responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5949

 

خورگام ، بخشى در شهرستان رودبار و ولايتى قديمى در گيلان.

1) بخش خورگام، در مشرق شهرستان رودبار واقع و مشتمل است بر دو دهستان و يك شهر به نام بَرَه‌سَر كه مركز آن است. بيشتر آباديهاى خورگام كوهستانى است. كوههاى البرز جنوبى در آن امتداد دارد. برخى از رودهاى آن عبارت‌اند از: چَلارود، گياش (چهل قديم)، بَرارود، تورنگ كلات و ناوه (فرهنگ جغرافيايى آباديها، ج 26، ص 93، 96ـ97، 551؛ صالح، 1374الف، ص 383).

ريسندگى و بافندگى و بافت نمد، گليم، جوراب، دستكش و شال در اين بخش متداول است (همان، ص 96؛ خمامي‌زاده و اصلاح عربانى، ص 43؛ صالح، 1374الف، ص 374).

مردم آن شيعه دوازده امامي‌اند و به فارسى با گويش گيلكى و به كردى گفتگو مي‌كنند (فرهنگ جغرافيايى آباديها، همان، ص 46، 93).

جاده جيرنده (مركز بخش عمارلو) ـ سياهكل ـ لاهيجان ـ بره‌سر از اين بخش مي‌گذرد. راه جنگلى رودبار ـ بره‌سر كه از اين بخش مي‌گذرد، يكى از مهم‌ترين راههاى عبورى جنگل گيلان است (صالح، 1374الف، ص 379).

جمعيت بخش خورگام در 1375ش، حدود 000،14 تن بوده كه از اين تعداد حدود 000،2 تن شهرنشين و بقيه روستانشين بوده‌اند (مركز آمار ايران، 1376، ص10، 18).

آثار قديمى خورگام اينهاست: امام ظهور و امامزاده عباس در آبادى لياوُل عليا/ لياول‌بالا؛ امامزاده صلاح‌الدين در آبادى لياول سفلا/ لياول پايين؛ امامزاده اسماعيل در آبادى پشته كلا؛ امامزاده قاسم در آبادى سي‌بُن/ سيبُن و چند بقعۀ قديمى در آباديهاى نورالعرش و چِلْوانْسَرا (موسوى، ص 575).

2) ولايت خورگام. اين ولايت قديمى امروزه كمابيش برابر با بخشهاى كنونى خورگام و عمارلو در شهرستان رودبار است. ولايت خورگام در دو سوى شاهرود گسترش يافته بود. حدود سياسى آن در طول زمان متغير ضبط شده، چنان‌كه گاه جزو طارم، رودبار يا ديلمان بوده است. نام آن در منابع به‌صورتهاى عمارلو، خوركام، خرگام، خرگان، خركان، جركان، خوكان، حركام، جركام و خرجام هم ديده شده است (حمداللّه مستوفى، ص60؛
جوينى، ج 3، ص 138، پانويس 3؛
كاشانى، ص 186 و پانويس 7؛
مرعشى، پانويس ص 428؛
رابينو ، ص 267).

به نظر مي‌رسد در اين ناحيه قبل از هجوم آرياييها، آماردها/ ماردها سكونت داشته‌اند (رجوع کنید به سرتيپ‌پور، پانويس، ص 42). نام خورگام در دورۀ كياييان، از حكام محلى گيلان، ذكر شده است، چنان كه در 535، كياعلى فرزند كيابزرگ اميد رودبارى (متوفى 532، جانشين حسن صباح) به خورگام لشكر كشيد و از قتلغ‌ايبه، والى قزوين، شكست خورد (كاشانى، ص 186). جوينى از حملۀ چنگيز به منظور ويران كردن قلعه‌هاى خورگام ياد كرده است (ج 3، ص 138). در سدۀ هشتم، حمداللّه مستوفى (ص60) خورگام را ولايتى كوهستانى ميان عراق عجم و جيلانات (گيلان)، با هوايى سرد، غلۀ بسيار، پنبه، گوسفند نيكو، شكار بسيار، و مردمى جنگجو، شيعه (اما به باطنى نزديك‌تر) دانسته است.

در سدۀ نهم از آن به ولايت ياد شده است (مرعشى، ص 222، 406). برخى از وقايع مهم اين دوره عبارت‌اند از: تصرف خورگام به‌دست سيدحسن كيا، برادر سيدعلى كيا (مؤسس حكومت كياييان*)، رسيدن حكومت خورگام به كار كيا حسن كيا در 845، و نبرد اسوار بهادر، سپهسالار خورگام، با تركهايى كه به منطقه آمده بودند و شكست دادن آنها در 887 (همان، ص 69، 246؛
لاهجى، ص20ـ21).

در سدۀ دهم، از خورگام در جريان تاراج ديلمان در 909 ياد شده است (لاهجى، ص 168). در دورۀ صفويه، در 1003 شيخ احمدآقا (حاكم قزوين) معروف به ميرغضب بسيارى از اهالى خورگام و نواحى اطراف را قتل‌عام كرد (فومني‌گيلانى، ص 165). در اين دوره، شاه‌عباس اول صفوى (حك : 996ـ1038) گروهى از ايل رَشوَند را به خورگام كوچاند و سپس، نادرشاه افشار (حك : 1148ـ1160) عمارلو*ها را از خراسان به آنجا كوچاند و در آنجا ساكن كرد. عمارلوها قسمتى از زمينهاى رشوندها را اشغال كردند، و نام خورگام در اين زمان به عمارلو تغيير يافت (رابينو، ص 259ـ260) و تا مدتها به همين نام خوانده مي‌شد (براى نمونه رجوع کنید به رشوند، ص 67، 121، 189؛
لاهيجانى، ص 284).

در سدۀ سيزدهم از آن به «محال عمارلو» ياد شده است (رشوند، ص 67). در فهرست قراى آن كه ميرزاابراهيم در 1275 و 1276 تهيه كرد، قراى ناحيه خورگام با رود شاهرود به دو قسمت تقسيم مي‌شد (رابينو، ص 267) كه قسمت راست رود به قراى بابامنصورى معروف بود (همانجا). در 1297 هنگام تشكيل نهضت جنگل، راههاى خورگام به‌سبب وجود عده‌اى راهزن ناامن بود (سازمان اسناد ملى ايران، ص 112).

در نيمۀ اول سده چهاردهم، رابينو (ص 259ـ262) اين ناحيه را به طور مفصّل توصيف كرده است.

در زمان پهلوى دوم (حك : 1320ـ1357ش)، از خورگام به بلوكى با 25 آبادى بزرگ و كوچك و دوازده هزار تن سكنه ياد شده است (رزم‌آرا، ج 2، ص 107).

در 1323ش، خورگام 62 قريه داشت. بافت جاجيم و پارچه‌هاى پشمى در آن رواج داشت. از آثار قديمى، برج سنگى به ارتفاع 5ر2 متر و قطر 5ر1 متر متعلق به زمان حسن صباح (متوفى 518) داشت و قريه منجيل مركز آن به شمار مي‌رفت (اداره كل آمار و ثبت احوال، ج 1، ص90).

از بزرگان معاصر كه به خورگام منسوب‌اند ميرزا باقر خورگامى (رسا)، رئيس عدليه، و شيخ‌ابوالقاسم خورگامى، حاكم شرعِ شهر رشت، درخور ذكرند (مردكار، ص 443).


منابع :
(1) اداره كل آمار و ثبت احوال، كتاب جغرافيا اسامى دهات كشور، جلد اول، فروردين 1329؛
(2) عطاملك‌بن محمد جوينى، تاريخ جهانگشاى، چاپ محمد عبدالوهاب قزوينى، ليدن 1911ـ1937، ج 3؛
(3) حمداللّه مستوفى، كتاب نزهةالقلوب، چاپ گي‌لسترنج، ليدن 1915، چاپ افست تهران 1362ش؛
(4) جعفر خمامي‌زاده و ابراهيم اصلاح‌عربانى،«>صنايع‌دستى گيلان»، كتاب گيلان، جلد سوم، 1374ش؛
(5) حسينعلى رزم‌آرا، فرهنگ جغرافيايى ايران (آباديها)، جلد دوم، استان اول (گيلان)، 1328ش؛
(6) محمدعلي‌خان رَشوَند، مجمل رَشوَند، شرح وقايع و گزارشهاى تاريخى منطقه رودبار و الموت، نواحى اطراف آن و قزوين و سالهاى 1271ـ1276، چاپ منوچهر ستوده و عنايت‌اللّه مجيدى، تهران 1376ش؛
(7) محمدتقى رهنمايى «گيلانگردى»، كتاب گيلان، جلد اول، انتشارات گروه پژوهشگران، به سرپرستى ابراهيم اصلاح عربانى، جلد اول، پاييز 1374ش؛
(8) سازمان اسناد ملى ايران، نهضت جنگل و اتحاد اسلام، اسناد محرمانه و گزارش‌ها، به‌كوشش فتح‌اللّه كشاورز، تهران 1371ش؛
(9) جهانگير سرتيپ‌پور، نشانيهايى از گذشته دور گيلان و مازندران، (بي‌جا)، 1356ش؛
(10) رضا صالح، «جنگل‌نشينان گيلان»، كتاب گيلان، جلد اول، پاييز 1374ش الف؛
(11) همان، «مراتع گيلان»، كتاب گيلان، پاييز 1374ش ب؛
(12) جمال‌الدين ابوالقاسم عبداللّه‌بن علي‌بن كاشانى، زبدةالتواريخ، به كوشش محمدتقى دانش‌پژوه، تهران 1366ش؛
(13) ملاعبدالفتّاح فومنى گيلانى، تاريخ گيلان، در وقايع سالهاى 923ـ1038 هجرى قمرى، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1349ش؛
(14) سازمان جغرافيايى، وزارت دفاع و پشتيبانى نيروهاى مسلح، فرهنگ جغرافيائى قزوين، جلد26، تهران 1378ش؛
(15) علي‌بن شمس‌الدين‌بن حاجي‌حسين لاهجى، تاريخ خانى، شامل حوادث چهل‌ساله گيلان از 880 تا 920، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1352ش؛
(16) م.م. لاهيجانى، جغرافياى گيلان، نجف، 1389/1969 ؛
(17) هوشنگ مرادكار، «دادگسترى»، كتاب گيلان ، جلد اول، انتشارات گروه پژوهشگران به سرپرستى ابراهيم اصلاح عربانى، پاييز 1374ش؛
(18) مركز آمار ايران، سرشمارى عمومى نفوس و مسكن 1375، شناسنامه آباديهاى كشور، استان گيلان، شهرستان رودبار، تهران 1376ش؛
(19) سيدظهيرالدين‌بن سيدنصرالدين مرعشى، تاريخ گيلان و ديلمستان، چاپ منوچهر ستوده، انتشارات بنياد فرهنگ ايران، 1347ش؛
(20) سيدمحمود موسوى، «بقاع متبركه و اماكن مذهبى گيلان»، كتاب گيلان، جلد اول، انتشارات گروه پژوهشگران، به سرپرستى ابراهيم اصلاح عربانى، پاييز، 1374ش؛
(21) سازمان نقشه‌بردارى كشور، نقشه تقسيمات كشورى جمهورى اسلامى ايارن، مقياس 000،1:250، تهران 1379ش؛
(22) گيتاشناسى، نقشه جمهورى اسلامى ايران، مقياس 00،1:600، تهران 1383ش؛


(23) H.L. Rabino, Les Provinces caspiennes De Perse, paris 1917.

/ خسرو خسروى /

تاریخ انتشار اینترنتی:





25/03/1388

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5949
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست