responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6778

 

خالد بن يزيدبن معاويه ، خالد بن يزيدبن معاويه، ابوهاشم، خليفهزاده اموى و از نخستين كسانى كه در عالم اسلام در حوزههاى مختلف علوم طبيعى، بهويژه كيميا، آثار متعددى به او منسوب است. مطالب موجود درباره او، سال تولد و مرگ، و حتى كيمياگرى وى و چگونگى آن، در موارد بسيارى مبهم و متناقض است. پژوهشگران متأخر نيز در تحليل دادههاى تاريخى درباره وى اختلافنظر دارند.

سال تولد او مشخص نيست و فقط مىدانيم كه در سال 64 به هنگام مرگ پدرش، يزيدبن معاويه*، و كنارهگيرى و سپس مرگ برادرش معاويةبن يزيد از خلافت، به دليل كمى سن او، امويان كه خلافت را در دست داشتند، مروانبن حكم* را به خلافت و خالد را به ولايتعهدى او برگزيدند (خليفةبن خياط، ص 161؛ دينورى، ص 285؛ يعقوبى، ج 2، ص 255ـ256؛ ابناثير، ج 4، ص 191) و مقرر شد كه حكومت حمص را به خالد بسپارند (رجوع کنید به ابنسعد، ج 5، ص 41؛ طبرى، سلسله 2، ص 476). اولمان (ص 196) اين گزينش را به دليل ناپختگى خالد دانسته است. در منابع قديم سال وفات او 85 يا 90 آمده است (براى نمونه رجوع کنید به ابنعساكر، ج 16، ص 315؛
ياقوت حموى، 1400، ج 11، ص 42؛
ابنخلّكان، ج 2، ص 226)، اما با توجه به اينكه اخيراً مشخص شده كه وى كتاب فىالصنعة الشريفة و خواصها را در 101 نوشته و شعرى را در باب كيميا در 102 سروده، سال درگذشت او پس از اين تاريخ بوده است (رجوع کنید به سزگين، ج 4، ص120).

مروانبن حكم، پس از مرگ يزيد با مادر خالد ازدواج كرد، و برخلاف شرط از پيش تعيين شده، پسران خود را بهجاى خالد به جانشينى برگزيد و عملا حكومت امويان به شاخه مروانى منتقل شد. بنابراين، پس از مرگ مروان، خلافت به عبدالملكبن مروان رسيد و خالد در باب خلافت ادعايى نكرد و ظاهرآ به اميد جبران خلافت از دست رفته به كيمياگرى پرداخت (رجوع کنید به ابننديم، ص 419)، هر چند برخى منابع قديم و جديد نسبت به اين مسئله و اهميت او در كيمياگرى ترديد كرده و آنها را ساخته منابع بعدى دانستهاند (رجوع کنید به ابناثير، ج 4، ص 125؛
ابنخلدون، ج 1: مقدمه، ص 505؛
اولمان، ص 212، 215ـ 216؛
قس سزگين، ج 4، ص120ـ125 كه اين ديدگاهها را رد مىكند). براساس برخى روايتهاى تاريخى، گروهى در عين اذعان به دانش او، به دليل پرداختنش به كيمياگرى، در او با ديده ترديد و نفى هم مىنگريستهاند (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج 17، ص 245، 248، 250؛
ابنخلّكان، ج 2، ص 225). ابوريحان بيرونى (ص 302) دانش او را ارج گذارده و وى را نخستين كسى دانسته كه دانش خود را از دانيالنبى فراگرفته است.

ظاهراً خالد مدتى با خانوادهاش در دمشق مىزيسته (رجوع کنید به ابنقتيبه، 1960، ص 352؛
ابوالفرج اصفهانى، ج 17، ص 248؛
ياقوت حموى، 1965، ج 3، ص 402؛
ذهبى، حوادث و وفيات 81ـ100ه .، ص 56)، او قصرى در حمص ساخته بوده است (رجوع کنید به يعقوبى، ج 2، ص 496). در زمان ياقوت حموى آثار اين قصر در حمص باقى بود. به گفته وى، قبر او نيز در اين شهر است (رجوع کنید به 1965، ج 2، ص 336). همسرانش نيز از خاندانهاى بزرگ بودهاند و حتى يكى از آنها عايشه، دختر عبدالملكبن مروان، بوده است (رجوع کنید به ابنحبيب، ص 59، 67، 445؛
مبرّد، ج 1، ص 347؛
ثعالبى، ص80). بهزعم برخى منابع، رابطهاش با عبدالملك، بهرغم نسبتشان با هم، و بهرغم راهنماييهايى كه گاه از خالد مىخواسته، مثل مشكلى كه بر سر ضرب سكه با دولت روم پيش آمد يا مورد شورش ابناشعث (رجوع کنید به بلاذرى، 1413، ص 240؛
ابناثير، ج 5، ص 408؛
ابنتغرى بردى، ج 1، ص 177؛
اولمان، ص 197ـ198) هميشه دوستانه نبوده است (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج 17، ص 250).

خالد نخستين كسى است كه حدود يك قرن پيش از نهضت ترجمه*، باعث ترجمه برخى آثار علمى به عربى شد. گفته شده است كه وى از چند دانشمند يونانى ساكن مصر، خواست تا كتابهاى كيميا، نجوم، و پزشكى را از يونانى و قبطى به عربى ترجمه كنند (رجوع کنید به ابننديم، ص 303ـ304، 419). اين روايت را اولمان (ص 216ـ218) با اين استدلال كه چنين اقدامى در دوره تحقق يونانىمآبى مقدور بوده است نه پيش از آن، رد كرده است. از كتابهاى ترجمه شده اين دوره سه اثر موجود است كه به كراتِس/ قِراطيس، آپولونيوس تيانايى/ بلينوس*، و مِهراريس نسبت داده مىشود (سزگين، ج 4، ص 125). ابننديم (ص 304) يكى از اين مترجمان را اصطفنالقديم مىنامد كه سزگين (ج 4، ص 122) او را همان اصطفن راهب دانسته كه خالد از او نام برده است. ابنخلّكان (ج 2، ص 224) مَريانوس را ديگر معلم خالد دانسته است. سزگين (ج 4، ص 127) راهب و خالد را شاگردان مريانوس دانسته است. حاجىخليفه (ج 2، ستون 1784) نيز از كتابى به نام مقالة مريانس الراهب: لخالدبن يزيد فى الكيمياء نام برده است. سه رساله در كيميا به صورت سؤال و جواب ميان خالد و مريانوس نيز به خالد منسوب است (رجوع کنید به ابنخلّكان، ج 2، ص 224) كه برخى پژوهشگران جديد در اصالت آنها ترديد دارند (براى نمونه رجوع کنید به سزگين، ج 4، ص110؛
قس همان، ج 4، ص 122ـ124).

خالد از كسانى همچون حمزةبن حبيب زَيّات و دِحْيَةبن خليفه كَلبى روايت كرده است (رجوع کنید به ابننديم، ص 32؛
ابنعساكر، ج 16، ص 302ـ303). تكبيتىها و مجموعه شعرهايى نيز از او باقىمانده است (رجوع کنید به ياقوت حموى، 1400، ج 11، ص 42ـ 47؛
سزگين، ج 4، ص 125ـ126). ابننديم (ص 419) خود حدود پانصد برگ از شعرهاى او، و نيز كتابالحرارات، كتاب صحيفةالكبير، كتاب صحيفةالصغير و كتاب وصيته الى ابنه فى الصنعة (وصيتنامه خالد خطاب به پسرش در باب كيميا) را ديده است. در فهرست سزگين (همانجا) از آثار خالد، در قياس با آنچه ابننديم گفته است، فقط شعرها و وصيتنامه او به چشم مىخورد؛
بنابه همين فهرست، در مجموع شانزده اثر از خالد در دسترس است كه شايد برخى از آنها تكرارى و نيازمند بررسى باشند. از آن ميان فردوسالحكمة ــكه در آن فهرست پيامبران، فيلسوفان، و زنان كيمياگر آورده شده ــ قديمترين سندى است كه قديمترين منابعِ در دسترس مسلمانان را در اختيار مىگذارد (روسكا، ص 287ـ288).

در اروپاى سدههاى ميانه، آثارى منسوب به خالد رايج بوده (رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذيل مادّه) و سه ترجمه لاتينى از آثار كيميايى او در دست است كه در سنّت هرمسى نوشته شده و بارها چاپ و به زبان فرانسوى نيز ترجمه شدهاند (رجوع کنید به لوكلر، ج 1، ص 68ـ69؛
اشتايناشنايدر، ش 161؛
هولميارد، ص 102ـ103؛
حسن، ص 213ـ217).


منابع:
(1) ابناثير؛
(2) ابنتغرى بردى، النجوم الزاهرة فى ملوك مصر و القاهرة، قاهره ?( 1383) ـ1392/?( 1963)ـ1972؛
(3) ابنحبيب، كتاب المُحَبَّر، چاپ ايلزه ليشتن اشتتر، حيدرآباد، دكن 1361/1942، چاپ افست بيروت (بىتا.)؛
(4) ابنخلدون؛
(5) ابنخلّكان؛
(6) ابنسعد (بيروت)؛
(7) ابنعساكر، تاريخ مدينة دمشق، چاپ على شيرى، بيروت 1415ـ1421/ 1995ـ 2001؛
(8) ابنقتيبه، تاريخ الخلفاء، أو، الامامة و السياسة، بيروت 1401/ 1981؛
(9) همو، المعارف، چاپ ثروت عكاشه، قاهره 1960؛
(10) ابننديم (تهران)؛
(11) ابوالفرج اصفهانى؛
(12) ابوريحان بيرونى، الآثار الباقية؛
(13) احمدبن يحيى بلاذرى، انسابالاشراف، چاپ محمود فردوسعظم، دمشق 1996ـ 2000؛
(14) همو، كتاب فتوح البلدان، چاپ دخويه، ليدن 1866، چاپ افست فرانكفورت 1413/1992؛
(15) عبدالملكبن محمد ثعالبى، لطائفالمعارف، چاپ ابراهيم ابيارى و حسن كامل صيرفى، (قاهره ?1379/ 1960)؛
(16) حاجىخليفه؛
(17) خليفةبن خياط، تاريخ خليفةبن خياط، چاپ مصطفى نجيب فوّاز و حكمت كشلى فوّاز، بيروت 1415/1995؛
(18) احمدبن داوود دينورى، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (1379/ 1959)، چاپ افست بغداد (بىتا.)؛
(19) محمدبن احمد ذهبى، تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمرى، حوادث و وفيات 81ـ100ه .، بيروت 1414/1993؛
(20) طبرى، تاريخ (ليدن)؛
(21) محمدبن يزيد مبرّد، الكامل، ج 1، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم و سيدشحاته، قاهره ?( 1376/ 1956)؛
(22) ياقوت حموى، كتاب معجم البلدان، چاپ فرديناند ووستنفلد، لايپزيگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛
(23) همو، معجمالادباء، بيروت 1400/1980؛
(24) يعقوبى، تاريخ؛


(25) EI2, s.v. "Khalid b. Yazid b. Muawiya" (by M. Ullmann);
(26) Ahmad Y. Hassan, "The Arabic original of Liber de compositione alchemiae: the epistle of Maryanus, the hermit and phiolosopher, to Prince Khalid ibn Yazid", Arabic sciences and philosophy, vol.14, no.2 (Sept. 2004);
(27) Eric John Holmyard, Alchemy, Middlesex, Engl. 1957;
(28) Lucien Leclerc, Histoire de la medecine arabe, New York 1971;
(29) Julius Ruska, "Alchemy in Islam", Islamic culture, II (1937), repr. in Natural sciences in Islam, vol.55: Chemistry and alchemy, collected and reprinted by Fuat Sezgin, Frankfort on the Main: Institute for the History of Arabic-Islamic Science at the Johann Wolfgang Goethe University, 2001;
(30) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967- ;
(31) Moritz Steinschneider, Die europaischen Ubersetzungen aus dem Arabischen bis Mitte des 17. Jahrhunderts, Graz 1956;
(32) Manfred Ullmann, "Halid ibn Yazid und die Alchemie: Eine Legende", Der Islam, vol.55, no.2 (1978).

/ مريم شمس فلاورجانى /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6778
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست