حَفْصَة الرَّكونیة (حفصه بنت الحاج الرّكونى) ، از بانوان شاعر سده ششم در منطقه غرناطه اندلس. تاریخ تولد او در منابع ذكر نشده است. به نوشته یاقوت حموى (1400، ج 10، ص 227)، او در 586 درگذشت.
زركلى (ج 2، ص 264، پانویس 2) احتمال داده كه وى منسوب به اَرْكُون، یكى از دژهاى استوار اندلس، بوده است (یاقوت حموى، 1965، ذیل «اركون»). ابنسعید مغربى، كه خود از آن سرزمین بوده، گفته (ج 2، ص 138) حفصه از دهكده راكونه بوده و با در نظر گرفتن تخفیف الف به صورت فتحه، نسبت ركونى صحیح است.
از ویژگیهاى ادبى سدههاى چهارم تا ششم اندلس، ظهور و نامور شدن گروهى از بانوان شاعر است، مانند ولّاده (متوفى 484)، دختر مستكفیباللّه (امیر اموى اندلس)؛ حمدة (متوفى 600)، دختر زیاد مؤدب؛ و حفصه ركونى (فاخورى، ص 938؛ نیز رجوع کنید به مَقَّرى، ج 4، ص 171ـ179، 205ـ211، 287ـ289).
نزدیكترین مورخ به روزگار حفصه، محمدبن عبدالواحد ملّاحى (متوفى 619) بوده كه در كتاب خود، تاریخ علماء البیرة، از او نام برده و فقط دو بیت از سرودههاى او را نقل كرده است (رجوع کنید به ابنسعید مغربى، همانجا؛ مقّرى، ج 4، ص 171). ابندِحْیه (متوفى 633؛ ص 10) نیز دو بیت دیگر از سرودههاى او را ضبط كرده است.
شهرت حفصه ظاهرآ به روزگار زنده بودن او، از مغرب به سرزمینهاى شرقى رسیده بوده، زیرا یاقوت حموى كه چهل سال پس از حفصه در 626 درگذشته، به تفصیل، احوال او را شرح داده و زیبایى و نژادگى و خوش ذوقى و بدیهه سرایى او را ستوده و ابیاتى از سرودههاى وى را آورده است (رجوع کنید به 1400، ج 10، ص 219ـ227).
حفصه مورد توجه عبدالمؤمنبن على، نخستین امیر سلسله موحدون (حك : 524ـ558)، قرار گرفت و به فرمان او عهدهدار آموزش بانوان دربار شد و به خواست عبدالمؤمن سه بیت بالبداهه در ستایش او سرود و ضمن آن از امیر تقاضا كرد كمكى به او شود كه در تمام زندگى بینیاز باشد. امیر نیز براتى براى او نوشت و درخواستش را اجابت كرد (همان، ج 10، ص 220؛ مقّرى، همانجا). درباره شیفتگى عبدالمؤمن و وزیر او (ابوجعفر) به حفصه، همه منابع كموبیش مطالبى نوشتهاند كه گویاى خلوتهاى شبانه حفصه با ابوجعفر است و گفتهاند همین موضوع موجب كشته شدن وزیر به فرمان امیر شد، حال آنكه ابوجعفر وزیر در 559، یك سال پس از مرگ عبدالمؤمن، و ظاهرآ به فرمان عثمان، پسر عبدالمؤمن، كشته شده است (رجوع کنید به ابنسعید مغربى، همانجا؛ محمدعبداللّه عنان، عصر3، قسم 1، ص 385).
مجموع اشعارى كه از حفصه در كتابها ثبت شده، كمتر از پنجاه بیت است و در هیچ منبعى به دیوانى از او اشاره نشده است. ابنخطیب، كه حدود دویست سال پس از مرگ حفصه شرححال او را نوشته، فقط پانزده بیت از اشعار او را ثبت كرده است (رجوع کنید به ج 1، ص 491ـ494).
مقّرى، مؤلف نفحالطیب، كه در سده یازدهم كتاب خود را نوشته و بیشتر از دیگران به شرححال حفصه پرداخته، 44 بیت از سرودههاى او را نقل كرده است (رجوع کنید به ج 4، ص 171ـ179). در اشعار او، صور خیال و صناعات ادبى كم و بیش به صورتى لطیف جلوهگر است (براى نمونه رجوع کنید به یاقوت حموى، 1400، ج 10، ص 223ـ224، 227؛ ابندحیه، همانجا؛ ابنخطیب، ج 1، ص 492). او از مضامین شعرى ولّاده استفاده كرده است.
با اینهمه، نامورى او تا آنجاست كه بروكلمان در تاریخ ادبیات خود (>ذیل <، ج 1، ص 482) و در بخش شاعران اندلس، از میان زنان شاعر، فقط از او نام برده و چند سطرى درباره او نوشته است.
منابع : (1) ابنخطیب، الاحاطة فى اخبار غرناطة، چاپ محمد عبداللّه عنان، قاهره 1393ـ 1397/ 1973ـ1977؛ (2) ابندِحْیه، المطرب من اشعار اهل المغرب، چاپ ابراهیم ابیارى، حامد عبدالمجید، و احمد احمد بدوى، (قاهره) 1993؛ (3) ابنسعید مغربى، المُغرِب فى حُلَى المَغرب، چاپ شوقى ضیف، قاهره (1978ـ 1980)؛ (4) خیرالدین زركلى، الاعلام، بیروت 1999؛ (5) حنا فاخورى، الجامع فى تاریخ الادب العربى: الادب القدیم، بیروت 1986؛ (6) محمد عبداللّه عنان، دولة الاسلام فى الاندلس، قاهره 1417/1997؛ (7) احمدبن محمد مَقَّرى، نفحالطیب، چاپ احسان عباس، بیروت 1388/1968؛ (8) یاقوت حموى، كتاب معجمالبلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866 ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛ (9) همو، معجمالادباء، بیروت 1400/1980؛
(10) Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942.