responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6233

 

حسینقلی‌خان جهانسوز (جهانسوزشاه) ، از خانهاى تیره اشاقه‌باش ایل قاجار، فرزند محمدحسن‌خان قاجار*، برادر آقامحمدخان و پدر فتحعلی‌شاه. نام او در برخى منابع حسینقلی‌خان قاجار ذكر شده است (رجوع کنید به غفارى كاشانى، ص 312؛
نامی‌اصفهانى، ص 385). وى در 1164 به‌دنیا آمد (هدایت، ج 9، ص 86). به گفته غفارى كاشانى (همانجا) و سپهر (ج 1، ص 29)، حسینقلی‌خان پس از كشته شدن پدرش، به همراه آقامحمدخان در تهران به حضور كریم‌خان رسید و به فرمان كریم‌خان، با چند تن از اعضاى خانواده‌اش به قزوین فرستاده شد. حسینقلی‌خان و آقامحمدخان به میان طوایف تركمن به استرآباد رفتند. حاكم آنجا از كریم‌خان خواست تا آنان را، كه از كشته شدن پدرشان خشمگین بودند، از استرآباد ببرد. كریم‌خان در 1176 بسطام‌خان زند را مأمور آوردن آنان به تهران كرد و در همان سال آنان را به شیراز بردند (هدایت، ج 9، ص 75، 77ـ78؛
نامی‌اصفهانى، ص 170). خاورى شیرازى (ج 1، ص 27) مدت اقامت حسینقلی‌خان را در شیراز دو سال ذكر كرده است، ولى به گفته هدایت، اقامت او شش سال به ‌طول انجامید (ج 9، ص 86) و در 1182 كریم‌خان زند او را به حكومت دامغان منصوب كرد (خاوری‌شیرازى، ج 1، ص 28؛
هدایت، همانجا؛
قس اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 1360). وى در آغازِ حكومتش به گردآورى اشاقه‌باشها و طرفدارانشان و نیز سركوب قواى دولّوها و طرفداران یوخاری‌باش آنان پرداخت (ساروى، ص 47؛
پرى، ص 140). همچنین با دخترى از نجباى قاجار ازدواج كرد و پسرش باباخان (بعدها فتحعلی‌شاه) در 1183 به‌دنیا آمد (هدایت، ج 9، ص 86ـ87؛
قس اعتمادالسلطنه، همانجا).

در 1184 حسینقلی‌خان شورش كرد (رجوع کنید به هدایت، ج 9، ص 88ـ89). برخى شورش او را به عوامل نامعلوم و وسوسه دیگران، و نیز جوانى و بی‌تجربگى وى نسبت داده‌اند (رجوع کنید به غفارى كاشانى، ص 312، 354؛
نامی‌اصفهانى، ص 171)، كه شاید این نسبت براى سرپوش گذاردن بر اشتباه كریم‌خان در انتصاب حسینقلی‌خان به حكومت دامغان باشد. كریم‌خان زند براى وفادار نگه‌داشتن وى، یا به توصیه آقامحمدخان براى حفظ آرامش مازندران، او را به این مقام گماشته بود (پرى، همانجا). مورخان دیگر به دشمنى دیرینه اشاقه‌باشها و یوخاری‌باشها (دوتیره ایل قاجار) اشاره كرده و گفته‌اند كه حسینقلی‌خان به كریم‌خان وفادار بوده و فقط براى انتقام گرفتن از قاتلان پدرش دست به این اعمال زده است (رجوع کنید به هدایت، ج 9، ص 88؛
خاورى شیرازى، همانجا)، ولى ساروى (همانجا) و اعتمادالسلطنه (ج 3، ص 1376) بر نافرمانى حسینقلی‌خان از اطاعت كریم‌خان تصریح كرده‌اند. هدایت نیز (ج 9، ص 88ـ 107)، شرح مبسوطى از برخوردهاى نظامى حسینقلی‌خان آورده است كه در هیچ‌یك از منابع دیده نمی‌شود.

نخستین حمله حسینقلی‌خان در 1184 به حصار نمكه دامغان بود كه در آن بسیارى را كشت و از همین رو به جهانسوز ملقب شد. حسن‌خان دولّو (بیگلربیگى استرآباد كه با برادرانش در قتل محمدحسن‌خان قاجار دخالت داشت)، از ترس به نوكنده (بلوكى بین استرآباد و مازندران) نزد خواهرزادگانش، رفت. بزرگان استرآباد از حسینقلی‌خان خواستند كه به استرآباد برود، ولى او نپذیرفت و به طرف فندرسك و كبودجامه رفت و اعیان و اشراف قاجار و تركمانان از وى طرفدارى كردند. پس از آن، كمال‌خان افغان و سایر افغانها، و اللّه‌وردی‌خان كرائیلى با هزار سوار به همراه حسینقلی‌خان به دامغان رفتند. حسینقلی‌خان گروهى را به دنبال حسن‌خان به نوكنده فرستاد و حسن‌خان به مازندران رفت. حاكم آنجا، محمدخان سوادكوهى، حسن‌خان را پذیرفت و ماجرا را به اطلاع كریم‌خان رساند و كریم‌خان، زكی‌خان را با سه هزار سوار براى دفع حسینقلی‌خان فرستاد. به‌رغم اصرار زكی‌خان، حسن‌خان باقى ماندن در مقام خود را نپذیرفت و حكومت هزارجریب و توقف در قلعه اكركاى/ آكركى را انتخاب كرد. در 1185، حسینقلی‌خان قلعه اكركاى را تصرف كرد و حسن‌خان در این حمله كشته شد (هدایت، ج 9، ص 88ـ92؛
ساروى، ص 48).

حسینقلی‌خان در 1186 با فغان‌على خان یوخاری‌باش درگیر شد و به قلعه فوجرد حمله برد. طرفداران حسینقلی‌خان، كه در قلعه بودند، فغان‌علی‌خان و پسرش را كشتند و اموال او را تاراج كردند (هدایت، ج 9، ص 92ـ93؛
پرى، ص 142). این بار كریم‌خان، برزاللّه‌خان زند و محمدخان سوادكوهى را براى سركوب حسینقلی‌خان به استرآباد فرستاد، اما محمدخان در حوالى سارى، كه در تصرف حسینقلی‌خان بود، كشته شد (غفاری‌كاشانى، ص 313؛
نامی‌اصفهانى، ص 171ـ 172). كریم‌خان، پسر محمدخان به نام مهدی‌خان را جانشین پدرش كرد و در 1187 او را همراه سپاهى به فرماندهى خواهرزاده‌اش، علی‌محمدخان زند، روانه مازندران كرد (غفاری‌كاشانى، همانجا؛
هدایت، ج 9، ص 15؛
پرى، ص 143). حسینقلی‌خان به قصد مقابله از سارى حركت كرد. در جنگ بین دو سپاه، علی‌محمد خان پیروز شد و حسینقلی‌خان به سارى گریخت. وى دو بار دیگر با علی‌محمدخان جنگید، ولى هر دو بار شكست خورد. پس از آن، همراهِ وابستگان خود به میان تركمانان گریخت. در راه، چند تن از تركمانان اموال او را ضبط و خواهرش را اسیر كردند و در مقابلِ مبلغى او را به علی‌محمدخان تحویل دادند (غفاری‌كاشانى، ص 313ـ314). حسینقلی‌خان سه سال در بین تركمانان باقى ماند و در 1190 به مازندران رفت و دست به شورشى تازه زد. در آنجا عده‌اى را گرد آورد و به بارفروش (بابل) رفت و مهدی‌خان را دستگیر كرد و اموالش را گرفت، ولى بعد او را رها كرد (همان، ص 352ـ353؛
هدایت، ج 9، ص 103ـ104؛
قس نامی‌اصفهانى، ص 173ـ 174). این بار كریم‌خان، علیمرادخان را براى مقابله با او فرستاد. علیمرادخان تا حدى به منطقه نظم بخشید، ولى به‌دلیل بدرفتارى با یوخاری‌باشها بركنار شد و به جاى وى، زكی‌خان زند به جنگ حسینقلی‌خان رفت. حسینقلی‌خان كه توان مقابله با او را نداشت، باردیگر به میان تركمانان گریخت و زكی‌خان به امور استرآباد و مازندران نظم داد (غفاری‌كاشانى، ص 353ـ 354؛
نامى اصفهانى، ص 172؛
هدایت، ج 9، ص 105ـ106).

درگیرى بعدىِ حسینقلی‌خان با طایفه تركمان كوكلان بود. در حمله تركمانان به جاجرم*، حاكم آنجا، اللّه‌وردی‌خان كرائیلى، از حسینقلی‌خان كمك خواست. حسینقلی‌خان تركمانان كوكلان را شكست داد و سپس به رامیان رفت. پس از این ماجرا، آقامحمدخان از حسینقلی‌خان خواست تا از اقدامات آشوبگرانه‌اش دست بردارد. بدین‌سبب حسینقلی‌خان، پسرش باباخان را به شیراز فرستاد. كریم‌خان بعد از دو ماه، دامغان را به صورت سیورغال* همیشگى به باباخان بخشید و او را نزد پدرش فرستاد (هدایت، ج9، ص106ـ 108)، ولى حسینقلی‌خان بار دیگر عهدشكنى كرد. آخرین برخورد حسینقلی‌خان، با قادرخان عرب (حاكم بسطام) بود. حسینقلی‌خان به قتل اهالى بسطام و غارت شهر دست زد و در بازگشت، به دست چند تن از تركمانان، یا به دست فردى به نام آرتق از تركمانان، در دوازدهم یا بیستم صفر 1191 به قتل رسید (غفاری‌كاشانى، ص 355؛
خاورى شیرازى، ج 1، ص 31؛
ساروى، ص 58؛
هدایت، ج 9، ص 111ـ 112؛
قس اعتمادالسلطنه، ج 3، ص1360ـ1361).

در غالب منابع ذكر شده است كه اشاقه‌باشها تركمانان را تطمیع و به قتل حسینقلی‌خان وادار كردند (غفاری‌كاشانى، همانجا؛
نامی‌اصفهانى، ص 174)، اما اعتمادالسلطنه (ج 3، ص 1360) نوشته است كه كریم‌خان زند تركمانان را به قتل حسینقلی‌خان برانگیخت. اندكى بعد از كشته شدن حسینقلی‌خان، پسرش به‌دنیا آمد كه نام او را حسینقلى گذاشتند (همان، ج 3، ص 1361). كریم‌خان پس از شنیدن این خبر، خانواده حسینقلی‌خان را از قزوین فراخواند (غفارى كاشانى، ص 355). جسد حسینقلی‌خان ابتدا در استرآباد به خاك سپرده شد و بعدها، همسرش استخوانهاى او را به نجف برد (هدایت، ج 9، ص 113؛
بامداد، ج 1، ص 446).


منابع :
(1) محمدحسن‌بن على اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصرى، چاپ محمداسماعیل رضوانى، تهران 1363ـ1367ش؛
(2) مهدى بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن 12، 13 و 14 هجرى، تهران 1357ش؛
(3) فضل‌اللّه‌بن عبدالنبى خاوری‌شیرازى، تاریخ ذوالقرنین، چاپ ناصر افشارفر، تهران 1380ش؛
(4) محمد فتح‌اللّه‌بن محمدتقى ساروى، تاریخ محمدى (احسن‌التواریخ)، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران 1371ش؛
(5) محمدتقی‌بن محمدعلى سپهر، ناسخ‌التواریخ: تاریخ قاجاریه، چاپ جمشید كیان‌فر، تهران 1377ش؛
(6) ابوالحسن غفارى كاشانى، گلشن‌مراد، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران 1369ش؛
(7) محمدصادق نامی‌اصفهانى، تاریخ گیتی‌گشا، با مقدمه سعید نفیسى، تهران 1363ش؛
(8) رضاقلی‌بن محمدهادى هدایت، ملحقات تاریخ روضةالصفاى ناصرى، در میرخواند، ج 8ـ10؛


(9) John R. Perry, Karim Khan Zand: a history of Iran, 1747-1779, Chicago 1979.

/ فهیمه علی‌بیگى /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6233
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست