responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6700

 

حِيَل، علم ، حِيَل، علم، از علوم كاربردى رايج در دوره اسلامى كه با طراحى، ساخت، كاركرد و كاربرد ابزارها و دستگاههاى گوناگون مكانيكى سروكار داشت.

علمحيل شامل اينشاخهها بود : بررسى نظرى مفهوم حركت، تعيين مركز ثقلاجسام، طراحى دستگاههاى بالابر اجسامسنگين، استخراج و انتقال آبهاى زيرزمينى، و ساخت ساعتها و سلاحها و ابزارهاى موسيقى و ابزارهاى مورد نياز ساير علوم و صنايع و پيشههاى گوناگون. عامل انتقال نيرو در اين دستگاهها هوا (در آلات الروحانية)، آب، شن يا اجزاى مكانيكى بود. سازوكار اين دستگاهها معمولا از عموممردم پنهان نگاهداشته مىشد. ازاينرو، عملكرد دستگاهها برايشان عجيب بود و نوعى تردستى محسوب مىشد و اين علم را به همين سبب علم حيلهها (حيل) يا نيرنگها (نيرنجات) مىناميدند. علم حيل را معادل علم مكانيك در دوره جديد دانستهاند. واژه حيلة به معناى هنر، صنعت، حرفه و اختراع نيز آمدهاست (رجوع کنید به فارابى، ص49ـ51؛ خوارزمى، ص269ـ 270؛ غزالى، ص235؛ آملى، ج 3، ص 557؛ حاجىخليفه، ج1، ستون 147ـ148، 172، 255ـ256، مقدمه، ص 15، ج 2، ستون 581ـ582؛ تهانوى، ج 1، ص 46ـ47؛ نفيسى، ذيل «حيلة»؛ دهخدا، ذيل «حيل»؛ ابنسينا، مقدمه همائى، ص 1).

به نوشته خوارزمى (ص 269)، صِناعةالحيل را يونانيها منجانيقون مىگفتند. منجانيقون همان مكانيك است (دهخدا، ذيل «منجانيقون») كه صورت تحريف شده «ميخنيق» بوده و به اسامى ديگر مانند منجنيق و منجنيك نيز در عربى خوانده شده است (برهان، ص 2039، پانويس 9).

تاريخچه. پيدايش علم حيل به پيشاز شروع تاريخِ مكتوب برمىگردد. احتمال مىرود كه اين علم از تمدنهاى شرقى به يونان منتقل شده باشد و به اين ترتيب، يونان باستان ذخاير سه هزار ساله ميراث حيل مشرقزمين و مصر را به ارث برده باشد، اما آثار مكتوب بهجامانده درباره علم حيل، از يونان باستان آغاز مىشود. توصيف بسيارى از اجزا و دستگاههاى مكانيكى در نوشتههاى اين دوران ديده مىشود كه البته نمىتوان به يقين مشخص كرد كداميك از آنها از حيطه نظرى فراتر رفته و كاربرد عملى يافته بودند. تطور فناورى كموبيش در دوره روميها نيز ادامه يافت (دورانت، ج 4، بخش 1، ص 141، 150، 190، 203؛ برنال، ج 1، ص 174؛ براى اطلاع بيشتر درباره دستاوردهاى يونان و روم در علم حيل رجوع کنید به دوما، ج1، ص230ـ255، 257ـ299).

علم حيل در دوره اسلامى شكوفا شد. بسيارى از دستاوردهاى مسلمانان جنبه عملى و كاربردى يافت و تا شروع انقلاب صنعتى غرب، به اوج پيشرفت خود رسيد. اروپاييان قبل و بعد از انقلاب صنعتى، روشهاى فناورى جهان اسلام را به تفصيل بررسى كردند و از آنها بهرههاى فراوان بردند (رجوع کنید به پيسى، ص 162؛ برنال، ج 1، ص 217ـ218).

كاربردها. علم حيل در كاغذسازى كاربرد داشت و مسلمانان اين صنعت را از اسيران جنگى چينى در سمرقند آموختند. كاغذسازى در دوره امويان يا عباسيان در جهان اسلام رواج يافت و بسيارى از نقاط كشورهاى اسلامى شاهد گسترش اين صنعت بودند (ابننديم، ص 23؛ ناصرخسرو، ص 20ـ21؛ حمداللّه مستوفى، ص 66؛ نيز رجوع کنید به كاغذ/ كاغذسازى*).

ساخت ترازو در دوره اسلامى پيشرفت زيادى كرد و بسيارى از دانشمندان سرشناس به توصيف روشهاى ساخت ترازو، اندازهگيرى وزن اشيا، وزن مخصوص و مبحث مركز ثقل (گرانيگاه) پرداختند. پيشرفتهترين ترازوها به نام ترازوى حكمت، متعلق به ابوالفتح عبدالرحمان خازنى* بود (رجوع کنید به ادامه مقاله؛ نيز رجوع کنید به ترازو*).

ساعتسازى بين مسلمانان رواج زيادى داشت و انواع ساعتهاى آفتابى، شنى، آبى و شمعى ساخته مىشد. ساخت ساعتهاى جيوهاى نيز سابقه دارد. ساعتها به روشهاى گوناگون، بهطور خودكار گذشت زمان را نشان مىدادند و به صورت ثابت يا قابلحمل ساخته مىشدند. ساعت آبى قابلحمل را «صندوق الساعة» مىناميدند كه استفاده از آن در ايران رواج داشت. مشهور است ساعتى آبى را كه هارونالرشيد (حك : 170ـ193) براى شارل كبير، پادشاه فرانسه، هديه فرستاد، غربيان هشتمين عجايب جهان پنداشتند. در ايران، ساعتهاى آفتابى كوچكى از برنجِ ريختگى ساخته مىشد كه در سفر و حضر در تعيين ساعات روز، جهتيابى و تعيين قبله به كار مىرفت. اين ساعتها را بيشتر در يزد و اصفهان مىساختند (جزرى، ص 1ـ230؛ ابنساعاتى، مقدمه دهمان، ص 9ـ10، 19؛ روسو، ص 143؛ هونكه، ص 169ـ170، 171ـ172، پانويس؛ قارى، ص 61؛ احسانى، ص 206ـ207؛ نيز رجوع کنید به ساعت*).

انواع دستگاههاى آبيارى و آبكشى در نقاط مختلف سرزمينهاى اسلامى از جمله ايران، سوريه، بينالنهرين و اندلس ساخته مىشد. تلمبههاى پيشرفته كه در آنها انواع اجزاى مكانيكى مثل توربين، چرخدنده، سازوكار لَنگ، شير يك طرفه، سيلندر و پيستون بهكار مىرفت و همچنين تلمبههاى شناور، در اين سرزمينها رايج بود (جزرى، ص 469ـ476؛ تقىالدين راصد، ص 39ـ50؛ نيز رجوع کنید به آبيارى*).

مبانى استفاده از باد به عنوان نيروى محركه آسيابها بر دانشمندان مسلمان آشكار بود (رجوع کنید به بنوموسى، ص340، 342) و بخصوص در سيستان از اين آسيابها عملا استفادهمىشد (دمشقى، ص 243ـ245). دمشقى در قرن هفتم سازوكار آسياى بادى سيستان را به تفصيل و با رسم شكل بيان كرده است (همانجا). تسلط به دانش احتراق و توليد سلاحهاى آتشين نيز تجلى كاربرد واكنشهاى شيميايى در علم حيل بود (ميرسليم، ص 48ـ51).

صنعت قفلسازى نظير قفلهاى كلونى و رمزى رواج زيادى داشت. قفلهاى رمزى بهجامانده از سدههاى ميانى كه صنعتگران ايرانى ساخته بودند، هنوز در موزهها وجود دارد (جزرى، ص 496ـ512؛ ناطق، ص 153ـ155؛ نيز رجوع کنید به قفل*).

فولادسازى از ديگر صنايع رايج در كشورهاى اسلامى بود. ابوريحان بيرونى در الجماهر (ص 404ـ409) شرحى از اين صنعت عرضه كرده است. از فولادى ويژه با روشهايى مخصوص، در نقاط مختلف شمشيرى مشهور به شمشير دمشقى مىساختند كه امروزه پژوهشهاى نظرى و عملى درخور توجهى درباره آن صورت گرفته است. توليد فولاد و كار روى آهن به فناورى ساخت انواع كورههاى ذوب، تجهيزات تصفيه مذاب و وسايل آهنگرى نياز داشت كه در كشورهاى اسلامى به آن دست يافته بودند. صنعت فولادسازى و هنر مشبكسازى فولاد در ايران در عصر صفوى (حك : ح 906ـ1135) به اوج خود رسيد و از اين فلز در ساختاسلحه، الواحمشبك، زره، كلاهخود،سپر، كتيبههاى در و پنجره، قلمدان و ظروف استفاده مىكردند (د. اسلام، چاپ دوم، ذيل"Madin. 2.5:Iron and steel"؛ احسانى، ص 209ـ 224؛ نيز رجوع کنید به فولاد*).

صنعت شيشهگرى و بلورسازى در دوره اسلامى رشد چشمگيرى داشت. انواع ظرفهاى شيشهاى را در سراسر قلمرو اسلامى مىساختند (رجوع کنید به ديماند، ص 215ـ222؛ نيز رجوع کنید به بلور*؛ شيشه/ شيشهگرى*).

كارخانههاى نساجى يا «دُورُالطِراز» در سراسر جهان اسلام وجود داشت. بسيارى از آنها در ايران بود و بافتههاى ايران به نقاط ديگر صادر مىشد. صنعت نساجى در مصر بهويژه در دوره فاطمى، همچنين در بغداد، سوريه، عثمانى و اندلس نيز رواج داشت (مقدسى، ص420؛ حدودالعالم، ص 139، 145؛ تليسى و ذويب، ص 234ـ237؛ ديماند، ص 232ـ256؛ لسترنج، ص 161، 285، 294، 459؛ نيز رجوع کنید به پارچه/ پارچهبافى*).

در صنعت دريانوردى، مسلمانان به ساخت انواع كشتى (نظير كشتيهاى ماهيگيرى و جنگى) اهتمام مىورزيدند و كشتيهاى جنگى گوناگونى با اسامى و كاربردهاى متفاوت مىساختند. سلاحهاى ويژه تهاجمى و تدافعى با نامهاى خاص خود ساخته و بر اين كشتيها نصب مىشد. لنگرگاههاى عظيمى در عكّا، طرابلس، تِنّيس و ساير بندرها ساخته شده بود كه ظرفيت بعضى، مثل لنگرگاههاى طرابلس و تنيس، را تا هزار كشتى گفتهاند. كارخانههاى كشتىسازى متعددى در بندر سيراف و ساحل عمان، صور، عكّا، طرابلس، حيفا، اسكندريه، تونس و خوارزم وجود داشت (يعقوبى، ص 327، 338، 351، 360؛ مقدسى، ص163ـ164؛ ناصرخسرو، ص 65؛ ابنخلدون، ج1، مقدمه، ص313ـ314؛ دوما، ج 1، ص 465ـ466؛ تليسى و ذويب، ص178ـ184، 238؛ لسترنج، ص 459؛ نيز رجوع کنید به ترسانه*؛ كشتى/ كشتىسازى*؛ براى اطلاع از بعضى فنون ديگر رايج در كشورهاى اسلامى رجوع کنید به ابنسينا، ص 41ـ62؛ جزرى، ص 233ـ 448، 479ـ489؛ بنوموسى، دستگاههاى اول تا نود و چهارم، ص 1ـ360؛ هيل، 1996، ص 794؛ براى فناورى نظامى رجوع کنید به تقىالدين راصد، قسم 2، باب 6؛ حافظ اصفهانى، ص 120ـ 160؛ حسن و هيل، ص 93ـ120؛ هيل، 1993، ص 187ـ 205؛ تليسى و ذويب، ص 238؛ نيز رجوع کنید به چرخ*، چرخاب*).

آثار. احمدبن موسىبن شاكر (سده سوم) كتاب مشهور الحيل را تأليف كرده كه نسخههايى از آن باقى است و به انگليسى و فارسى ترجمه شده است. كتابى ديگر نيز به نام قَرَسطون به وى نسبت داده شده است (ابننديم، ص 331؛ قفطى، ص 316؛ نيز رجوع کنید به بنوموسى*). قَرَسطون به معناى قپان است و اين اثر درباره تعادل وزنهها و محورها، كه مبناى ساخت قپان است، بحث مىكند. بعدها ثابتبن قرّه نيز دو رساله درباره تعادل وزنهها و اهرمها نگاشت (رجوع کنید به ثابتبن قرّه*). يكى ديگر از آثار بنوموسى (فرزندان موسىبن شاكر) كه باقى مانده، رسالهاى به نام وصفالآلة التى تزمر بنفسها در وصف ابزار خودكار نىزنى است (بنوموسى، مقدمه احمد يوسف حسن، ص كط).

ابوعبداللّه محمدبن احمدبن يوسف كاتب خوارزمى (سده چهارم)در اثر جامعوجالب خود، مفاتيحالعلوم، شرحاصطلاحات علمى از جمله علم حيل را آورده است (رجوع کنید به ص 269ـ274).

ابوريحان بيرونى (سده چهارم و پنجم) در كتابهايش به مباحث مهمى از علم حيل پرداخته است. وى در استيعاب الوجوه الممكنة فى صنعة الاصطرلاب (ص 219ـ228)، تقويمى مكانيكى به نام حُقُّ القمر را شرح داده، كه هيل ( 1998ب، ص 139ـ163) توضيح مبسوطى درباره آن داده است. ابوريحان بيرونى در الجماهر فى الجواهر (ص 250ـ 251، 284، 298، 385، 435) اشارههاى فراوانى به مبحث حيل كرده است، مثل صنعت فولادسازى كه پيشتر اشاره شد، نوعى لباس غواصى كه غواصان بغدادى به تن مىكردند و با آن مىتوانستند ساعتها تنفس كنند و زير آب بمانند، جَزْع/ جَزْعه كه سنگى است سخت و از آن مهره سوراخدار دقيقى براى تنظيم جريانآبِ ساعتهاى آبى مىساختند، آيينههاى سوزان ارشميدس، سنگشكن براى آسياى خمير كاغذ و سنگ معدن طلا، و ساخت مِنقاش. ابوريحان بيرونى در الآثار الباقية عن القرون الخالية (ص 262ـ263)، در تبيين علل وجود فوارههاى طبيعى، به شرح سازوكار سارقةالماء (يا آبدزدك، سيفون) و فوارههاى مكانيكى پرداخته (نيز رجوع کنید به خوارزمى، ص 272) و همچنين به نوعى چراغ خودكار اشاره كرده است. از جمله نوشتههاى منسوب به بيرونى كه باقى نمانده، كتابى است با عنوان مقالة فى تعبير الميزان لتقدير الاَزمان، درباره استفاده از ترازوى قپان در ساخت ساعت آبى (رجوع کنید به ابوريحان بيرونى، 1371ش، ص 32؛ قارى، ص 57ـ58). اين نوع ترازو را خازنى (ص 153ـ162) با نام «ميزانالساعات» به تفصيل شرح داده است.

علم حيل در قلمرو غربى سرزمينهاى اسلامى نيز توسعه يافت، چنانكه ابنخَلَف مرادى اهل اندلس در سده پنجم كتاب مهم الاسرار فى نتايج الافكار را نوشت. در 31 فصلِ اين كتاب، درباره انواع وسايل خودكار، ساعتهاى آبى و جيوهاى، ادوات جنگى، دستگاههاى آبكشى و ساعت آفتابى بحث شده است. اين كتاب بهويژه به جهت معرفى چرخدندههاى خورشيدىِ قادر به انتقالِ توانهاى بالا، كه در ساعتهاى مكانيكى قابل استفادهاند، اهميت دارد. محمدبن أبىبكر الراشدى الأبرى الاصفهانى نيز در اين زمينه در سال 618 كتابى نوشته است (رجوع کنید به هيل، 1996، ص 788ـ 789؛ همو، 1998الف، ص 12ـ13؛ همو، 1998ج، ص 203؛ قارى، ص 58،60ـ61؛ نيز رجوع کنید به چرخ*).

در مبحث استخراج آبهاى زيرزمينى، ابوبكر محمدبن حسن حاسب كرجى، دانشمند ايرانى سده پنجم، در بغداد كتابى به نام اِنباطالمياهالخفية نوشت كه به فارسى (ترجمه حسين خديوجم، چاپ نخست، بنياد فرهنگ ايران، 1345ش) و ايتاليايى و فرانسوى نيز ترجمه شده است (استوار، ص 235ـ 238؛ هيل، 1998د، ص 129).

عبدالرحمان خازنى (سده پنجم و ششم) كتابى مشهور به نام ميزانالحكمة در توزين اجسام و تعيين نسبت فلزات در آلياژها تأليف كرده كه باقى مانده و از مهمترين آثار دوره اسلامى در علم حيل است. بخشهايى از اين كتاب را مترجمى ناشناس به فارسى ترجمه كرده كه متن آن منتشر شده است (چاپ مدرسرضوى، بنياد فرهنگ ايران، 1346ش). خازنى در كتاب خود (جاهاى متعدد) از كسانى كه در باب ترازو و مراكز اثقال كار كردهاند، نام برده و سپس به تشريح «ترازوىِ حكمتِ» ساخت خودش پرداخته است (رجوع کنید به ترازو*). خازنى رسالهاى نيز با عنوان الكرة التى تدور بذاتها تأليف كرده است. وى در اين رساله كره نجومى دوّارى را شرح داده است كه بهكمك ابزارهاى مكانيكى شامل چند دَنده، چند قرقره، نخ و وزنه به صورت خودكار حركت مىكند (رجوع کنید به خازنى*). لورچ ويرايشى از اين رساله را، همراه با ترجمه انگليسى با توضيحات تفصيلى در مجلة تاريغالعلوم العربية (ج 4، ش 2، تشرينالثانى 1980، ص 287ـ329) عرضه كرده است.

بديعالزمان جزرى را كه در سده ششم مىزيست، مىتوان از برجستهترين دانشمندان حيل دانست كه كتاب كمنظيرى به نام الجامع بينالعلم و العملالنافع فى صناعةالحيل از خود بهجا گذاشته است (رجوع کنید به جزرى*، اسماعيل). وى در اين كتاب پنجاه دستگاه را شرح داده كه خودْ آنها را طراحى كرده و ساخته است؛ شامل انواع ساعتهاى آبى و شمعى، ظرفهاى خودكار، دستگاههاى آبكشى و پمپ، فوارههاى خودكار، قفل رمزى و غيره. اين كتاب به انگليسى و فارسى ترجمه شده است.

تقىالدين راصد (فعال در سده دهم) نيز از برجستگان علم حيل بود، كه در اين زمينه تأليفاتى دارد. وى در اثر مشهور خود، الطرقالسنيةفىالآلاتالروحانية (ص 17ـ18، 25ـ30، 33ـ34) مباحثى را درباره ساعت، جرِّاثَقال، تلمبه، وسايل نىزنى دائمى، فواره، ظرفهاى خودكار و دستگاه بخار كه سيخ كبابى را با توان بخار آب مىچرخاند، توصيف كرده است. دستگاه اخير در تاريخ فناورى حائز اهميت بوده است (نيز رجوع کنید به تقىالدين راصد*).

بعضى ديگر از دانشمندان و نوشتههاى آنان در علم حيل عبارتاند از: 1)ابوبكر محمدبن زكرياى رازى (سده سوم) صاحب كتابهاى الحيل، و فى محنة الذهب و الفضة و الميزان الطبيعى (ابنابىاصيبعه، ص 422ـ423). 2) قسطابن لوقاى بعلبكى (سده سوم) نويسنده كتابهاى فىالأوزان و المكاييل، القرسطون، و فىالبخار (همان، ص330ـ331). 3) ابوالحسن ثابتبن قرّه حرانى (سده سوم) مؤلف قرسطون، فىآلة الزمر، و فى صنعة استواء الوزن و اختلافه (همان، ص 299ـ300). 4)عباسبن فرناس (سده سوم) عموماً به ابداع ابزارها و ادوات مكانيكى مثل فواره و محركههاى آبى مشغول بود (قرطبى، ص 283؛ قارى، ص 84؛ ميرسليم، ص 31). 5)ابوسهل كوهى (سده چهارم)، كه در علم حيل مهارت فراوان داشت و اثرى با عنوان مراكزالاثقال نگاشت (بيهقى، ص 81؛ خازنى، ص 16؛ طاشكوپرىزاده، ج 1، ص 353). 6)يعقوببن اسحاق كندى (سده سوم و چهارم) صاحب كتابهايى به اسم رسالة فى تلويح الزجاج، و رسالة فى انواع الحديد و السيوف و جيِّدها و مواضع انتسابها (ابنابىاصيبعه، ص 292). 7)كتابى به نام فى وصفالسيوف، منسوب به مزيد (يا زيد)بن علىالحداد الدمشقى، كه باقى مانده است و شامل رساله كندى در وصف انواع شمشيرها نيز مىشود (ابوريحان بيرونى، 1374ش، مقدمه يوسفالهادى، ص 19ـ 20). 8)ابوعلى محمدبن الحسنبن الهيثم (سده چهارم) داراى كتابهاى قرسطون، و عمل بَنكام (ابنابىاصيبعه، ص 560). 9)هبةاللّهبن حسين اسطرلابى (قرن چهارم، بغداد)، كه رسالهاى درباره وسيله نىزنى دائمى نوشته و جزرى به آن اشاره كرده است، همچنين ساخت بعضى ابزارهاى اندازهگيرى مثل خطكش و پرگار را به او نسبت دادهاند (رجوع کنید به قفطى، ص 339؛ جزرى، ص 432ـ433). 10)رساله مختصرى بهنام الرسالة القدسية از نويسندهاى ناشناس، كه از سده نهم باقى مانده و در وصف ساعتهاى آبى و ساير ادوات مكانيكى است (قارى، ص 33، 85ـ89). 11) احمدبن محمد كثير فرغانى (سده دوم و سوم) كه ساخت آبسنج رود نيل تحت نظارت او انجام گرفت (د. اسلام، چاپ دوم، ذيل "Mikyas"). 12) محمدبن أبىبكر الزرخورى (سده نهم)، نويسنده كتاب زهرالبساتين فى علم المشاتين كه در آن تعدادى ادوات مكانيكى مثل سيفون، ساعت آبى و فواره را شرح داده است (قارى، ص 83). 13) فتحاللّه شيرازى (سده دهم) داراى اختراعاتى نظير ابزار تنظيف لولهها، آسياى متحرك كه حيوانى آن را مىكشيد و چند اختراع ديگر (همان، ص 75ـ76). 14)محمدحافظ اصفهانى، از صنعتگران سده دهم و صاحب رسالهاى شامل سه مقاله در اختراعات صنعتى، به نام نتيجةالدوله به فارسى كه در ايران چاپ شده است. حافظ اصفهانى در كتاب خود به شرح دستگاههايى پرداخته كه اختراع كرده يا ساخته است، نظير ساعت، دستگاه عصارى، آسيا، دستگاه حلاجى كه با آب كار مىكرد، دستگاه مركّبسازى، چرخ چاه خودكار و قفل (حافظ اصفهانى، مقدمه بينش، ص چهارده ـ بيستودو؛ نيز رجوع کنید به محمدحافظ اصفهانى*).

در صنعت دريانوردى نيز نوشتههاى مكتوبى از مسلمانان باقى مانده كه هنوز پژوهشگران آنها را بررسى كافى نكردهاند (گروسه ـ گرانژ، ص 202، 210ـ212). كتابهاى جغرافيا، سفرنامهها و وقفنامهها نيز كه از دوران گذشته باقى ماندهاند، منابعى غيرمستقيم براى پژوهش درباره علم حيل در دوره اسلامى بهشمار مىروند زيرا در آنها اشارههاى فراوانى به دستگاهها و تجهيزات مكانيكى، صنايع و حرفههاى گوناگون شده است.

ترجمه آثار يونانى و زبانهاى ديگر به عربى كه از دوره عباسيان در قلمرو تمدن اسلامى آغاز شد، بر پيشرفت علم حيل در ميان مسلمانان نيز اثر گذاشت (رجوع کنید به ترجمه*). نوشتههايى كه به عربى ترجمه شدند عمدتآ عبارتاند از: 1) رسالهاى از ارشميدس با عنوان حول الثقل و الخفّة كه خازنى (ص20ـ21) به آن اشاره كرده است. 2) كتابى از ارشميدس به نام آلة ساعات الماء التى ترمى بالبنادق، با اضافاتى از مؤلفان رومشرقى و اسلامى (قارى، ص 44). 3) رسالهاى مختصر با عنوان عمل صندوق الساعات كه دهمان در انتهاى رساله ابنساعاتى (ص 295ـ 313) آن را آورده و احتمال داده است ترجمه رسالهاى از ارشميدس باشد. 4) مقاله معروفى از آپولونيوس (يا ابلّونيوس نجار) به نام صفة آلة الزامر (توصيف دستگاه نىزنى) كه جزرى (ص 432) و قارى (ص 45) هم به آن اشاره كردهاند. اين مقاله در انتهاى رساله ابنساعاتى (ص 317ـ349) نيز آمده است. 5)الآلات الهوائية كه ترجمه كتاب >ابزارهاى هوايى< فيلون است (قارى، همانجا). 6) ثلاث مقالات عربية فى الآلات المغنية، در زمينه ادوات موسيقايى مكانيكى با محركههاى هوايى و آبى كه اصل آن منسوب به مورسطس (يا مورطس) از يونان باستان است (همان، ص 46؛
نيز رجوع کنید به قفطى، ص 322). 7)كتابى ديگر درباره دولابها منسوب به مورسطس، به نام الدواليب (قارى، همانجا). 8) كتابى منسوب به هرقلالنجار با عنوان الدوائر و الدواليب (ابننديم، ص 329). 9) كتاب أيرن (=هرون) فى رفع الأشياء الثقلية، درباره جراثقالها كه قسطابن لوقا البعلبكى آن را ترجمه كرده و تنها همين ترجمه عربى از اصل كتاب باقىمانده است (قارى، ص 49). قسطابن لوقا كتابهاى زيادى را از يونانى به عربى ترجمه كرده است. 10) ترجمه الحيل الروحانية از هرون اسكندرانى، درباره ادوات هوايى كه باقى نمانده است. 11) كتابى از مِنِلائوس به نام فى معرفة اوزان الاجرام المختلطة كه باقى نمانده است. ابوريحان بيرونى در الجماهر (ص 298) از اين كتاب نام برده و خازنى (ص 22ـ23، 78ـ83، 86ـ87) به تفصيل به آن استناد كرده است. 12) كتابى از پاپوس اسكندرانى شامل هشت مقاله كه مقاله هشتم آن، با عنوان مدخل ببوس (=پاپوس) الى علم الحيل، براى بنوموسى ترجمه شده بود (قارى، ص 51). خازنى (ص 28) كتابى را به نام فى صنعة مقياس المائعات فى الثقل و الخفة، به حكيم قوقس الرومى نسبت داده و قارى (ص 52) صورت درست نام وى را فوفس (پاپوس) دانسته است. 13) خازنى (ص 21ـ22) كتابى از اقليدس را به نام فى الثقل و الخفّة و مقياس الاجرام بعضها الى بعض ذكر نموده و به آن استناد كرده است.

در سدههاى ششم و هفتم/ دوازدهم و سيزدهم بسيارى از كتابهاى علوم مسلمانان، در اروپا به لاتينى ترجمه شد. يكى از مهمترين مترجمان اين دوره ژرار كرمونايى* بود. مجموعهاى نيز به نام كتب المعرفة بعلم الفلك در سده هفتم، در دوره آلفونس دهم از عربى به زبان كاستيلى ترجمه شد كه در آن، ساعتهاى آفتابى، شمعى، جيوهاى و آبى توصيف شدهاند. اين مجموعه كه از چندين كتاب ترجمه شده بود، از سرچشمههاى آشنايى غرب با دستاوردهاى مكانيك در تمدن اسلامى به حساب مىآيد (>كتاب مرجعى در علوم سدههاى ميانه<، ص 35؛
هيل، 1993، ص 124؛
قارى، ص 66ـ67). بسيارى از پژوهشگران تاريخ علوم از جمله هيل (1993، 220) بر اين باورند كه نهضت ترجمه متون عربى به لاتينى دريچهاى از دستاوردهاى بىشمار و گنجينه علمى و فنى را به روى غربيان گشود.


منابع:
(1) شمسالدين محمدبن محمود آملى، نفائس الفنون فى عرايسالعيون، ج 3، چاپ ابوالحسن شعرانى، تهران 1379؛
(2) ابن ابىاصيبعه، عيونالانباء فى طبقات الاطباء، چاپ نزار رضا، بيروت ( 1965)؛
(3) ابنخلدون؛
(4) ابنساعاتى، علمالساعات و العملبها، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق ?(1401/ 1981)؛
(5) ابنسينا، معيارالعقول، چاپ جلالالدين همائى، تهران 1331ش؛
(6) ابننديم (تهران)؛
(7) ابوريحان بيرونى، الآثارالباقية عنالقرون الخالية، چاپ ادوارد زاخاو، لايپزيگ 1923؛
(8) همو، استيعابالوجوه الممكنة فى صنعة الاصطرلاب، چاپ محمداكبر جوادى حسينى، مشهد 1380ش؛
(9) همو، الجماهر فى الجواهر، چاپ يوسف الهادى، تهران 1374ش؛
(10) همو، فهرست كتابهاى رازى و نامهاى كتابهاى بيرونى، تصحيح و ترجمه و تعليق از مهدى محقق، تهران 1371ش؛
(11) محمدتقى احسانى، هفت هزار سال هنر فلزكارى در ايران، تهران 1386ش؛
(12) رحمتاللّه استوار، «(درباره كتاب )استخراج آبهاى پنهانى»، تأليف ابوبكر محمدبن حسن حاسبكرجى، ترجمه حسين خديوجم، تحقيقاتاسلامى، سال8، ش1و2 (1372ش)؛
(13) جان دزموند برنال، علم در تاريخ، ج 1، ترجمه ح. اسدپور پيرانفر، تهران 1380ش؛
(14) محمدحسينبن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمدمعين، تهران 1361ش؛
(15) بنوموسى، كتابالحيل، چاپ احمد يوسف حسن، حلب 1981؛
(16) علىبن زيد بيهقى، كتاب تتمة صوان الحكمة، لاهور 1351؛
(17) آرنولد پيسى، تكنولوژى در تمدن جهان، ترجمه فريدون بدرهاى، تهران 1376ش؛
(18) محمدبن معروف تقىالدين راصد، الطرق السنية فى الآلات الروحانية، نسخه عكسى، در احمد يوسف حسن، تقىالدين و الهندسة الميكانيكية العربية، حلب 1976؛
(19) بشير رمضان تليسى و جمالهاشم ذويب، تاريخالحضارةالعربيةالاسلامية، بيروت 2002؛
(20) محمد اعلمىبن على تهانوى، كشاف اصطلاحات الفنون، بيروت: دارصادر، (بىتا.)؛
(21) اسماعيلبن رزّاز جزرى، مبانى نظرى و عملى مهندسى مكانيك در تمدن اسلامى (الجامع بينالعلم و العمل النافع فى صناعةالحيل)، ترجمه و تحشيه محمدجواد ناطق، حميدرضا نفيسى، و سعيد رفعتجاه، تهران 1380ش؛
(22) حاجىخليفه؛
(23) محمد حافظاصفهانى، سه رساله در اختراعات صنعتى : ساعت، آسيا، دستگاه روغنكشى (نتيجة الدوله)، چاپ تقى بينش، تهران 1350ش؛
(24) حدودالعالم؛
(25) حمداللّه مستوفى، نزهةالقلوب؛
(26) عبدالرحمان خازنى، كتاب ميزانالحكمة، حيدرآباد، دكن 1359؛
(27) محمدبن احمد خوارزمى، مفاتيحالعلوم، چاپ ابراهيمابيارى، بيروت1404/1984؛
(28) محمدبنابيطالب دمشقى، نخبةالدهر فى عجائبالبر و البحر، بيروت 1988؛
(29) ويليام جيمز دورانت، تاريخ تمدن، ج :4 عصر ايمان، بخش 1، ترجمه ابوطالب صارمى، ابوالقاسم طاهرى، تهران 1382ش؛
(30) موريس دوما، تاريخ صنعت و اختراع، ترجمه عبداللّه ارگانى، تهران 1378ش؛
(31) دهخدا؛
(32) موريس اسون ديماند، راهنماى صنايع اسلامى، ترجمه عبداللّه فريار، تهران 1365ش؛
(33) پير روسو، تاريخ علوم، ترجمه حسن صفّارى، تهران 1378ش؛
(34) احمدبن مصطفى طاشكوپرىزاده، مفتاحالسعادة و مصباح السيادة، بيروت 1405/1985؛
(35) محمدبنمحمد غزالى، تهافتالفلاسفة، چاپ سليمان دنيا، قاهره( 1987)؛
(36) محمدبن محمد فارابى، احصاءالعلوم، چاپ عثمان محمد امين، قاهره 1350/1931؛
(37) لطفاللّه قارى، «الآلات الميكانيكية فى تراثنا العلمى و موقع كتاب الرسالة القدسية»، مجلة تاريغالعلوم العربية، ج 11، ش 1و2 (1995ـ1997)؛
(38) علىبن يوسف قفطى، تاريخالحكماء، و هو مختصر الزوزنى المسمى بالمنتخبات الملتقطات من كتاب اخبارالعلماء باخبار الحكماء، چاپ يوليوس ليپرت، لايپزيگ 1903؛
(39) مقدسى؛
(40) مصطفى ميرسليم، «سير تحول علم مكانيك نزد مسلمانان»، تحقيقات اسلامى، سال 8، ش 1و2 (1372ش)؛
(41) ناصرخسرو، سفرنامه حكيم ناصرخسرو قباديانى مروزى، چاپ محمد دبيرسياقى، تهران 1363ش؛
(42) محمدجواد ناطق، «بديعالزمان جزرى: مهندس مشهور قرن ششم هجرى»، وقف: ميراث جاويدان، سال 4، ش 3 و 4 (پاييز و زمستان 1375)؛
(43) علىاكبر نفيسى، فرهنگ نفيسى، تهران 1355ش؛
(44) زيگريد هونكه، فرهنگ اسلام در اروپا: خورشيد اللّه برفراز مغرب زمين، ترجمه مرتضى رهبانى، تهران 1370ش؛
(45) يعقوبى، البلدان؛


(46) EI2, s.vv. "Madin. 2.5: Iron and steel (by A. Y. Hassan and D. R. Hill), "Mikyas" (by J. Ruska- [D. R. Hill];
(47) Henri Grosset-Grange, "Arabic nautical science", in Encyclopedia of the history of Arabic science, vol.1, ed. Roshdi Rashed, London: Routledge, 1996;
(48) Ahmad Y. Hassan and D.R.Hill, Islamic technology: an illustrated history, Paris 1992;
(49) D. R. Hill, "Andalusian technology", in English original of "Tecnologia Andalusi", El legado cientifico Andalusi, ed. Julio Samso et al., Madrid: Ministerio de Educacion y Cultura, 1992, repr. in D. R. Hill, Studies in medieval Islamic technology, ed. David A. King, Aldershot, Engl. 1998a;
(50) idem, "Al-Biruni's mechanical calendar", in Annals of science-an international review of the history of science and technology from the thirteenth century, vol.42, London: Taylor & Francis, 1985, repr. in ibid, 1998b;
(51) idem, "engineering", in Encyclopedia of the history of Arabic science, ed. Roshdi Rashed, vol. 3, London: Routledge, 1996;
(52) idem, "From Philo to al-Jazari", in Learning, language and invention: essays presented to Francis Maddison, ed. W. D. Hackmann and A. J. Turner, Aldershot, Engl. Variorum, 1994, repr. in Donald Routledge Hill, Studies in medieval Islamic technology, ibid, 1998c;
(53) idem, "Information on engineering in the works of Muslim geographers", History of technology, 9 (1984), repr. in ibid, 1998d;
(54) idem, Islamic science and engineering Edinburgh 1993;
(55) Guy Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate, Cambridge 1930;
(56) A Source book in medieval science, ed. Edward Grant, Cambridge: Harvard University Press, 1974.

/ محمدجواد ناطق /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6700
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست