responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6718

 

خاتون، آل ، خاتون، آل، خاندانى از عالمان شيعى جبلعامل لبنان. گفتهاند جمالالدين، يكى از اجداد اين خاندان كه در قرن هشتم مىزيست (رجوع کنید به خوانسارى، ج 1، ص 79)، در روستاى اِمّيه جبلعامل حوزه درسى داشت، يكى از سلاطين هنگام عبور از روستا تحت تأثير زهد او قرار گرفت و دختر خود، خاتون، را به همسرى او درآورد. از آن پس اين خاندان به «آل خاتون» شهرت يافتند. آلخاتون كه بعدها در عَيناثا و جويّا (هر دو از روستاهاى مهم جبلعامل) سكونت گزيدند گاه «بيت بورينى» (منسوب به بورين، در جنوب نابلس) و «بيت ابوشامه» نيز خوانده شدهاند (رجوع کنید به امين، ج 2، ص 584).

جبلعامل از زمان دانشمند بزرگ شيعى، محمدبن مكّى جِزّينى معروف به شهيد اول* (شهادت در 786)، رونق علمى يافت و تا اواخر قرن دوازدهم از بزرگترين حوزههاى علمىِ شيعى شناخته مىشد. حضور آلخاتون، از نامدارترين خاندانهاى علمى جبلعامل در آن دوران در عيناثا، اين منطقه را به يكى از مراكز علمى مهم جبلعامل تبديل كرد. در سدههاى دهم و يازدهم براثر سختگيريهاى حكومت عثمانى بر مناطق شيعهنشينِ قلمرو خود، بهويژه جبلعامل، و نيز دعوت حكومت شيعى صفوى از عالمان جبلعامل، تعدادى از افراد اين خاندان ــهمانند شمارى ديگر از عالمان آن ديارــ به ايران مهاجرت كردند (مهاجر، ص 169؛ نيز رجوع کنید به جبلعامل*). مشهورترين افراد آلخاتون عبارتاند از :

1) شمسالدين محمدبن علىبن محمدبن محمدبن خاتون، نخستين فقيه شناخته شده اين خاندان. وى از جمالالدين احمدبن على عاملى عيناثى اجازه روايت داشت. از اجازه شمسالدين به علىبن حسينبن عبدالعالى كَرَكى (محقق كركى/ محقق ثانى*) چنين برمىآيد كه جمالالدين، تنها استاد وى بوده است (رجوع کنید به مجلسى، ج 105، ص 20ـ27). در متن اين اجازهنامه و در ضمن سلسله مشايخ شمسالدين محمد، فرد ديگرى از آلخاتون ذكر نشده است.

شمسالدين محمد پس از وفات استادش، رياست دينى و علمى عيناثا را برعهده گرفت (مهاجر، ص168) و كسانى چون پسرش، ابوالعباس احمد، و محقق كركى نزد او درس خواندند و از وى اجازه روايت گرفتند. تاريخ اجازه ابنخاتون به كركى سال 900 است (رجوع کنید به مجلسى، ج 105، ص 20ـ27، ج 106، ص 94ـ 95). پسرِ نوه شمسالدين، شهابالديناحمد، در اجازه خود به عبداللّه تسترى*، مراتب علمى شمسالدين را ستوده و از تسلط او بر علممعانى و بيان سخن گفتهاست (رجوع کنید به همان، ج 106، ص 88ـ90).

2) ابوالعباس احمد، فرزند شمسالدين محمد. نوه او، شهابالدين احمد، لقب جد خود را شهابالدين ذكر كرده است (رجوع کنید به همان، ج106، ص 89 ـ90)؛ اما برخى لقب او را جمالالدين گفتهاند (رجوع کنید به حرّعاملى، قسم 1، ص 35؛ امين، ج 3، ص 136). حرّعاملى (قسم 1، ص 33، 35)، ابوالعباس احمد ابنخاتون و جمالالدين احمد ابنخاتون را دو تن دانسته است، اما به نظر محسن امين (ج 3، ص 136ـ137) اين دو، يك نفر هستند.

احمد از پدرش و بدرالدين حسنبن جعفر عاملى كركى و عزالدين حسينبن حسام عاملى عيناثى اجازه روايت داشت. محقق كركى نيز در 931 در نجف به او و دو پسرش، نعمتاللّه على و زينالدين جعفر، اجازه روايت داد. فرزندش، نعمتاللّه على، شهيدثانى، محيىالدينبن احمد ميسى، علىبن هلال كركى عاملى* و حسنبن محمد نباطى نزد او درس خوانده يا از وى اجازه روايت گرفتهاند. شهيدثانى فضل و تقواى احمد ابنخاتون را ستوده است (رجوع کنید به افندىاصفهانى، ج1، ص165ـ 167، ج 2، ص 60؛ مجلسى، ج 105، ص 146، 151، 173، ج 106، ص 80ـ81، 94ـ95؛ امين، ج 3، ص 137ـ 139). با توجه به تاريخ اجازه ابوالعباس به نباطى، وى در 934 زنده بوده است (رجوع کنید به امين، ج 3، ص 139).

3) نعمتاللّه على، فرزند ابوالعباس احمد. برخى او را نعمتاللّهبن على گفتهاند و برخى ديگر، نعمتاللّه و على را دو فرزند احمد دانستهاند (رجوع کنید به حرّعاملى، قسم 1، ص 117، 189؛ افندىاصفهانى، ج 3، ص 340، ج 5، ص 257). اما وى در اجازهنامهاى كه به عبداللّه تسترى داده خود را نعمتاللّه علىبن احمد خوانده است (رجوع کنید به مجلسى، ج 106، ص 94). به گفته امين (ج 8، ص 160) نعمتاللّه لقب على و تعبير نعمتاللّهبن على ناشى از خطاى ناسخانِ اجازات است.

نعمتاللّه على معاصر شهيدثانى (شهادت در 966) بود. وى از پدر خود، و محقق كركى، اجازه روايت داشت. پسرش، احمد، و حسنبنعلى حانينى نزد او درس خواندند و از او حديث روايت مىكردند. حسنبن على مدنى ابن شَدْقَم در سفر حجِ نعمتاللّه در 977 از وى اجازه روايت گرفت. عبداللّه تسترى نيز در 988 پس از سفر حج به عيناثا رفت و از نعمتاللّه و پسرش اجازه روايت كتب حديث دريافت كرد (حرّعاملى، قسم1، ص64، قسم2، ص70؛ مجلسى، ج106، ص88ـ96؛ امين، ج5، ص176ـ177؛ نيز رجوع کنید به تسترى*، عبداللّه). مهاجر (ص 172ـ173) حضور تسترى در عيناثا براى گرفتن اجازه روايت از نعمتاللّه را مؤيد جايگاه علمى وى و بيانگر رسيدن عيناثا به اوج شكوفايى علمى در آن زمان دانسته است. به گفته افندىاصفهانى (ج 5، ص 248)، نعمتاللّه از شهيدثانى نيز روايت كرده اما نعمتاللّه در اجازات خود، شهيدثانى را در سلسله مشايخش ياد نكرده است (رجوع کنید به مجلسى، ج 106، ص 94ـ 96؛ امين، همانجا). همچنين افندىاصفهانى (ج 5، ص 248ـ 249) روايت كردن مستقيم نعمتاللّه على را از محقق كركى ــكه شهيدثانى از او با واسطه حديث روايت كرده ــ بعيد دانسته اما نعمتاللّه در اجازهنامههايش، كركى را از مشايخ روايى خود برشمردهاست (رجوع کنید به افندىاصفهانى، ج3، ص202ـ203؛ مجلسى، ج106، ص95؛ امين، همانجا؛ نيز رجوع کنید به مجلسى، ج 107، ص63ـ 64). بهعلاوه، روايتِ با واسطه شهيدثانى از محقق كركى بهسبب ملاقات نداشتن آن دو با يكديگر بوده است نه فاصله زمانى (رجوع کنید به نورى، ج2، ص210). به گفته فرزند نعمتاللّه، پدرش عمرى طولانى داشت (رجوع کنید به مجلسى، ج 106، ص 90).

نعمتاللّه در 957 مقام خضر را در عيناثا تجديد بنا كرد (امين، ج 8، ص 160). رسالهاى مختصر درباره معناى عدالت از آثار اوست (افندىاصفهانى، ج 5، ص 249).

4) شهابالدين احمد، فرزند نعمتاللّه على. وى از پدرش حديث روايت كرده است. فرزندش، محمد، و عبداللّه تسترى نيز از او اجازه روايت داشتند و تسترى نزد او درس خوانده بود (رجوع کنید به مجلسى، ج 102، ص 111، ج 106، ص 88ـ93، 101ـ 104). به گفته افندىاصفهانى (ج 1، ص 77) وى از شهيدثانى اجازه روايت داشت. شهابالدين احمد در 988 جامع عيناثا را بازسازى كرد (امين، ج 3، ص 39). كتاب مقتلالحسين عليهالسلام از آثار اوست (افندىاصفهانى، همانجا).

برادر وى، عبداللطيف، نيز از عالمان معاصر شهيدثانى بود كه در 971 كتابى درباره اخلاق و مواعظ تأليف كرد (امين، ج 8، ص44). افندى اصفهانى نسخهاى از كتاب الاستبصار شيخطوسى را به خط او در اصفهان ديده است (رجوع کنید به ج 3، ص 255).

5) شمسالدين محمد، فرزند شهابالدين احمد. از تولد و زادگاه و تحصيلات او اطلاعى در دست نيست. وى كه مدتى در مكه سكونت داشت، از پدرش حديث روايت كرده است. ظهيرالدين ميرزاابراهيم هَمَدانى در 1008 در مكه، ماجدبن هاشم بحرانى*، حسينبن حيدركركى و محمدبن شهاب جوزى از او اجازه روايت گرفتند (رجوع کنید به مجلسى، ج 106، ص 101ـ107، ج107، ص17ـ19؛ آقابزرگ طهرانى، طبقات: الروضة، ص531ـ 532؛ امين، ج 9، ص 114).

آثار او عبارتاند از: الاُنموذَج فىالمنطق و الحكمة الطبيعى و الالهى و حاشيه بر الاَلفيه شهيد اول كه در مكه نگارش يافته و نسخهاى از آن به خط مؤلف در كتابخانه آستان قدس رضوى موجود است. باتوجه به عبارات پايانى اين نسخه، او در 1039 در قيد حيات بود (آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج 6، ص24؛ امين، ج9، ص114ـ115؛ روضاتى، ج1، ص375ـ376). برخى منابع شرح كتاب فقهى اِرشادُ الاَذهان الى احكامِ الايمان علامه حلّى را اثر برادرزاده شمسالدين، ابنخاتون شمسالدين ابوالمَعالى محمد (رجوع کنید به ادامه مقاله) دانستهاند (رجوع کنید به حرّعاملى، قسم1، ص169؛
افندى اصفهانى، ج 5، ص 134؛
آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج 13، ص 80)؛
اما روضاتى (ج 1، ص 372ـ378) با استناد به نسخه خطى موجود از اين اثر در اصفهان با عنوان برهان السّداد فى شرح الارشاد، نويسنده كتاب را شمسالدين محمدبن احمد معرفى كرده و انتسابِ اشتباه كتاب را ناشى از خلط نامِ عمو و برادرزاده دانسته است. اين اثر نيز در زمان مجاورت او در مكه نگارش شدهاست (رجوع کنید به همان، ج1،ص377).

برادرِ محمد، يوسف، ملقب به جمالالدين (زنده در 1051) و فرزند يوسف، حسين (متوفى پس از 1124) نيز از عالمان و صاحب تأليفات بودند (رجوع کنید به امين، ج 5، ص 467ـ468، ج 10، ص 318؛
آقابزرگ طهرانى، طبقات: الكواكب، ص 200).

6) شمسالدين ابوالمعالى محمدبن سديدالدين على، نوه شهابالدين احمد و خواهرزاده شيخ بهائى (امين، ج 10، ص 10). از سال تولد او اطلاعى در دست نيست. پدرش، على، در مشهد سكونت گزيده بود. شمسالدين در طوس به دنيا آمد و بعدها رهسپار هند شد. در 1009 در حيدرآباد سكنا گزيد و در 1014 از محمدمؤمن حسينىاسترآبادى (عالم مشهور و صاحب نفوذ در دوره قطبشاهيان در حيدرآباد) اجازه روايت گرفت (اسكندرمنشى، ج 3، ص 941؛
بسطامى، ص 223؛
حسينى اشكورى، 1414، ج 1، ص 531ـ532).

شمسالدين محمد در دوران سلطنت محمد قطبشاه، در 1025 يا 1027 بهپيشنهاد استرآبادى بهعنوان سفير قطبشاهيان به دربار صفويان رفت و مورداحترام شاهعباس صفوى قرار گرفت (رجوع کنید به اسكندرمنشى؛
بسطامى، همانجاها؛
اطهر رضوى، ج 1، ص 499). ابنخاتون در اين دوره، نزد بهاءالدين عاملى* درس خواند و از وى اجازه روايت گرفت (رجوع کنید به خاتونآبادى، ص 504؛
آقابزرگطهرانى، الذريعة،ج4،ص76ـ77؛
استادى، ج2،ص216).

اسكندرمنشى (ج 3، ص 950ـ951) تاريخ بازگشت او را به هند 1029 دانسته اما بنابر برخى گزارشها ابنخاتون پس از وفات محمد قطبشاه و در زمان حكومت عبداللّه قطبشاه وارد حيدرآباد شد (رجوع کنید به بسطامى، همانجا؛
امين، ج10، ص 10). پس از بازگشت، به سِمَت قائممقام پيشوا (پيشوا، بالاترين مقام پس از سلطان) و دبيرى منصوب شد و در 1038 به پيشوايى رسيد. او در 1041 به سبب حسدورزى و سعايت اطرافيان سلطان، بركنار و در 1043 «ميرجُمله» (وزير) شد و در 1045 دوباره پيشوا گرديد. وى حدود بيست سال عهدهدار اين مناصب بود. ابنخاتون در اداره امور كشور، مدبر و نزد سلطان بسيار محترم و صاحب نفوذ بود. كاردانى و درايت وى در حل مسائل مملكت و مردمدارىاش به محبوبيت او افزود و باعث گسترش تشيع در حيدرآباد شد (رجوع کنید به بسطامى، ص 223ـ224؛
صاعدى شيرازى، ص 78ـ80؛
اطهر رضوى، ج 1، ص 504ـ510).

شمسالدين محمد، عالمى جامعالاطراف بود كه افزون بر مناصب دولتى، به تدريس علوم دينى و رياضى نيز مىپرداخت و شاگردان زيادى داشت. برخى از آنها عبارتاند از: محمدعلى كربلايى، حسنبن على جامعى، ميرزامحمد حسينىجزائرى و معزالدين محمد اردستانى (حرّعاملى، قسم 2، ص 275ـ276؛
افندىاصفهانى، ج1، ص 223؛
آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج18، ص 32؛
امين، ج 10، ص 10؛
حسينىاشكورى، 1414، ج 1، ص532). وى به شعر و ادبيات نيز علاقهمند بود و جلسات ادبى و شعرخوانى با حضور پرشمار اديبان به طور مرتب در محضر او برگزار مىشد (امين، همانجا؛
اطهر رضوى، ج 1، ص 510؛
براى نمونه اشعار او رجوع کنید به بسطامى، ص 225ـ 234). آثار خير و عامالمنفعهاى نيز از او برجاىمانده است (رجوع کنید به امين، همانجا).

بهگفته بسطامى (ص224ـ225)، ابنخاتون در 1059 در راه سفر حج در بندرِ مُخاى يمن از دنيا رفت (قس قمى، ج2، ص567). قبر وى در حيدرآباد زيارتگاه مردم است (امين، همانجا).

از جمله آثار وى، ترجمه و شرح فارسى الاربعون حديثاً شيخ بهائى است به درخواست سلطانمحمد قطبشاه كه به ترجمه قطبشاهى معروف است. شيخبهائى بر اين شرح تقريظ نگاشت و مترجم را ستود (آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج 4، ص 76ـ77؛
امين، ج10، ص10ـ11). اينكتاب در 1275 در تهران و در 1309 در بمبئى به چاپ رسيد (مشار، ج 1، ستون 150). سلطانمحمد قطبشاه ترجمه ابنخاتون را مختصر كرد و آن را لُبابالاحاديث قطبشاهىناميد(آقابزرگطهرانى، الذريعة،ج18،ص274ـ275).

ساير آثار او عبارتاند از: حاشيه بر جامع عباسى* شيخبهائى (افندى اصفهانى، ج 5، ص 135؛
امين، ج 10، ص 10)، در برخى منابع وى شارح يا نگارنده متمم جامع عباسى نيز ذكر شده است (براى نمونه رجوع کنید به خوانسارى، ج 1، ص 78؛
آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج 3، ص 340ـ341) كه به درستى معلوم نيست همه اين آثار يكى هستند يا با هم تفاوت دارند؛
حاشيه بر تَحريرالاحكام علامه حلّى (افندى اصفهانى، همانجا)؛
بَديعُ البَيان لمعانىالقرآن، به فارسى (حسينى اشكورى، 1354ـ1376ش، ج 5، ص 31)؛
كتابى به فارسى درباره امامت؛
شرح فارسى صحيفه سجاديه (خوانسارى؛
قمى، همانجاها)؛
توضيح اخلاق عبداللّه شاهى، به فارسى در شرح اخلاق ناصرى اثر خواجه نصيرالدين طوسى (افندى اصفهانى، همانجا؛
آستان قدسرضوى. كتابخانه، ج 6، ص 403)؛
و ديوان اشعار (آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج 9، قسم 3، ص 995ـ996).

از آلخاتون عالمان و فقيهان ديگرى نيز برخاستهاند (رجوع کنید به حرّعاملى، قسم 1، ص 65، 118، 185؛
امين، ج 2، ص 125، ج 3، ص 110)؛
از معروفترين آنها ابنخاتون، اسداللّهبن مؤمن است كه در مشهد سكونت داشت و خود و ــ به احتمال زيادــ پدرش در ايران متولد شده بودند. او در 1067، چهارصد كتاب را وقف كتابخانه حرم امام رضا عليهالسلام كرد (امين، ج 3، ص 289؛
شاكرى، ص 91ـ93؛
نيز رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج5، ص281، ج6، ص11، ج 16، ص 45ـ46، ج 23، ص154، 175، ج 24، ص 368).


منابع:
(1) آستان قدس رضوى. كتابخانه، فهرست كتابخانه آستان قدس رضوى، ج 6، مشهد 1344ش؛
(2) محمدمحسن آقابزرگ طهرانى، الذريعة الى تصانيف الشيعة، چاپ علىنقى منزوى و احمد منزوى، بيروت 1403/1983؛
(3) همو، طبقات اعلام الشيعة: الروضة النضرة فى علماء الماةالحادية عشرة، بيروت 1411/1990؛
(4) همان: الكواكب المنتشرة فى القرن الثانى بعدالعشرة، چاپ علىنقى منزوى، تهران 1372ش؛
(5) رضا استادى، فهرست نسخههاى خطى كتابخانه عمومى حضرت آيةاللّه العظمى گلپايگانى، ج 2، قم: دارالقرآن الكريم، (بىتا.)؛
(6) اسكندر منشى؛
(7) عباس اطهررضوى، شيعه در هند، ج 1، ترجمه مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى، قم 1376ش؛
(8) عبداللّهبن عيسى افندى اصفهانى، رياض العلماء و حياض الفضلاء، چاپ احمد حسينى، قم 1401ـ ؛
(9) امين؛
(10) علىبنطيفور بسطامى، حدايقالسلاطينفىكلامالخواقين، چاپ شريف النساء انصارى، حيدرآباد (بىتا.)؛
(11) محمدبن حسن حرّعاملى، املالآمل، چاپ احمد حسينى، بغداد ?( 1385)، چاپ افست قم 1362ش؛
(12) احمد حسينى اشكورى، تراجم الرجال، قم 1414؛
(13) همو، فهرست نسخههاى خطى كتابخانه عمومى حضرت آيةاللّه العظمى مرعشى نجفى، قم 1354ـ1376ش؛
(14) عبدالحسينبن محمدباقر خاتونآبادى، وقايع السنين و الاعوام، يا، گزارشهاى ساليانه از ابتداى خلقت تا سال 1195 هجرى، چاپ محمدباقر بهبودى، تهران 1352ش؛
(15) خوانسارى؛
(16) محمدعلى روضاتى، فهرست كتب خطى كتابخانههاى اصفهان، ج 1، اصفهان 1341ش؛
(17) رمضانعلى شاكرى، گنج هزار ساله: كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى قبل و بعد از انقلاب، مشهد 1367ش؛
(18) احمدبن عبداللّه صاعدى شيرازى، حديقةالسلاطين قطبشاهى، چاپ علىاصغر بلگرامى، حيدرآباد، دكن 1961؛
(19) عباس قمى، فوائد الرضويه: زندگانى علماى مذهب شيعه، تهران ?( 1327ش)؛
(20) مجلسى؛
(21) خانبابا مشار، فهرست كتابهاى چاپى فارسى، تهران 1352ش؛
جعفر مهاجر، جبلعامل بين الشهيدين: الحركة الفكرية فى جبلعامل فى قرنين من اواسط القرن الثامن للهجرة/ الرابع عشر للميلاد حتى اواسط القرن العاشر/ السادس عشر، دمشق 2005؛
حسينبن محمدتقى نورى، خاتمة مستدرك الوسائل، قم 1415ـ1420.

/ ليلى كريميان /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6718
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست