بختیار کاکی ، خواجه قطب الدین ، از عارفان شبه قاره در قرن ششم وهفتم . در اوش به دنیا آمد. از پنج سالگی به تحصیل پرداخت و پس از حفظ قرآن مجید، علوم متداول عصرخود را فراگرفت . درجوانی به طریقت چشتیّه * پیوست و از معین الدین چشتی دستوریافت تابرای ترویج تعالیم اسلامی به دهلی که درسال 602ـ603 به تصرف مسلمانان درآمده بود، برود. بختیارکاکی نخست به مُلتان رفت و با بهاءالدین زکریای مُلتانی * ، و بابافریدالدین گنج شکر * ملاقات کرد. باآنکه در دهلی شمس الدین التتمش (حک : 607ـ633) وی را بسیار حرمت نهاد، نزدیکی به دربار را روا ندانست .
در تبلیغ اسلام و ارشاد و هدایت مردم بسیار موفق بود. عبدالحق دهلوی در اخبارالاخیار این کرامت را به او نسبت می دهد که از زیر سجاده اش کاک (نان روغنی ) بیرون می آورد و برای همة حضار کفایت می کرد (ص 24ـ25)، و ازینرو به کاکی معروف شد.
عارفان بزرگی چون قاضی حمیدالدین ناگوری ، مولانا شمس الدین ترک ، خواجه محمود، علاءالدین کرمانی ، سیدنورالدین غزنوی ، نظام الدین ابوالمؤید، خواجه فریدالدین گنج شکر، سیدشرف الدین ، خواجه حمیدالدین بهلوانی ، شیخ بدرالدین غزنوی * و شیخ برهان الدین بلخی همواره در خدمت کاکی بودند و از میان آنان بابا فریدالدین گنج شکر را خلیفه و جانشین خود کرد. وی سرانجام در 14 ربیع الاول 633 در دهلی درگذشت ؛ و خلفای او سلسلة چشتیه را درهند گسترش دادند.
بختیار کاکی مجموعة سخنان خواجه معین چشتی * را درکتابی به نام دلیل العارفین گرد آورده که در 1306 در چاپخانه نولکشور چاپ شده است . این اثر مشتمل بر دوازده مجلس است . مجموعة سخنان بختیار را نیز، خلیفه اش فریدالدین گنج شکر، در کتاب فوایدالسالکین ، گردآورده است .
منابع : (1) محمداکرام ، آب کوثر ، لاهور 1990، ص 213ـ217؛ (2) محمدبن کمال الدین بختیار کاکی ، دلیل العارفین ، ترجمة اردو، در هشت بهشت ، لاهور 1957، ص 1ـ53؛ (3) تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند ، ج 3، لاهور 1971، ص 135ـ 138، 140ـ142؛ (4) داراشکوه بابری ، سفینة الاولیاء ، ترجمة اردو، کراچی 1959، ص 130ـ131؛ (5) غلام سرور لاهوری ، خزینة الاصفیاء ، کانپور 1282، ج 1، ص 267ـ276؛ (6) عبدالحق بن سیف الدین عبدالحق لاهوری ، اخبارالاخیارفی اسرار الابرار ، دهلی ( بی تا. ) ؛ (7) فریدالدین گنج شکر، فوائدالسالکین ، ترجمة اردو، در هشت بهشت ، لاهور 1957، ص 1ـ29؛ (8) خلیق احمد نظامی ، تاریخ مشایخ چشت ، دهلی 1953، ص 150ـ157.