حسینباى (حسینبن على تُركى) ، مؤسس سلسله حسینیان در اوایل سده دوازدهم در تونس. پدرش، على، از اهالى شهر كَندیه ــ واقع در جزیره كرت كه در آن زمان از توابع دولت عثمانى شمرده میشدــ بود (حسین خوجه، ص 112؛ ابنابیالضَّیاف، ج 2، ص 105) و از آغاز حكومت بنیمراد تا پایان عمرش در خدمت این دولت به سپاهیگرى اشتغال داشت (حسن حسنى عبدالوهاب، ص 125). وى كه فرماندهى شجاع و نزد سربازانش محبوب بود، به عنوان دژدار به قلعه كاف در تونس فرستاده شد. حسین، در 1086 در این شهر به دنیا آمد (ابنابیالضّیاف، ج 2، ص 105ـ106).
حسین و برادرش، محمد، نیز در دولت بنیمراد به خدمت مشغول شدند (ابنابیالضّیاف، ج 2، ص 106). حسین به چهار تن از باى*هاى تونس خدمت كرد و به سبب شایستگى و توانى كه از خود نشان داد، در بیست سالگى به مقام خزانهدارى در دوران حكومت محمدباى رسید و سپس نزد دیگر حاكمان تونسى نیز مقامهاى مهمى به دست آورد (حسین خوجه؛ ابنابیالضّیاف، همانجاها). وى براى مدتى، نایب حكومت ابراهیم شریف، فرمانرواى تونس، بود و در لشكركشى ابراهیم به طرابلس در 1116، شركت داشت (حسین خوجه، ص 108؛ ابنابیالضّیاف، ج 2، ص100). همچنین در اول محرّم 1117، در جنگ با الجزایریها، كه در نزدیكى شهر كاف رخ داد و به شكست و اسارت ابراهیم شریف انجامید، حاضر بود (حسین خوجه، همانجا؛ ابنابیالضّیاف، ج 2، ص 102؛ حسن حسنى عبدالوهاب، ص 124). پس از نبرد كاف، مردم تونس در ربیعالاول 1117 با وى بیعت كردند (حسین خوجه، همانجا؛ وزیر، ج 3، ص 9؛ ابنابیالضّیاف، ج 2، ص 107؛ بیرم الخامس، ج 2، ص 382).
حسین از 1117 تا 1147 بر تونس فرمان راند (ثامر، ص 54؛ حسن حسنى عبدالوهاب، همانجا) و لقب باى گرفت. وى سلسله حسینیان* را بنیان نهاد و تونس مقرّ بایهاى این سلسله گردید. با به رسمیت شناخته شدن حكومت حسینبن على و گرفتن لقب بیگلربیگى* از سلطان عثمانى، سلسله حسینیان رسماً تأسیس شد و آنان، بدون وساطت دربار عثمانى، با دولتهاى اروپایى رابطه برقرار كردند و دولتهاى اروپایى نیز استقلال آنان را به رسمیت شناختند (بنخوجه، ص 62).
در 1117، حسین باى در اولین اقدام، به ترمیم حصار شهر تونس و استحكام قلاع آن پرداخت (وزیر، ج 3، ص 21؛ ابنابیالضّیاف؛ حسن حسنى عبدالوهاب، همانجاها) و در همان سال با مهاجمان الجزایرى، مواجه شد. الجزایریان با چهل هزار جنگجو به سوى تونس رهسپار شدند و در حومه پایتخت، در محلى به نام ابومنحوس، اردو زدند. سپاه تونسى شامل هجده هزار تن جنگجو بود (وزیر، ج 3، ص 23ـ24، 29؛ ابنابیالضّیاف، ج 2، ص 107ـ109؛ حسن حسنى عبدالوهاب، ص125ـ126). حسینباى، كه از ابتدا خواستار صلح بود، پیشنهاد كرد الجزایریان به سرزمینشان بازگردند (ابنابیالضّیاف، ج2، ص108)، اما نتیجهاى حاصل نشد و چندین نبرد میان دو طرف درگرفت (رجوع کنید به وزیر، ج3، ص29ـ34، 39ـ43؛ ابنابیالضّیاف، ج 2، ص 109ـ110) و سرانجام الجزایریان، پس از چهل روز اقامت در حومه تونس، بدون هیچ دستاوردى به سرزمینشان بازگشتند (وزیر، ج 3، ص 41؛ ابنابیالضّیاف، ج 2، ص110).
حسین باى در ابتدا فرزندى نداشت و ازاینرو به تربیت علیپاشا، پسر برادرش، پرداخت. پس از آن صاحب سه پسر به نامهاى محمدالرشید، على و محمود شد (ابن ابیالضّیاف، ج 2، ص120؛ حسن حسنى عبدالوهاب، ص 126).
بر اثر ظلم و تعدى حاكم مسیحى طَبَرْقَه* در حق مردم و نادیده گرفتن هشدار حسینبن على، حسینباى در 1121 به آن سو لشكر كشید و حاكم طبرقه را سركوب كرد و اوضاع آن منطقه را سامان داد (وزیر، ج 3 ص 145ـ147).
حسینباى در اواخر حكومتش با شورش برادرزادهاش، علیپاشا، روبهرو شد. علیپاشا چون برترى عموزادگانش را دید و از قدرت سیاسى محروم شد، در 10 رجب 1140 راهى جبل وَسَلات شد. اهالى وسلات به اطاعت او درآمدند و او را یارى دادند. حسین باى اهالى آنجا را به صلح دعوت كرد واز آنان خواست برادرزادهاش را تسلیم كنند. همچنین جمعى از علما را به آن منطقه فرستاد تا برادرزادهاش را دعوت به صلح كنند و او را بازگردانند، اما این گروه بینتیجه بازگشتند. پس از آن بسیارى از مخالفان حكومت حسینباى به علیپاشا پیوستند. در پى آن، نیروهاى حسین باى به آنجا حمله كردند و بین دو طرف جنگ درگرفت (ابنابیالضّیاف، ج 2، ص 132ـ135). حسینباى نیز به همراه سپاهیانش دوبار به سپاه دشمن یورش برد، ولى موفقیتى بهدست نیاورد و دوباره به قیروان عقبنشینى كرد و این در حالى بود كه علیپاشا در شهر تونس خود را باى خواند و قدرت را در اختیار گرفت. بر اثر این جنگها، مردم تونس به دو گروه تقسیم شدند: حسینیه، طرفداران حسینبن على؛ و باشیه، طرفداران علیپاشا (همان، ج 2، ص140، 145).
جنگ حسینباى و برادرزادهاش همچنان ادامه یافت و در 1149 یونس، فرزند علیپاشا، یازده ماه قَیروان را محاصره كرد. در 1151 نیز نُه ماه دیگر آنجا را محاصره كرد. حسین باى همچنان به مقاومت ادامه داد تا اینكه در 16 صفر 1153 یونس وارد شهر گردید و حسینباى اسیر و كشته شد و جمعى از طرفدارانش را در قَیروان به دار آویختند (همان، ج 2، ص141ـ143). مدفن او در تونس به تُربةالباى مشهور است. فرزندان حسینباى به الجزایر رفتند و در آنجا مستقر شدند (همان، ج 2، ص 141ـ143؛ حسن حسنى عبدالوهاب، ص 126). در شهرهاى دیگر نیز طرفداران حسینباى را كشتند و غارت كردند (رجوع کنید به ابنابیالضّیاف، ج 2، ص 144).
گفته شده است كه حسینباى فرمانروایى شجاع و بخشنده بود، با مردم به نیكى و عدل و انصاف رفتار میكرد، علما و صالحان را گرامى میداشت و امنیت و آسایش برقرار نمود (رجوع کنید به همان، ج2، ص117). او به آبادانى علاقه بسیار داشت و به اصلاح امور تونس و توسعه كشاورزى و صنعت و تجارت همت گماشت (حسن حسنى عبدالوهاب، ص126ـ127؛ ثامر، ص54). برخى آثار عمرانى وى عبارت بودند از: آباد كردن شهر قیروان و بازسازى بازارهاى آن (وزیر، ج3، ص108ـ109؛ ابنابیالضّیاف، ج 2، ص 122؛ حسن حسنى عبدالوهاب، ص 127)؛ بازسازى آثار صحابه و تابعین و مراقد شاعران اهل بیت؛ احیاى باغهاى زیتون پایتخت؛ بناى مسجدجامعى به نام جامع الجدید و بناى مدرسه و آرامگاهى در نزدیكى مسجد (ابنابیالضّیاف، ج 2، ص 122، 125)؛ بناى مدارس بسیارى در شهرهاى گوناگون، از جمله در تونس، صَفاقُس، قیروان، نَفْطَه و سوسه (وزیر، ج 3، ص 167، 228ـ229؛ ابنابیالضّیاف، ج 2، ص 125؛ حسن حسنى عبدالوهاب، ص 127)؛ ساخت پلها، آبانبارها، و مساجد متعدد و مسجدى براى اقامه نماز جمعه؛ بناى قصرى به عنوان مقر حكومت در باردو*؛ احداث مدرسه و حمام (وزیر، ج3، ص167، 248ـ256، 305، 364؛ ابنابیالضّیاف، ج 2، ص 117، 125ـ127). در زمان حسینباى تجمل و اسراف تاحدود زیادى ممنوع شد (رجوع کنید به ابنابیالضّیاف، ج 2، ص 118؛ حسن حسنى عبدالوهاب، همانجا).
منابع : (1) ابنابیالضَّیاف، اتحاف اهل الزمان باخبار ملوك تونس و عهدالامان، ج 2، چاپ محمد شمّام، تونس 1990؛ (2) بنخوجه (محمد)، صفحات من تاریخ تونس، چاپ حمّادى ساحلى و جیلانیبن حاج یحیى، بیروت 1986؛ (3) محمد مصطفى بیرمالخامس، صفوة الاعتبار بمستودع الأمصار و الأقطار، ج 2، چاپ علیبن طاهر شنوفى، ریاض مرزوقى، و عبدالحفیظ منصور، تونس 1999؛ (4) حبیب ثامر، هذه تونس، چاپ حمادى ساحلى، بیروت 1408/1988؛ (5) حسن حسنى عبدالوهاب، خلاصة تاریخ تونس، تونس 2001؛ (6) حسین خوجه، ذیل بشائر أهل الایمان بفتوحات آلعثمان، چاپ طاهر معمورى، تونس 1395/ 1975؛ (7) محمدبن محمد وزیر، الحلل السندسیة فى الأخبار التونسیة، چاپ محمد حبیب هیله، بیروت 1985.