responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 673

 

بخور و بخوردان ، بخار یا دود حاصل از تبخیر یا سوزاندن مواد خوشبو و ظرف مخصوص این کار. استفاده از بخور برای ایجاد بوی خوش یا استفاده های مذهبی ، درمانی و نظایر آن قدمتی تاریخی دارد. از روزگار باستان تاکنون در مراسم و آیینها مواد و روغنهای خوشبو، از جمله چوبها و صمغهایی نظیر اسپند، عود، چوب انار، سرو، صندل ، عنبر، کندر، لُبان یا لوبان یا ترکیبی از آنها را می سوزانند یا تبخیر می کنند (دهخدا، ذیل «اسپند»؛ آذرگشسب ، ص 41؛ رضی ، ذیل «هذانئپت »؛ حکیم مؤمن ، ص 477؛ گروپ ، ج 2، ص 152(

در دین زرتشت سوزاندن چوبهای معطر در مراسم مذهبی ، جشنها و خانه ها، برای خوشنودی ایزدآذر و دور کردن دیوان و شیاطین و عناصر فساد مرسوم بوده است (رضی ، ذیل «آتر ـ آتش »، ج 1، ص 3، 8، ذیل «هذانئپت »، ج 3، ص 1441 به نقل از وندیداد). این رسم اکنون نیز در میان زرتشتیان رواج دارد (اورنگ ، ص 49، 51، 103) و در آتشکده های آنها، در ساعاتی معین از روز با مراسمی خاص ، چوبهای خوشبو سوزانده می شود (گروپ ، ج 2، ص 152). در مراسم دینی یهودیان استفاده از بخور مواد خوشبو، بویژه کندر، بسیار رایج بوده و در عبادتگاههای آنان مکانهای مخصوصی برای آماده کردن و سوزاندن این مواد وجود داشته است (هاکس ، ذیل «بخور»، «قربان »، «مجمره »، «مذبح »، «هیکَل »؛ دورانت ، ج 1، ص 375). اما این کاربرد بخور، در میان یهودیان تداوم نیافته است ( آمریکانا ، ذیل « Incense »؛ > دایرة المعارف دین < ، ذیل « Incense »). در کلیساهای رومی و مراسم مذهبی مسیحی تا سدة چهارم میلادی ، یعنی زمان کنستانتین امپراتور روم ، نشانی از این آیین دیده نمی شود ( > دایرة المعارف دین < ، همانجا؛ دورانت ، ج 3، ص 757). امروزه نیز مسیحیان برای خوشبو کردن کلیساها در مراسم مذهبی از مواد معطر استفاده می کنند. در دین اسلام ، سوزاندن بخور اهمیت مذهبی خاصی ندارد و صرفاً برای پراکندن بوی خوش در اماکن مقدس به کار می رود. البته امروزه مسلمانان هند در مراسمی چون پیوند زناشویی ، تولد و جشنواره های مذهبی و نیز صوفیان در مراسم خود بخور می سوزانند ( > دایرة المعارف دین < ، همانجا).

بخوردان . در فرهنگها و متون مختلف با نامهایی چون آتشدان ، بخورسوز، بخوره ، بوی سوز، عطرسوز، عودسوز، عودگردان ، مَدْخَنِه ، مذبح ، مجمر، مجمره ، و منقل از آن یاد شده است . از هزارة سوم تا هزارة اول ق م در مناطق تحت سلطة ایلامیها، بخوردان در نقوش برجسته و بر مُهرها تصویر شده است (صراف ، تصاویر 1-2، 6-7؛ آمیه ، تصویر 82). از هزارة دوم ق م از شمال غرب ایران بخوردانی سفالی (گلاک ، ص 46 و تصویر سمت راست ص 49 که در پانویس آن به اشتباه به هزارة اول ق م نسبت داده شده است ) و از هزارة اول ق م از قزاقستان دو بخوردان مفرغی به دست آمده است (بلینتسکی ، تصاویر رنگی 25 و 27). آثار دوران ماد در نیمة اول هزارة نخست ق م نیز نشان دهندة کاربرد بخور در مراسم گوناگون است (هرتسفلد، ص 204، شکل 313، ص 206، شکل 316؛ استروناخ ، 1971، ص 175 و تصویر VI ). از دورة هخامنشی دو نقش برجسته از داریوش و خشایارشا در تخت جمشید باقی است که در آنها دو بخوردان مشابه حجاری شده است . ظرافت حجاریها نشان می دهد که این بخوردانها از فلزی گرانبها ساخته شده اند (تصویر 1 مقالة حاضر؛ اشمیت ، لوحه های 99 و 121 و 122). آتشدانهای نقش برجستة آرامگاههای داریوش و خشایارشا در نقش رستم و تخت جمشید با آتشدانهای سنگی یافت شده در پاسارگاد مشابه است (گیرشمن ، ج 1، تصاویر 232 و 279؛ مظاهری ، تصویر ص 41؛ هرتسفلد، تصویر LXXIV ؛ استروناخ ، 1978، ص 141، 145، شکل 72، تصویر b 107). این آتشدانها از سه بخش ساخته شده و پایه و بخش فوقانی هر کدام چهار طبقه است . در بخش فوقانی یکی از آنها که به طور کامل پیدا شده ، محل افروختن آتش به شکل ظرفی مخروطی گود شده است (استروناخ ، 1978، شکل 72 چپ ). آیین بخورپراکنی در سراسر قلمرو اشکانی نیز رواج داشته است . از نمونه های این دوره ، نقش بخوردان بر مُهری از نسا (سدة اول ق م تا سده های دوم و سوم )، بر لوحی گِلی از شوش (سدة اول و دوم ق م ) و در حجاریهای مسجدسلیمان (سدة دوم ق م ) و حجاری بیستون (سدة اول تا سوم م ) است (تصاویر 2 و 3 مقالة حاضر؛ فرامکین ، ص 239، تصویر 39؛ گیرشمن ، ج 2، ص 103، تصویر 116 وسط ؛ هرتسفلد، ص 289، شکل 385). گذشته از نقوش ، آتشدان سنگی از کوه خواجه سیستان (سدة اول تا سوم م )، بخوردان مفرغی از لرستان (سدة اول م ) نیز از جمله نمونه های به دست آمده است (هرتسفلد، ص 301، شکل 397؛ گیرشمن ، ج 2، تصویر 111). بخوردانهای فلزی این دوره عموماً پایة بلند مخروطی دارند و از نظر تزیین سطح و شکل بخش فوقانی با یکدیگر متفاوت اند. برخی از آنها، نظیر نمونه های یافت شده در نقاشیهای دیواری دورائوروپوس ( در سوریه ) (سدة اول م ) و نقش روی خمرة مکشوفه از آشور، علاوه برپایة بلند، سه پایة کوتاه شبیه پای جانور نیز دارند (گیرشمن ، ج 2، تصویر 59؛ کالج ، ص 117، تصویر A 44).

از دورة ساسانی طرحی از پاپک پدر اردشیر ساسانی در تخت جمشید وجود دارد که او را در حال ریختن مادة بخور در بخوردان تزیینی کوچکی نشان می دهد (هرتسفلد، ص 309، شکل 402). بر سکه های اردشیر اول و برخی سکه های شاپور دوم علاوه بر یک آتشدان بزرگ ، که بر پشت کلیة سکه های ساسانی نقش شده است ، دو بخوردان کوچک نیز در طرفین دیده می شود (تصویر 4 مقالة حاضر؛ پاروک ، تصاویر VII و I I XXX ) در نقش برجستة اردشیر اول در فیروزآباد هم بخوردانی دیده می شود (هرتسفلد، تصویر I I I CV ). در اواخر دورة ساسانی ، شکل سادة بخوردانهای این دوره تغییر یافت و به صورت مجسمة جانوران ، بویژه پرندگان ، درآمد. جنس آنها عموماً از مفرغ است و با استفاده از قالب ساخته شده است (اُربلی ، ج 7، تصاویر A 240 و 241 و 242).

از سده های اول تا سوم هجری تاکنون بخوردانی به دست نیامده است . تنها نقشی از یک آتشدان بر قطعه پارچه ای از سدة دوم تا چهارم هجری در کلیسای نوتردام دولاکوتور در فرانسه وجود دارد که نشانه ای از هنر ساسانی است و احتمالاً از فلزی گرانبها بوده است (گیرشمن ، ج 2، تصویر 419). در نخستین سده های اسلامی ، خراسان مرکز عمدة فلزکاری ایران بود (ملکیان شیروانی ، ص 24). عود سوزهای فلزی این دوران نشان دهندة تداوم هنر ساسانی در ایران و بین النهرین پس از اسلام است (حسن ، ص 255؛ الفن الاسلامی ، ص 104).نمونه های معدودی از سده های سوم و چهارم (دوره سامانی ) باقی مانده است که می توان به نمونه ای ساخته شده در خراسان موجود در موزة کابل اشاره کرد (ملکیان شیروانی ، ص 32، شکل 7). در دورة سلجوقی ، در سده های پنجم و ششم ، خراسان اهمیت خود را به عنوان مرکز فلزکاری حفظ کرد و همچنان با تکیه بر هنر پیش از اسلام ، در آنجا انواع عودسوز ساخته می شد. از این دوره نمونه های بسیار زیادی باقی مانده است .

از اواخر دورة سلجوقی و اوایل دورة مغول یعنی سدة ششم و هفتم نیز تعدادی عودسوز در دست است . با یورش مغول ، هنر فلزکاری سلجوقی به موصل در بین النهرین و سپس به مصر و سوریه و در نهایت به قاهره ، که از هجوم مغول در امان مانده بود، منتقل شد (پرایس ، ص 66، 85).

از بخوردانهایی که از سده های اولیة اسلامی تا سدة هشتم باقی است می توان نتیجه گرفت که اغلب از مفرغ ، برنج ، نقره و گاه از طلا ساخته می شده اند. روش ساخت بیشتر آنها با استفاده از قالب با تزیینات معمول شامل مشبک کاری ، سیاه قلم ، ترصیع کاری و کتیبه نویسی با مس و نقره و گاه طلا بوده است . عودسوزهای این دوران چهار شکل اصلی دارند: شکل اول ، ظرفهای استوانه ای کوتاهی با سه پایه به شکل پای جانور یا دکمه که برخی درپوشی نیمکروی و معمولاً تزیینی به شکل گل یا پرنده و جز آن در رأس دارند. این ظروف دارای دسته ای بلند و یا فاقد دسته اند (تصویر 5 مقالة حاضر؛ فریر، ص 174، تصاویر 6 و 7؛ محبوبیان ، تصویر 518)؛ شکل دوم شامل ظرفهای استوانه ای نسبتاً بلند با کلاهک نیم گنبدی و نقش پیکرة پرنده در رأس آنهاست . این ظروفِ سه پایه ، به شکل پای جانور دارند و تزیینات آنها مشابه گروه اول است (ملکیان شیروانی ، ص 43، تصویر 3؛ فهرواری ، تصویر 31، ش 94؛ هراری ، ج 13، تصویر D 1299). نمونه هایی که درپوش آنها گنبدی کامل است ، ترکیبی از گروههای اول و دوم است که معمولاً از برنج مرصع به نقره و طلا ساخته شده است و کتیبه نیز دارد (تصویر 6 مقالة حاضر؛ هراری ، ج 13، تصویر C 1299)؛ شکل سوم ، شامل پیکره هایی است به شکل جانورانی چون شیر، خرگوش و پرندگانی چون کبوتر و شانه به سر، که به صورت یکپارچه یا دو تکه ساخته شده و اغلب با روش «موم گمشده » مشبک کاری یا قالب ریزی شده اند و فقط یک سوراخ دارند. برخی از آنها، هم مشبک کاری شده اند و هم سوراخ دارند. تزیینات قلمزنی و کتیبه نیز بر آنها دیده می شود (تصویر 7 مقالة حاضر؛ کروگر، تصاویر 220 و 221؛ فریر، ص 173، تصویر 5؛ محبوبیان ، تصویر 564)؛ شکل چهارم ، ظرفهایی تشت مانند هستند که لبة پهن و مسطح آنها، که به صورت مدور یا چند ضلعی ، به بیرون برگشته است . این گروه معمولاً سه یا چهار پایه به شکل پیکرة جانورانی چون فیل و شیر دارند. روی لبه و بدنة آنها قلمزنی شده است و کتیبه نیز دارند. نمونه های موجودِ این دسته ، که برای آنها واژه های مجمر، مجمره و منقل بیشتر کاربرد دارد، متعلق به سده های ششم تا هشتم است (هراری ، ج 13، تصاویر C 1283 و B 1287؛ الفن الاسلامی ، تصویر 123). برای مشاهدة شکل نمونه های دوران تیموری (اواخر سدة هشتم تا اوایل سدة نهم ) باید به مینیاتورهای این دوره مراجعه کرد (تصویر 8 مقالة حاضر). در برخی از مینیاتورهای سدة یازدهم (دورة صفویه ) ظروفی پایه بلند دیده می شود که با شمعدانهایی که در همین مینیاتورها ترسیم شده است تفاوت دارد و احتمالاً در آنها بخور می سوزانده اند (کونل ، ج 10، تصویر 922؛ بینیون ، ویلکینسون ، و گری ، تصویر X I LXX ، ش A 106). از سدة دوازدهم ، ظرف زیبایی از نقره متعلق به دورة عثمانی در مجموعة ابراهیم بیهوم ( بِهوم ؟ ) وجود دارد که عطرسوز معرفی شده است (تصویر 9 مقالة حاضر). در سدة اخیر، تهران و اصفهان از مراکز عمدة مشبک کاری آثار فلزی ، از جمله عودسوزهاست که با نام مشبّک قلعه معروف است (ولف ، ص 37). همچنین در چند دهة اخیر، بخوردانهایی از سفال ساخته شده است و از آن جمله نمونه ای از کلپورگان در سیستان و بلوچستان است (گلاک ، تصویر سمت چپ ص 49) که کاملاً با الهام از ظرفی کشف شده از شمال غرب ایران متعلق به هزاره دوم ق م ساخته شده است . بخوردانهای سفالی دیگری نیز از گناباد در دست است که لعابدار و در زیر لعاب منقش اند (همان ، تصویر ص 82( آتشدانهای کنونی در آتشکده های ایران و هند، ظرفهای بزرگ دسته داری هستند با پایه ای نسبتاً بلند که مواد معطر را با قاشقی مخصوص (چَمْچَه ) به طول سی سانتیمتر به داخل آنها می ریزند (گروپ ، ج 2، تصویر 63، ش 1،3).


منابع :
(1) اردشیر آذرگشسب ، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان ، تهران 1352 ش ؛
(2) پیرآمیه ، تاریخ عیلام ، ترجمة شیرین بیانی ، تهران 1349 ش ؛
(3) ا.ف . اشمیت ، تخت جمشید: بناها، نقشها، نبشته ها ، ترجمة عبدالله فریار، تهران 1342 ش ؛
(4) م .اورنگ ، جشنهای ایران باستان ، تهران 1335 ش ؛
(5) ک .پرایس ، تاریخ هنر اسلامی ، ترجمة مسعود رجب نیا، تهران 1364 ش ؛
(6) زکی محمد حسن ، صنایع ایران : بعد از اسلام ، ترجمة محمدعلی خلیلی ، تهران 1363 ش ؛
(7) محمدمؤمن بن محمدزمان حکیم مؤمن ، تحفة حکیم مؤمن ، تهران ( تاریخ مقدمه 1402 ) ؛
(8) ویل دورانت ، تاریخ تمدن ، ج 1: مشرق زمین گاهوارة تمدن ، ترجمة احمد آرام ، ج 3: قیصر و مسیح ، ترجمة حمید عنایت ، پرویز داریوش ، و علی اصغر سروش ، تهران 1367 ش ؛
(9) علی اکبر دهخدا، لغت نامه ، زیر نظر محمد معین ، تهران 1325ـ1359 ش ؛
(10) هاشم رضی ، فرهنگ نامهای اوستا ، تهران 1346 ش ؛
(11) محمدرحیم صراف ، نقوش برجسته ایلامی ، تهران 1372 ش ؛
(12) گرگوار فرامکین ، باستان شناسی در آسیای مرکزی ، ترجمة صادق ملک شهمیرزادی ، تهران 1372 ش ؛
الفن الاسلامی

(13) فی المجموعات اللبنانیة الخاصة ، معرض نظمه متحف نقولا ابراهیم سُرسق من 31 ابار الی 15 تموز 1974، بیروت 1974؛
(14) رمان گیرشمن ، هنر ایران ، ج 1: در دوران ماد و هخامنشی ، ترجمة عیسی بهنام ، ج 2: در دوران پارت و ساسانی ، ترجمة بهرام فره وشی ، تهران 1346-1350 ش ؛
(15) جیمزهاکس ، قاموس کتاب مقدس ، تهران 1349 ش ؛


(16) A.Belenitsky, Asie centrale , tradui de l'anglais par P.A.Aellig et J.Marcadإ, Paris 1968;
(17) L.Biynon, J.V.S.Wilkinson and B.Gray, Persian miniature painting , London 1933;
(18) M.A.R.Colledge, Parthian art , London 1977;
(19) The Encyclopedia Americana , Danbury 1984, s.v."Incense" (by Nathaniel H.Zimskind);
(20) The Encyclopedia of religion , ed.M.Eliade, New York 1987, s.v. "Incense" (by H. Rahim);
(21) Gإza Fehervari, Islamic metalwork of the eighth to the fifteen century in the Keir collection , London 1976;
(22) R.W.Ferrier, ed., The arts of Persia , New Haven 1989;
(23) Jay and Sumi Gluck, A survey of Persian handicraft , Tehran 1977;
(24) G.Gropp, "Funktion des Feuertempels der Zoroastrier", in Archaeologische Mitteilungen aus Iran , Berlin 1969;
(25) Ralph Harari, "Metalwork after the early Islamic period", in A survey of Persian art , ed. Arthur Upham Pope, Tehran 1977, VI, XIII;
(26) E.E.Herzfeld, Iran in the Ancient East , Tehran 1976;
(27) Gladiss and Jens Kroger, Islamische Kunst, Loseblattkatalog unpublizierter Werke aus Deutschen Museen , Band 2, Mainz 1985;
(28) Ernst Kدhnel, "History of miniature painting and drawing", in A survey of persian art, Tehran 1977, V, X;
(29) Mehdi Mahboubian, Treasures of Persian art after Islam: The Mahboubian collection , New York 1970;
(30) A.Mazahإri, Les trإsors de l'Iran , Genةve 1970;
(31) Assadullah Souren Melikian-Chirvani, Islamic metalwork from the Iranian world: 8th-18th centuries , London 1982;
(32) Josef Orbeli, "Sa ¦ sa ¦ nian and early Islamic metalwork", in A survey of Persian art , Tehran 1977, II, VII;
(33) D.J.Paruck, Sa ¦ sa ¦ nian coins , Bombay 1924;
(34) David Stronach, Pasargadae, a report on the excavations conducted by the British Institute of Persian Studies from 1961-1963 , Oxford 1978;
(35) idem, "Tape Nush-i Ja ¦ n", in Iran: Journal of the British Institute of Persian Studies , IX (1971);
(36) H.E.Wulff, The traditional crafts of Persia , Cambridge, Mass. 1966.

/ آرمان شیشه گر /



تصاویر این مدخل:
6-بخوردان برنزي مشبك و كنده كاري شده از قرن 6و7 درايران منبع:A.U.pope,Asurvey of persian art ,vol.13, Tehran1977,pl1299b
5-نمونه بخوردان برنزي از قرن 5يا 6 ،ايران منبع:A.U.pope,Asurvey of persian art ,vol.13, Tehran1977,pl1278c
7-بخوردان برنزي نقره نشان از قرن4-5 ،ايران منبع:the arts of persia, ed.r.w. ferrier, london 1989, section 10,pl.4
1و2و3- نمونه بخوردان در نقش برجسته كاخ آپادانا در تخت جمشيد منبع:Henri Stierlin , Splendors of the Ancient Persia,Italy2006,p.111
4-دو بخوردان منقوش برسكه اي ساساني منبع :آرمان شيشه گر

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 673
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست