حسنپاشا ترياكى ، از سرداران و وزراى عثمانى در اواخر قرن دهم و اوايل قرن يازدهم. به قولى، حسنپاشا در 936 متولد شد (رجوع کنید به ميدان لاروس، ذيل مادّه). او از پروردگان «اندرون همايون» (دربار عثمانى؛ ثريا، ج 2، ص 129) و احتمالاً مثل بسيارى از دولتمردان عثمانى اصلا دوشيرمه* بود. به گفته خود او، هنگامى كه مراد سوم براى جلوس بر تخت سلطنت عثمانى (رمضان 982) سعى داشت هرچه زودتر از مغنيسا به استانبول برود، حسنپاشا ترياكى به خدمت وى پيوست و وى را همراهى كرد (رجوع کنید به پچوى، ج 1، ص 22؛ ثريا، همانجا). به قولى، حسنپاشا از زمان شاهزادگى مراد سوم در مغنيسا ملازم اول او بود و مدتى پس از تاجگذارى او، بهبيگى (اميرى) قلعه مرزى سگتوار (در جنوبغربى مجارستان)، كه در تصرف عثمانى بود (رجوع کنید به ميدان لاروس، ذيلSigetvar" ")، و زمينها و آباديهاى وابسته به آن منصوب شد و حدود بيست سال در آن مقام خدمت كرد (د. ترك، ذيل ماّده).
حسنپاشا در دوره دوم جنگهاى عثمانى و اتريش (1002ـ 1015/ 1593ـ1606) شركت داشت و گزارشها حاكى از شجاعت وى در اين جنگهاست. ميدان اصلى اين جنگها ــ كه درنتيجه توافق و تلاشهاى امپراتور هاپسبورگ و پاپ به نوعى جنگ صليبى بدل گرديدــ شبهجزيره بالكان و مجارستان بود و اميران اميرنشينهاى مسيحىِ اردل، اِفلاق و بُغدان نيز، كه خراجگزار عثمانى بودند، بر ضد آن دولت قيام كردند (رجوع کنید به كونت، ص 12ـ13؛ اوز، ص136ـ137؛ شاو، ج 1، ص184ـ 185). چون نيروهاى اتريشى در صفر 1002/ نوامبر 1593، قلعه استونىِ بلگراد را، كه تحت تصرف عثمانيها بود، محاصره كردند، حسنپاشا به محافظت از اين قلعه منصوب گرديد (دانشمند، ج 3، ص 131). هنگامى كه نيروهاى متحد هفتاد هزار نفرى امرا و نجباى ممالك مسيحى، قلعه استرغون، واقع در سى كيلومترى شمال غربى بوداپست، را محاصره و عثمانيها را شكست دادند، حسنپاشا جزو مدافعان قلعه بود. وى در حين سقوط قلعه در ذيحجه 1003/ اوت 1595، با از خودگذشتگى توپهاى بزرگ جنگى ــ كه از غنايم فتوحات سلطان سليمان قانونى بودندــ و اشياى قيمتى ديگر را از چنگ دشمن رهانيد (هامر ـ پورگشتال، ج 4، ص 251ـ252؛ دانشمند، ج 3، ص 146ـ150). وى در 1003 و در 1006 بيگلربيگى بوسنى شد (ثريا، ج 2، ص 129ـ130؛ عطائى، ص 476). رشادتهاى او در جنگ، مورد توجه دامادْ ابراهيمپاشا (صدراعظم محمدشاه سوم، متوفى 1010) قرار گرفت و در 1009، به محافظت از بُدين* مأمور شد (دانشمند، ج 3، ص 203ـ204).
ظاهراً مقارن اين ايام، حسنپاشا در شورايى جنگى با حضور صدراعظم شركت داشت كه در آن تصميم گرفتند قلعه قانيجه/ قنيژه را در جنوبغربى مجارستان محاصره كنند (رجوع کنید به هامر ـ پورگشتال، ج 4، ص 295). پس از فتح قانيجه در ربيعالآخر 1009/ اكتبر 1600 (دانشمند، ج 3، ص 205ـ206)، حسنپاشا بيگلربيگى آنجا گرديد (پچوى، ج 2، ص 394ـ395؛ يوجل و سويم، ج 3، ص 37).
حدود يازده ماه پس از استقرار او در قانيجه، يك لشكر مؤتلف مسيحى قلعه را محاصره كردند (رجوع کنید به دانشمند، ج 3، ص 209). محاصره قلعه حدود دو ماه ادامه پيدا كرد و در اين مدت هيچگونه كمكى از جانب نيروهاى عثمانى به محصوران نرسيد (رجوع کنید به پچوى، ج 2، ص 397). بیباكى و تدابير جنگى حسنپاشا در زمان محاصره، كه به تفصيل در منابع ذكر شده است (رجوع کنید به دانشمند، ج 3، ص 209ـ210؛ نعيما، ج 1، ص 261 به بعد؛ اوزون چارشيلى، ج 3، بخش 1، ص 83ـ 87؛ هامر ـ پورگشتال، ج 4، ص 315ـ317)، فرماندهى قواى مهاجم را دستخوش ترديد كرده بود و سرانجام با فرارسيدن زمستان، انضباط نيروى مهاجم به هم خورد و حلقه محاصره با حملات بموقع محصوران در هم شكست و غنايم گرانبها و هزاران اسير به دست نيروهاى حسنپاشا ترياكى افتاد (رجوع کنید به نعيما، ج 1، ص 282 به بعد؛ هامر ـ پورگشتال، ج 4، ص 317؛ اوزون چارشيلى، ج 3، بخش 1، ص 87ـ 89؛ يورگا، ج 3، ص 283).
چون مژده اين پيروزى به صدراعظم حسنپاشا يَمْشچى، كه پس از مرگ داماد ابراهيمپاشا به جاى وى نشسته بود (صولاقزاده محمد همدمى، ص 664)، رسيد، به پاس دلاورى حسنپاشا ترياكى خلعتها و هدايايى (از جمله سه دُم اسب، كه علامت وزارت بود) براى وى فرستاد و به بعضى از همرزمان او مقام سنجقبيگى داد (هامر ـ پورگشتال، همانجا).
با رسيدن خبر پيروزى قانيجه به استانبول، سلطان ضمن تأييد همه اقدامات صدراعظم در مورد حسنپاشا ترياكى و همرزمانش، همراه برات وزارتِ حسنپاشا ترياكى، خط همايونى تقديرآميزى به نام او صادر كرد (رجوع کنید به اوزون چارشيلى، ج 3، بخش 1، ص 89ـ90؛ نعيما، ج 1، ص290ـ291) و افزون بر اين، لوح زرينى كه مضامين خط همايونى مذكور در آن كنده شده بود، با زنجيرى زرين براى حسنپاشا فرستاد كه نظير چنين امتيازى در تاريخ جنگهاى عثمانى تا آن زمان بی سابقه بود (هامرـ پورگشتال، ج 4، ص 317ـ318). پچوى (ج 2، ص 398) اين جنگ را سرلوحه بسيارى از جنگها و مايه زخم درونى كفار دانسته است.
دفاع از قانيجه، كه حسنپاشا با نيرويى اندك به عمل آورد، در تواريخ عثمانى شرح و بازتاب بسيارى يافته و موضوع گزارشها و رمانها شده است (د.ا.د.ترك، ذيل "Kanije")، از جمله غزوات ترياكى (غازى) حسنپاشا، نوشته جعفر عيانى تذكرهجى در اوايل قرن يازدهم و حسنات حسن نوشته عبدالحى قافزاده (متوفى 1301). در اثر نخست، كه نسخ متعددى از آن وجود دارد، از جنگهاى حسنپاشا ترياكى و قهرمانيهاى او، به شيوه داستانى و البته غلوآميز سخن رفته است (رجوع کنید به بابينگر، ص 136ـ137). نامق كمال (متوفى 1300)، شاعر و مبارز سياسى، نيز در نوشتن نمايشنامه قانيسا (قانيجه) از اثر دوم استفاده فراوان كرده است (همان، ص 172).
بعد از پيروزى قانيجه، حسنپاشا بهمقامهايى منصوب گرديد، از جمله بيگلربيگى بوسنى و بُدين (رجوع کنید به ثريا، ج 2، ص130) و رومايلى (صولاقزاده محمد همدمى، ص688؛ اوزونچارشيلى، ج 3، بخش 1، ص91)، و قائممقامِ لالامحمدپاشا در جبهه مغرب (رجوع کنید به د.ا.ترك، ذيل «محمدپاشا») شد، در حالیكه خود وى در 1014 مأمور جبهه مشرق شده بود (اوزون چارشيلى، ج 3، بخش 2، ص 362؛ دانشمند، ج 3، ص 244). در 1016 هم، زمانى كه صدراعظمْ مرادپاشا (قويوجى) براى سركوب قيامهاى جلالى* عازم آناطولى شد (د.ا.ترك، ذيل «مرادپاشا»)، حسنپاشا ترياكى در مقام فرمانده عساكر رومايلى همراه وى بود (گريزوولد، ص 106،149؛ اوزون چارشيلى، ج 3، بخش1، ص 105، 107). او نيروهاى تحت فرمان جانبولاط (جانپولاد) اوغلى جلالى را به تيررس توپهايى كه در اُروج اووَهسى (دشت اروج) مستقر كرده بود، كشاند و آنها را در رجب 1016 شكست داد (گريزوولد، ص 115ـ116؛ دانشمند، ج 3، ص 249).
حسنپاشا ترياكى در اواخر 1020، هنگامى كه بيگلربيگى* بدين بود، در آنجا درگذشت (ثريا، همانجا).
منابع : (1) محمد ثريا، سجل عثمانى، استانبول 1308ـ1315/ 1890ـ1897، چاپ افست انگلستان 1971؛ (2) صولاقزاده محمد همدمى، صولاقزاده تاريخى، استانبول 1297؛ (3) محمدبن يحيى عطائى، حدائق الحقائق فى تكملة الشقائق، در شقائق نعمانيه و ذيللرى، چاپ عبدالقادر اوزجان، استانبول: دارالدعوة، 1989؛ (4) مصطفى نعيما، تاريخ نعيما، (استانبول) 1281ـ1283؛
(5) Franz Babinger, Osmanli tarih yazarlari ve eserleri , tr. Coskun Ucok, Ankara 1982; (6) Ismail Hami Danismend, Izahli Osmanli tarihi kronolojisi, Istanbul 1971-1972; (7) William J. Griswold, Anadolu'da buyuk isyan: 1591-1611, tr. Ulkun Tansel, Istanbul 2002; (8) Joseph von Hammer- Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches, Graz 1963; (9) Nicolae Iorga, Osmanli imparatorlugu tarihi, tr. Nilufer Epceli, Istanbul 2005; (10) IA, s.vv. "Mehmed Pasa, Lala" (by M.C. Sehabeddin Tekindag), "Murad Pasa" (by Cengiz Orhonlu); (11) Metin Kunt, "Siyasal tarih", in Turkiye tarihi, ed. Sina Aksin, vol.3, Istanbul: Cem yayinevi, 1990; (12) Meydan Larousse: buyuk Iugat ve ansiklopedi, Istanbul: Meydan Yayinevi, 1990-1991; (13) Mehmet Oz, "Osmanli siyasi tarihi (1300-1600)", in Tarih el kitabi: Selcuklular'dan bugune, ed. Ahmet Nezihi Turan, Ankara: Grafiker yayinlari, 2004; (14) Ibrahim Pecevi, Pecevi tarihi, tr. Murat Uraz, Istanbul 1968-1969; (15) Stanford J. Shaw, History of the Ottoman empire and modern Turkey, Cambridge 1985; (16) TA, s.v. "Hasan Pasa, Tiryaki"; (17) TDVIA, s.v. "Kanije" (by Geza David); (18) Ismail Hakki Uzuncarsili, Osmanli tarihi, vol.3, pt. 1-2, Ankara 2003; (19) Yasar Yucel and Ali Sevim, Turkiye tarihi, Ankara 1990-1992.