responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6868

میمون بن مهران ، رقی جزری، کنیه اش ابو ایوب، والی جزیره . وی در سال 40 به دنیا آمد ( ابن سعد، ج7، ص 478؛ خلیفه بن خیاط، ص 585؛ ابن قتیبه، ص 448). پدرش، مهران، از بردگان خاندان نصر بن معاویه بود که بعد از پیمان نامۀ آزادی، آزاد شد ( ابن سعد، ج7، ص 478؛ ابن قتیبه، ص 448؛ بغدادی، ج12، ص 184)، اما برخی معتقدند که مهران کاتب بنی نصر بن معاویه بوده ( رازی، ج3، ص 354؛ الباجی، ج3، ص 747 ) و از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حدیثی روایت کرده است ( ابن عساکر، ج46، ص 425). مادر میمون، ام قیس بود( ابن سعد، ج8، 496 ). میمون بن مهران گفته است که مادرم از بنی نصر بن معاویه از قیس عیلان بود و من در حالی که مادرم آزاد بود به دنیا آمدم و پدرم از ازد بود ( ابن عساکر، ج 61، ص 342؛ المزی، ج 29، ص 212 )

میمون بن مهران بردۀ زنی به نام ام¬نمیر از تیرۀ ازد، جد قبیلۀ ثماله، بود که این زن او را آزاد کرد و میمون ساکن کوفه شد ( ابن سعد، ج7، ص 478؛ ابن حیان، ج5، ص417؛ ابن عساکر، ج 46، ص 428 )

میمون تا سال 80 که جنگ جماجم درگرفت، در کوفه سکونت داشت و پس از آن به جزیره رفت ( ابن سعد، ج 7، ص 478؛ ابن قتیبه، ص 448؛ ابن حجر، ج8، ص 95 ). وی به شغل بزازی مشغول بود ( ابن سعد، ج7، ص 479؛ ابن جوزی، ج7، ص 184 )، در عین حال به مشاغل سیاسی نیز می پرداخت، به طوری که از طرف محمد بن مروان، سرپرست بیت المال شهر حران شد ( ابن سعد، ج7، ص 479 ) و در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز، به سرپرستی خراج و منصب قضاوت جزیره منصوب گردید ( ابن سعد، ج 7، ص 478؛ بلاذری، ج 8، ص 179؛ ابن حیان ج5، ص 417 ). میمون بن مهران از اینکه در دوران بنی امیه، نقشی در امور سیاسی داشته باشد ناخرسند بود و بارها به این نکته اشاره کرده است که هر کاری را بهتر ازاین می¬دانم که عهده¬دار منصبی در خلافت بنی¬امیه باشم ، حتی درزمان خلافت عمر بن عبدالعزیز که یکی از خلفای خوشنام این دوره است ( ابن سعد، ج7، ص ) .از همین رو، وی پسرش، عمرو، را نزد عمر بن عبدالعزیز فرستاد با این پیام که قضاوت و گرفتن خراج کاری دشوار است و از خلیفه خواست تا او را از این کار معاف دارد، ولی خلیفه تقاضای او را رد کرد و گرفتن خراج را امری به حق خواند و از میمون خواست تا اگر در قضاوت با مشکلی مواجه شد در حل آن از او کمک بخواهد ( ابن سعد، ج7، ص 478، ابن عساکر، ج 46، ص 426 ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج5، ص 75 ). میمون از دوستان نزدیک عمر بن عبدالعزیز بود ( بلاذری، ج8، ص 170؛ المزی، ج9، ص 258 ) و عمر تربیت و تأدیب فرزندان خود را به او واگذار کرد ( ابن حبیب، ص 478 ).

میمون بن مهران، بر خلاف قدرتمندان و سیاستمداران دورۀ اموی، دادگر و پارسا بود و از ظلم به بردگان اجتناب می¬کرد (ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج5، ص 77 ). عمر بن عبدالعزیز که خلیفه¬ای خدا ترس و با ایمان بود، نظر مساعدی به میمون داشت و او را گزینۀ مناسبی برای جانشینی خود می¬دانست، به همین دلیل در هنگام مرگ گفت که اگر کار به دست من بود، میمون بن مهران را به جانشینی برمی¬گزیدم ( یعقوبی، ج2، ص 308 ) . میمون تا پایان خلافت عمر بن عبدالعزیز در منصب خود باقی بود و پس از مرگ او و هنگام خلافت هشام بن عبدالملک، چند ماهی در این منصب بود ( ابن سعد، ج7، ص 478 ). در سال 108 که سپاه اسلام، به فرماندهی معاویه بن هشام بن عبدالملک، با کشتی به شام لشکر کشید، میمون بن مهران نیز این سپاه را همراهی کرد ( ابن اثیر، ج5، ص 141 ).

میمون بن مهران با اندیشۀ قدر مخالف بود و مردم را از مجالست و همصحبتی با قدریان منع می¬کرد ( المزی، ج 29، ص 216؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج5، ص 75 ). لذا، هشام بن عبدالملک از میمون خواست تا با غیلان دمشقی صحبت و او را موعظه کند تا از نظر خود برگردد. هنگامی که غیلان دمشقی از پاسخ به میمون عاجز شد، به دستور هشام به قتل رسید( بلاذری، ج8، ص 170 ). از دیگر اقدامات میمون بر ضد قدریان آن بود که گواهی کفر جعد بن درهم، از رهبران این مذهب، را صادر کرد و در نتیجه ، عبدالله قسری به دستور هشام، جعد را کشت ( بلاذری، ج8، ص 379؛ ابن اثیر، ج5، ص 429 ).

میمون بن مهران در سال 117، به روزگار هشام بن عبدالملک، در گذشت( ابن سعد، ج7، ص 478؛ ابن قتیبه، ص 448؛ ابن حیان، ثقات، ج5، ص 417؛ ابن عساکر، ج61، ص 240 ).

وی محدّثی امین، معتمد و کثیر الحدیث بود ( ابن سعد، ج7، ص 478؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، ج1، ص 234؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج5، ص 77 ) و احادیث بسیاری، به ویژه از عایشه، ابی هریره، زبیر و ابن عباس، روایت کرده است ( ابن عدی، ج 6، ص 131؛ ابن عساکر، ج61، ص 336؛ ذهبی، تذکره الحفاظ، ج1، ص 99 ).

میمون بن مهران بسیار نماز می¬خواند (المزی، ج 29، ص 226؛ ذهبی، ج5، ص 77؛ ابن حجر، ج 10، ص 350) و از اینکه معصیت خدا را انجام دهد اکراه داشت و فراگیری علم نجوم را امری مذموم می¬شمرد( المزی، ج 29، ص 216؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 5، ص 71؛ ابن حجر، ج10، ص 349 ). وی مردم را از ناسزاگویی به اصحاب رسول خدا صلی الله و علیه و آله برحذر می¬داشت ( ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج5، ص 75 ) و حضرت علی علیه السلام را بر عثمان برتری می¬داد ( بیهقی، ج3، ص 411؛ المزی، ج 29، ص 214؛ ابن حجر، ج10، ص 349 ). میمون بن مهران زندگی¬ ساده ای داشت و مردم را به امانتداری، وفای به عهد و صلۀ رحم توصیه می¬کرد ( ابن ابی شیبه، ج 7، ص 613؛ ابن عساکر، ج 61، ص 357؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج5، ص 75 ).

میمون بن مهران از اصحاب احمد بن حنبل بود ( ذهبی، تذکره الحفاظ، ج2، ص 603 ) و ابن حنبل وی را از عکرمه موثق¬تر می دانست( رازی، ج8، ص 233؛ بیهقی، ج 3، ص 411؛ ابن حجر، ج8، ص 95 ).

از جمله فرزندان میمون بن مهران، عمرو بن میمون از همسرش، ام عبدالله، دختر سعید بن جبیر، بود ( المزی، ج 22، ص 254؛ ابن حجر، ج8، ص 95 ) که از سوی عمر بن عبدالعزیز به ریاست دیوان برید در جزیره منصوب شد ( ابن قتیبه، ص 448؛ بغدادی، ج12، ص 185؛ ابن عساکر، ج 46، ص 426 ) .عمرو بن میمون، کنیه اش ابو عبدالله، از پدرش و عمر بن عبدالعزیز روایت کرده است . وی در سال 145، در دورۀ بنی عباس، درگذشت ( بخاری، ج6، ص 368؛ بغدادی، ج12، ص 186؛ الباجی، ج3، ص 1097 ). عمرو نیز مانند پدرش میمون معتمد و پرهیزکار و دیندار بود ( ابن جوزی، ج8، ص 93 ).

از دیگر فرزندان میمون، عبدالاعلی، کنیه اش ابوعبدالرحمن، بود که پیش از عمرو درگذشت ( بخاری، ج 6، ص 70؛ ابن حیان، مشاهیر علماء الامصار، ص 190؛ ابن عساکر، ج33، ص 446 )


منابع :
(1) ابن ابی شیبه الکوفی، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت1989 / 1409؛
(2) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت 1966 / 1386؛
(3) ابن الجوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت1992 / 1412؛
(4) ابن حبیب بغدادی، محمد، المحبر، بی¬جا، مطبعه الدائره، 1361؛
(5) ابن حجر، تقریب التهذیب، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت 1995 / 1415؛
(6) ابن حجر، تهذیب التهذیب، بیروت 1404 / ؛
(7) 1984ابن حیان، الثقات، حیدر آباد دکن 1393؛
(8) ابن حیان، مشاهیر علماء الامصار، المنصوره، دار الوفاء للطباعه و النشر و التوزیع، چ اول؛
(9) ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بی¬تا.؛
(10) ابن عساکر، تاریخ مدینه الدمشق، تحقیق علی شیری،بیروت 1415؛
(11) ابن قتیبه، المعارف، ثروت عکاشه، قاهره، بی¬تا؛
(12) الباجی، سلیمان بن خلف، التعدیل و التجریح، تحقیق احمد البزار، مراکش ،بی¬تا؛
(13) البخاری، تاریخ الکبیر، دیار بکر، بی¬تا.؛
(14) بغدادی، تاریخ بغدادی، تحقیق مصطفی و عبدالقادر عطا، بیروت 1997 / 1417؛
(15) البلاذری، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت 1417/ 1996؛
(16) خلیفه بن خیاط، طبقات خلیفه، تحقیق سهیل زکار، بیروت، بی¬تا.؛
(17) ذهبی، تذکره الحفاظ، بیروت، بی¬تا؛
(18) ذهبی، سیر اعلام النبلاء ، تحقیق شعیب الارنووط، اکرو البوشی، بیروت 1413 / 1992؛
(19) الرازی، الجرح و التعدیل، بیروت 1371/ 1952؛
(20) 1411؛
(21) البیهقی، معرفه السنن و الآثار، تحقیق سید کسروی حسن، بیروت ،بی¬تا.؛
(22) ابن عدی، عبدالله، الکامل، تحقیق قراء¬ه و تدقیق و یحیی مختار غزاوی، بیروت 1988/ 1409؛
(23) طبری، تاریخ طبری، تحقیق نخبه من العلماء الاجلاء، بیروت، بی¬تا.؛
(24) المزی، تهذیب الکمال، تحقیق بشار عواد معروف، بیروت1987 / 1407؛
(25) یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت بی¬تا.؛


/ لیلا احسانی /







تاریخ انتشار اینترنتی: 31/02/1391

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6868
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست