responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6833

 

مغیرة بن سعید ، مؤسس فرقۀ غالی مغیریه، از غلات فعال عصر اموی در كوفه و از موالی خالد بن عبد الله قسری، حاكم عراق (بین سالهای 105 تا120). در منابع، دربارۀ نام و هویت قومی مغیره بن سعید، اختلاف وجود دارد. در همۀ منابع، نام او مغیره ¬بن سعید آمده است، اما ابوالفرج اصفهانی (ج22 ص12)، احمد بن محمد اندلسی (ج2ص230) و نشوان حمیری (ص168) نام وی را مغیره بن سعد ضبط کرده¬اند. اغلب منابع مغیره را «عجلی» و از بنو عجل معرفی كرده‌اند، اما جاحظ (ج2ص267)، ابن¬قتیبه (عیون¬الاخبار،ج1، ص165، ج2،ص147؛
همو، 1960، ص623 ) و ابن¬حزم (ج5 ص33) او را از موالی بجیله دانسته‌اند. انتساب او به بنو عجل شاید به سبب اشتباه شدن نام او با غالی معاصرش، ابو منصور عجلی*، باشد (د. اسلام، ذیل مدخل). او را هم یكی از موالی (غیر عرب) و هم متعلق به قبیله‌ای از اعراب دانسته‌اند. در واقع، وی باید از موالی باشد، اما چون خالد بن عبدالله متعلق به بجیله است، او نیز مولای بجیله خوانده می‌شود (همانجا). شاهد دیگر بر مولی بودن او، تسلط نداشتنش بر زبان عربی و الحن بودن اوست (ذهبی، ج4، ص161؛
تاكر1، ص34). وی در شعری، مردی نابینا وصف شده است (جاحظ، ج2ص267؛
ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج2ص146).

مغیره بن سعید در آغاز با امامیه همراه بود، اما پس از امام محمد باقرعلیه¬السلام، مدعی امامت محمد بن عبدالله نفس زكیه شد. اصحاب مغیره مدعی شدند كه وی تا زمان خروج مهدی یعنی نفس زكیه، امام و وصی امام محمد باقرعلیه¬السلام است(ناشئ، متن عربی، ص41؛
نوبختی، ص62-63؛
اشعری قمی، ص76-77). بدین ترتیب مغیره، با جدا شدن از پیروان امام محمد باقر علیه¬السلام، به حامیان شاخۀ حسنی خاندان پیامبر پیوست. او و پیروانش شاید نخستین کسانی بودند که از اعقاب حسن بن علی علیه¬السلام، از جمله نفس زکیه، حمایت کردند (تاکر، ص45-46؛
مدرسی، ص206). بنابر گزارش نوبختی و اشعری قمی، اصحاب امام محمد باقرعلیه¬السلام از مغیره، به سبب انکار امامت امام باقر، تبری جستند و او را «رفض» نمودند. اما قاضی نعمان جدایی مغیره را از امامیه در زمان حیات امام محمد باقر و سبب رفض وی را قول به الوهیت امام باقردانسته است. در منابع شیعی آمده است که به همین سبب مغیره آنان را رافضه خوانده است (نوبختی، ص62-63؛
اشعری قمی، ص76-77؛
قاضی نعمان، ج1 ص49؛
قس. ناشئ، متن عربی ص46؛
طبری، ج9، ص1700؛
عبد الجبار، ج20، ق2، ص179، به نقل از ابوالقاسم بلخی؛
مدرسی، ص54). برخی با جدا ساختن باقریه*( قائلان به امامت و مهدویت امام محمد باقرعلیه¬السلام) از محمدیه*( قائلان به امامت و مهدویت نفس زكیه)، می¬گویند كه مغیره بن سعید فقط به امامت علی و حسن و حسین علیهم-السلام و در نهایت به امامت و مهدویت نفس زكیه قائل بوده است (بغدادی، ص36-38 و 146). مغیره بن سعید سپس مدعی شد که نبی است و جبرئیل از جانب خدا بر او وحی می‌آورد (نوبختی، ص63؛
اشعری قمی، ص77).

مغیره و یارانش- که در برخی منابع شش یا هفت نفر و در منابعی دیگر بیست تن ذکر شده-اند- در سال 119 خروج کردند و خالد قسری، حاکم کوفه، آنان را به قتل رساند (جاحظ، ج2 ص267، ج6 ص390؛
ابن قتیبه، 1960، ص623؛
مبرد، ج1، ص31؛
طبری، ج9،ص1619-1621؛
ابن اثیر، ج5 ص207-208؛
مقریزی، ج4، ص176؛
قس. نوبختی، ص63؛
اشعری قمی، ص77، که بدون اشاره به خروج وی، سبب کشته شدن او به دست خالد را اصرار وی بر عقائد غالیانه و استنکافش از توبه دانسته¬اند). دربارۀ ارتباط مغیره با بیان¬بن سمعان (رجوع کنید به بیانیه*)- که همزمان یا کمی پیش از مغیره در کوفه قیام کرده بود- اطلاع روشنی وجود ندارد ( العیون و الحدائق، ص 230-231؛
د. اسلام، ذیل مدخل). پس از آنکه نفس زکیه در مدینه کشته شد، شقاقی در میان پیروان مغیره بن سعید پدید آمد. گروهی بر قول او در مهدی دانستن نفس زکیه پایدار ماندند و بر آن شدند که نفس زکیه کشته نشده، بلکه غائب شده است و در کوه حاجر در ناحیۀ نجد تا زمان خروجش اقامت دارد و آن کسی که در مدینه به قتل رسیده، شیطانی به صورت نفس زکیه بوده است. به عقیدۀ آنان هنگامی که نفس زکیه ظهور کند، جیرئیل و میکائیل با او بیعت می کنند و هفت مرد برای او زنده می شوند، لشکرها را شکست می¬دهند و صاحب زمین می شوند. این گروه به محمدیه معروف شدند (اشعری، ص9،23؛
نوبختی، ص63؛
اشعری قمی، ص43، 77؛
بغدادی، ص58-59، 241-242). محمدیه بعد از مغیره، جابر جعفی و سپس بکر اعور هجری قتات را وصی مغیره دانستند (اشعری، ص9؛
بغدادی، ص242)؛
اما منابع شیعی- بی¬آنکه از جابر جعفی نامی به میان آورند- از عبدالله (فرزند مغیره بن سعید) به عنوان وصی مغیره بعد از بکر اعور سخن گفته¬اند (اشعری قمی، 43-44). گروه دیگر از مغیریه، قتل نفس زکیه را پذیرفتند و از مغیره برائت جستند. این گروه، که به جناحیه* معروف شدند، پس از مغیره امامت عبدالله¬بن معاویه¬بن عبدالله¬بن جعفربن ابی¬طالب را پذیرفتند (بغدادی، 58، 245-246؛
قس. نوبختی، ص59). اشعری قمی به دسته ای از مغیریه اشاره کرده است که پس از مرگ عبدالله بن معاویه، بدون امام سرگردان بودند و اعتقاد داشتند که علی¬بن ابی طالب و امام حسن و حسین علیهم¬االسلام و محمد بن حنفیه به گذشته و حال و آینده عالم¬اند و اطاعت از آنان فرض است و بعد از ایشان امامت به محمد بن علی ابی جعفر علیه¬السلام منتقل می شود. وی از گروه دیگری از مغیریه نیز سخن گفته که به مهدویت محمد بن حنفیه قائل هستند و مهدیه نام دارند (ص44، 77).

مغیریه در برخی منابع «الوصفاء» نامیده شده¬اند (طبری، ج9 ص1621). این نامگذاری نشان می دهد که آنان خود را افرادی خاص می دانستند که مغیره آنان را به عنوان خادمان دین برگزیده بود و تعالیم وی را ترویج می کردند ( عبدالعال، ص40-41). مغیره بن سعید پیروان خود را از حس سرسپردگی و از خودگذشتگی آکنده بود (تاکر، ص36) واز اینجا معنای قول ملطی روشن می شود که گفته است مغیره بر آن بودند که هرکس برای خاندان علی علیه¬السلام بر خود زحمت روا بدارد، حتی اگر گنهکار هم باشد، هیچ عذابی نخواهد دید (ص161). یکی از مهمترین اعمالی که به مغیریه نسبت داده شده، استفاده از روشهای خشونت¬آمیز در از میان برداشتن مخالفان است. جاحظ گزارش داده است مغیریه، همچون منصوریه، مخالفان خود را ازطریق خفه کردن آنان از بین می¬بردند (ج2 ص267). در شرح نهج البلاغه آمده است که مغیره¬بن سعید به پیروان خود اجازه داده بود که مخالفان را خفه یا مسموم کنند. وی مدعی شده بود که نفس زکیه اجازۀ چنین کاری را به او داده است (ابن ابی الحدید، ج8، ص121). اما در هیچ¬ منبع دیگری چنین گزارشی از مغیره بن سعید ثبت نشده است. بنابراین، به نظر نمی¬رسد که خود او پیروانش را به چنین کاری ترغیب کرده باشد، بلکه شاید مغیریه، پس از مرگ وی، این روش را در پیش گرفته باشند و چه بسا چنین اقداماتی معلول همان حس گزیده گرایی¬ای باشد که مغیره در پیروان خود ایجاد کرده بود. همچنین احتمال دارد که آنان در قیام منصور عجلی،که به ارتکاب چنین اعمالی شهره است، شرکت کرده باشند (تاکر، ص36، 45). روش مغیریه و منصوریه را در حذف مخالفان، چهار قرن بعد نزاریان ایران و شام به¬کار گرفتند (همان، ص38؛
دفتری، ص73).

برخی منابع، سحر و شعبده و تمویه را به مغیره بن سعید نسبت داده‌اند (طبری، ج7 ص128-129). بنابر برخی روایات، وی احادیث جعلی و آرای غالیانۀ خود را در كتابهای اصحاب امام محمد باقر علیه¬السلام و در سلسله اسناد ایشان وارد، و آنها را به آن حضرت منسوب كرده است (رجوع کنید به كشی، ص223-228؛
قس. ذهبی، ج4، ص162). مغیره بن سعید قائل به تشبیه بود. به عقیدۀ وی، «معبود» مردی از نور است و تاجی بر سر دارد ( اشعری، ص7؛
بغدادی، ص239؛
اسفراینی، ص112). این رأی بسیار به عقیدۀ مانداییان - که در زمان مغیره عده ای از آنان در عراق ساکن بودند- شبیه است. آنان نیز خداوند را «پادشاه نور» می دانستند( فریدلیدر ، ص83؛
تاکر، ص39). به عقیدۀ مغیره، معبود دارای اندام است و قلبی دارد که از آن حکمت می¬جوشد. او تعداد و شکل هریک از اندامهای معبود را مطابق هریک از حروف هجا می دانست (اشعری، ص7؛
بغدادی، ص239). این سخن وی نیز با رأی مارکوس گنوسی شباهت دارد. مارکوس نیز بدن «حقیقت متعالی» را تشکیل یافته از حروف یونانی می¬دانست (تاکر، ص49؛
دفتری، ص72). به همین سبب است که هانری کربن ، مغیره را نخستین ”شیعه“ گنوسی دانسته است( ص112، 187، 191، 204). به نظر می رسد که مغیره نخستین مسلمانی بوده که در باب طبیعت رمزآلود حروف الفبا تأمل کرده و آن را جزء مهمی از تعالیم خود قرار داده است. گروههای متأخر شیعی، و در میان آنان اسماعیلیه، نیز تفکر دربارۀ حروف الفبا را در ضمن تعالیم خود وارد ساختند (تاکر، ص40). دیدگاه مغیره در باب خلقت نیز یادآور دیدگاه مارکوس گنوسی در این باب است. به عقیدۀ او، خدا چون خواست عالم را خلق کند، اسم اعظم را بر زبان آورد (اشعری، ص7؛
بغدادی، ص239؛
فریدلیدر، ص82). مغیره، بنابر تفسیری تأویلی از آیات قرآن، خلقت عالم و انسان را بدین نحو تبیین کرده است که چون خداوند از معاصی بندگان به خشم آمد و برعرق نشست، از اجتماع عرق او دو دریا پدیدارشد، یکی شور و تاریک و دیگری گوارا و نورانی. خداوند ماه و خورشید را از سایۀ چشم خود در آب دریا خلق کرد و مومنان را از دریای گوارا و نورانی و کافران را از دریای شور و تاریک پدید آورد (اشعری، ص7-8؛
بغدادی، ص239-240). در اینجا نیز ثنویت میان نور و ظلمت و نگاه خداوند به دریا یاد آور عقاید ماندایی، و خیر بودن نور و شر بودن ظلمت، یادآور دین مانوی است ( تاکر، ص41، 43). مغیره قرآن را سراسر رمز و مثال می دانست و بر آن بود مردم جز از جانب او، که واجد قوه¬ای تأیید شده از امام است، به آن معانی رمزی واقف نخواهند شد (ناشئ، متن عربی، ص41).

بنابر گزارش اشعری، مغیره بر آن بود که خداوند نخست «ظل» رسول اکرم و به نظر شهرستانی «ضلال»حضرت محمد صلی¬الله علیه و آله و سلم و علی علیه¬السلام را آفرید (اشعری، ص8؛
شهرستانی، ج1 ص177). وی قائل به تناسخ و مدعی احیای مردگان ( طبری، ج9، ص1619؛
نوبختی، ص63؛
اشعری قمی، ص77؛
قاضی نعمان، ج1ص49؛
ابن اثیر، ج5، ص207-208) و هزیمت جیوش از طریق علم به اسم اعظم بود (اشعری، ص72؛
بغدادی، ص146). اما در برخی منابع آمده که مغیره قدرت احیای اموات را به علی علیه-السلام نسبت می¬داده است (ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج2، ص149؛
ابن الجوزی، ج7، ص93). به گزارش ابن طاهر مقدسی، مغیره این قدرت را از آن محمد بن حنفیه دانسته است (ج5، ص130). همچنین ذکر شده است که به عقیدۀ مغیره، نفس زکیه واجد روحی است که به-واسطۀ آن مرگان را زنده می کند و بیماریها را شفا می دهد و بر غیب آگاه است (ناشئ، متن عربی،ص 41). برخی قول به بداء* را هم به مغیریه نسبت داده اند (ابن بابویه، ج1، ص106، به نقل از ابن قبه رازی). بنابر بعضی منابع، مغیره علی علیه¬السلام را افضل از تمامی پیامبران می دانسته و نیز گفته شده که وی قائل به الوهیت علی علیه¬السلام و نیز ربوبیت و خالقیت امام جعفر صادق و به طور کلی خاندان محمد صلی¬الله علیه و آله و سلم بوده است. بسیاری از منابع چنین قولی را به او نسبت نداده¬اند(اشعری قمی، ص55؛
ابن اثیر، ج5 ،ص208؛
تاکر، ص45). برخی مغیره بن سعید را از سبائیه دانسته¬اند (ابن قتبیه، ص623؛
ابن رسته،ص195؛
اندلسی، ج2،ص231). اگر مقصود آنان از سبائیه عنوان عامی بر فرق غالی باشد، چنین ادعایی صحیح است. اما اگر با این انتساب در پی اثبات نوعی همسانی یا حتی شباهت میان عقاید مغیره و عبدالله بن سبأ* هستند، ادعایشان پذیرفتنی نیست (تاکر، ص46).


منابع:
(1) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، 1386/1966؛
2- عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت 1385/1965؛
(3) محمدبن علی‌بن الحسین‌بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه،چاپ علی اکبر غفاری، قم 1363ش؛
(4) ابن‌الجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا و نعیم زرزور، بیروت 1412/1992؛
(5) ابن‌حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، چاپ محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمن عمیره، بیروت 1405/1985؛
(6) ابی علی احمد بن عمر بن رسته، الاعلاق النفیسه، بیروت 1408/1988؛
(7) ابی الفرج الاصفهانی، الاغانی، چاپ علی السباعی، عبدالکریم العزباوی و محمود عنیم، بیروت؛
(8) ابی‌محمد عبدالله ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار، بیروت؛
(9) همو، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، 1960؛
(10) ابی‌المظفر الاسفراینی، التبصیر فی الدین و تمییز الفرقه الناجیه عن الفرق الهالکین، چاپ محمد زاهد بن الحسن الکوثری، بیروت 1408/1988؛
(11) ابی الحسن علی بن اسماعیل الاشعری، مقالات الاسلامیین، چاپ هلمولت ریتر، ویسبادن 1400/1980؛
(12) سعد بن عبدالله ابی الخلف الاشعری القمی، کتاب المقالات و الفرق، چاپ محمد جواد مشکور، تهران 1361ش؛
(13) احمد بن محمد بن عبدربه الاندلسی، العقد الفرید، چاپ غلی شیری، بیروت 1409/1989؛
(14) عبد القاهر البغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره؛
(15) ابی عثمان عمرو بن بحر الجاحظ، الحیوان، چاپ عبد السلام محمد هارون، بیروت 1388/1969؛
(16) ابی عبدالله محمد الذهبی، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، چاپ علی محمد البجاوی، بیروت؛
(17) محمد بن عبدالکریم الشهرستانی، الملل و النحل، چاپ محمد سید کیلانی، قاهره 1387/1967؛
(18) ابی جعفر محمد بن جریر الطبری، تاریخ الرسل و الملوک، چاپ دخویه، لیدن 1879- 1901؛
(19) ابی جعفر محمد الطوسی، اختیار معرفه الرجال، چاپ حسن مصطفوی، مشهد 1348ش؛
(20) قاضی ابی الحسن عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، چاپ عبدالحلیم محمود و سلیمان دنیا؛
(21) محمد جابر عبدالعال، فرق الشیعه المتطرفین، پاریس؛
(22) العیون و الحدائق فی اخبار الحقائق، بغداد 1871؛
(23) قاضی نعمان، دعائم الاسلام، چاپ آصف بن علی اصغر فیضی، قاهره 1383/1963؛
(24) ابی‌العباس محمدبن یزید المبرد، الکامل، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم و السید شحاته، قاهره 1376/1956؛
(25) ابن الطاهر المقدسی، البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس 1916؛
(26) احمد بن علی المقریزی، کتاب الخطط المقریزیه، مصر 1326؛
(27) ابی الحسین محمد الملطی الشافعی، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، چاپ محمد زاهد بن الحسن الکوثری، قاهره 1418/1997؛
(28) عبدالله‌بن محمد الناشئ، کتاب اصول النحل، در ژوزف فان اس، Frühe Mu‘tazilitische Haeresiographie، بیروت 1971؛
(29) ابو سعید بن نشوان الحمیری، الحور العین، چاپ کمال مصطفی، قاهره 1965؛
(30) ابی الحسن بن موسی النوبختی، فرق الشیعه، چاپ محمد صادق آل بحر العلوم، نجف 1355/1936؛


(31) Henry Corbin, Histoire de la philosophie Islamique, Paris 1964;
32- EI2, s.v. "mughiriyya", (W. Madelung);
(33) Farhad Daftary, the Isma‘ilis: Their history and doctrines, Cambridge 1992;
(34) Israel Friedlaeder, "the hrterodoxies of the Shiites in the presentation of ibn hazm", Journal of the American Oriental Society, XXIX (1908), 1-183;
(35) Hossein Modarressi, Crisis and Consolidation in the Formative Period of Shi‘ite Islam, New Jersey 1993;
(36) W.F. Tucker, " rebels and Gnostics: al- mugira ibn said and the mugiriyya", Arabica, XXII, (1975), 33-47.

/ اصغر پوربهرامی /





تاریخ انتشار اینترنتی: 10/02/1390

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6833
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست