responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6810

 

خانِ جهان لودى ، خانِ جهان لودى، سردار جهانگير بابرى. او دومين پسر دولتخان لودى شاهوخِيل، و نام اصلىاش پيرا/ پيرخان/ بيرم بود (بَكَّرى، ج 1، ص 154؛ نخشبى، ص 20، خافىخان نظامالملكى، ج 1، ص 411؛ صمصامالدوله شاهنوازخان، ج 1، ص 716). پيرا از خاندانى قديمى و حكومتگر در آگره (اكبرآباد) بود (برن، ص 159؛ پراساد، ص 241). از تاريخ تولد او اطلاع دقيقى نيست. به گفته نخشبى (همانجا)، او در 1014 به خدمت جهانگير* رسيد و از آنجا كه به نوشته صمصامالدوله شاهنوازخان (ج 1، ص 717) وى در اين هنگام بيست سال داشت، احتمالاً در 994 به دنيا آمده است.

پيرا در آغاز جوانى از پدرش رنجيد و همراه برادر بزرگترش محمدخان، به بنگال نزد راجا مانسينگ* رفت و او به آنان پناه داد. پس از درگذشت محمدخان در سنين جوانى، پيرا به دربار دهلى رفت. او در آغاز در خدمت عبدالرحيم خانخانان بود و سپس به خدمت شاهزاده دانيال، برادر جهانگير بابرى، و در 1015 به خدمت جهانگير درآمد. وى مورد عنايت آن دو بود و جهانگير چندين منصب به وى واگذار كرد (رجوع کنید به نخشبى، همانجا؛ لاهورى، ج 1، حصه 1، ص 182؛ صمصامالدوله شاهنوازخان، ج 1، ص 716ـ717؛ كنبو، ج 1، ص 287) همچنين جهانگير (ص 74) به او لقب خانجهان داد.

در شورشهايى كه در دكن بهوقوع پيوست، سپاه بابريان، به فرماندهى خان خانان عبدالرحيمخان، دچار مشكلات بسيار شد و جهانگير، خانجهان لودى را در 1018 با دوازده هزار سوار به كمك آنان فرستاد. سپاهيان جهانگير به سبب اختلاف با خانخانان و شيوههاى جنگى ملكعنبر، حاكم شورشى دكن، شكست خوردند. خانجهان لودى به جهانگير وعده داد تا بيجاپور را ضميمه حكومت او نمايد، ازاينرو در 1021 امور دكن به او تفويض شد، اما اختلافات سپاه مانع موفقيت او شد و خانجهان لودى به تيولدارى تهانيسر و اقامت در ايلچيپور مأمور گرديد (خافىخان نظامالملكى، ج 1، ص 271، 273ـ274؛ صمصامالدوله شاهنوازخان، ج 1، ص 718ـ719).

در 1029 جهانگير، خانجهان لودى را به صوبهدارى ملتان مأمور كرد. هنگامى كه شاهعباس اول صفوى قندهار را محاصره كرد، خانجهان لودى نزد جهانگير بازگشت. جهانگير او را از جنگ با شاه صفوى زنهار داد و فرزند خود، شاهزاده خرّم (شاهجهان)، را مأمور دفع سپاه صفوى كرد. خانجهان لودى نيز در 1030 به ملتان بازگشت. در اين زمان، ميان جهانگير و شاهزاده خرّم اختلاف بروز كرد و در 1033 جهانگير، خانجهان لودى را به دهلى فراخواند و حفاظت از خزاين موجود در قلعه آگره را به وى سپرد و او در فتحپور و سيكرى اقامت كرد (رجوع کنید به نخشبى، ص 191، 208؛ خافىخان نظامالملكى، ج 1، ص 307، 343؛ صمصامالدوله شاهنوازخان، ج 1، ص 719ـ721).

در 1033، جهانگير به دليل اختلاف با شاهزاده خرّم، شاهزاده پرويز را به وليعهدى انتخاب و خانجهان لودى را اتاليق (اتابك) وليعهد جديد كرد. در 1034، خانجهان لودى در جنگ ميان قواى جهانگير و شاهزاده خرّم، فرماندهى سپاه جهانگير را در برهانپور برعهده داشت. پس از مرگ شاهزاده پرويز در 1035، خانجهان لودى بار ديگر به دكن رفت و مناطق بِرار و خانْديش در آن ناحيه به او واگذار شد (خافىخان نظامالملكى، ج 1، ص 357، 383؛ صمصامالدوله شاهنوازخان، ج 1، ص 721). خانجهان لودى در دكن به سركوب فتحخان، فرزند و جانشين ملك عنبر، مشغول بود كه مرتضى نظامشاه دوم، پادشاه نظامشاهيان دكن، به او پيشنهاد اتحاد عليه جهانگير را داد، اما او نپذيرفت و جهانگير به پاس خدماتش به او لقب سپهسالار داد. پس از مدت كوتاهى در 1037، جهانگير درگذشت و شاهجهان به سلطنت رسيد (خافىخان نظامالملكى، ج 1، ص 383ـ384؛ صمصامالدوله شاهنوازخان، ج 1، ص 721ـ722).

خانجهان لودى به پيشنهاد سرداران جهانگير كه قصد اتحاد عليه شاهجهان را داشتند، توجه كرد و با آنكه آنان به خدمت شاه جهان رسيدند، او در به خدمت رسيدن تعلل ورزيد. شاهجهان نيز صوبهدارى دكن را به جاننثارخان و لقب سپهسالارى را به مهابتخان بخشيد. خانجهان لودى، جاننثارخان را از دكن بازگردانيد. شاهجهان نيز مهابتخان را به ماندو (محل استقرار قبيله خانجهان لودى) روانه كرد. خانجهان لودى با نظامشاه متحد شد و عازم ماندو گرديد (رجوع کنید به صمصامالدوله شاهنوازخان، ج 1، ص 722ـ723؛ كنبو، ج 1، ص 287). او سعى كرد با فرستادن هدايايى از شاهجهان دلجويى كند. شاه موقتاً از كوتاهىِ او چشم پوشيد و صوبهدارى مالوه را به او سپرد (رجوع کنید به لاهورى، ج 1، حصه 1، ص 199؛ خافىخان نظامالملكى، ج 1، ص 401، 407؛ صمصامالدوله شاهنوازخان، ج 1، ص 723؛ قس كنبو، ج 1، ص 226). بااين حال، خانجهان لودى از بىاعتنايى شاهجهان خانهنشين شد و از شدت بيم، از وى درخواست اماننامه كرد. خانجهان كه به رفتار شاه اطمينان نداشت، در 1039 از آگره خارج شد. در دِهولپور سپاه شاهجهان كه در تعقيبش بود، به او رسيد و جنگ درگرفت. در اين جنگ، دو پسر و داماد خانجهان لودى كشته شدند. او به برار، نزد نظامشاه رفت. نظامشاه پرگنه بير را به او سپرد. شاهجهان نيز در سال سوم سلطنت خود (1040)، سپاهى را به فرماندهى اعظمخان ساوجى، صوبهدار دكن، مأمور سركوب نظامشاه و خانجهان لودى كرد (خافىخان نظامالملكى، ج 1، ص 413ـ 419؛ صمصامالدوله شاهنوازخان، ج 1، ص 724ـ 726؛ كنبو، ج 1، ص290ـ295).

جنگ و گريز خانجهان لودى يك سال طول كشيد. سرانجام در كنار تالاب سيَهنده، خانجهان بهدست مادهوسينگ، سردار هندوى شاهجهان، به قتل رسيد. به دستور شاهجهان او را در مقبره جهانگير در لاهور به خاك سپردند (رجوع کنید به خافىخان نظامالملكى، ج 1، ص430ـ443؛ صمصامالدوله شاهنوازخان، ج 1، ص 726ـ730؛ كنبو، ج 1، ص 295ـ296).

خانجهان لودى سردارى شجاع و درستكردار بود. شاهزاده خرّم آرزومند مصاحبت با او بود. وى پس از مرگ جهانگير تحقير شد و براى حفظ آبرو و غيرت، آوارگى اختيار كرد. پدر خانجهان شيعه و او خود سنّىمذهب بود، با اين حال به على عليهالسلام عشق داشت. در اواخر عمر به شيخفضلاللّه برهانپورى ارادت يافت و از دنيا گريزان شد و با درويشان نشست و برخاست داشت (صمصامالدوله شاهنوازخان، ج 1، ص730ـ732).


منابع:
(1) فريدبن معروف بَكَّرى، ذخيرةالخوانين، چاپ سيدمعينالحق، كراچى 1961ـ1974؛
(2) جهانگير، امپراتور هند، جهانگيرنامه (يا) توزك جهانگيرى، چاپ محمدهاشم، تهران 1359ش؛
(3) محمدهاشم خافىخان نظامالملكى، منتخباللباب، ج 1، چاپ كبيرالدين احمد و غلام قادر، كلكته 1869؛
(4) صمصامالدوله شاهنوازخان، مآثرالامرا، كلكته 1888ـ1891؛
(5) محمدصالح كنبو، عمل صالح، الموسوم به شاهجهاننامه، ترتيب و تحشيه غلام يزدانى، چاپ وحيد قريشى، لاهور 1967ـ1972؛
(6) عبدالحميد لاهورى، بادشاهنامه، چاپ كبيرالدين احمد و عبدالرحيم، كلكته 1867ـ1868؛
(7) محمدشريف معتمد نخشبى، اقبالنامه جهانگيرى، چاپ محمد رفيع، اللّهآباد 1931؛


(8) Richard Burn, "Jahangir", in The Cambridge history of India, vol.4, ed. Richard Burn, Cambridge 1937;
(9) Beni Prasad, History of Jahangir, Allahabad 1973.

/ منيژه ربيعى /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6810
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست