه در هر طبقه احداث مى‌شود (كينگ، ص 50، 147).

صفه، در مسير دسترسى به اتاق‌نشيمن قرار دارد و براى انتظار مهمان مرد يا پذيرايى از وى در زمانى است كه خانم خانه در اتاق‌نشيمن حضور داشته باشد (همان، ص 97).

در ضُباء و الوجه در خانه هاى درونگراى حياط‌دار، سرسرا بعد از در خانه يا مشرف به حياط است و معمولا يك يا دو اتاق براى مرد خانه باز مى‌شود و پلكانى براى دسترسى به طبقه بالا دارد (همان، ص 20).

روشن بالكن پيش‌آمده رو به خيابان است كه در اغلب خانه‌هاى ساحلى منطقه غربى عربستان با گونه‌شناسى درونگرا و خانه‌هاى بلندمرتبه غربى و جنوب غربى با عمق كم ساخته مى‌شود. روشن از سه طرف بسته و براى خواب يك نفر مناسب است. در ديواره روشن، دريچه‌هايى قرار دارند كه نور و هوا را به داخل راه مى‌دهند (همان، ص 47ـ48).

آشپزخانه فضاى متعلق به خانم خانه است و در بخش خصوصى خانه، در گوشه حياط مركزى مناطق ساحلى در طبقه همكف قرار دارد (همان، ص 30، 86، 97).

زيرزمين يا سرداب در خانه‌هاى عربستان، با ارتفاع حدود يك متر و سقفى بالاتر از سطح حياط (نويصر، ص 23، 137ـ 138)، براى نگهدارى آب و خنك‌كردن بخشهاى ديگر خانه استفاده مى‌شده است، مثلا در جده محفظه آب پايين‌تر از كف اتاق قرار داشته و با روزنى در بالاى آن اتاق را خنك مى‌كرده‌است. در مدينه نيز، زيرزمين براى دسترسى به چاه همواره مورد توجه بوده‌است. در جلاجل، در عمق پنج شش مترى به آب مى‌رسند، همه خانه‌ها چاه دارند و با تعبيه يك سنگاب كه روزنه‌اى براى خروج آب دارد، امكان شستشو و گاهى استحمام فراهم مى‌شده است (كينگ، ص 45ـ 46، 88، 149).

ساباط گذر سرپوشيده است و خانه‌هاى ساباط‌دار در حجاز، رياض و قطيف، كوچه‌ها را سايه‌دار مى‌كرده‌اند. ساباط در گذرهاى باريك شهر العلا نمايانگر زندگى اجتماعى است و اتاقى كه روى ساباط احداث مى‌شود، ارتباط دو واحد همجوار را نشان مى‌دهد. ساخت خانه‌هاى خانوادگى در همسايگى يكديگر، دليل پديدآمدن ساباط در عربستان است. با ساباطها زنان امكان مى‌يافتند از يك خانه به خانه ديگر بروند، بدون آنكه لازم باشد به خيابان پا بگذارند (رجوع کنید به همان، ص 79، 152، 172).

در نجد معمولا در يك يا چند كنج از خانه، برجهاى محافظت و دفاع قرار داشته‌است. ويژگى شاخص معمارى در شهر جوف، برج مدور متصل به خانه است كه گاه در باغ مجاور خانه قرار دارد (همان، ص 131، 161).

درِ خانه‌ها اغلب با طرحهاى هندسى رنگى تزيين شده است. برخى درها ساده و بدون نقش است (همان، ص 170، تصاوير). در خانه‌هاى دارين، تقارن اهميت دارد و در قطيف، به سبب ارتباط تجارى با كويت و بحرين تزيينات مفصّلى به كار مى‌رود. در هفوف، از قوسهاى گرد يا داراى سنگ سَرطاق به كرّات استفاده شده كه جديدتر از قوسهاى جناغى است (همان، ص 144، 196، 199).

كنگره‌ها عناصرى تزيينى است كه قدمت آنها در مغرب، مركز و مشرق عربستان به قرن هشتم پيش از ميلاد مى‌رسد. اين عنصر تزيينى اسلامى، به قُرطُبه (كوردوبا) و اشبيليه (سويل) نيز راه يافت (همان، ص 212). كنگره براى ايجاد پوشش در بالاى ديوار و شكستن و دوركردن مسير باران از ديوار، در نماهاى بيرونى خانه‌هاى سنّتى عربستان، با گل و سنگ ساخته شده است (مرتضى، ص 123؛ نويصر، ص 116ـ117). فُتَحات (بازشوها) نيز با جنبه‌هاى تزيينى و كاربردى در خانه‌هاى عربستان ساخته مى‌شود (نويصر، ص 114ـ115).

از ديگر تزيينات، رديف پيوسته لوحه‌هاى مثلثى شكل برجسته‌اى است كه بالاى ديوارها و نزديك پشت بام براى جلوگيرى از راه افتادن آب باران روى ديوار، ساخته مى‌شود. گچ مادّه اصلى تزيينات معمارى در مناطق ساحلى و مركزى عربستان است. بيشترين تزيينات گچى ديوارى در مجلس ديده مى‌شود. در خانه‌هاى اعيانى‌تر در رياض، زير سقف با پارچه كتانى پوشيده يا تيرهاى سقف رنگ مى‌شوند (كينگ، ص 147، 171ـ 172).

در نجد، شكل سنّتى درها بدون تغيير و در مناطق ساحلى متنوع‌تر است. بسيارى از درها كوبه‌هاى برنجى به شكل دست دارند. كوبه بر روى صفحه چوبى پرتزيينى قرار مى‌گيرد كه بالايش به شكل مثلثى و سنتورى درآمده است و كل اين سطح با نقوش هندسى كه زمانى رنگ مى‌شده‌اند، تزيين مى‌شود. معمولا در نجد، بالاى در ورودى يك پيش آمدگى كوه مانند در ديوار قرار دارد كه به ساكنان امكان مى‌دهد، بدون ديده شدن با افراد جلوى در صحبت كنند (رجوع کنید به همان، ص 138، تصوير 124، ص 140، تصوير 127، ص 144).

در جده، درِ خانه‌ها با طرحهاى گياهى كنده‌كارى مى‌شود (همان، ص 49). در عسير اين طرحها متنوع‌اند (آل‌زلفه، ص 38، 39ـ42، تصاوير). در روستاى غامد درِ چوبى خانه دولنگه است و تماماً نقاشى مى‌شود و دو كوبه دارد. در جنوب عسير، درِ دولنگه چوبى با بستهاى فلزىِ افقى ساخته مى‌شود و قابى با نوارى عمودى از چوب در وسط دو لنگه براى لولاى در تعبيه مى‌گردد و كوبه‌هاى حلقه‌اى شكل بر روى هر دو لنگه و نيز نقشهاى كنده‌كارى شده بر آن ديده مى‌شود (كينگ، ص 109، تصوير 95، ص 114، 115، تصوير 104). كتيبه درها بيشتر شامل آيات و ادعيه، نام سازنده و تاريخ ساخت است كه بر روى قطعات چوبى كنده مى‌شود (آل‌زلفه، ص 38، 46).

گونه‌شناسى و سازماندهى فضايى. گوناگونى خانه‌هاى عربستان بر اساس جغرافياى محيطى و شكل سازماندهىِ متأثر از آن بررسى مى‌شود :

1) گونه درونگرا با حياط مركزى. خانه‌هاى منطقه ساحل درياى سرخ و تهامه در مغرب عربستان، اغلب با جهت شمالى ـ جنوبى، ورودى شمالى يا جنوبى دارند. اين خانه‌ها در ضباء، دوطبقه و در الوجه، دو يا سه طبقه‌اند. ويژگى شاخص اين خانه‌ها ساخت روشن در نماى رو به خيابان است. خانه‌هاى درونگراى حياط‌دار تبوك، در شمال حجاز، به شيوه بومىِ مناطق كويرى از خشت خام ساخته مى‌شوند، يك طبقه‌اند با حياط مركزى و يك در ساده رو به خيابان. بيرونِ هر بنا سكويى ساخته شده و ناودانهايى براى دفع آب باران از بام تعبيه گرديده است (همان، ص 19، تصوير، ص 20، 32، 75، 76، تصاوير).

خانه‌هاى هفوف و احساء در شرقى‌ترين بخش عربستان، معمولا يك، دو و گاهى سه و چهارطبقه بوده‌اند. حياط مركزى اغلب بزرگ بوده و با افزايش اعضاى خانواده، اتاقهاى ديگرى در آن ساخته مى‌شده‌است. اين خانه‌ها داراى قوس، تزيينات گچى و چوبى و شبكه خنك‌سازىِ مُلهَم از معمارى شهرهاى ساحلى خليج‌فارس است (كينگ، ص 177، 183).

خانه امير سعدبن جيلُوى نمونه‌اى از اين خانه‌هاست كه در حدود 1321ش/ 1942، در دو طبقه با حياط مركزى ساخته شده‌است و دو ورودى دارد كه با چرخش جهت، مانع ديد مستقيم به حياط مى‌شوند، زندگى ساكنان در دو طبقه، دور حياط اتفاق مى‌افتد كه با رواق دوطبقه از حريم حياط جدا شده‌اند. اين خانه داراى يك بخش خصوصى در جناح شمال غربى است كه از نقشه مستطيلى بنا بيرون زده و شامل راه‌پله، سرويس بهداشتى و راهروست. در داخل ديوارهاى اتاقها از طاق‌نما استفاده شده‌است. در طبقه بالا، در نتيجه افزايش فاصله از خيابان، تعداد پنجره‌ها هم بيشتر مى‌شود (همان، ص 183، 186، 199).

در منطقه مركزى و شمال عربستان، خانه‌ها يك، دو و گاهى سه طبقه‌اند. بام آنها گاهى با ديوارهاى بلند به قسمتهاى كوچك‌تر تقسيم مى‌شود. خانه‌ها با حياط مركزى در نجد معمولا دوطبقه است و رواقها در اطراف حياط تكيه‌گاه تراسهاى طبقه بالاست (همان، ص 144، 147).

2) گونه درونگراى چندطبقه. در جده خانه‌ها به طور متوسط چهارطبقه گاه تا هفت طبقه و تراس‌دار ساخته مى‌شوند. در خانه‌هاى چهارطبقه، پايين‌ترين طبقه براى مستخدم، طبقه دوم براى پخت‌وپز، طبقه سوم براى خواب و طبقه چهارم مجلس است (همان، ص 49ـ50).

العُلا شهرى سنگى است و مانند خيبر، اغلب مردم به دليل رطوبت در طبقات بالايى خانه‌ها زندگى مى‌كنند (همان، ص 79).

خانه‌هاى مدينه با سنگ ساخته مى‌شوند، دوطبقه‌اند و سقفهاى تخت دارند. اغلب خانه‌ها پايين‌تر از سطح زمين قرار دارند و در اين شهر، آب از طريق چاه همواره فراهم بوده است. خانه‌هاى مكه دو طبقه و از قرن سيزدهم/ نوزدهم سه و چهارطبقه ساخته شده‌اند دليل آن احتمالا نياز به اسكان زائران در ايام حج بوده‌است. استفاده از فضاهاى مسكونى قابل اجاره كلبه‌مانند در جده به قرن دهم برمى‌گردد. خانه‌ها كه غالباً بدون حياط مركزى بودند، با سنگ ساخته و با اندود پوشانده مى‌شدند (همان، ص 85ـ88، 211). خانه‌هاى طائف سنگى است و در قرن چهاردهم، جهت جنوب شرقى و شمال غربى داشته و با سنگ و ساقه‌هاى چوبى در رديفهاى افقى، درست شبيه مكه و مدينه، ساخته مى‌شده، كه البته در اواخر همين قرن اثرى از آنها باقى نمانده‌است (همان، ص 105).

در شهر قطيف در منطقه شرقى عربستان، علاوه بر خانه‌هاى معمولى، خانه‌ها به صورت مجموعه‌اى آپارتمانى ساخته شده‌اند. خانه‌هاى اين منطقه برونگراترند و به كلاه فرنگى شباهت دارند. ستونهاى چوبى و معرق‌كارى شده دارند و رو به دريا ساخته مى‌شوند و بازشوهاى زيادى براى جريان هوا دارند (رجوع کنید به همان، ص 193، تصاوير 185، 186، ص 196ـ199).

3) كلبه‌هاى چوبى. در عسير، كلبه‌هايى چوبى به نام عُشّاش به شكل هرمى با پوشش گچ يا گل و تزيينات گياهى و در مناطق كوهستانى آن نيز كلبه‌هايى با ديواره‌هاى سنگى ساخته مى‌شود كه با فضاهاى نشيمن، آشپزخانه و محل نگهدارى حيوانات متصل به فضاى اسكان اصلى، معرّف نمونه‌هايى از زندگى بدوى است كه ساخت آنها در بخشهاى بسيارى از عربستان به ويژه در قسمتهاى شرقى عسير و كل منطقه نجران رايج بوده است (آل‌زلفه، ص 13، 14، تصوير، ص 18). در جده، كلبه‌هايى از برگ نخل، بوريا و نى ساخته مى‌شود (كينگ، ص 40). ساكنان روستاهايى در سواحل جنوب غربى عربستان كلبه‌هايى از گالى، علف هرز و طناب مى‌سازند و سطح آن را گل مالى مى‌كنند (پيتربريج، ص 201).

4) گونه برجى شكل برونگرا. گونه شاخص خانه‌هاى برجى در جنوب و جنوب‌غربى عربستان است كه به دليل نبود امنيت در كوهها و كمبود فضاى افقى بين صخره‌هاى شيبدارِ دامنه كوه ساخته مى‌شود. لوكاك منشأ خانه‌هاى برجى را از يمن در دوران پيش از اسلام دانسته است كه شش الى سيزده طبقه داشته‌اند. نمونه‌هاى اين خانه‌ها در لبنان، فسطاط مصر و سيراف ايران نيز ديده شده‌است. خانه‌هاى برجى عربستان، به طور كلى روى تپه‌هاى مرتفع بنا مى‌شوند و هر خانه نيز در فضاهاى كنده شده در كوه شكل مى‌گيرد (كينگ، ص 119، 123، 210).

در كوه‌هاى تهامه، عسير و پشت دشتهاى ساحلى، تراس‌بنديهاى روى شيب، به صورت طبقه طبقه كنده مى‌شوند تا از فرسايش در هنگام بارندگى جلوگيرى كنند و استفاده از خاك كمياب را به حداكثر برسانند. در نجران، اين برجها بين سه تا پنج و به ويژه چهارطبقه‌اند و كنجهاى ساختمان جلوآمدگى رو به بيرون دارد كه به قول بوميان، ابزارى براى مقابله با زلزله بوده است. در اين منطقه، خانه‌هاى برجى داخل حياط مركزى قرار دارد و دور حياط ديوارچينى كوتاه اجرا مى‌شود. درهاى حياط و خانه در ضلع جنوبى تعبيه مى‌گردد و ديوارهاى ساختمان به داخل شيب دارد. به طورى كه محيط طبقات بالايى به سبب افزايش ايستايى بنا كمتر است. درِ خانه به سرسراى ورودى باز مى‌شود. اتاقها در سمت راست سرسرا قرار مى‌گيرند و پلكانى براى دسترسى به طبقه بالا تعبيه شده است (همان، ص 117، 123ـ125).


منابع :
(1) محمد آل‌زلفه، لمحات عن العمارة‌التقليدية فى منطقة عسير، رياض 1415؛
(2) جواد على، المفصل فى تاريخ العرب قبل‌الاسلام، بغداد 1413/1993؛
(3) برهان‌الدين دلّو، جزيرة العرب قبل الاسلام: التاريخ الاقتصادى، الاجتماعى، الثقافى و السياسى، بيروت 1989؛
(4) شاكر لعيبى، العمارة‌الذكورية: فن‌البناء والمعاييرالاجتماعية والاخلاقية فى العالم العربى، بيروت 2007؛
(5) على مظاهرى، زندگى مسلمانان در قرون وسطا، ترجمه مرتضى راوندى، تهران 1378ش؛
(6) محمد نويصر، خصائص التراث العمرانى فى المملكة العربية السعودية: منطقة نجد، رياض 1419/ 1999؛
(7) Geoffrey king, The traditional architecture of Saudi Arabia, London 1988.
(8) Hisham Mortada, Traditional Islamic principles of built environment, London 2003.
(9) Guy T. Petherbridge, "Vernacular architecture: the house and society", in Architecture of the Islamic world, ed. George Michell, London: Thames and Hudson, 1984.
/ غلامحسين معماريان و آرزو صدوقى و فريبا ميرمحمدصادقى /

تصاویر این مدخل:
نمونه های خانه های حیاط دار در روستای مرکزی عربستان ؛ منبع : Geoffrey king, The traditional architecture of Saudi Arabia, London 1988,p.10

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6875
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست