responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6627

 

حَوْران ، حَوْران، ناحيهاى در سوريه. حوران از شمال به محافظه (استان) دمشق، از مشرق به باديه قراعه، از جنوببه منطقه خشكى كه تا حجاز ادامه دارد، و از مغرب به رود اردن محدود است (ابوراشد، ص 344). حوران منسوب به جبلْ حوران (مركز استان سوَيداء) است و نام جبل حوران پس از اختلافاتى كه بين اهالى حوران و دروزيها پيش آمد به حكميت جمهورى متحد عربى* به جبل عرب تغيير يافت (حريرى، ص26، پانويس5). حوران امروزه با استان درعا* (اَذرِعات) مطابقت دارد. اين استان از دمشق در شمال تا اردن در جنوب به مساحت 4600 متر مربع امتداد دارد و دروازه جنوبى سوريه ناميده مىشود (خوند، ذيل مادّه).

كوههاى كليب (بلندترين قله 1714 متر)، جواليل (بلندترين قله 1749 متر)، تلّ الجنينة (بلندترين قله 1802 متر)، چولان، عجلون، لجاه و جارود در حوران واقعاند (ابوراشد، ص 344ـ 345؛ حورانى، ص 23).

حوران داراى خاك حاصلخيز و جلگههاى وسيع، از جمله جبل عجلون و نقره، است كه در هر يك از اين جلگهها آباديهاى بسيار وجود دارد (ابوراشد، ص 346). رودهاى علان، هرير، زيدى، وهب و رقاد در حوران جارىاند و حدود ده سدّ براى آبيارى زمينهاى كشاورزى بر روى آنها احداث شده است. رودهايى كه از جبل حوران سرچشمه مىگيرند و در شرق حوران جريان دارند، در ريگزارهاى شرق ناپديد مىشوند، ولى رودهايى كه به سوى مغرب رواناند پس از پيوستن به رود يرموك سرانجام به رود اردن مىپيوندند (حِمْيَرى، ص 109؛ المعجم الجغرافى العربى السورى، ج 3، ص 326؛ حورانى، ص 24؛ الموسوعةالعربية، ذيل مادّه).

چشمههاى متعددى در حوران وجود دارند كه از آن جمله چشمههاى مزيريب، عجمى، اشعرى، و زيزون است. آب برخى چشمهها درياچههاى كوچكى را تشكيل مىدهند كه پس از خروج از درياچه روانه درّهها مىشوند و آبشارهاى زيبايى چون تلّشهاب و زيزون را به وجود مىآورند (المعجم الجغرافى للقطر العربى السورى؛ الموسوعةالعربية، همانجاها). از اين آبشارها استفاده صنعتى مىشود مثلا آبشار تلشهاب كه از ارتفاع سيصد مترى فرو مىريزد، حدود پنجاه آسياب را به كار مىاندازد (حورانى، ص 27). حوران داراى آب و هواى نسبتاً خشك است. ميانگين ساليانه باران در حوران 250 يا 300 ميليمتر گزارش شده است. حداكثر بارش باران در شمال غربى است و به سوى جنوب و شرق كاهش مىيابد، ميانگين دماى ساليانه حوران نيز حدود ْ16 تا ْ18 است (الموسوعةالعربية، همانجا).

ميانگين ارتفاع حوران از سطح دريا حدود 750 متر است كه به تدريج، از سطح دريا ارتفاع گرفته و تا 1859 متر بالاتر از سطح دريا مىرسد. همين عامل سبب تنوع كشاورزى شده است (خوند، همانجا؛ جبّور، ص 56؛ خولانى، ص 36). اوليا چلبى (ص 75) در توصيف حاصلخيزى خاك حوران نوشته است كه در حوران از هر دانه گندم بيش از پانزده سنبله مىرويد و هر سنبله كمتر از صددانه ندارد. هفت نوع گندم و جو در حوران به عمل مىآيد. حوران از زمانهاى دور در كشت محصولاتى چون گندم، جو و بقولات مشهور بوده است (الموسوعةالعربية، همانجا). غلات و حبوبات حوران به قدرى زياد بود كه علاوه بر مصرف منطقه، نياز دمشق را برآورده مىساخت (بازيلى، ص 367). مساحت زمينهاى كشاورزى حوران حدود 000، 270 هكتار است كه در بيست هزار هكتار آن انواع سبزى، حبوبات و توتون كشت مىشود و از نظر كشت گندم و جو در سوريه مقام اول را داراست. دامدارى و توليد عسل نيز در حوران رواج دارد («حوران»، ص 137ـ153؛ الموسوعةالعربية، همانجا).

عربها از زمان جاهليت با بازارهاى معروف حوران از جمله بُصرى*، اذرعات (درعا)، جابيه* و شيخ سعد آشنايى داشتهاند و اكنون نيز بازارهاى هفتگى در برخى از شهرهاى آن مثل شهرهاى نَوى، جاسم، درعا و خربه غزاله برپا مىشود (المعجم الجغرافى للقطر العربى السورى، ج 3، ص 327). راهآهن دمشق ـ درعا ـ بصرى در حوران امتداد دارد و جاده ترانزيت سوريه ـ اردن نيز از حوران مىگذرد (الموسوعةالعربية، همانجا).

حوران به منطقه قبليه نيز معروف است (علبى، ص 38) برخى از بطون قبيله جذام* و قبايلى چون سليح* و بلقين* (قلقشندى، ج 1، ص 351؛ خريسات، ص 139ـ140) عشاير زيادى، مثل آلحريرى، آل رفاعى و آل محمودى، فضل، بنىنعيم و بنىشديد، آلفلوح، آلشعراء و آلنصراللّه در آن زندگى مىكنند (ابوراشد، ص 366ـ368).

حوران در گذشته مشتمل بر شهرهاى زيادى بود كه مهمترين آنها عبارت بودند از شهرهاى بُصرى* (بصراى اسكىشام)، عجلون*، صلخد*/ صرخد، بلقاء*، اربد*، جولان*، بيسان*، بثنيه*، و جاسم (حازمىهمدانى، ج 1، ص 388؛ دمشقى، ص 267؛ ابنفضلاللّه عمرى، سفر3، ص 320ـ321؛ قلقشندى، ج 4، ص 107ـ108؛ علبى، همانجا).

برخى از آثار مهم حوران عبارتاند از: مسجدجامع عُمَرى كه اولين مسجد در سوريه است و عمربن خطّاب هنگام سفر به جابيه دستور بناى آنرا داد؛ مسجدجامع مَبرَك، محل توقف شتر حامل قرآن به شام؛ مسجد فاطمه؛ كليساى مارجرجس و مارالياس كه از قديمترين كليساهاى جهاناند؛ آمفىتئاتر؛ بقاياى حمامها؛ مقابر و غارها (خوند، ذيل «بصرىالشام»؛ بهنسى، ص 79ـ96؛ المعجم الجغرافى للقطر العربى السورى، ج 3، ص 322؛ اكرم ساطع و فؤاد ساطع، ص 67ـ69).

پيشينه. نام قديم حوران اورانيتيس بود. آشوريان آنرا جورانو (به معنى زمين خشك) و عربها اقليم حوران، جبل حوران و حوران ناميدهاند (شهابى، ذيل «جبل حوران»؛ بهنسى، ص 54). حوران را حورانالجند (به معنى محل لشكريان) نيز گفتهاند (ياقوت حموى، ذيل مادّه).

تاريخ حوران، همان تاريخ سرزمين شام است. تمدنهاى كنعانى، آرامى، يونانى، نبطى، غسّانى، بيزانسى و اسلامى در اين منطقه تأثيرگذار بودهاند (المعجمالجغرافى للقطر العربىالسورى، ج3، ص325). روايت اولياچلبى (ص 75) مبنى بر اينكه حضرت آدم عليهالسلام در اين منطقه كشاورزى كرده است بيانگر تاريخ بسيار قديمى اين منطقه است. عموريها و كنعانيها در هزاره سوم پيشاز ميلاد در حوران ساكن شدند و در آنجا به كشاورزى پرداخته و شهرها و دژهاى نظامى در آنجا بنا كردند (خوند، ذيل مادّه).

پس از اسكندر مقدونى حوران براى اولين بار رو به آبادانى گذاشت (همان، ذيل «بصرىالشام»). نبطيها، از سال 95 تا 50 پيش از ميلاد در حوران (به مركزيت دمشق) حكومت راندند (دبس، ج 3، ص 465ـ466). در سال 64 ميلادى شهرهاى بصرى و اذرعات (درعا) در حمله ايرانيان به شام صدمات بسيارى ديدند و مجد و شوكت آنها خاتمه يافت (رجوع کنید به جوادعلى، ج 3، ص 63). حوران از سال 90 تا 106 ميلادى تحت حكومت نبطيان قرار گرفت (المعجم الجغرافى للقطر العربى السورى، ج 3، ص 322). در 106 ميلادى روميان پس از تصرف شهر حوران سراسر سرزمين حوران را تصرف كردند (مَقريزى، ص 80؛ جوادعلى، ج 1، ص 51). قبل از ظهور اسلام شهرهاى حوران از جمله بصرى از مراكز علمى و فرهنگى سرزمين شام به شمار مىآمدند (عطيه، ص 156؛ نيز رجوع کنید به بصرى*).

در سال سيزدهم هجرت خالدبن وليد عازم حوران شد و بدون جنگ و خونريزى شهر بصرى را گشود و مردم آن پرداخت جزيه را پذيرفتند (بلاذرى، ص 155؛ يعقوبى، ج 2، ص 134). اين شهر اولين شهر شام بود كه مسلمانان فتح كردند (عاقل، ص 167). پس از فتح بصرى تمام سرزمين حوران به تصرف مسلمانان درآمد (بلاذرى، ص 156؛ ياقوت حموى، همانجا). ابوالزاهر القشيرى نيز حوران و اطراف آن را با صلح فتح كرد (ابنخلدون، ج 2، ص 519؛ يوسف، ص 287). جنگ يرموك در سال پانزدهم هجرت در ناحيه جنوب غربى حوران رخ داد (الموسوعةالعربية، همانجا).

حوران جزو جندالشام و مركز جندالشام دمشق بود (زياده، ص 310). در قرن سوم ابنخرداذبه (ص 77) از حوران با عنوان كوره حوران، از كورههاى دمشق، ياد كرده است و جيهانى (ص 38) نيز حوران را از اعمال دمشق ضبط كرده و در جايى نيز (ص 83) حوران و بثنيه را دو رُستاق بزرگ با كشت ديم از حدود دمشق معرفى نموده است.

در قرن چهارم اصطخرى (ص65، 67) و ابنحوقل (ص185، 187) ضمن تكرار مطالب جيهانى، فاصله ميان حوران و دمشق را دو روز تخمين زدهاند. در اواخر قرن چهارم مُهَلّبى (ص 68)، از شهرهاى كوره حوران، بصرى را نامبرده و به بناهاى آن، كه از سنگ سياه بوده اشاره كرده است. وى همچنين نوشته است كه اين شهر داراى بازار و منبر است و قلعهاى شبيه به قلعه دمشق دارد. مقدسى (ص 159ـ160) نيز حوران را يكى از شش رُستاق دمشق ضبط كرده و نوشته است املاك و سرزمين ايوب پيامبر آنجا بوده است.

در قرن پنجم بكرى (ج 1، ص 151، 460)، حوران را بين دمشق و طبريه و از سرزمينهاى بنىمالك آورده و در قرن ششم ادريسى (ج 1، ص 377) حوران را از كورههاى دمشق شمرده است. در قرن هفتم به نوشته ياقوتحموى (همانجا) حوران كورهاى وسيع از اعمال دمشق بود و در قسمت جنوبى آن، قريهها و مزارع فراوان وجود داشت.

در زمان عثمانيان حوران لواى (استان) بزرگى از توابع ولايت دمشق محسوب مىشد و به چهار قضا (شهرستان) به نامهاى شيخ سعد، قنيطره، عجلون و جبل دروز تقسيم شده بود (ابوراشد، ص 359ـ360). در اوايل قرن دوازدهم دروزيهاى لبنان به حوران مهاجرت كردند. در نيمه اين قرن تعداد قريههاى رو به ويرانى در سوريه فزونى يافت، ولى در زمان حكومت مصريان (1237ـ 1246) حدود 150 قريه در حوران دوباره قابل سكونت شدند (رجوع کنید به بومونت و همكاران، ص 453ـ454).

در 1313 حوران به 6 شهرستان و 12 ناحيه با 338 قريه تقسيم شده بود («حوران»، ص 139). در قرن چهاردهم/ اوايل قرن بيستم، حوران از حيث تقسيمات ادارى به هشت قضا به نامهاى درعا، شمسكين/ شيخ مسكين، بصرالحرير، صرخد (صلخد امروزى)، عجلون (مركز اربد)، عاهره (عريقه امروزى)، قنيطره و سويداء و يازده ناحيه تقسيم شد و از نظر تقسيمات طبيعى نيز به مناطقى از جمله نقره، جيدور، جولان،عجلون، لجا و صفا، جبل دروز و حوله تقسيم گرديد (حورانى، ص 25ـ27). از 1327ش/1948، حوران استان درعا ناميده شد (عادل عبدالسلام، ج 1، ص 594).

علما و دانشمندان زيادى به حوران منسوباند از جمله : ابوزكريا محيىالدين نَوَوى*، فقيه شافعى قرن هفتم؛ ابنكثير، فقيه، محدّث و مفسر و مورخ بزرگ حنبلى قرن هشتم؛ شمسالدين ابنقيّم جوزيه*، فقيه قرن هفتم؛ ابن ابىاصيبعه* طبيب؛ و ابوتمّام*، شاعر بزرگ عرب (ابنكثير، ج 13، ص 257، 278ـ279؛ حريرى، ص 27، پانويس 3ـ5، ص 28، پانويس 3).


منابع:
(1) ابنحوقل؛
(2) ابنخرداذبه؛
(3) ابنخلدون؛
(4) ابنفضلاللّه عمرى، مسالكالأبصار فى ممالك الأمصار، سفر3، چاپ احمد عبدالقادر شاذلى، ابوظبى 1424/2003؛
(5) ابنكثير، البداية و النهاية، بيروت 1411/1990؛
(6) حنا ابوراشد، حوران الدّامية: بحث عام فى تاريخ حوران، و نسب عشائر البلاد، و آثارهم، و حروبهم، و هوالحلقة الثانية، التممة للحلقة الاولى: جبل الدّروز، بيروت 1962؛
(7) محمدبن محمد ادريسى، كتاب نزهةالمشتاق فى اختراق الآفاق، بيروت 1409/1989؛
(8) اصطخرى؛
(9) اكرم ساطع و فؤاد ساطع، الدليل الاخضر للسياحة و الآثار فى سورية، دمشق 1975؛
(10) محمدظلىبن درويش اوليا چلبى، الرحلة الحجازية، ترجمها عن التركية و قدم لها صفصافى احمد مرسى، قاهره 1420/1999؛
(11) كنستانتين (قسطنطين) بازيلى، «وثائق قنصلية و تقارير دبلوماسية و اقتصادية»، در سوريا و لبنان و فلسطين فىالنصف الاول من القرن التاسع عشر: مذكرات رحالة، تقارير علمية و اقتصادية و وثائق قنصلية و سياسية و عسكرية، (تحرير )م. ريجنكوف و ا. سميليانسكايا، نقله الى العربية يوسف عطااللّه، بيروت: دارالنهار للنشر، 1993؛
(12) عبداللّهبن عبدالعزيز بكرى، كتاب المسالك و الممالك، چاپ ادريان فان ليوفن و اندرى فرى، تونس 1992؛
(13) بلاذرى (بيروت)؛
(14) پيتر بومونت، جرالد هنرىبليك، و جانمالكوم واكستاف، خاورميانه، ترجمه محسن مديرشانهچى، محمود رمضانزاده، و على آخشينى، مشهد 1369ش؛
(15) عفيف بهنسى، سورية، التاريخ و الحضارة: المنطقة الشمالية محافظتا حلب و إدلب، (دمشق) 2001؛
(16) جبرائيل سليمان جبّور، البدو و البادية : صور من حياة البدو فى بادية الشام، بيروت 1988؛
(17) جوادعلى، المفصل فى تاريخ العرب قبل الاسلام، بيروت 1976ـ1978؛
(18) ابوالقاسمبن احمد جيهانى، اشكال العالم، ترجمه علىبن عبدالسلام كاتب، چاپ فيروز منصورى، (مشهد) 1368ش؛
(19) محمدبن موسى حازمى همدانى، الأماكن، او، ما اتّفق لفظه و افترق مسمّاه من الامكنة، چاپ حمد جاسر، رياض (بىتا.)؛
(20) محمد فرحان حريرى، اصقاع حوران فيما سُمّى بالدّير و الخان، چاپ محمد فتحىراشد حريرى، دمشق 1425/2004؛
(21) محمدبن عبدالمنعم حِمْيَرى، الرّوض المعطار فى خبر الاقطار، چاپ احسان عباس، بيروت 1984؛
(22) «حوران: جغرافيتها و تاريخها و آثارها و عادات اهلها و اخلاقهم»، الهلال، سال 19، ش 3 (29 ذيقعده 1328)؛
(23) خليل رفعت حورانى، تاريخ حوران و دعوته النهضوية فى ارياف بلاد الشام، اعداد و تقديم و تحقيق فندى ابوفخر، دمشق 2005؛
(24) محمدعبدالقادر خريسات، «دور العرب المتنصرة فى الفتوحات»، در بلاد الشام فى صدرالاسلام : الندوةالثانية من اعمالالمؤتمرالدولى الرابع لتاريخ بلاد الشام، 24ـ 30 جمادىالآخرة 1405ه ، ج 2، تحرير محمد عدنان بخيت و احسان عباس، عَمّان: الجامعة الاردنية، 1987؛
(25) عبدالجباربن عبداللّه خولانى، تاريخ داريّا و من نزل بها من الصحابة و التابعين و تابعىالتابعين، چاپ سعيدافغانى، دمشق1404/1984؛
(26) مسعود خوند، الموسوعةالتاريخية الجغرافية، بيروت 1994ـ2004؛
(27) يوسف دبس، تاريخ سورية، چاپ مارون رعد، (بيروت): دارنظير عبّود، 1994؛
(28) محمدبن ابىطالب دمشقى، كتاب نخبة الدهر فى عجائب البَرّ و البحر، بيروت 1408/ 1988؛
(29) نيكلا زياده، «المراكز الادارية و العسكرية فى بلاد الشام فى العصر الاموى»، در بلادالشام فى العهدالاموى : محاضر الندوة الثالثة المؤتمر الدولى الرابع لتاريخ بلادالشام، 2ـ7 ربيعالاول 1408ه ، ج 1، تحرير محمد عدنان بخيت، عَمّان: الجامعة الاردنية، 1989؛
(30) قتيبه شهابى، معجم المواقع الاثرية فى سورية، دمشق 2006؛
(31) عادل عبدالسلام، جغرافية سورية، ج 1، دمشق 1393/1973؛
(32) نبيه عاقل، «موقف سكان بلاد الشام من الفتح»، در بلادالشام فى صدرالاسلام: المؤتمر الدولى الرابع لتاريخ بلاد الشام من اوراق الندوة الثانية، 24ـ30 جمادىالآخرة 1405ه ، ج 3، تحرير محمد عدنان بخيت، عَمّان: الجامعة الاردنية، 1987؛
(33) جورج عطيه، «الاثر السريانى فى الحياة الفكرية و العلمية فى بلاد الشام»، در بلاد الشام فى العهد البيزنطى: الندوة الاولى من اعمال المؤتمر الدولى الرابع لتاريخ بلاد الشام، تحرير محمد عدنان بخيت و محمد عصفور، عَمّان: الجامعة الأردنية، 1986؛
(34) اكرم حسن علبى، دمشق بين عصر المماليك و العثمانيين، 906ـ922ه ،1500ـ1520م : دراسة تاريخيةو اجتماعية و ثقافية و اقتصادية، دمشق 1402/1982؛
(35) قلقشندى؛
(36) المعجم الجغرافى للقطر العربى السورى، باشراف عماد مصطفى طلاس، (دمشق): مركز الدراسات العسكرية، 1990ـ؛
(37) مقدسى؛
(38) احمدبن على مَقريزى، البيان و الإعراب عمّا بأرض مصر من الأعراب للمقريزى، مع دراسات فى تاريخالعُرُوبة فى وادى النِيّل، تحقيق و تأليف عبدالمجيد عابدين، اسكندريه ( 1989)؛
(39) الموسوعة العربية، دمشق: هيئة الموسوعة العربية، 1998ـ ، ذيل «حوران» (از محمد حمادى)؛
(40) حسنبن احمد مُهَلّبى، الكتاب العزيزى، او، المسالكوالممالك، چاپ تيسير خلف، دمشق 2006؛
(41) ياقوت حموى؛
(42) يعقوبى، تاريخ؛
(43) جوزيف نسيم يوسف، «العلاقات الاسلامية البيزنطية فى الشام و تخومه فى صدر الاسلام فى ضوء صراع القوى بين المسلمين و المسيحيين فى العصور الوسطى»، در بلادالشام فى صدرالاسلام: المؤتمر الدولى الرابع لتاريخ بلاد الشام من اوراق الندوة الثانية، همان.

/ بهزاد لاهوتى /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6627
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست