حسین خان قاجار ، از رؤساى طایفه یوخاریباش قاجار در سده دوازدهم. از آغاز زندگى وى اطلاعى در دست نیست. وى برادر همسر محمدحسنخان قاجار* و از رقباى
سرسخت او بود (غفاریكاشانى، ص 99، 312). با این حال، حسینخان قاجار براى سركوب حسینخان قراموسانلو، بیگلربیگى استرآباد، به محمدحسنخان قاجار كمك كرد (رجوع کنید به همان، ص 101؛ نیز هدایت، ج 9، ص 13ـ14). در 1168 و در لشكركشى دوم احمد شاه درّانى به خراسان، محمدحسنخان سپاهى به فرماندهى محمدولیخان و حسینخان قاجار براى مقابله فرستاد. آنان سپاهیان افغانى را در حوالى سبزوار شكست دادند (نامیاصفهانى، ص 52؛ هدایت، ج 9، ص 25ـ26). این پیروزى بر نفوذ و قدرت محمدحسنخان افزود، ولى او كمك حسینخان و برادرش را بیاهمیت شمرد و عرصه را بر آنها تنگ كرد و آنان را به اطاعت واداشت. از طرفى، حسینخان، كه خود را در حكومت محمدحسنخان سهیم میدانست، به وى احترام لازم را نمیگذاشت (غفاریكاشانى، ص 101ـ102). حادثهاى نیز كدورت بین آن دو را تشدید كرد؛ برحسب اتفاق، توپچىِ محمدحسنخان چادرِ حسینخان را با گلوله توپ زد و عدهاى از اطرافیان وى زخمى شدند، ولى حسینخان آسیب ندید. بزرگان طایفه یوخاریباش و اشاقهباش، براى رفع كدورت آنان، وساطت كردند (همان، ص 54، 58). آنگاه، حسینخان و محمدحسنخان، گیلان و قزوین را تصرف كردند، سپس آزادخان را شكست دادند و آذربایجان را نیز گرفتند (ساروى، ص 38ـ39؛ سپهر، ج 1، ص 19ـ20).
پس از آنكه محمدحسنخان اصفهان را نیز تصرف كرد، حسینخان را به حكومت آنجا منصوب نمود (هدایت، ج 9، ص 27ـ30). بعد از محاصره ناموفق شیراز از سوى محمدحسن خان، حسینخان درصدد برآمد بر مازندران و استرآباد مسلط شود؛ اما محمدخان قوانلو، حاكم مازندران، به مقابله با وى برخاست، به طورى كه حسینخان به ناچار عقبنشینى كرد و به فیروزكوه رفت. آنگاه به استرآباد حمله كرد و آنجا را گرفت (غفاریكاشانى، ص 55). محمدحسنخان با اطلاع از این ماجرا به استرآباد رفت. حسینخان از آنجا گریخت و به ابراهیمخانِ بغایرى*، حاكم دامغان، پناه برد. محمدحسن خان دامغان را محاصره كرد، ولى مطّلع شد كه كریمخان زند به طرف مازندران میرود. بنابراین، محاصره را ترك كرد و به سوى استرآباد رفت و دستور كشتن دو تن از برادران حسینخان و شانزده تن از سران یوخاریباش را داد (گلستانه، ص 473؛ غفاریكاشانى، ص 104ـ 105). حسینخان چون توان انتقام گرفتن نداشت، به دشمنان محمدحسنخان، یعنى ابراهیمخان بغایرى، و شیخ علیخان زند* (از سرداران كریمخان) پیوست. در جنگى كه در 1172 روى داد، محمدحسن خان كشته شد (نامیاصفهانى، ص 71ـ81؛ هدایت، ج 9، ص 65ـ70؛ سپهر، ج 1، ص 29؛ خورموجى، ص 25ـ27). پس از آن كریمخان، حسینخان را حاكم استرآباد كرد (نامى اصفهانى، ص 88). حسینخان در 1176، بر اثر ابتلا به طاعون، درگذشت (هدایت، ج 9، ص 71، 78).
منابع : (1) محمدجعفربن محمدعلى خورموجى، حقایقالاخبار ناصرى، چاپ حسین خدیوجم، تهران 1363ش؛ (2) محمدفتحاللّهبن محمدتقى ساروى، تاریخ محمدى (احسنالتواریخ)، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تهران 1371ش؛ (3) محمدتقیبن محمدعلى سپهر، ناسخالتواریخ: تاریخ قاجاریه، چاپ جمشید كیانفر، تهران 1377ش؛ (4) ابوالحسن غفارى كاشانى، گلشنمراد، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تهران 1369ش؛ (5) ابوالحسنبن محمدامین گلستانه، مجملالتواریخ، چاپ مدرسرضوى، تهران 1356ش؛ (6) محمدصادق نامیاصفهانى، تاریخ گیتیگشا، با مقدمه سعید نفیسى، تهران 1363ش؛ (7) رضاقلیبن محمدهادى هدایت، ملحقات تاریخ روضةالصفاى ناصرى، در میرخواند، ج 8ـ10.