حسّان در ادبیات فارسى ، حسّان در ادبیات فارسى، یكى از نمادهاى تبحر در شاعرى، فصاحت و بلاغت است. بیشتر شاعرانِ فارسیزبان، از رودكى (رجوع کنید به نفیسى، ص 439) تا ایرجمیرزا (رجوع کنید به ص 40) و بهار (ج 1، ص 31)، به نوعى خود را در شعرگویى با حسّان مقایسه كرده و خود را از او نیز برتر شمردهاند.
بسیارى از ابیاتى كه در آن از حسّان نامى آمده است به این اشاره دارد كه احسان پیامبر صلیاللّهعلیهوآله باعث شهرت حسّان شده است (براى نمونه رجوع کنید به ناصرخسرو، ص 292؛ انورى، ج 1، ص 391؛ نیز رجوع کنید به حسینى، ص 451ـ452). بعضى از اشعارى كه در آن شاعران خود را به حسّان تشبیه میكنند، قصایدیاند در مدح رسولِ خدا و امامان شیعه علیهمالسلام (براى نمونه رجوع کنید به خاقانى، 1368ش، ص 363؛ حزین لاهیجى، ص 588؛ محتشم كاشانى، ج 1، ص 293؛ حبیب خراسانى، ص 301) و برخى دیگر قصایدى مدحیاند كه در آنها شاعر گفته كه احسانِ ممدوح از وى حسّان دیگرى ساخته است (براى نمونه رجوع کنید به عنصرى، ص 270، 287؛ ناصرخسرو، ص 109، 198؛ جبلى، ص 253؛ حسن غزنوى، ص 247؛ خواجوى كرمانى، ص 159).
در بسیارى از ابیات نام حسّان را با سحبان وائل*، كه در نثر ممتاز و برجسته است، همراه كردهاند (براى نمونه رجوع کنید به مسعود سعد سلمان، ص 382؛ جبلى، همانجا؛ خاقانى، 1368ش، ص 17، 56؛ حزین لاهیجى، ص 640؛ نفیسى، همانجا). در اخوانیات* و مدایحى كه ممدوح، اهل شعر و فضل است، وى را در شاعرى به حسّان تشبیه نمودهاند (رجوع کنید به انورى، ج 1، ص 175؛ مختاریغزنوى، ص 245).
در شعر فارسى، خاقانیشروانى* مُلَقب به حسّانالعجم است و خود (1368ش، ص 99؛ همو، 1333، ص 221) بر آن است كه سببِ اعطاى این لقب به او، كمال شاعرى اوست (نیز رجوع کنید به عوفى، ج 2، ص 221). محتشم كاشانى* نیز، در زمانِ خود، به حسّانالعجم معروف بود (رجوع کنید به محتشم كاشانى، ج 1، ص 256، مقدمه تقیالدین كاشى، ص 246؛ تقیالدین كاشى، ص 296). به نظر میرسد كه انتخاب این لقب براى محتشم بیشتر به سببِ مدحِ پیامبر اكرم و امامان شیعه علیهمالسلام، خصوصآ دوازده بند مشهور او درباره واقعه كربلا و شهادت امام حسین علیهالسلام، بوده است تا قدرتِ شاعرى او. حاذق هندى و بیدل مازندرانى، از شاعران قرن سیزدهم، نیز چون بیشتر اشعارشان در مدح پیامبر اكرم و امامان شیعه علیهمالسلام بوده است، به ترتیب، به حسّانالهند (رجوع کنید به دیوانبیگى، ج 1، ص 407) و حسّانالائمه (همان، ج 1، ص 295) معروف بودهاند. بعضى از تذكرهنویسان در توصیفِ قدرتِ شعرگویى شاعران، یا آنها را تالى حسّان یا برتر از وى ذكر كردهاند (رجوع کنید به امین احمد رازى، ج1، ص367، ج2، ص 586؛ محمودمیرزا قاجار، ج 2، ص548؛ دیوانبیگى، ج 1، ص 786). عدهاى هم براى اینكه اثبات كنند شعر مذموم و ناپسند نیست، استناد میكنند به اینكه پیامبر اكرم شعر حسّان را میشنید و او را به شعرگویى تشویق میكرد (رجوع کنید به منوچهرى، ص 141؛ ظهیرفاریابى، ص 25).
منابع : (1) امین احمد رازى، تذكره هفت اقلیم، چاپ محمدرضا طاهرى (حسرت)، تهران 1378ش؛ (2) محمدبن محمد (على) انورى، دیوان، چاپ محمدتقى مدرس رضوى، تهران 1364ش؛ (3) ایرجمیرزا، تحقیق در احوال و آثار و افكار و اشعار ایرجمیرزا و خاندان و نیاگان او، به اهتمام محمدجعفر محجوب، تهران 1342ش؛ (4) محمدتقى بهار، دیوان، چاپ مهرداد بهار، تهران 1368ش؛ (5) محمدبن على تقیالدین كاشى، خلاصة الاشعار و زبدةالافكار: بخش اصفهان، چاپ عبدالعلى ادیب برومند و محمدحسین نصیریكهنمویى، تهران 1386ش؛ (6) عبدالواسعبن عبدالجامع جبلى، دیوان، چاپ ذبیحاللّه صفا، تهران 1361ش؛ (7) حبیباللّهبن محمدهاشم حبیب خراسانى، دیوان، چاپ على حبیب، تهران (1353ش)؛ (8) محمدعلیبن ابیطالب حزینلاهیجى، دیوان، چاپ ذبیحاللّه صاحبكار، تهران 1374ش؛ (9) حسنبن محمد حسن غزنوى، دیوان، چاپ محمدتقى مدرسرضوى، تهران 1362ش؛ (10) محمدباقر حسینى، «حسّانبن ثابت در شعر فارسى»، مجله دانشكده ادبیات و علوم انسانى دانشگاه فردوسى مشهد، سال 28، ش 3ـ4 (پاییز ـ زمستان 1374)؛ (11) بدیلبن على خاقانى، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادى، تهران 1368ش؛ (12) همو، مثنوى تحفةالعراقین، چاپ یحیى قریب، تهران 1333ش؛ (13) محمودبن على خواجوى كرمانى، دیوان، چاپ احمد سهیلى خوانسارى، تهران 1369ش؛ (14) احمد دیوانبیگى، حدیقةالشعراء، چاپ عبدالحسین نوائى، تهران 1364ـ1366ش؛ (15) طاهربن محمد ظهیرفاریابى، دیوان، تصحیح و تحقیق و توضیح امیرحسن یزدگردى، بهاهتمام اصغر دادبه، تهران 1381ش؛ (16) حسنبن احمد عنصرى، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقى، تهران 1363ش؛ (17) عوفى؛ (18) علیبن احمد محتشم كاشانى، هفت دیوان محتشم كاشانى، چاپ عبدالحسین نوائى و مهدى صدرى، تهران 1380ش؛ (19) محمودمیرزا قاجار، سفینة المحمود، چاپ عبدالرسول خیامپور، تبریز 1346ش؛ (20) عثمانبن عمرمختاریغزنوى، دیوان، چاپ جلالالدین همائى، تهران 1341ش؛ (21) مسعود سعد سلمان، دیوان، چاپ غلامرضا رشیدیاسمى، تهران 1339ش؛ (22) احمدبن قوص منوچهرى، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقى، تهران 1347ش؛ (23) ناصرخسرو، دیوان، چاپ مجتبى مینوى و مهدى محقق، تهران 1353ش؛ (24) سعید نفیسى، محیط زندگى و احوال و اشعار رودكى، تهران 1382ش.