حسینی مراغى ، میرعبدالفتاحبن على، فقیه و اصولى امامى قرن سیزدهم. از تاریخ تولد و زندگى او اطلاع چندانى در دست نیست. احتمالاً در مراغه به دنیا آمده است. بعدها در نجف ساكن شد و به تحصیل علوم دینى، به ویژه فقه و اصول، پرداخت (رجوع کنید به حبیبآبادى، ج 4، ص 1365؛ امین، ج 8، ص 31؛ امینى، ج 3، ص 1182). از درس شیخ موسى و شیخ على، فرزندان شیخ جعفر نجفى معروف به كاشفالغطاء، كه در نجف استادان بنامى بودند، بهره گرفت و درسهاى آنها را تحریر كرد (همانجاها؛ قس آقابزرگ طهرانى، 1337ش، ستون 232). با اینكه حسینیمراغى (ج 2، ص 144) از سیدمحمد طباطبایى، مشهور به سیدمحمد مجاهد* (متوفى 1242)، با عنوان «استاد» و «معاصر» یاد كرده، ولى شاگردى او نزد طباطبایى محل تردید است (قس حسینى مراغى، ج 1، مقدمه، ص 7). وى در 1250 در نجف درگذشت (امینى، همانجا؛ قس آقابزرگ طهرانى؛ حبیبآبادى، همانجاها).
مهمترین اثر حسینیمراغى، عناوینالاصول مشهور به العناوین است كه درباره قواعد فقهى است (رجوع کنید به ادامه مقاله). دیگر آثار مهم او ــكه به نوشته آقابزرگ طهرانى (1404، قسم 2، ص 755) بیشتر آنها به صورت خطى در كتابخانه شیخ هادى كاشفالغطاء در نجف موجودندــ عبارتاند از : الحِیاضالمُتْرِعَة، در شرح المُختَصرُ النافِعِ محقق حلّى، كه حسینى در موارد متعددى در العناوین (از جمله ج 1، ص 180، 190، 203) بدان ارجاع داده است؛ العقود و الایقاعات، كه نسخه خطى آن در كتابخانه مجلس شوراى اسلامى موجود است (مدرسى طباطبائى، ص 342)؛ البیع؛ رسالة فى عمل الدائرةالهندیة لتعیینالزوال، درباره تعیین وقت زوال آفتاب؛ تقریرات درسهاى فقه و اصول استادان خود؛ دو اثر رجالىِ فوائد رجالیة، و رسالة فى الموثَّقین؛ و اثر حدیثىِ اخبار امامةالباقر علیهالسلام (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، 1404، همانجا؛ همو، 1403، ج 1، ص 321، ج 3، ص 191ـ192، ج 4، ص 378، ج 18، ص 338، ج 23، ص 246؛ امین، همانجا).
العناوین از آثار ارزنده فقهى در عصر قاجار است. این كتاب بارها به چاپ رسیده است، از جمله در 1274، 1297 و آخرینبار در 1417ـ1418 با تحقیقِ رحمتاللّه رحمتى (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، 1403، ج 15، ص 350؛ براى معرفى نسخههاى كتاب رجوع کنید به حسینیمراغى، ج 1، مقدمه، ص 9ـ10). مؤلف در این كتاب، با بیانى رسا و دقیق و علمى و با اجتناب از آمیختن مسائل اصولى با فلسفه و تأكید بركاربرد مثالها و مصادیق واقعى و مورد ابتلا، كوشیده است به تحلیل قواعد فقهى رایج در فقه شیعه در ابواب گوناگون بپردازد. وى، ضمن نقل آراى مشهور در فقه امامى، به دیدگاههاى برخى معاصران خود بهویژه ملااحمد نراقى (رجوع کنید به ج 1، ص 235، 252، 317، ج 2، ص 18، 284، 644) و نیز استادان خود (رجوع کنید به ج 1، ص 379، 410، ج 2، ص 227، 305، 477، 754) توجه خاص نشان داده و گاه به نقد آنها پرداخته است. حسینى از آموزههاى فقهى و اصولىِ استادانش در كتاب عناوین بهره برده است. برخى بر آناند كه این كتاب تمامآ تقریرات درسهاى استادان اوست (رجوع کنید به آلمحبوبه، ج 3، ص 201؛ آقابزرگ طهرانى، 1403، همانجا) ولى باتوجه به تعابیر وى، این دیدگاه را نمیتوان پذیرفت (رجوع کنید به سبحانى، ص 341).
عناوینالاصول حاوى 94 قاعده فقهى (یا به تعبیر مؤلف : عنوان) است. این قواعد در فهرستى، كه احتمالاً خود او تنظیم كرده است، به هفت دسته كلى تقسیم شدهاند: قواعد مشترك در همه ابواب فقه (عنوان یكم تا یازدهم)، قواعد ویژه عبادات (عنوان دوازدهم تا بیست و ششم)، قواعد معاملات (عنوان بیست و هفتم تا چهل و ششم)، قواعد مُبطِلات عقود (عنوان چهل و هفتم تا پنجاه و ششم)، قواعد اسباب و مُسقِطات ضَمان (عنوان پنجاه و هفتم تا هفتاد و دوم)، قواعد ویژه اقسام ولایت و سیاسات شرعیه (عنوان هفتاد و سوم تا هشتادودوم)، و قواعد ویژه شرایط عام تكلیف، مانند بلوغ و عقل و رشد و اسلام (عنوان هشتاد و سوم تا نود و چهارم).
توجه به زمان تألیف كتاب، كه در سال 1246 خاتمه یافته است (رجوع کنید به ج 2، ص 757)، اهمیت آن را در مواجهه با گرایش اخبارى و تثبیت مبانى اجتهاد نشان میدهد (رجوع کنید به سبحانى، ص 342). شیخ انصارى به آراى حسینیمراغى در العناوین توجه داشته است (همان، ص 338؛ براى نمونه رجوع کنید به انصارى، ج 6، ص 45). میرزا محمد تنكابنى (ص 184) این كتاب را از دیگر آثار راجع به قواعد فقه، برتر شمرده است.
منابع : (1) محمدمحسن آقابزرگطهرانى، الذریعة الى تصانیف الشیعة، چاپ علینقى منزوى و احمد منزوى، بیروت 1403/1983؛ (2) همو، طبقاتاعلامالشیعة: الكرام البررة، مشهد 1404؛ (3) همو، مصفى المقال فى مصنفى علمالرجال، چاپ احمد منزوى، تهران 1337ش؛ (4) جعفربن باقر آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، بیروت 1406/1986؛ (5) امین؛ (6) محمدهادى امینى، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف خلال الف عام، (نجف) 1413/1992؛ (7) مرتضیبن محمدامین انصارى، كتاب المكاسب، قم 1378ش؛ (8) محمدبن سلیمان تنكابنى، قصصالعلماء، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، (بیتا.)؛ (9) محمدعلى حبیبآبادى، مكارم الآثار در احوال رجال دو قرن 13 و 14 هجرى، ج 4، اصفهان 1352ش؛ (10) عبدالفتاحبن على حسینیمراغى، العناوین، قم 1417ـ1418؛ (11) جعفر سبحانى، تذكرةالاعیان، قم 1419؛ (12) حسین مدرسیطباطبائى، مقدمهاى بر فقه شیعه: كلیات و كتابشناسى، ترجمه محمد آصففكرت، مشهد 1368ش.