رومر، هانس روبرت ، ايرانشناس آلمانى، استاد و رئيس بخش شرقشناسى دانشگاه فرايبورگ و بنيانگذار «مؤسسۀ شرقى بيروت» . وى در 1333/1915 در ترير بهدنيا آمد و در بُن، برلين و گوتينگن به تحصيل پرداخت. در 1317ش/1938، رسالۀ دكتری اش را با عنوان >انحطاط ايران بعد از مرگ اسماعيل شقى< (1577ـ1581) ، زير نظر والتر هينتس در دانشگاه گوتينگن نوشت و در 1318ش/1939 آن را در شهر وورتسبورگ به چاپ رسانيد (گلاسن، ص 1؛ شفا، ج 1، ص 459). رومر در 1328ش/1949، كه فرهنگستان علوم و ادبيات در ماينتس تأسيس شد، به مديريت آن منصوب گرديد. پژوهشهاى اين فرهنگستان در سه شعبۀ فلسفه و علوم اجتماعى، ادبيات، و رياضيات و علوم طبيعى صورت ميگرفت كه به نحوى با ايران دورۀ اسلامى ارتباط داشت و زيرنظر متخصصان مطالعات ايرانشناسى در «كميسيون شرقى» انجام ميگرفت. رومر در تلاش براى ارتقاى مصالح خاورشناسى آلمان، از 1329 تا 1335ش/ 1950ـ1956، با همكارى هلموتشل ، استاد افتخارى دانشگاه ماينتس، >مجلۀ شرقشناسى آلمان< و ديگر مجامع علمى، در چاپ و نشر بخشى از آثار خاورشناسان دربارۀ ايران، در مجموعهاى بهنام «انتشارات كميسيون شرقى فرهنگستان علوم و ادبيات در ماينتس» ، فعاليت مستمر داشت (رجوع کنید به گلاسن، همانجا؛ شفا، ج 1، ص 127ـ129). آثار رومر كه در فهرست انتشارات ايرانى فرايبورگ به ثبت رسيده است (رومر، ص 71ـ73) عبارتاند از: 1) مسائل حافظ پژوهى و چگونگى راه حل آنها ، كه در 1330ش/1951 در ويسبادن بهچاپ رسيد (رومر، همان، ص 73؛ شفا، ج 1، ص 471). 2) ترسّلات دولتى عصر تيموريان. شرفنامه عبداللّه مرواريد در سنجش نقد ، كه در 1331ش/ 1952 در ويسبادن بهچاپ رسيد. رومر اين اثر را در 1229ش/1950 به عنوان رسالۀ مخصوص ورود به هيئت علمى دانشگاه ماينتس به پايان برده بود (گلاسن؛ رومر، همانجاها؛ شفا، ج 1، ص 472). 3) ترجمه و شرح آلمانى شمسالحُسن، تذكرهاى از مرگ تيمور تا 1409، اثر تاجالسلمانى، كه در 1335ش/1956 در ويسبادن به چاپ رسيد (رومر، همانجا؛ شفا، ج 1، ص 483). رومر توسعۀ ارتباط دانشگاهى با سرزمينهاى خاورنزديك را بهمنظور ايجاد وضع مطلوب براى استادان آلمانى، ضرورى ميدانست. بدينجهت از تمايل مؤسسۀ باستانشناسى آلمان و مجمع تحقيقات شرقى، به همكارى تخصصى نمايندگيهاى مؤسسه در خارج با مستشرقان، استقبال كرد و پس از توافقى كه در فرهنگستان به عمل آمد، خود در 1335ش/1956 به عنوان كارشناس امور شرقى به قاهره رفت و برنامههاى علمى و فرهنگياى را در درازمدت با همكاران مؤسسۀ باستانشناسى آلمان، شعبۀ قاهره، هماهنگ ساخت. او با چاپ كتاب كنزالدَّرَر و جامعالغُرَر اثر ابندوادارى*، در مجموعۀ «منابع تاريخ مصر اسلامى» فعاليت انتشاراتياش را اين بار در مصر شروع كرد. رومر تصحيح انتقادى جزء نهم اين كتاب (شامل حوادث سالهاى 699 تا 735)، را بهعهده گرفت. كار تصحيح آن 35 سال به درازا كشيد و در 1374ش/1995 بهچاپ رسيد (رجوع کنید به گلاسن، همانجا، ص 3، 5). رومر به مساعدت دولت آلمان و كمكهاى مالى موقوفات، در 1340ش/1961 «مؤسسۀ شرقى» را در بيروت تأسيس كرد و تا 1342ش/1963 سرپرستى آن را در دست داشت. او به منظور ايجاد جايگاهى مطلوب براى پژوهندگان مطالعات خاورشناسى در آن شهر، به حمايت از نشريۀ مجموعۀ اسلامى، كه هلموت ريتر آن را در 1307ش/1928 بنيان نهاده بود، و نشريۀ متون و تحقيقات بيروت پرداخت. رومر همواره به مؤسسۀ شرقى بيروت علاقه نشان ميداد و از 1351 تا 1363ش/ 1972ـ1984 رياست كل مجمع تحقيقات شرقى را بهعهده داشت. وى نظرى هم به گنجينههاى نسخ خطى شرقى در استانبول داشت و پيام ريتر، كه همكاران و استادان را براى تصحيح و نشر گنجينههاى خطى آن ديار به استانبول فرا ميخواند، با اهميت تلقى ميكرد (رجوع کنید به گلاسن، ص 3). رومر در 1342ش/ 1963 به دعوت دانشگاه فرايبورگ، تدريس در بخش نوبنياد اسلامشناسى آن را پذيرفت. وى با تشكيل سمينار شرقشناسى و تحول در جذب دانشجو و ايجاد وضع مناسب براى نوشتن پاياننامههاى دكترى، كفّۀ نشر كتاب و رساله را سنگينتر كرد. توصيۀ او به دانشجويان در گزينش نسخههاى خطى شرقى بهعنوان موضوع تحقيق، و انتقال تجارب خود به آنان، كار تصحيح متون فارسى را رونق بخشيد. چاپ انتقادى خلاصة التواريخ قاضى احمد قمى (فصل مربوط به شاهعباس اول، ترجمه و تنظيم هانس مولر در ويسبادن 1343ش/1964) نمونهاى از آن است (رجوع کنید به گلاسن، ص 3ـ4؛ رومر، ص 72؛ شفا، ج 1، ص 508).
رومر در سمينار يك روزۀ اشتوتگارت (7 بهمن 1354/ 27 ژانويه 1976)، كه به مناسبت تأسيس دانشگاه آلمانى زبان در ايران، از سوى دولت آلمان برگزار گرديد، خطابهاى ايراد كرد و با اشاره به قيام شاه اسماعيل اول صفوى از گيلان (904/1499) و پيوند آن با وحدت مذهبى ـ سياسى ايران در پنج قرن اخير، انتخاب استان گيلان را براى تأسيس دانشگاه آلمانى زبان ارجح دانست (رومر، ص70؛ گلشنى، ص20).
رومر در 1362ش/1983 بازنشسته شد، ليكن دلبستگى وى به ترجمه و تأليف تا پايان عمرش باقى بود. وى در مجلد ششم تاريخ ايران كيمبريج، بخش اول تا پنجم، شامل سلسلههاى جلايريان و مظفريان و سربداران، دوره تيمور و جانشينانش، تركمانان و صفويان را تأليف كرد (ص 1ـ350) كه در 1365ش/ 1986 بهچاپ رسيد و در 1368ش/1989 با افزودههايى از سوى مؤلف با نام ايران در راه عصر جديد، تاريخ ايران از 1350 تا 1750 ، به عنوان جلد چهلم متون و تحقيقات بايروت منتشر شد (گلاسن، ص 5).
او ترجمۀ آلمانى ظفرنامه نظامالدين شامى، شامل وقايع سالهاى 804ـ806 تاريخ سلطنت اميرتيمور، را پس از تكميل مقدمات، در واپسين سنوات حيات خود، با همكارى مونيكا گرونكه، براى نشر در مجموعۀ تحقيقات اسلامى فرايبورگ آماده ساخت (گلاسن، همانجا). فهرست مفصّل آثار او در جشننامهاى كه به مناسبت 65 سالگى وى تدارک شد، در مجلد 22 مجموعۀ متون و تحقيقات (بايروت 1358ش/1979) آمده است (گلاسن، ص 6). وى در 1376ش/ 1997 از دنيا رفت.
منابع : (1) شجاعالدين شفا، جهان ايرانشناسى، (تهران 1348ش)؛ (2) عبدالكريم گلشنى، "دانشگاه گيلان 20 ساله شد"، گيلهوا، سال 6، شماره 47، رشت 1377ش؛
(3) The Cambridge History of Iran, Vol.6, Camridge 1986; (4) Enika Glassen, "Hans Robert Roemer zum Gedenken", ZDMG, Bd. 148, Heft 1, Stuttgart 1998; (5) Hands Robert Roemer, Freiburger Iranstudien, in "Materialien zum Internationalen kulturaustansch", "Beziehungen im Bereich von Bildlung und Wissenseschaten zwischen dem Lande Baden - Wuerttembeng und dem Kaiserreich Iran". Stuttgart, Bd.3, 1976.