responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6398

 

حكیم ، خاندان، از خاندانهاى علمى و سیاسى شیعى معروف در عراق معاصر. نسب خاندان حكیم به حسن مثنى*، پسر امام حسن علیه‌السلام، می‌رسد (رجوع کنید به سراج، ص 21؛ عامرى، ج 1، ص 120). در قرن یازدهم هجرى، جد بزرگ این خاندان به نام سیدعلى حكیم، پسر سید مرادبن سیدشاه اسداللّه، طبیب ویژه شاه‌عباس اول صفوى (متوفى 1038) بود. سیدعلى به سبب دانش و فضیلتش مورد احترام همگان بود. كتاب المجرّبات‌الطبیة اثر اوست (امینى، ج 1، ص 421ـ422؛ سراج، ص 21ـ22). در 1033، سیدعلى به همراه شاه‌عباس صفوى براى زیارت مرقد امیرمؤمنان علیه‌السلام به نجف رفت و با اصرار مردم آنجا براى طبابت در نجف سكونت گزید. از این زمان به سیدعلى حكیم شهرت یافت و فرزندانش نیز به همین نام مشهور شدند (سراج، همانجا؛ امینى، ج 1، ص 421؛ محمدحسین حرزالدین، ج 2، ص 287ـ288).

بنابر منابع شرح حال (براى نمونه رجوع کنید به حسینی‌اشكورى، ص 17، 19) در پنجمین نسل از خاندان سیدعلى حكیم، عالم بزرگى به نام سیدمهدى حكیم ظهور كرد كه از عالمان بزرگ نجف بود. سیدمهدى حكیم تحصیلات حوزوى را در محضر استادانى مانند ملاعلى خویى، محمد كاظم خراسانى، شیخ محمدحسین كاظمى، میرزاحسن شیرازى، ملاحسینقلى همدانى و شیخ محمدطه نجف به اتمام رساند و به درجه اجتهاد رسید (عبیرى، ص 30؛
امینى، ج 1، ص 422). زمانى كه شیخ موسى شراره عاملى، مرجع شیعیان در بنت‌جبیل لبنان، فوت كرد، اهالى آنجا به طور مكرر از آیت‌اللّه محمدحسین كاظمى تقاضا كردند تا سیدمهدى حكیم به دیار آنان عزیمت كند، از این‌رو سیدمهدى به عنوان عالم دین، عازم آن دیار شد (محسن امین، ج 10، ص 152؛
سراج، ص 23ـ 24). او در 8 صفر 1312 دارفانى را وداع گفت و در بنت‌جبیل به خاك سپرده شد. مهم‌ترین آثار به جامانده از او عبارت‌اند از: تحفةالعابدین، در نصایح و مواعظ؛
معارف الاحكام در شرح شرایع‌الاسلام محقق‌حلّى؛
مبحث «حجیت قطع»، از منظومه الدُّرَةُ اَلمنظّمة اثر شیخ موسى شراره در اصول فقه؛
رسالة التعادل و التراجیح (آقابزرگ طهرانى، ج 3، ص 450، ج 11، ص 31، ج 13، ص 70ـ71، ج 21، ص 189؛
محسن‌امین، همانجا).

فرزند بزرگ سیدمهدى به نام سیدمحمود در 1298 در نجف به دنیا آمد. وى تحصیلات حوزوى خود را در این شهر زیرنظر علمایى مانند شیخ محمد طه نجف، حاج‌میرزا حسین خلیلى تهرانى، آخوند خراسانى، محمدسعید حبوبى، شیخ عبدالهادى شلیله، سیدمحمدكاظم طباطبایی‌یزدى و شیخ احمد آل‌كاشف‌الغطاء به پایان رساند و از استادان معروف فقه و اصول در حوزه نجف‌اشرف شد. سیدمحمود حكیم در 1375 از دنیا رفت از او آثارى به شكل حاشیه و تعلیقه بر كتابهاى درسى فقه و اصول برجای‌ماند. پسرش سیدعبدالمجید عالم دین و از اساتید حوزه نجف بود كه توسط عوامل بعثى در 14 اسفند 1363 به شهادت رسید (محمد حرزالدین، ج 3، ص 129ـ130، پانویس 1؛
امینى، ج 1، ص 422ـ423، 429).

دیگر فرزند سیدمهدى كه سیدهاشم نام داشت، در 1309 در بنت‌جبیل به دنیا آمد. تحصیلات حوزوى خود را در آنجا آغاز كرد، سپس براى ادامه تحصیل عازم نجف شد و زیر نظر استادان برادرش، سیدمحمود، پرورش یافت. سیدهاشم حكیم پس از آن به بنت‌جبیل بازگشت و به عنوان عالم دینى آن دیار به خدمات دینى و اجتماعى پرداخت. وى در 28 بهمن 1334 در بنت‌جبیل از دنیا رفت. از او آثارى مانند: منتقی‌الاخبار، العقدالثمین و شذورالجواهر برجاى مانده است. دو پسر او سیدعلى و سید مهدى در بنت جبیل ماندند و به تدریس علوم دینى و وعظ و ارشاد مردم پرداختند (محمد حرزالدین، ج 2، ص 192ـ193، پانویس 2؛
امینى، ج 1، ص 423، كه تولد او را در نجف دانسته است).

نامورترین فرزند سیدمهدى و شاخص‌ترین فرد این خاندان، مرجع بزرگ تقلید شیعیان، سیدمحسن حكیم، است. وى، در مقام مرجع تقلید شیعیان، به سیاست توجه ویژه‌اى داشت و معتقد بود اگر سیاست را به معناى اصلاح امور بندگان خدا و تلاش براى ارتقاى سطح زندگى آنها در نظر بگیریم، رجال دین باید با تمام توان در این زمینه فعالیت نمایند. بر این اساس، وى در بسیارى از مسائل سیاسى روزگار خویش دخالت می‌كرد و فتوا می‌داد (عجلى، ص 113ـ116؛
علوى، ص 351ـ355؛
نیز رجوع کنید به حكیم*، سیدمحسن). فرزندان و نوادگان وى نیز به تبعیت از پدر، به ویژه با توجه به اوضاع سیاسى عراق، در صحنه سیاسى این كشور اثرگذار بوده‌اند. برخورد خشونت‌آمیز و همراه با قتل فرزندان افراد این خاندان در تاریخ سیاسى عراق بی‌سابقه است. سیدمحسن حكیم ده پسر و چهار دختر داشت. اسامى پسران وى چنین است: سیدیوسف، سیدمحمدرضا، سید محمدمهدى، سیدكاظم، سیدمحمدباقر، سیدعبدالهادى، سید عبدالصاحب، سیدعلاءالدین، سید عبدالعزیز، سیدمحمدحسین (سراج، ص 25؛
امینى، ج 1، ص 423ـ424).

تأثیرگذارترین شخصیتهاى سیاسى خاندان حكیم، در میان فرزندان سیدمحسن حكیم عبارت‌اند از :

سید یوسف. در 1327/1288ش در نجف به دنیا آمد. نزد پدرش و دیگر استادان حوزه درس خواند و سپس به تدریس و تألیف پرداخت. وى از اعضاى اصلى «جمعیة مُنْتدى النشر» بود كه با هدف اصلاح نظام درسى حوزه علمیه نجف در 1354/ 1314ش تأسیس شد. سیدیوسف عالمى باتقوا، فاضل و بهره‌مند از قریحه شعرى بود (امینى، ج 1، ص 425؛
بَهادلى، ص 312ـ314؛
غروى، ج 2، ص 581).

وى پس از وفات پدرش از پذیرش پیشنهاد مرجعیت تقلید، با توجه به وجود استادان برجسته در حوزه نجف، امتناع كرد. او در حرم امام على علیه‌السلام و مسجد هندى اقامه جماعت می‌نمود، اما پس از سخت‌گیریهاى حكومت بر حوزه علمیه نجف خانه‌نشینى اختیار كرد و عزلت گزید. با این همه، حكومت بعثى عراق، براى مقابله با فعالیتهاى خاندان حكیم، او را نیز براى مدتى به زندان افكند. فشارهاى روحى ناشى از به شهادت رسیدن تعداد زیادی‌از برادران، برادرزادگان، عموزادگان و نیز دو فرزندش (سیدكمال‌الدین، از مدرّسان حوزه نجف، سید عبدالوهاب) توسط رژیم بعث عراق در 1362ش، سبب بیمارى وى در سالهاى آخر عمر شد. سید یوسف حكیم در رجب 1411/ 1369ش وفات كرد. برخى آثارش عبارت‌اند از : الخیارات، اَبحاثٌ فى التفسیر و بحث حول علم‌الاجمالى (امینى، همانجا؛
غروى، ج 2، ص 30، 516، 581ـ582).

سیدمحمدمهدى. وى پسر سوم سیدمحسن بود. در 1314ش در نجف به دنیا آمد. تحصیلات حوزوى را در حوزه علمیه نجف، زیرنظر استادانى مانند سیدمحمدباقر صدر*، شیخ محمدتقى آل‌فقیه، از مراجع لبنان، شیخ حسین حلّى، محمدامین زین‌الدین و سیدابوالقاسم خویى به پایان رساند (خرسان، ص77؛
امینى، ج1، ص425ـ426). سیدمحمدمهدى به همراه شخصیتهایى مانند سیدمحمدباقر صدر، یكى از مؤسسان حزب‌الدعوة الاسلامیة* در 1337ش بود (خرسان، ص 63ـ64؛
ادیب و موسوى، ص 11ـ12). وى در 1342ش، به نمایندگى پدر خود، عازم بغداد شد. او در تأسیس مدارس امام جواد علیه‌السلام در بغداد و كاظمیه و دانشكده اصول دین (كلیة اصول‌الدین) شركت داشت و یكى از مدرسان این دانشكده بود. وى همچنین از مؤسسان جماعت‌العلماء فی‌النجف الاشرف* بود و از شخصیتهاى محورى آن به شمار می‌آمد (خرسان، ص 77ـ78؛
حسن امین، ج 3، ص 261).

سید محمدمهدى حكیم در جنبش اسلامى عراق در دهه 1340ش و مقابله با اقدامات دین‌ستیزانه حكومتهاى وقت نقش بسزایى ایفا نمود. به همین دلیل حزب بعث* حاكم، در 1348ش او را به ارتباط با كشورهاى خارجى و تلاش براى براندازى دولت و همكارى با كردها در مبارزه با حكومت وقت متهم كرد و درصدد دستگیرى وى برآمد. بنابراین سیدمحمدمهدى مجبور شد عراق را ترك كند و به عربستان سعودى برود. او از آنجا به اردن، ایران و پاكستان سفر كرد و در 1350ش عازم دبى شد (خرسان، ص 78؛
عجلى، ص 389).

در آنجا فعالیتهاى خود را از سرگرفت و در تأسیس شوراى اوقاف جعفرى (مجلس الاوقاف الجعفرى)، ساختن مدارس و مساجد مانند مسجد امام على علیه‌السلام، و پایه‌گذارى جمعیتهاى خیریه مانند صندوق نیكوكارى و احسان (صندوق البروالاحسان) مشاركت فعال داشت (خرسان؛
حسن‌امین، همانجاها). او در عراق تحت تعقیب بود، از این‌رو در 1359ش براى مدت كوتاهى در دمشق اقامت گزید و پس از آن به لندن رفت. در آنجا در 1361ش، جنبش گروههاى اسلامى عراق (حركة الافواج الاسلامیة العراقیة) را پایه‌گذارى نمود كه هدف آن ایجاد هماهنگى بین گروههاى مخالف حكومت حزب بعث در اروپا بود. علاوه بر آن، وى در تأسیس انجمن اسلامى جهانى اهل‌بیت (رابطة أهل‌البیت الاسلامیة العالمیة)، كانون اهل‌بیت (مركز اهل‌البیت)، كمیته حمایت از آوارگان عراقى (لجنة رعایة المُهَجَّرین العراقیین)، و سازمان حقوق بشر در عراق (منظمة حقوق‌الانسان فی‌العراق) بسیار مؤثر بود (خرسان، ص 78ـ79؛
عجلى، ص 390).

انجمن اسلامى جهانى اهل‌بیت اولین همایش خود را در 1362ش در لندن برگزار كرد و سیدمحمدمهدى حكیم به دبیركلى آن انتخاب شد. این انجمن از جمعیتهاى اسلامى نقاط مختلف جهان تشكیل می‌شد. سیدمحمدمهدى حكیم، همچنین كانون اهل‌بیت را در 1362ش و با همكارى سیدمحمد بحرالعلوم تأسیس كرد كه به امور عراقیهاى ساكن در بریتانیا رسیدگى می‌نمود. كمیته حمایت از آوارگان عراقى، براى آوارگان عراقى در ایران كمكهاى مالى فراهم می‌كرد. سازمان حقوق بشر در عراق نیز موارد نقض حقوق بشر از سوى رژیم بعثى را افشا می‌كرد (خرسان، ص 79). سید محمدمهدى حكیم سه بار از سوءقصد نجات یافت، اما در 27 دى 1366 كه به دعوت جبهه اسلامى ـ ملى سودان (الجبهة الاسلامیة القومیة) در این كشور حضور یافته بود، توسط عوامل بعثى به شهادت رسید (عجلى، همانجا؛
امینى، ج 1، ص 427؛
خرسان، ص 79ـ80).

سیدمحمدباقر حكیم. او پنجمین فرزند سیدمحسن حكیم بود كه در 20 مرداد 1318 در شهر نجف متولد شد. تحصیلات حوزوی‌را نزد پدرش سیدمحسن حكیم، محمدحسین حكیم (متوفى آبان 1368)، سید محمدباقر صدر و آیت‌اللّه خویى گذراند و فلسفه و علوم قرآنى را به طور تخصصى دنبال كرد و در فقه و اصول به درجه اجتهاد نایل شد (سراج، ص 23، پانویس 15؛
امینى، ج 1، ص 432ـ433؛
خرسان، ص 80). وى به همراه سیدمحمدمهدى حكیم، سیدمحمدباقر صدر و چندتن دیگر حزب‌الدعوة را در 1337ش تأسیس نمود (خرسان، ص 63ـ64؛
ادیب و موسوى، ص 11ـ12؛
نیز رجوع کنید به الدعوة الاسلامیة*، حزب). سید محمدباقر حكیم سپس به بغداد رفت و از 1343ش تا 1354ش به تدریس علوم قرآن و فقه در دانشكده اصول دین پرداخت. وى همچنین در تأسیس مدرسه علوم اسلامى (مدرسةالعلوم الاسلامیة) مشاركت داشت. سیدمحمدباقر مورد اعتماد پدرش بود و به نمایندگى او در بسیارى از فعالیتهاى اسلامى حضور یافت. وى همچنین در زمان مرجعیت سیدمحمدباقر صدر، زیرنظر وى فعالیت نمود (خرسان، ص 81؛
امینى، ج 1، ص 433). در پى آن، رژیم بعثى چندین‌بار او را دستگیر و حتى در 1355 به حبس ابد محكوم نمود، اما با دستور عفو عمومى احمد حسن‌البكر* در 1357، از زندان آزاد گردید. به دنبال افزایش این فشارها، وى در 1359ش به طور مخفیانه عازم دمشق شد و پس از اندكى از طریق تركیه راهى ایران شد (خرسان؛
امینى، همانجاها؛
حكیم، 1425الف، مقدمه، ص 32ـ33). او در ایران، در زمینه مسائل سیاسى و فرهنگى فعالیت كرد و مسئولیتهاى متعددى را برعهده گرفت كه مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: دبیركلى جماعةالعلماء المجاهدین فى العراق كه در 1359ش تأسیس شد، سخنگویى مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق* (المجلس الاعلى للثورة الاسلامیة فى العراق) كه در 26 آبان 1361 پایه‌گذارى گردید، ریاست مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق در 1365، مشاركت در تأسیس مجمع جهانى تقریب بین مذاهب اسلامى (المجمع العالمى للتقریب بین‌المذاهب الاسلامیة) و تصدى ریاست آن، و قائم‌مقامى مجمع جهانى اهل‌بیت (المجمع‌العالمى لأهل‌البیت؛
خرسان، ص 82؛
عجلى، ص 56؛
حكیم، 1425الف، مقدمه، ص 34ـ 36). علاوه بر این، او تشكیلات نظامى وابسته به مجلس اعلى انقلاب اسلامى به نام سپاه بدر (فَیلَق بدر) را تأسیس كرد كه در حدود سه‌هزار سرباز داشت و همه آنان عراقیهاى مهاجر به ایران بودند. این سپاه در جنگ عراق با ایران*، علیه نیروهاى عراقى جنگید (فرهاد ابراهیم، ص 418؛
عجلى، ص 177؛
رؤوف، ص 256). با آغاز قیام شیعیان جنوب عراق علیه رژیم بعثى در اسفند 1369، سپاه بدر براى حمایت از این قیام وارد خاك عراق شد، اما حكومت عراق این قیام را سركوب نمود و سپاه مذكور كارى از پیش نبرد (اسحاق نقاش، ص 384ـ388؛
عجلى، ص 330ـ331، 343ـ 344؛
عباسى، ص 17ـ 21).

پس از حمله نیروهاى امریكایى به عراق و سرنگونى رژیم بعث در 1382ش، آیت‌اللّه محمدباقر حكیم در 21 اردیبهشت همان سال به عراق بازگشت و در نجف اقامت گزید، اما در 7 شهریور 1382 پس از امامت نماز جمعه و هنگام خروج از صحن نجف‌اشرف، در انفجار اتومبیل بمب‌گذارى شده به شهادت رسید (عمرو، ص 124؛
حكیم، 1425الف، مقدمه، ص 42ـ43).

محمدباقر حكیم آثار فراوانى برجاى گذاشت كه مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: الحكم‌الاسلامى بین‌النظریة و التطبیق، النظریة الاسلامیة فى التحرك السیاسى، علوم‌القرآن، الوحدةالاسلامیة من منظور الثقلین، الكِفاح المسلح فى الاسلام (رجوع کنید به خرسان، ص 82ـ83). وى دولت و حكومت را اساساً منصبى الهى می‌دانست و بنابراین معتقد بود كه حكومت مطلوب، باید آموزه‌هاى الهى را مد نظر قرار دهد (حكیم، 1412، ص 152ـ 153). محمدباقر حكیم معتقد بود كه مردم باید در انتخاب نوع حكومت خود آزاد باشند و این آزادى به هیچ دلیلى نباید محدود یا نفى شود. وى نوع حكومت جمهورى اسلامى را بر دیگر انواع حكومت ترجیح داده و معتقد بود كه آن را باید فقیه عادل و آگاه اداره كند. نقش مردم در این نوع حكومت، شناخت ولىّفقیه و اطاعت از وى و نیز برقرارى ارتباط با او از طریق نمایندگان است (همان، ص 30، 159، 178ـ 179). وى همچنین به تكثرگرایى سیاسى همراه با به رسمیت شناختن حكومت اسلامى، التزام به قوانین موجود، و اجتناب از اختلال در امنیت اجتماعى اعتقاد داشته و تكثرگرایى سیاسى را مشكلى براى جامعه اسلامى نمی‌دانسته است (همو، 1425ب، ص 208ـ209). محمدباقر حكیم در 1378ش نظریه تخصصى شدن مرجعیت دینى را مطرح نمود. از دیدگاه وى، به دلیل تحولات سیاسى در جهان اسلام، سركوبهاى سیاسى انجام شده، و مسئولیتهاى سنگین مراجع، باید مرجعیت دینى به سمت تخصصى شدن پیش رود و بر این اساس، بعضى از مراجع تنها به امر صدور فتوا و امور مرتبط با آن و عده‌اى دیگر تنها به امور سیاسى و اجتماعى بپردازند. این تخصص‌گرایى باید به تدریج افزایش یابد و موضوعات دیگرى را نیز شامل شود (احمد راسم نفیس، ص 85ـ86).

سیدعبدالهادى حكیم، فرزند سید محسن حكیم كه در 1319ش در نجف به‌دنیا آمد. تحصیلات خود را در بغداد و سپس قاهره ادامه داد و در رشته شریعت اسلامى در 1356ش دكترى گرفت و در دانشكده اصول دین بغداد و دانشكده فقه (كلیةالفقه) نجف به تدریس مشغول شد. وى در 14 اسفند 1363 توسط حكومت بعثى به شهادت رسید. آثارى از او بر جاى مانده است (علوى، ص 382ـ383؛
حسن امین، ج 1، ص92؛
امینى، ج1، ص431). دو فرزندش سیدحسن و سیدحسین نیز در همان تاریخ دستگیر و شهید شدند (غروى، ج 2، ص 581).

سیدعبدالصاحب حكیم، دیگر فرزند سیدمحسن حكیم كه در 1321ش در نجف به‌دنیا آمد. تحصیلات حوزوى را تحت نظر پدرش، سیدمحمدباقر حكیم، سیدمحمدباقر صدر و سپس سیدمحمد روحانى و سیدابوالقاسم خویى گذراند. در سی‌سالگى به درجه اجتهاد رسید و به تدریس فقه و اصول و اخلاق پرداخت و تألیفاتى در این زمینه از خود برجاى گذاشت. از جمله دو كتاب مُنْتَقى الاصول و المرتَقى الی‌الفقه‌الارْقى كه هر دو تقریرات درس استادش سیدمحمد روحانی‌است و شرح كفایةالاصول. حكومت بعثى عراق، سیدعبدالصاحب حكیم را، در 1362ش به شهادت رساندند (حسن امین، ج 1، ص 91؛
امینى، ج 1، ص 432).

سیدعلاءالدین حكیم، دیگر فرزند سیدمحسن، در 1325ش در نجف به دنیا آمد و تحصیلات حوزوى خود را در آنجا به پایان رساند و سپس به تدریس مشغول شد. وى همچنین در اداره مدرسه دارالحكمه كه پدرش آن را تأسیس كرده بود، فعالیت می‌نمود (حسن امین، ج 1، ص 92؛
احمد راسم نفیس، ص35ـ36). وى در 1362ش به شهادت رسید (غروى، ج 2، ص 514).

سیدمحمدحسین حكیم، یكى دیگر از فرزندان سیدمحسن حكیم. وى در 1327ش در نجف به دنیا آمد و با تكمیل تحصیلات حوزوى، در حوزه نجف به تدریس پرداخت. او در 1362ش به شهادت رسید (همانجاها).

سیدعبدالعزیز حكیم، دیگر فرزند سیدمحسن حكیم، كه پس از شهادت برادرش سیدمحمدباقر به ریاست مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق برگزیده شد و اكنون از فعالان عرصه سیاست در عراق است. سیدمحمدسعید حكیم، از مراجع كنونى نجف، از اعضاى این خاندان و نوه دخترى سیدمحسن حكیم است. وى نزد پدرش سیدمحمدعلى حكیم (داماد آیت‌اللّه حكیم و از علماى نجف) و سایر بزرگان حوزه نجف از جمله سیدمحسن‌حكیم، سیدابوالقاسم خویى و شیخ حسین حلّى درس خواند و سپس به تدریس، تألیف و اقامه جماعت در حرم امام على علیه‌السلام پرداخت. وى مدت زیادى در زندان رژیم بعث عراق بود و پس از آزادى نیز تحت‌نظر حكومت قرار داشت. برخى آثارش، علاوه بر رساله‌هاى فتوایى، عبارت‌اند از : المحكَّم فى اصول الفقه؛
اصول‌العقیدة و فاجعةالطف: ابعادُها، ثمراتها، توقیتها (امینى، ج 1، ص 429؛
عمرو، ص 143ـ146؛
غروى، ج 2، ص 517، 567).

افزون بر شهداى مذكور در این مقاله، بیش از 25 تن دیگر از اعضاى این خاندان، از جمله چند زن، شهید و شمار زیادى مفقودالاثر شده‌اند.


منابع :
(1) آقابزرگ طهرانى؛
(2) عادل ادیب و حسین موسوى، حزب الدعوه اسلامى عراق: پیشینه تاریخى و اندیشه سیاسى، تهران 1383ش؛
(3) احمد راسم نفیس، الشیعة فى العراق بین الجذور الراسخة و الواقع المتغیر: رویة شیعیة، قاهره 2005؛
(4) اسحاق نقاش، شیعةالعراق، (قم) 1377ش؛
(5) حسن امین، مستدركات اعیان‌الشیعة، بیروت 1408ـ1416/ 1987ـ1996؛
(6) محسن امین؛
(7) محمد هادى امینى، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف خلال الف عام، (نجف) 1413/1992؛
(8) على بَهادلى، الحوزة العلمیة فی‌النجف: معالمها و حركتها الاصلاحیة، 1339ـ1401ه / 1920ـ1980م، بیروت 1413/1993؛
(9) محمد حرزالدین، معارف الرجال فى تراجم العلماء و الادباء، قم 1405؛
(10) محمدحسین حرزالدین، تاریخ النجف الاشرف، هَذَّبه وزاد علیه عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، قم 1385ش؛
(11) احمد حسینى اشكورى، الامام الحكیم السید محسن الطباطبائى، نجف 1384؛
(12) محمد باقر حكیم، الاربعة عشر مناهج و رؤى، (قم) 1425الف؛
(13) همو، الحكم الاسلامى بین النظرّیة و التطبیق، (قم) 1412/ 1992؛
(14) همو، الوحدة الاسلامیة من منظور الثقلین، (قم) 1425ب؛
(15) صلاح خرسان، حزب الدعوة الاسلامیة: حقائق و وثائق، فصول من تجربة الحركة الاسلامیة فى العراق خلال 40 عاماً، دمشق 1419/1999؛
(16) عادل رؤوف، عراق بلاقیادة: قراءة فى ازمة القیادة الاسلامیة الشیعیة فى العراق الحدیث، دمشق 1426/2005؛
(17) عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن الحكیم: 1889ـ1970م، بیروت 1414/1993؛
(18) ثامر عبدالحسن عامرى، موسوعة انساب العشائر العراقیة: السادة العلویون، ج 1، (بیروت) 2004؛
(19) محمد عباسى، من زاخو الى كربلاء : قصة المؤامرة على الثورة الشعبیة فی‌العراق، قاهره 1412/1992؛
(20) عباس عبیرى، سیدمحسن حكیم: مرزبان حوزه نور، تهران 1375ش؛
(21) شمران عجلى، الخریطة السیاسیة للمعارضة العراقیة، لندن 2000؛
(22) حسن علوى، الشیعة و الدولة القومیة فی‌العراق : 1914ـ 1990، قم (بی‌تا.)؛
(23) یوسف عمرو ، علماء عرفتهم، بیروت 1427/2006؛
(24) محمد غروى، مع علماء النجف الاشرف، بیروت 1420 /1999؛
(25) فرهاد ابراهیم، الطائفیة و السیاسة فى العالم العربى : نموذج الشیعة فى العراق، (قاهره) 1996.

/ اسماعیل اسعدى /



تصاویر این مدخل:
خاندان حکیم(از سمت راست :سیدعبدالهادی ،سیدابراهیم طباطبایی ، سیدعبدالعزیز ، سید محمد باقر، آیت الله سید محسن ، سیدکاظم ، سیدیوسف ، سید محمد حسین ، سید محمد رضا ، سید عبدالصاحب ، سید علاالدین منبع: راهنمای کتابخانه آیت الله حکیم
سید محمد باقر حکیم منبع:www. alhakeemlib.org

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6398
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست