responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6715

 

خاتم كارى ، خاتم كارى، از هنرهاى سنّتى و صنايعدستى ايران، تزيين سطوح اشيا به ويژه اشياى چوبى با تركيبى از چند ضلعيهاى منظم چوبى، استخوانى و فلزى. دلايل گوناگونى براى نامگذارى اين فن ذكر شده است. از جمله آنكه اين هنر، ختم كننده و مرز نهايى ظرافت در طراحى سنّتى طرحبندى است («صنعت خاتم و صنيعخاتم»، ص 4ـ5)؛ ديگر اينكه خاتمكارى از لغت خاتم به معناى انگشترى اقتباس شده است، زيرا، با توجه به نمونههاى به دست آمده، احتمالا خاتم را مانند نگين انگشترى به صورت قطعهاى كوچك به كار مىبردند. شباهت خاتم به بعضى نگينهاى انگشترى، كه از خمير شيشه و دانههاى رنگين ساخته مىشد، نيز از دلايل اين نامگذارى ذكر شده است (رجوع کنید به مهرپويا، ص 52). خاتم به اين معنا ظاهراً اولينبار در منبعى از دوره تيموريان (حك: 807ـ913) آمده است (رجوع کنید به پوپ و آكرمن، ص 1149ـ1150 و پانويس 1، به نقل از تاريخ الخيرات). اصطلاح خاتمبندى همچنين در تذكرة الشعراى دولتشاه سمرقندى از قرن نهم (ص 306) و در تاريخ عالمآراى عباسى اسكندرمنشى در سده يازدهم (ج 1، ص 209) ديده مىشود.

از زمان و مكان پيدايى هنر خاتم اطلاع چندانى در دست نيست. ظاهراً در نخستين سدههاى بعد از اسلام نوعى خاتم از چين به ايران وارد شد. خاتمكارى در اين دوره به شيوهاى ساده و با بهرهگيرى از مكعبهاى كوچك چوبى سياه و سفيد بود (رجوع کنید به روزىطلب و جلالى، ص 52؛ طهورى، ص 14). يكى از قديمترين نمونههاى اين نوع خاتم در بخشى از سقف مسجدجامع عتيق شيراز مشاهده مىشود (طهورى، همانجا).

در دوره فاطميان (حك : 297ـ567) تزيين چوب با صدف و عاج رايج بود. نمونهاى از آن، يك لوح چوبى سه قسمتى است، كه از عاج و استخوان در تزيين آن استفاده شده و اكنون در موزه هنر متروپوليتن نيويورك نگهدارى مىشود (ديماند، ص 132؛ روزىطلب و جلالى، ص 27). منبرهاى مسجد قرويين* شهر فاس در مراكش، از دوره مرابطون (حك : 447 يا 448ـ541؛ اتينگهاوزن و گرابار، ص 155) و منبرى از دوره مماليك (حك : 648ـ922) كه در موزه ويكتوريا و آلبرت لندن قرار دارد (ديماند؛ روزىطلب و جلالى، همانجاها)، از نمونههاى خاتم با بهرهگيرى از عاج و چوبهاى نفيس است. منبر مسجد ارسلان و لنگه در مسجد حاجى بايرام از قرن نهم هر دو در آنكارا و صندوق قرآن از قرن دهم، با تزيينات عاج، برنج و چوب آبنوس در موزه آثار ترك و اسلام استانبول از نمونههاى ممتاز خاتمكارى تركيه محسوب مىشوند (روزى طلب و جلالى، ص 30). از دوره بابريان (حك : 932ـ1274) و به خصوص شاهجهان آثارى چون اشياى زينتى و اسلحه با سطوح خاتمكارى شده، باقىمانده است (همان، ص 25). اين هنر در هند سادلى ناميده مىشود كه نخست در انحصار استادكاران پارسى (رجوع کنید به پارسيان*) بود (نورماه و ياورى ، ص 57).

خاتم با تركيب فعلى و شيوه جديد، از دوره ايلخانيان (حك : ح 654ـ ح 750) در ايران رواج يافته است. به اين ترتيب كه هنرمندان ايرانى علاوه بر چوبهاى سياه و سفيد انواع چوبهاى رنگين سه، هشت، ده و دوازده ضلعى و مفتولهاى فلزى را بهكار مىبردند (طهورى، ص 13). اين هنر از دوره تيموريان شروع به رشد نمود. تيمور قصر دلگشا در سمرقند را با خاتم آراسته بود (پوپ و آكرمن، ص 1149ـ1150). به نوشته دولتشاه سمرقندى (همانجا) سلطان احمد جلاير نيز در قرن هشتم، در فن خاتم بندى مهارت داشت. درخشانترين دوره خاتمكارى در ايران، دوره صفويه (حك : 906ـ1135) است؛ چنانكه سراسر بازار زرگرهاى اصفهان، محل كار خاتمكاران بود (حقيقت، بخش 1، ص 574). برخى از شاهزادگان صفوى از جمله ابراهيم ميرزا نيز با اين هنر آشنايى و در آن مهارت داشتند (اسكندرمنشى، همانجا). برخى از آثار متنوع خاتمكارى اين دوره عبارتاند از: در و پنجره، قاب آيينه، جاى قرآن، گهواره، رحل، ميز، جاى شانه، آيينههاى گردان، سرخابدان، انواع قلم و قلمدان و جعبه (حقيقت، همانجا). قسمتهايى از صندوق مقبره شيخ صفى در اردبيل و صندوق ضريح امام دهم و يازدهم شيعيان، حضرت علىبن محمدهادى و حسنبن علىعسكرى عليهماالسلام در سامرا، صندوق ضريح سيدعلاءالدين حسين در شيراز و درِ مدرسه چهارباغ اصفهان نيز از جمله آثار خاتمكارى برجاىمانده از دوره صفويه است (طهورى، ص 18ـ19).

در دوره زنديه (حك : ح 1164ـ1208) نيز از خاتم براى تزيين اجزاى چوبى مقابر و بارگاهها استفاده مىشد و شيراز از مراكز بزرگ خاتمكارى به شمار مىرفت. خاتمكارى صندوق مرقد امامعلى عليهالسلام در نجف اشرف يكى از آثار برجسته اين دوره است كه به دستور كريمخان زند ساخته شد و پس از مرگ وى به دستور لطفعلىخان زند نصب گرديد. از آثار ديگر اين دوره صندوقهاى مزار حضرت سيدالشهداء، حضرت ابوالفضل، يك قاب آيينه (همان، ص 19) و دو لنگه درِ خاتم در موزه ايران باستان است كه ظاهراً به دستور كريمخان زند ساخته شده است.

در دوره قاجاريه (حك: 1210ـ1344)، گرچه خاتم پيشرفت و تنوع گذشته را نداشت، اما رونق آن همچنان ادامه يافت و در نقاط گوناگون ايران به خصوص شيراز به آن توجه مىشد (هنرفر، ص 366). درِ ورودى حرم حضرت عبدالعظيم (كار محمدرفيع شيرازى در 1271؛ سرمدى، ص 704) و درِ امامزاده زيد در منطقه بازار تهران از آثار اين دوره است (طهورى، همانجا).

توجه خاص به صنايع مستظرفه در دوران پهلوى، موجب گسترش دامنه خاتمكارى شد. تدريس خاتمكارى در 1307ش، در مدرسه صنايع مستظرفه* و نيز تشكيل كارگاه خاتمسازى در وزارت فرهنگ و هنر در 1309ش و دعوت اهل فن به اين كارگاه از جمله عواملى بود كه در رونق اين هنر سهم بسزايى داشت (روزىطلب و جلالى، ص 64). نمونههاى برجسته خاتمكارى در اين دوره عبارتانداز:خاتمكارى اتاقى در كاخ مرمر در 1314 تا 1316ش به كوشش صنيع خاتم* و خليل گلريز به همراه شصت خاتمكار ديگر؛ تالار خاتم عمارت بهارستان از 1346 تا 1352ش، با نظارت على نعمت (از شاگردان صنيع خاتم و خليل گلريز) و كوشش ديگر خاتمكاران، از جمله غلامرضا روزىطلب، على اميرى و محمد وطندوست؛ ميزهاى خاتم اهدايى به آيزنهاور (رئيسجمهور وقت امريكا در 1338ش/1959) و ملكه انگلستان با طراحى مبتكرانه عيسى بهادرى (متوفى 1360) و ساخت على نعمت (طهورى، ص 23، 27، 31؛ يادگاريوسفى، ص 41ـ42).

آموزش خاتمسازى پس از انقلاب اسلامى در كارگاه خاتمسازى وزارت فرهنگ و هنر و آموزش عالى ادامه يافت (طهورى، ص 35). در 1363ش، تدريس و آموزش خاتمكارى در دانشگاههاى هنر و الزهراى تهران آغاز شد. برخى از آثار اين دوره عبارتاند از : ميز بزرگ خاتم با طراحى فرشچيان؛ رحلى با طراحى غلامرضا روزىطلب و ساخت خليل گلريز؛ ميز گل در باغ عفيفآباد شيراز ساخته رسول داناپور؛ و خاتمكارى فضاى داخلى ضريح امامهشتم حضرت علىبنموسىالرضا عليهالسلام. ساخت اين صندوق خاتم ابتدا با سرپرستى محمود كيهانى و با مديريت عباس صفرى شروع شد، سپس عباس كشتىآرا (خاتمكار شيرازى) با همكارى فرزندانش و چند خاتمكار ديگر پس از شش سال آن را در اسفند 1379 به پايان رسانيد (روزىطلب و جلالى، ص 76ـ78).

امروزه در ساخت خاتم از نمونههاى رنگين چوب برخى درختان از جمله فُوفِل، بَقَّم، آبنوس، گردو، و عناب و انواع مفتولهاى فلزى همچون برنج، مس، نقره، طلا و آلومينيوم استفاده مىشود. كاربرد استخوانهاى آماده شده، به صورت ورقه (لا) از ساق پا و دست شتر، گاو و اسب، عاج، صدف و شبهاستخوانهاى صنعتى و انواع جلا دهندهها مانند سريشم و لاك نيز در خاتمكارى رايج است (وولف، ص 93؛ بهنام، ص 13؛ روزىطلب و جلالى، ص 104ـ131).

وسايل و ابزارهاى خاتمكارى عبارتاند از: انواع اره، سوهان و رنده، پِرِس، دستگاه برش خاتم، دستگاه نَوَرد سيم كه مفتولهاى فلزى را به صورت منشورهاى مثلث القاعده در مىآورد، و ابزارها و وسايل عمومى همچون چكش و گاز انبر (طهورى، ص 43ـ48).

براى ساخت خاتم، ابتدا چوب، استخوان و فلز را به صورت منشورهاى مثلثالقاعده مىبرند و آنها را به نحوى كنار هم قرار مىدهند كه برش عرضى آنها داراى اشكال هندسى منظم باشد. سپس اين برشها را كنار هم روى ورقه نازكى مىچسبانند و به مدت يك تا سه روز زير پرس قرار مىدهند. پس از آن براساس نقشه از قبل آماده شده، آن را بر سطح چوب موردنظر مىچسبانند و روى آن را صيقل مىدهند و با روغنهاى جلادهنده و لاك مىپوشانند (ستارى، ص 9ـ11).

در يك خاتمِ مرغوب، نقشها كوچك و منظم و متقارن است و لاك تمام سطح خاتم را مىپوشاند. بهعلاوه مواد اوليه خاتمكارى و رنگهاى آن و سطح و محل اتصال گرهها كاملا صاف و بدون خدشه است. فاصله اتصالات مواد خاتم نيز بايد پر و بدون فضاى خالى باشد (حسن بيگى، ص 163ـ164). البته استفاده از طلا و نقره به جاى برنج، و عاج به جاى استخوان ارزش بيشترى به خاتم مىدهد. نقش و نگارهاى خاتم با توجه به استفاده در متن يا حاشيه اثر، گوناگوناند (رجوع کنید به طهورى، ص 65). در سالهاى اخير نقشهاى اسليمى و ختايى را ــكه بيشتر از اسماء الهى است ــ به نقوش قديمى افزودهاند (گلريزخاتمى، مصاحبه مورخ 24 خرداد 1383). امروزه خاتمكارى علاوه بر ايران، در كشورهاى مصر، سوريه و تركيه نيز رواج دارد (روزىطلب و جلالى، ص 26ـ30).


منابع:
(1) اسكندرمنشى؛
(2) عيسى بهنام، صنايع دستىايران، تهران 1341ش؛
(3) محمدرضا حسنبيگى، مرورى بر صنايعدستى ايران، تهران 1365ش؛
(4) عبدالرفيع حقيقت، تاريخ هنرهاى ملى و هنرمندان ايرانى از كهنترين زمان تاريخى تا پايان دورهقاجاريه: از مانى تا كمالالملك، تهران 1369ش؛
(5) دولتشاه سمرقندى، تذكرةالشعراء، چاپ ادوارد براون، ليدن 1319/1901، چاپ افست تهران 1382ش؛
(6) موريس اسون ديماند، راهنماى صنايع اسلامى، ترجمه عبداللّه فريار، تهران 1365ش؛
(7) غلامرضا روزىطلب و ناهيد جلالى، هنرخاتم، تهران 1382ش؛
(8) محمد ستارى، خاتمسازى، تهران 1368ش؛
(9) عباس سرمدى، دانشنامه هنرمندان ايران و جهان اسلام: از مانى تا معاصرين كمالالملك، تهران 1380ش؛
(10) «صنعت خاتم و صنيعخاتم»، نقش و نگار، ش 2 (زمستان 1335)؛
(11) دلشاد طهورى، هنر خاتمسازى در ايران، تهران 1365ش؛
(12) جمشيد مهرپويا، «هنر خاتمسازى»، ميراث فرهنگى، سال 2، ش 3 و 4 (پاييز 1370)؛
(13) فروهر نورماه و حسين ياورى، نگرشى بر تحولات صنايعدستى در جهان، تهران 1380ش؛
(14) على يادگار يوسفى، «هنر خاتمكارى و يادى از شادروان استادعلى نعمت يكى از بزرگترين خاتمسازان معاصر»، هنر و مردم، ش 168 (مهر 1355)؛


(15) Richard Ettinghausen and Oleg Grabar, The art and architecture of Islam: 650-1250, Harmondsworth, Engl. 1987;
(16) Lutfullah Honarfar, "khatam-Kar", in A Survey of Persian handicraft: a pictorial introduction to the contemporary folk arts and art crafts of modern Iran, ed. Jay Gluck and Sumi Hiramoto Gluck, Tehran: Survey of Persian Art, 1355 Sh;
(17) Arthur Upham Pope and Phyllis Ackerman, "Timurid architecture: typical monuments", in A Survey of Persian art: from prehistoric times to the present, ed. Arthur Upham Pope, vol.3, Tehran: Soroush, 1977;
(18) Hans E. Wulff, The traditional crafts of Persia, Cambridge, Mass. 1966.

/ عبدالكريم عطارزاده /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6715
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست