responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6781

 

خالد ضياء ، خالد ضياء (عشاقى زاده/ عشاقلى گيل)، از پيشگامان داستاننويسى نوين ادبيات تركى. وى منسوب است به شاخهاى از خاندان قديم حلواچىزادهها كه از عشاق*، ولايتى واقع در آناطولى داخلى غربى، به ازمير مهاجرت كرده بودند. در 1284/1867 در استانبول به دنيا آمد. پدرش ضمن علاقه به ادبيات فارسى و تصوف به شيوه زندگى غربى نيز تمايل داشت (خويوگوزل، ص 13ـ14). خالد ضياء كه دوران كودكيش در اواخر دوره تنظيمات* و مشروطيت اول سپرى شد، پس از آنكه خواندن و نوشتن را در يك مكتب ابتدايى اصول جديدى آموخت، در رشديه (= مدرسه متوسطه) نظامى فاتح استانبول به ادامه تحصيل پرداخت. وى در همان سالهاى كودكى و نوجوانى بسيارى از كتابهاى داستانى و نمايشنامه را از جمله نمايشنامههاى نامق كمال* و رجائىزاده* اكرم و ترجمه هرنانى ويكتور هوگو، مطالعه كرد. در ربيعالاول 1295/ مارس 1878 خانواده او به علت مشكلات مالى ناشى از حوادث مشروطيت اول و جنگ روسيه و عثمانى، به ازمير نقل مكان كردند و خالد ضياء در رشديه آن شهر ادامه تحصيل داد (همان، ص 15).

وى در خاطرات خود تصوير روشنى از اين مدرسه به دست داده است (رجوع کنید به پاكالين، ج 3، ص 66ـ67، به نقل از خالد ضياء عشاقىزاده، >چهل سال<). خالد ضياء در ازمير تحت حمايت پدربزرگش، حاجىعلى افندى كه از مردان معتبر و بانفوذ شهر بود، پرورش يافت (رجوع کنید به بانارلى، ج 2، ص1050). او در رشديه ازمير با زبان فرانسه آشنا شد. پدربزرگش او را به مدرسهاى كه راهبان كاتوليك ارمنى براى كودكان ارمنى در ازمير برپاكرده بودند، گذاشت. وى در اين مدرسه، در عرض سه سال ضمن تكميل آموختن زبان فرانسه، به آموختن زبانهاى ايتاليايى و آلمانى نيز همت گماشت و در عين حال بيش از پيش با وجوهى از زندگى غربى آشنايى يافت كه در آثارش بازتاب يافت. او با جديت تمام به مطالعه كتابهاى فرانسوى ادامه داد. در همين سالها به نشر ترجمه برخى از مطالب علمى در مجله خزينه اوراق پرداخت و در آخرين سال تحصيلش نخستين اثر ادبيش كه شعر منثورى تحت عنوان عشقيمين مزارى (مزار عشقم)، بود در روزنامه معروف ترجمان حقيقتِ استانبول منتشر شد (خويوگوزل، ص 15ـ19). انتشار نوشته اخير در جمادىالآخره 1301/ آوريل 1884، سرآغاز پيدايش يك نوع ادبى جديد در ادبيات تركى به شمار مىرود (رجوع کنید به ادامه مقاله).

خالد ضياء پس از فارغالتحصيل شدن از مدرسه تبشيرى مذكور، مدتى در تجارتخانه پدرش كار كرد، سپس به استخدام شعبه ازمير بانك عثمانى درآمد و در عينحال در مدارس ازمير به تدريس زبان فرانسه پرداخت و همچنان به فعاليتهاى ادبى خود ادامه داد. از جمله پس از انتشار دوازده شماره از نوروز، نخستين مجله ادبى ازمير، روزنامه خدمت را با همكارى دوستانش انتشار داد. او در مجله نوروز، بعضى از ترجمههاى خود از نويسندگان و شاعران فرانسوى را به چاپ مىرساند (همان، ص 19ـ22). با انتشار روزنامه خدمت از محرّم 1304/ نوامبر 1886 مرحله جديدى در حيات ادبى خالد ضياء آغاز شد. او رمانهاى خود را از جمله سفيله، نميده، بير اولونون دفترى (دفتر يك مرده) و فردى و شُرَكاسى (فردى و شركايش)، و بعضى از داستانهايش را از جمله بيرمخطرهنين صون ياپراقلرى (برگهاى واپسين يك اخطاريه) و بير ازدواجين تاريخ معاشقهسى (تاريخ معاشقه يك ازدواج) به صورت پاورقى و اشعار منثور و مقالات ادبى و مطالب علمى بسيارى را در همان روزنامه منتشر ساخت (آقيوز، ص 113ـ114). در همين دوره متون درسى كه در مدرسه تدريس مىكرد و بعضى از آثار ديگرش نيز به صورت كتاب منتشر شدند (رجوع کنید به ادامه مقاله). وى زبان انگليسى را نيز از يك معلم خصوصى فراگرفت (>دايرةالمعارف زبان و ادبيات تركى<، ذيل «عشاقلىگيل، خالد ضياء»).

در شعبان 1310/ مارس 1893 براى استخدام در اداره رژى به استانبول عزيمت كرد. شغل جديد درآمدى كافى و فرصت زيادى را براى خواندن و نوشتن و آشنايى با اهل قلم و محافل ادبى در اختيار او گذاشت (همانجا). در همين دوره داستانها و نوشتههاى ديگرش در مجلههاى ثروت فنون* و مكتب به چاپ رسيد. با شروع دوره جديد انتشار ثروت فنون به سردبيرى توفيق فكرت*، به توصيه رجائىزاده اكرم، كه رهبرى معنوى جريان نوگرايى در ادبيات را به عهده داشت، خالد ضياء به همكارى با آن پيوست و رمانهاى مائى و سياه (آبى و سياه)، عشق ممنوع و قيريق حياتلار (زندگيهاى گسيخته) را پياپى به صورت پاورقى در ثروت فنون منتشر ساخت؛ ولى انتشار رمان اخير، به علت توقيف مجله در رجب 1319 نيمه تمام ماند. انتشار اين رمانها سبب شهرت روزافزون او شد، چنانكه وى از اركان جريان نوگرايى در ادبيات تركى به شمار مىآيد.

با توقيف ثروت فنون و تشديد سانسور و اختناق، خالد ضياء به مانند اكثر ثروت فنونيها از نوشتن دست برداشت؛ و اين دوره سكوت تا انقلاب «مشروطيت دوم» در تابستان 1326/ 1908 ادامه يافت (بانارلى، ج 2، ص 1053؛ قدرت، ج 1، ص 172). با اعلان حريت (مشروطيت دوم) وى از نظر شغلى ارتقاى مقام يافت و در رجب 1326/ اوت 1908 به عنوان كميسر رژى گمارده شد (>دايرةالمعارف زبان و ادبيات تركى<، همانجا). وى همزمان به تدريس ادبيات اروپايى و فلسفه زيبايىشناسى در دارالفنون، يعنى دانشگاه استانبول پرداخت (د. ا. ترك، ذيل «خالد ضياء») و در عين حال به نوشتن در زمينههاى مختلف و فرستادن آنها به مطبوعات استانبولى چون صباح، شوراى امت، طنين و مصور محيط ادامه داد. او خود از فعاليت دامنهدارش در اين دوره سخن گفته است (رجوع کنید به خويوگوزل، ص 36ـ37). وى در همين دوره، واپسين رمان خود، نسل آخر را در روزنامه صباح به صورت پاورقى منتشر كرد؛ ليكن به علت تغيير اوضاع با استقبال خوبى مواجه نشد (آقيوز، ص 114).

خالد ضياء پس از حوادث «31 مارس» كه به خلع سلطان عبدالحميد منجر شد، به جمعيت اتحاد و ترقى پيوست كه نقش حزب حاكم را در تركيه پس از اعلان حريت داشت. وى به توصيه جمعيت مذكور به رئيس دفترى محمدرشاد، سلطان جديد، منصوب گرديد و در اواخر رجب يا اوايل شعبان 1330/ ژوئيه 1912 از مقام خود بر كنار شد. در همين زمان از عضويت «مجلس اعيان» هم كه از طرف سلطان به آن گمارده شده بود، به علت انتقادهايى كه مطرح مىشد، كنارهگيرى كرد و دوباره به دارالفنون بازگشت. در همين ايام به رياست مجلس ادارى انحصار توتونى كه شكل جديد رژى بود، منصوب گرديد و در نهادهايى چون كميسيون اصطلاحات علمى و هيئت ادبى دارالبدايع كه وزارت معارف تشكيل داده بود، «جمعيت عموميه بلديه» و «مجلس عمومى ولايت» عضويت داشت (>دايرةالمعارف زبان و ادبيات تركى<، همانجا). به مناسبت عضويت در هيئت ادبى دارالبدايع سه نمايشنامه به نامهاى فروزان، فاره (موش) و كابوس را براى نمايش آماده كرد. هر سه نمايشنامه علاوه بر اجرا شدن در استانبول، به صورت كتاب نيز انتشار يافتند (خويوگوزل، ص 40). وى در ايام جنگ جهانى اول بارها به عنوان مأموريت يا براى معالجه به كشورهاى اروپايى از جمله فرانسه، رومانى، آلمان و سوئد مسافرت كرد و در فاصله برافتادن اتحاد و ترقى و برآمدن كماليستها و اعلان جمهوريت در آبان 1302 به نوشتن مقاله و داستان و ارسال آنها به مطبوعات استانبول و نيز انتشار قيريق حياتلار، كه با توقيف ثروت فنون نيمه تمام مانده بود در روزنامه وقت ادامه داد و كتابهايى نيز در اين دوره منتشر كرد (رجوع کنید به خويوگوزل، ص 41ـ43).

عشاقىزاده در دوره جمهوريت، اگر چه نه به گستردگى دورههاى قبلى، همچنان با مطبوعات همكارى داشت و گذشته از مقاله و داستان، خاطراتش را، كه بعدها به صورت كتابهايى منتشر شد (رجوع کنید به ادامه مقاله) به صورت پاورقى انتشار داد. وى در عين حال بسيارى از آثار پراكنده سابق خود را گردآورى و پس از تغيير الفبا به لاتينى در 1307ش/ 1928 با الفباى جديد چاپ كرد و با شتابگيرى جريان ساده شدن زبان تركى، بعضى از آثار قديمى خود را به زبانى ساده و قابل فهم براى نسل جديد بازنويسى كرد. مقالاتش درباره زبان، ادبيات، تئاتر و موسيقى نيز در چهار جلد تحت عنوان >درباره هنر< گردآورى شد كه دو جلد آنها در زمان حيات نويسنده و دو جلد بعدى پس از درگذشت وى و به همت پسرش منتشر شدند (همان، ص 43ـ45).

خالد ضياء كه سالهاى پايانى زندگيش با تلخكاميهايى نظير خودكشى پسر جوانش همراه بود، در 7 فرودين 1324 درگذشت (همان، ص 46؛ ايشيق، ذيل «عشاقلىگيل، خالد ضياء»؛ قاباقلى، ج 2، ص 576).

آثار. خالد ضياء در طى شصت سال نويسندگى خود (قاباقلى، ج 2، ص 577) حدود شصت جلد كتاب (بانارلى، ج 2، ص 1054)، به جز نوشتههاى گردآورى نشدهاش، نوشت كه مىتوان آنها را چنين دستهبندى كرد :

1) رمانها. خالد ضياء از بنيانگذاران رماننوين تركى به شمار آمده است (قراعلى اوغلو، ج 2، ص 567). رمانهاى نخستين وى؛ سفيله، نميده، >دفتر يك مرده< و >فردى و شركايش< كه در قالب پاورقى در خدمت منتشر شدند، با توجه به طرحهاى ساده و موضوعات عاشقانه احساساتى به نوعى در ادامه جريان رمان عصر تنظيمات به شمار مىروند (ميدان لاروس، ذيل «عشاقلىگيل»). در اين رمانها با نويسندهاى رمانتيك رو به روييم كه به تدريج عناصر رئاليستى و حتى ناتوراليستى در نوشتههايش افزايش مىيابد و در رمان >فردى و شركايش< از رمانتيسم دور مىشود. خالد ضياء محصولات قلمى دوره زندگى در ازمير را آثار دوران كودكى هنرى خويش به شمار آورده است (قاباقلى، ج 2، ص 579؛ قراعلى اوغلو، ج 2، ص 569). با اين حال در نخستين رمان منتشرشدهاش در ثروت فنون، يعنى >آبى و سياه< يك نويسنده واقعگرا (رئاليست) به نظر مىرسد (رجوع کنید به آقيوز، ص 115؛ آرگونشاه، ص 78). قهرمان اين داستان خصوصيات رمانتيك را دارد (قدرت، ج 1، ص 175). موضوع اصلى >آبى و سياه<، كه نامش يادآور نام رمان معروف استاندال، سرخ و سياه است (آقيوز، ص 116)، بازنمايى افول جريان ادبى ثروت فنون در قالب داستان زندگى يك شاعر ثروتفنونى به نام احمد جميل است كه شباهتهايى با توفيق فكرت، سردبير ادبى ثروت فنون دارد. نام كتاب هم نمايانگر بر باد رفتن آرزوهاى نويسنده جوان و تحول احوال او از «آبى» اميد بخش به «سياه» نوميدى است. در اين رمان ابعاد جهانبينى هنرى و دغدغههاى يك نسل و جرگه ادبى، كه در كشمكش دائمى با هواداران ادبيات سنّتى است و سرانجام در نتيجه فشار روزافزون استبداد حاكم از شكوفايى بازمىماند و به سكوت واداشته مىشود، نشان داده شده است. اين رمان را بيانيه ادبى جريان ثروت فنون دانستهاند (رجوع کنید به قدرت، ج 1، ص 174ـ181؛ قراعلىاوغلو، ج 2، ص 590ـ602؛ بانارلى،ج 2، ص 1052؛ تانپينار، ص 469؛ موتلوآى، ص186؛ كرمان، ص117، 127؛ آرگونشاه، ص79ـ 81؛ آقيوز، ص 115ـ116؛ رئيسنيا، ج 3، ص 278ـ 279؛ فرهنگ آثار، ج 1، ص 7).

عشق ممنوع، دومين رمان منتشرشده خالد ضياء در مجله ثروت فنون، استادانهترين رمان وى به شمار آمده است (آرگون شاه، ص 81). رمضان قورقماز (ص 147) عشق ممنوع را براى رماننويسى ترك تولدى ديگر دانسته است. اين رمان ظاهراً از رمان مادام بوارى نوشته فلوبر اثر پذيرفته است (موتلوآى، ص 187؛ براى خلاصه رمان مورد بحث رجوع کنید به بانارلى، ج 2، ص 1052ـ1053؛ قدرت، ج 1، ص 181ـ189؛ رئيسنيا، ج 3، ص 280ـ281). با اين همه خالد ضياء خود رمان قيريق حياتلار را چه از نظر زبان و چه از نظر ساختار برتر از رمانهاى >آبى و سياه< و عشق ممنوع مىداند (قاباقلى، همانجا؛ قراعلىاوغلو، ج 2، ص 570). ليكن هيچ يك از رمانهاى او به موفقيت عشق ممنوع كه خلاصه سراسر حيات هنريش محسوب شده است، دست نيافت (قورقماز، ص 147) او پس از نسل آخر، يعنى از 35 سالگى به بعد ديگر هرگز رمان ننوشت (موتلوآى، ص 494).

2) داستانهاى بلند و كوتاه. خالد ضياء عشاقىزاده داستاننويسى را نيز همزمان با رماننويسى از اواخر دهه دوم عمر خود شروع كرد، در اين زمينه نيز نخستين داستانپرداز بزرگ به شمار آمده است (قاباقلى، ج 2، ص 582). داستانهاى او در دو نوع مورد بررسى قرار مىگيرند: داستانهاى بلند، كه خود آنها را رمان كوچك ناميده (رجوع کنید به خويوگوزل، ص 80) و فرق عمده آن با رمان اين است كه از لحاظ حجم كوچكتر از رمان است؛ فرق عمده داستانهاى كوتاه او با داستانهاى بلندش نيز حجم آنهاست. داستانهاى بلند وى به ترتيب تاريخ انتشار عبارتاند از: بير مخطرهنين صون ياپراقلرى، بير ازدواجين تاريخ معاشقه سى، دَلى (ديوانه)، بومويدو؟ (آيا اين بود؟)، هيهات، بيريازين تاريخى (تاريخ يك تابستان) و >نامههاى مادر< (رجوع کنید به همان، ص 80ـ91).

به گفته خويوگوزل كه كاملترين فهرست و معرفى داستانهاى كوتاه و مجموعههاى آنها را به دست داده است، خالد ضياء 125 داستان كوتاه نوشته است كه در هفده كتاب گردآورى و بسيارى از آنها با الفباى جديد (لاتينى) نيز منتشر شدهاند (رجوع کنید به ص 92ـ102؛ براى فهرستهاى ديگر رجوع کنید به بانارلى، ج 2، ص 1054؛ آقيوز، ص 114ـ115؛ قاباقلى؛ ايشيق، همانجاها). خالد ضياء در داستانهاى كوتاهش برخلاف رمانهايش به درون محلات و خانهها راه مىيابد و زندگى مردم خردهپا نظير دايهها، خدمتكاران، مأموران پست، بقال محله، دختران ترشيده و حمالان را به تصوير مىكشد (قاباقلى، همانجا).

3) شعر منثور. شعر منثور را در ادبيات تركى، خالد ضياء رواج داد (قاراتاش، ص 315). اين نوع ادبى از طريق ترجمه اشعار غربى، به ويژه فرانسوى، به تركى عثمانى وارد شد (گاريپر، ص 363). نخستين شعر منثور خالد ضياء با عنوان عشقمين مزارى (مزار عشقم)، در بهار 1300/1883 در روزنامه ترجمان حقيقت چاپ استانبول انتشار يافت. اين نوشته و ديگر شعرهاى منثور خالد ضياء در مجموعه منثور شعرلر (اشعار منثور) به صورت كتابى انتشار يافت. مزاردان سسلر (صداهايى از آرامگاه) دومين كتاب شعر منثور خالد ضياء بود كه در 1307/1891 انتشار يافت (خويوگوزل، ص 104). شعر منثور پس از آن بهتدريج، بهويژه مورد استقبال شاعران و نويسندگان جريانهاى ادبى «ثروت فنون» و «فجرآتى» قرار گرفت و به عنوان يك نوع ادبى در ادبيات تركى ادامه يافت (رجوع کنید به گاريپر، ص 361ـ409).

برخى ديگر از آثار خالد ضياء عبارتاند از: نمايشنامههاى فروزان (1918)؛ كابوس (1918)، فاره (موش؛ 1926)؛ و خاطرات او با عناوين >چهل سال<، در پنج جلد (1936)، ساده شدهاش (1969) در 677 صفحه؛ >دربار و ماورايش<، در سه جلد 1940ـ1942، ساده شدهاش (1965) در 407 صفحه؛ >يك داستان تلخ< (1942)، خاطرات مربوط به پسرش كه در 1316ش/1937 خودكشى كرد (براى فهرست ديگر آثار او در زمينههاى مختلف رجوع کنید به خويوگوزل، ص 246ـ247).


منابع:
(1) رحيم رئيسنيا، ايران و عثمانى در آستانه قرن بيستم، تبريز 1374ش؛
(2) فرهنگ آثار: معرفى آثار مكتوب ملل جهان از آغاز تا امروز، به سرپرستى رضا سيدحسينى، تهران: سروش، 1378ـ1383ش؛


(3) Kenan Akyuz, Modern Turk edebiyatInin ana Cizgileri, Ankara 1995;
(4) Hulya Argunah, "Tanzimat'tan II: mesrutiyet'e Turk roman 1", Turkiye arastirmalari literature dergisi, vol.4, no.8 (2006);
(5) Nihad Sami Banarli, Resimli Turk edebiyati tarihi, Istanbul 1987;
(6) cafer Gariper, "Turk edebiyatinda mensur siir literaturu", Turkiye arastirmalari literatur dergisi, vol.4, no.7 (2006);
(7) Omer Faruk Huyuguzel, Halit Ziya Usakligil, Ankara 2004;
(8) IA, s.v. "Halid Ziya" (by Mehmed Kaplan);
(9) Ihsan Isk, Turkiye yazarlar ansiklopedisi, Ankara 2004;
(10) Ahmet Kabakli, Turk edebiyati, Istanbul 1965-1966;
(11) Seyit Kemal Karaalioglu, Turk edebiyati tarihi, vol.2, Istanbul 1982;
(12) Turan Karatas, Ansiklopedik edebiyat terimleri sozugu, Ankara 2004;
(13) Zeynep Kerman, Yeni Turk edebiyati incelemeleri, Ankara 1998;
(14) Ramazan Korkmaz, "Servet-i funun edebiyati", in Yeni Turk edebiyati el kitabi (1839-2000), ed. Ramazan Korkmaz, Ankara: Grafiker, 2005;
(15) Cevdet Kudret, Edebiyatimizda hikaye ve roman: tanzimattan mesrutiyete kadar, vol.1, Istanbul 1977;
(16) Meydan Larousse: buyuk lugat ve ansiklopedi, Istanbul: Meydan Yayinevi, 1990-1991;
(17) Rauf Mutluay, 100 soruda Tanzimat ve Servetifunun edebiyati, Istanbul 1988;
(18) Mehmet Zeki Pakalin, Osmanli tarih deyimleri ve terimleri sozlugu, Istanbul 1971-1972;
(19) Ahmed Hamdi Tanpinar, 19 uncu asir Turk edebiyati tarihi, Istanbul 2003;
(20) Turk dili ve edebiyati ansiklopedisi, Istanbul: Dergah Yayinlari, 1976-1998, s.v. "Usakligil, Halit Ziya" (by Mustafa Kutlu).

/رحیم رئیس نیا/

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6781
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست