responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6767

 

خالدبن جعفربن ، خالدبن جعفربن كلاببن ربيعه عامرى، شاعر و رئيس قبيله هَوازِن* در دوره جاهلى. در برخى منابع، او را خالد اصبع، گفتهاند (رجوع کنید به ابنحبيب، ص 458؛
ابنحزم، ص 284). مادرش، خَبِيه يا حُيَيَّهبنت رياحالغنويه، از زنان نژاده عرب به شمار مىرفت، زيرا هر سه پسر وى از رجال معروف عرب گرديدند (رجوع کنید به ابنحبيب، ص 455، 458؛
نيز رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج 17، ص 179). خالد از نخستين كسانى بود كه در دوره جاهلى، ديباج خسروانى بر كعبه پوشاند (رجوع کنید به آلوسى، ج 1، ص 234). ابنحبيب (ص 192، 249) خالد را هولناك و قاتل معرفى كرده است، زيرا وى زُهَيْربن جَذيمه عَبْسى، پيشواى غطفان، را به قتل رساند و شعرى در اينباره سرود (رجوع کنید به همان، ص 192ـ193؛
ابنقتيبه، ص 43؛
ابوالفرج اصفهانى، ج 11، ص 94؛
ابنحزم، ص 280ـ291). خالد پس از اين ماجرا رئيس قوم هوازن گرديد (ابنحبيب، ص 249). دشمنى خالد با زهير از آنجا بود كه زهير مسئول دريافت خراج از هوازن بود، روزى در بازار عُكاظ هنگام گردآورى خراج، به زنى از قوم هوازن ناسزا گفت و با او برخوردى ناشايست كرد، خالد سوگند ياد كرد كه زهير را به قتل خواهد رساند و سرانجام نيز چنين كرد (رجوع کنید به ابنعبدربّه، ج 5، ص 115ـ117؛
آلوسى، ج 1، ص 118ـ120؛
جادالمولى و همكاران، ص 235ـ236). روز كشتهشدن زهير به روز نفراوات مشهور است (رجوع کنید به ابنحبيب، ص 192، 249؛
ابنعبدربّه، ج 5، ص 116). رقاء، پسر زهير، نيز ضرباتى بر خالد وارد كرد ولى او جان سالم به در برد (رجوع کنید بهابنسلام جمحى، سفر2، ص 401، پانويس 3). خالد بر اين اعتقاد بود كه با كشتن زهير بر هوازن منت گذارده است (رجوع کنید به ابناثير، ج 1، ص 559؛
جادالمولى و همكاران، ص 241).

خالدبن جعفر حدود سال 595ميلادى به دست حارث بن ظالم مُرّى به قتل رسيد (رجوع کنید به ابنقتيبه، همانجا؛
زركلى، ج 2، ص 295). روز قتل خالد به بَطْن عاقل، نام مكانى در راه بصره به مكه، معروف شده است (رجوع کنید به ابنعبدربّه، ج 5، ص 117ـ118؛
جادالمولى و همكاران، ص 242). دشمنى حارث با خالد از آنجا بود كه وى در دوران كودكى در كاروانى بود كه خالد بدان حمله برد و پدر حارث، ظالم، در اين واقعه كشته شد. بعدها حارث سوگند ياد كرد كه خون خالد را بريزد و با وجود گماردن نگهبان براى حفظ جان خالد، اين كار را انجام داد و ابياتى نيز درباره اين ماجرا سرود (رجوع کنید به مُفَضَّل ضَبّى، ص 312ـ316؛
ابوالفرج اصفهانى، ج 11، ص 94ـ98). پس از اين واقعه قَيْسبن زهير در سرودهاى حارث را مدح گفت كه توانسته بود قاتل پدرش، زهير، را از ميان بردارد (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج 11، ص 98).

خالد به هنگام كشته شدن در پناه اسودبن منذر بود (ابنحبيب، ص 192ـ193؛
ابنعبدربّه، ج 5، ص 117) از اين رو حارث پس از قتل خالد سرگردان بود و كسى به او پناه نمىداد تا اينكه بنىتميم پناهش دادند (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، همانجا). نام حارث، از آنجا كه به سوگند خود وفادار ماند، به امثال عرب راه يافته است (رجوع کنید به ابنحبيب، ص 192؛
ميدانى، ج 3، ص 321ـ322) اولاد خالد، پس از وى به بنوخالد مشهور شدند و از تيره عامربن صعصعه عدنانى از بنىكلاب بودند (ابنحزم، ص 469؛
قلقشندى، ص 226). از رخدادهاى مهم در زندگانى خالد آن بود كه وى در زمان حسّانبن عمربن تُبَّع، از پادشاهان يمن، اسير شد و اين پادشاه از او شفاعت كرد و آزادش ساخت و خالد نيز در مدح حسّان، كه 57 سال پادشاهى كرده بود، شعرى سرود و به او تقديم كرد (آلوسى، ج 2، ص 171).


منابع:
(1) محمود شكرى آلوسى، بلوغالارب فى معرفة احوالالعرب، چاپ محمد بهجة اثرى، بيروت ?( 1314)؛
(2) ابناثير؛
(3) ابنحبيب، كتابالمُحَبَّر، چاپ ايلزه ليشتن اشتتر، حيدرآباد، دكن 1361/ 1942، چاپ افست بيروت (بىتا.)؛
(4) ابنحزم، جمهرة انسابالعرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ( 1982)؛
(5) ابنسلام جمحى، طبقات فحولالشعراء، چاپ محمود محمد شاكر، جده ?(1400/ 1980)؛
(6) ابنعبدربّه، العقدالفريد، چاپ على شيرى، بيروت 1408ـ 1411/ 1988ـ1990؛
(7) ابنقتيبه، كتابالمعارف، چاپ فرديناند ووستنفلد، گوتينگن 1850؛
(8) ابوالفرج اصفهانى؛
(9) محمداحمد جادالمولى، على محمد بجاوى، و محمدابوالفضل ابراهيم، ايامالعرب فى الجاهلية، بيروت 1408/1988؛
(10) خيرالدين زركلى، الاعلام، بيروت 1999؛
(11) احمدبن على قلقشندى، نهاية الارب فى معرفة انساب العرب، بيروت 1405/1984؛
(12) مُفَضَّل ضَبّى، المُفَضَّليات، چاپ احمد محمد شاكر و عبدالسلام محمدهارون، قاهره ?(1383/ 1963)؛
(13) احمدبن محمد ميدانى، مجمعالامثال، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت 1407/1987.

/ مريم شمس فلاورجانى /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6767
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست