responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6083

 

حزب دموكرات كردستان ، حزبى به رهبرى قاضی‌محمد* پس از شهریور 1320، كه در كردستانِ ایران اعلام جمهورى كرد. در 25 شهریور 1321، نخستین سازمان سیاسى كُردها با عنوان جمعیت تجدید حیات كردستان (كومه‌له‌ى ژیانه وه‌ى كوردستان) در مهاباد تأسیس شد كه به ژـ كاف معروف گردید. بنیان‌گذاران این سازمان یازده مهابادى بودند كه با توصیه و كمك میرحاج، نماینده حزب هیواى عراق، آن را تأسیس كردند. زمینه‌هاى تأسیس ژـكاف پس از جنگ جهانى اول و تقسیم حكومت عثمانى به حكومتهاى كوچك و تحت‌الحمایه و نیز در پى قیامهاى شیخ‌سعید* پیران، شیخ عبدالقادر و احسان نورى در كردستانِ تركیه، كه حس ملی‌گرایى را در میان كُردها تحریك كردند، شكل گرفت. افزون بر آن، عامل اصلى تشكیل ژ ـ كاف اشغال ایران در جنگ جهانى دوم و از میان رفتن اقتدار دولت مركزى در كردستان بود، كه موجب خلأ قدرت متمركز و بی‌نظمى در منطقه كردنشین شد (شیرازى، ص 99ـ 100؛ شرفكندى، ص60؛ روزولت، ص 254؛ كینان، ص 49). پس از سفر گروهى از رؤساى ایلات كُرد به باكو (در پایان 1320ش/ 1941)، كه به دعوت شوروى صورت گرفت، انگیزه ایجاد ژـ كاف نیز به وجود آمد (روزولت، همانجا).

بر پایه مرامنامه ژـكاف، اداره امور كردستان به دست كردها، آموزش به زبان كردى، تشكیل انجمن ایالتى و ولایتى، و انتخاب رؤساى اداره‌ها و مأموران از میان كردها، درصدر خواستهاى آنان قرار داشت (شیرازى، ص100). ژـ كاف اساسنامه حزب هیوا را، با اندكى تغییر، به عنوان اساسنامه خود برگزید. دبیر كل ژـ كاف، عبدالرحمان ذبیحى بود و ترجمان (ارگان) این سازمان نیز مجله نیشتمان (میهن) نام داشت كه نخستین شماره آن در تیر 1322 منتشر شد (شرفكندى، همانجا؛ مدنى، ج 2، ص 195).

ژـ كاف به لحاظ ایدئولوژى با حزب هیوا اختلاف داشت و حزب هیوا نتوانست بر آن نظارت كامل داشته باشد. حزب هیوا متشكل از روشنفكران شهرى با تمایلات ماركسیستى بود، ولى كومِله‌ها (اعضاى ژـكاف) محافظه‌كارانى از اعیان و اشراف و عمدتاً از عشایر و طبقات پایین‌شهرى بودند (كوچرا، ص 205ـ 207). ایجاد ژـ كاف ناشى از انگیزه ملی‌گرایى قومى بود (روزولت، همانجا؛ مك‌داول، ص 237). اساس عضویت در ژـ كاف «كُرد بودن» بود؛ بنابراین، كردهاى شیعه و علی‌اللهى و مسیحى و آشورى نیز می‌توانستند عضو آن شوند (شیخ‌الاسلامى مكرى، ص 21؛ ایگلتون، ص 67). تشكیلات ژـ كاف مخفى و مبتنى بر نظم شدید بود (مدنى، ج 2، ص 199).

پس از قدرت گرفتن ژـكاف در منطقه، اعضاى كمیته مركزى درصدد اجراى طرح ایجاد كردستان بزرگ، متشكل از مناطق كردنشین عراق و ایران و تركیه و سوریه، برآمدند (رجوع کنید به شرفكندى، ص 63ـ64)؛ ازاین رو در مـرداد 1323، نمایندگان ژـكاف با نمایندگان حزب هیوا پیمانى امضا كردند كه سی‌سنور (سه‌مرز) نامیده شد. هدف از این پیمان، آشنا كردن افكار عمومى جهان با جنبش ملی‌گرایى كردها و تشكیل جمهورى كردستان بزرگ بود (همان، ص 64؛ ایگلتون، ص 72، 75؛ ارفع، ص 124).

شكل‌گیرى ژـ كاف بدون اطلاع و دخالت مقامات شوروى بود، ولى پس از مشاهده نفوذ و نیروى ژـكاف در منطقه، براى تحكیم موقعیت خود، آن را تقویت كردند (شرفكندى، ص 65). نماینده ژـكاف در 18 شهریور 1323، در ملاقاتى با سركنسول شوروى در ارومیه، براى آزادى كردستان و تأسیس دولت خودمختار كُرد، از شوروى تقاضاى پشتیبانى و كمك مادّى و معنوى كرد (مدنى، ج2، ص229). دولت شوروى، براى گسترش‌نفوذ خود، ژـكاف را مسلح و نیروى پیش‌مرگ‌ایجاد كرد (شرفكندى، ص 70) و خانه وكس، سازمان تبلیغاتى شوروى، را به‌عنوان رابط اصلى خود و كومله، براى ارائه كمكهاى فرهنگى شوروى، در مهاباد تأسیس كردند. هرچند مقامات شوروى ارتباط خود را با كومله قطع نكردند، ولى مناسباتشان با آن مبهم بود، زیرا می‌دانستند كه در صورت حمایت‌از كومله با واكنش تركها و ایرانیها و عربها مواجه می‌شوند كه نتایج زیان‌بارى در پى دارد (همان، ص 115ـ116؛ روزولت، ص 267).

قاضی‌محمد، پس از پیوستن به ژ ـ كاف و تسلط بر آن، به اعضاى این سازمان پیشنهاد كرد كه ژ ـ كاف با نام حزب دموكرات كردستان به فعالیت علنى بپردازد (روزولت، ص 254؛ كوچرا، ص 207ـ208؛ اُبالاس، ص 53). وى در سفرش به باكو و دیدار با جعفر باقروف، نخست‌وزیر آذربایجان، موافقت مقامات شوروى را براى دریافت كمكهاى نظامى و حمایت از تأسیس حزب دموكرات كردستان به‌دست آورد و پس از بازگشت از باكو، در مرداد 1324 با صدور بیانیه‌اى، تأسیس حزب دموكرات كردستان را اعلام كرد. هدفهاى حزب در چهارچوب خواستهاى محلى بود، نظیر خودمختارى كردستان، استفاده از زبان كُردى به‌عنوان زبان رسمى و به‌كارگیرى نیروهاى بومى (قاضی‌محمد و جمهورى در آینه اسناد، ص30؛ روزولت، ص 267ـ268؛ كردستان و كرد در اسناد محرمانه بریتانیا، ص212). حزب دموكرات همچنین گسترش مبارزه كردهاى ایران و پیوند آن با مبارزه مردم ایران براى كسب دموكراسى را در سرلوحه برنامه‌هاى خود قرار داد (قاسملو، ج 1، ص 33ـ 34). نخستین كنگره حزب در همان زمان برگزار شد. در مرامنامه حزب به مسائل حقوقى، فرهنگى، اقتصادى و سیاسى كُردها پرداخته شد و تأسیس حزب بر مبناى «حقیقت، عدالت و تمدن» ذكر گردید (قاضی‌محمد و جمهورى در آینه اسناد، ص 31).

در مهر 1324 بارِزانیها* (كردهاى عراقى) وارد ایران شدند و به قاضی‌محمد در پیشبرد هدفهاى حزب دموكرات كمك كردند (پسیان، ج 2، ص 27ـ28). به گفته مك داول (ص 241)، كمك ملامصطفى بارزانى (رهبر ایل بارزانى) به قاضی‌محمد بنابه خواست دولت شوروى بود. به نوشته ایگلتون (ص 188)، حزب دموكرات در سازماندهی‌اش از الگوى كمونیستها پیروى می‌كرد و مانند آن داراى شاخه‌هاى زنان و جوانان بود.

قاضی‌محمد در رأس كمیته مركزى حزب قرار گرفت. وى در پاسخ به پیشنهاد جعفر پیشه‌ورى*، رهبر فرقه دموكرات آذربایجان، براى تشكیل حكومت منطقه‌اى كُرد با نظارت دموكراتهاى آذربایجان، گفت كه براى تشكیل جمهورى خودمختار كردستان با شوروى به توافق رسیده است. در بهمن 1324، قاضى محمد تشكیل جمهورى كردستان را اعلام كرد و مجلس ملى كردستان وى را به ریاست جمهورى برگزید (كردستان و كرد در اسناد محرمانه بریتانیا، همانجا؛ روزولت، ص 268؛ گذشته چراغ راه آینده است، ص 339). حاجی‌بابا شیخ، نخست‌وزیر، به همراه دوازده وزیر، اداره امور را برعهده داشت. حكومت جدید به امور فرهنگى توجه بیشترى كرد. حذف اسامى غیركُردى از مدارس، خواندن خطبه نمازجمعه به كُردى، و آموزش اجبارى براى كودكان از جمله فعالیتهاى «هیئت فرهنگى كردستان» (یكى از نهادهاى جمهورى كردستان) بود. تأسیس رادیو، راه‌اندازى سینما و تأسیس كتابخانه عمومى از دیگر فعالیتهاى جمهورى كردستان بود (قاضی‌محمد و جمهورى در آینه اسناد، ص 45ـ 46، 52ـ 55). نشریه رسمى جمهورى، روزنامه كردستان بود و دیگر نشریات آن هلاله (لاله، مجله زنان) و مجلات ادبى هیواى نیشتمان (امید میهن)، هاوار (فریاد)، گروگالى (قاغ و قوغ) و مندالانى كُرد (كودكان كُرد) بودند (كوچرا، ص 221؛ مك داول، ص 242).

در مورد قلمرو جمهورى كردستان با حكومت پیشه‌ورى اختلاف وجود داشت. كُردها تمام مناطق غرب دریاچه ارومیه را بخشى از كردستان می‌دانستند ولى فرقویها (اعضاى فرقه دموكرات آذربایجان) معتقد بودند كه فقط حاشیه كوههاى واقع در مرزهاى تركیه و عراق و مناطق نزدیك مهاباد، قلمرو كردستان است. در اردیبهشت 1325، براى رفع اختلاف، موافقت‌نامه‌اى مبنى بر همكارى طرفین در هفت مادّه منعقد شد، ولى تعیین حدود دو جمهورى، كه مهم‌ترین عامل اختلاف آنان بود، از موافقت‌نامه حذف گردید (ارفع، ص 135ـ 136؛ كوچرا، ص 214ـ216؛ پسیان، ج 2، ص 158ـ159). خودمختارى دو استان آذربایجان و كردستان براى حكومت‌مركزى خوشایند نبود؛ بنابراین قوام‌السلطنه، نخست‌وزیر وقت، براى پایان دادن به خودمختارى آنها تلاش مجدانه‌اى را آغاز كرد. نمایندگان دولت در مذاكراتشان با پیشه‌ورى در خرداد 1325، درباره جمهورى كردستان نیز به توافقى دست یافتند. در این توافق‌نامه، كه بدون مشورت با رهبران جمهورى كردستان صورت گرفت، به خودمختارى كُردها اشاره‌اى نشده بود و جمهورى كردستان به فرماندارى، و موقعیت قاضی‌محمد به پیشوایى حزب دموكرات، تقلیل یافته بود. این توافق‌نامه با بی‌اعتنایى كردها مواجه شد (ایگلتون، ص 150، 172ـ173؛ كوچرا، ص 216ـ217). هرچند پس از آنكه قوام‌السلطنه سیاست معتدل خود را نسبت به خودمختارى آذربایجان و كردستان تغییر داد، قاضی‌محمد و همكارانش خواستهاى خود را تعدیل و از عناوین ریاست و وزارت صرف‌نظر كردند. با این حال، پس از تخلیه ایران از نیروهاى نظامى شوروى در اردیبهشت 1325، زمینه براى پایان دادن به خودمختارى آذربایجان و كردستان فراهم گشت. پس از سقوط حكومت پیشه‌ورى در 21 آذر 1325، قاضی‌محمد و دیگر سران جمهورى كردستان خود را تسلیم كردند و نیروهاى دولتى در كمتر از یك هفته مهاباد را تصرف نمودند. عمر جمهوری‌كردستان كمتر از یك سال بود و سه‌تن از رهبران آن، قاضی‌محمد، صدر قاضى و سیف‌قاضى، اعدام شدند (مك‌داول، ص 244ـ245؛ كوچرا، ص 222ـ225؛ گذشته چراغ راه آینده است، ص 392، 475؛ پسیان، ج 2، ص 7ـ9).

پس از انحلال جمهورى كردستان، بازماندگان حزب دموكرات كردستان بار دیگر فعالیت سیاسى خود را در دو جهت آغاز كردند؛ یعنى هم با حزب دموكرات كردستان عراق و هم با حزب توده ایران ایجاد رابطه كردند. رهبرى حزب توده خواستار تابعیت كامل حزب دموكرات و فعالیت آن به عنوان بخشى از تشكیلات حزب توده در كردستان بود، كه نهایتاً در 1327ش تحقق یافت. در 1332ش، حزب پس از برپایى سازمان حزبى در مهاباد و سنندج، فعالیت نیمه‌علنى خود را آغاز كرد، اما در فاصله 1335 تا 1345ش، با انتقاد از عملكرد حزب توده در واقعه كودتاى 28 مرداد، از آن جدا شد. در 1338ش، حزب نخستین برنامه خود را كه ادامه برنامه‌هاى حزب در زمان قاضى محمد بود، تدوین كرد. در این برنامه ضمن تأكید بر مبارزه با شاه و امپریالیسم، بر تشكیل حكومت دموكراتیك تأكید شده بود. اما گرایشهاى چپ حزب، در 1339ش، كه حزب زیرنظر عبداللّه اسحاقى (احمد توفیق) قرار گرفت، تغییر كرد. دومین كنگره حزب در كردستان عراق برگزار شد و در آن، رهبرى بارزانى، هم براى كردهاى عراق و هم براى كردستان ایران، تأیید گردید. بارزانى پس از پناهندگى به ایران و درخواست كمكهاى نظامى و مالى از حكومت پهلوى براى مبارزه با حكومت عراق، ناگزیر رهبرى حزب دموكرات را وادار به استقرار در عراق كرد، كه خود منجر به بروز شكاف میان گروهها شد؛ گروهى به رهبرى اسحاقى از بارزانى حمایت كرده و مخالف فعالیت در ایران بودند و گروه دیگر كه بعدها كمیته انقلابى نام گرفت، به قصد فعالیت مسلحانه عازم ایران شدند، ولى در نتیجه همكارى بارزانى با حكومت ایران سركوب شده و تعدادى از رهبران آن به قتل رسیدند. در 1348ش اسحاقى از حزب اخراج شد، كه خود حاكى از چپ‌روى دیگر باره حزب است. یك سال بعد، عبدالرحمان قاسملو دبیركل حزب شد و در كنگره سوم حزب، در 1352ش، بر فعالیت مسلحانه و همكارى با گروههاى سیاسى ایران برضد شاه تأكید گردید و نیل به جامعه سوسیالیستى و خودمختارى كردستان در چهارچوب ایران، یكى از اهداف آن معرفى شد.

پس از پیروزى انقلاب اسلامى (1357ش)، حزب فعالیت خود را با بازگشت قاسملو به ایران از سر گرفت و، به‌ رغم اظهار صریح قاسملو مبنى بر حمایت از انقلاب ایران، همه‌پرسى جمهورى اسلامى را تحریم كرد. در همین زمان، سه جناح در حزب شكل گرفت؛ جناح مسلط به رهبرى قاسملو كه به اقدامات مسلحانه روى آورد و دو جناح دیگر به رهبرى غنى بلوریان و كریم حسامى به‌تدریج در حاشیه قرار گرفتند و سرانجام در 25 خرداد 1359، جناح توده‌اى، در پیروى از سیاست حزب توده، به رهبرى غنى بلوریان، رسمآ از حزب جدا شدند.

پس از فرار ابوالحسن بنی‌صدر از ایران در شهریور 1360 و تشكیل شوراى مقاومت در فرانسه، جناح قاسملو، به آن پیوست و مبارزه مسلحانه بر ضد جمهورى اسلامى ایران را تشدید كرد، كه به اعلام انحلال آن از سوى ایران انجامید (براى آگاهى بیشتر و سایر فعالیتهاى حزب رجوع کنید به مولودى سبیان، 1373ش).


منابع :
(1) ادگار اُبالاس، جنبش كردها، ترجمه اسماعیل فتاح قاضى، تهران 1377ش؛
(2) حسن ارفع، كردها: یك بررسى تاریخى و سیاسى، ترجمه شده از متن انگلیسى (از مترجمى ناشناخته)، به كوشش و ویرایش محمد رئوف‌مرادى، تهران 1382ش؛
(3) ویلیام ایگلتون، جمهورى 1946 كردستان، ترجمه محمد صمدى، مهاباد 1361ش؛
(4) نجفقلى پسیان، مرگ بود بازگشت هم بود، تهران 1328ش؛
(5) عبدالرحمان شرفكندى، چیــشتى مجیــور، پاریس 1997؛
(6) محمدامین شیخ‌الاسلامى مكرى، تاریك و روون، مهاباد (بی‌تا.)؛
(7) هاشم شیرازى، خاطرات دكتر هاشم شیرازى: از فعالان سیاسى كردستان، به كوشش هاشم سلیمى، تهران 1380ش؛
(8) عبدالرحمان قاسملو، چل سـال خه ‌بات له پـیناوى ئازادى: كورته یه ك له میژووى حیزبى دیموكراتى كوردستانى ئــیران، ج 1، (بی‌جا) 1367ش؛
(9) قاضى محمد و جمهورى در آینه اسناد، (گردآورى) بهزاد خوشحالى، همدان 1380ش؛
(10) كردستان و كرد در اسناد محرمانه بریتانیا، (گردآورى) و. همدى، ترجمه بهزاد خوشحالى، همدان : نورعلم، 1378ش؛
(11) كریس كوچرا، جنبش ملى كرد، ترجمه ابراهیم یونسى، تهران 1373ش؛
(12) گذشته چراغ راه آینده است، ویراستار بیژن نیك‌بین، تهران: نیلوفر، 1362ش؛
(13) حسین مدنى، كوردستان و ستراتیـژیى ده وله‌تان، ج 2، (بی‌جا) 1380ش؛
(14) عبدالعزیز مولودى سبیان، «تحلیل جامعه‌شناختى سیاسى حزب دموكرات كردستان ایران»، پایان‌نامه كارشناسى ارشد علوم‌سیاسى، دانشكده علوم انسانى، دانشگاه تربیت مدرس، 1373ش؛


(15) Derk Kinnane, The Kurds and Kurdistan, London 1970;
(16) David Mc Dowall, A modern history of the Kurds, London 1996;
(17) Archibald Roosevelt, For lust of knowing: memoirs of an intelligence officer, Boston 1988.

/ جمال خسروى /



تصاویر این مدخل:
نشان حزب دموکرات کردستان منبع : قاضی محمد و جمهوری در آینه اسناد،[گردآوری ]بهزاد خوشحالی،همدان 1380 ش
قاضی محمد در میدان چوارچرای مهاباد ، دوم بهمن 1324 (روز اعلام جمهوری )، ملا مصطفی بارزانی در جلوی وی دیده می شود. منبع : ویلیام ایگلتون ، جمهوری 1946 کردستان ، ترجمه محمد صمدی ، مهاباد 1361ش ، ص 281

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6083
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست