عبداللّهميرزا دارا ، فرزند دوازدهم فتحعليشاه قاجار، حاكم خمسه و شاعر. او در 24 جماديالاولى 1211 در شيراز به دنيا آمد (خاورى شيرازى، 1379ش، ص 24؛ محمودميرزا، ص 199ـ200). مادرش لالاباديه (لال آباديه) (خاورى شيرازى، 1379، ص 24) و به نوشتۀ سپهر (ج 1، ص 555) كلثوم خانم نام داشت. فتحعليشاه در صفر 1224، عبداللّهميرزا را به حكمرانى خمسه، سجاسرود، سهرورد، ابهر، سلطانيه و زنجان منصوب كرد و ميرزامحمدتقى عليآبادى، از منشيان خاص شاه، به وزارت او تعيين شد (خاورى شيرازى، 1380ش، ج 1، ص 298ـ299؛ محمودميرزا قاجار، ص200). وى در 1226 با دختر سليمانخان اعتضادالدوله، دايى آقامحمدخان، ازدواج كرد (احمدميرزا عضدى، ص 62ـ63؛ خاورى شيرازى، 1380ش، ج 1، ص 327؛ قس اعتضادالسلطنه، ص 122). در 1237 به فرمان فتحعليشاه، عبداللّه ميرزا همراه برادرش، محمدحسين ميرزا حشمتالدوله، به قصد تسخير بغداد و شهرزور رفت (سپهر، ج 1، ص 339؛ اعتضادالسلطنه، ص 145). عبداللّهميرزا به همراه سپاهيان استرآبادى و سمنانى و دامغانى به طرف شهرزور حركت كرد. در ابتدا موفق به فتوحاتى شد ولى بعد، به سبب شيوع بيمارى وبا در اردو، سپاهيانش پراكنده شدند (خاورى شيرازى، 1380ش، ج 1، ص 566؛ اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 1552). در 1241، در جنگ دوم ايران و روس، هنگاميكه ژنرال مددوف (حاكم قراباغ، شيروان و شكّى) به طرف مشكينشهر رفته بود، عباس ميرزا نايبالسلطنه سپاهى از تبريز براى دفع او فرستاد و همزمان عبداللّهميرزا نيز از جانب فتحعليشاه مأمور رفتن به اردبيل شد. مددوف كه شنيد سپاهى براى مقابله با او حركت كرده است، بازگشت و غنايم زيادى به دست سپاهيان ايران افتاد (سپهر، ج 1، ص 374). در 1242 مردم خمسه از بدرفتارى عبداللّهميرزا به شاه شكايت كردند و فتحعليشاه او را از حكومت عزل كرد، ولى پس از چندى وى با پرداخت 000،120 تومان پيشكش، دوباره به حكومت آنجا منصوب شد (رجوع کنید به جهانگيرميرزا، ص 95، 113). تاريخ بركنارى مجدد عبداللّهميرزا از حكومت خمسه دقيقآ معلوم نيست. او هنگام مرگ فتحعليشاه در 1250 همراه وى بود و پس از فوت پدرش، با سپاهى به طرف زنجان رفت تا آنجا را از شعاعالسلطنه* بگيرد و در همان حال براى شعاعالسلطنه نامه نوشت و از وى خواست حكومت خمسه را رها كند، ولى شعاعالسلطنه نپذيرفت و آمادۀ جنگ با عبداللّهميرزا شد، ولى سپاهيان عبداللّهميرزا كه تاب جنگ نداشتند، پيش از رويارويى، پراكنده شدند و عبداللّهميرزا ناچار به اردوى محمدشاه، كه به حوالى زنجان رسيده بود، پيوست (اعتضادالسلطنه، ص 425ـ426؛ سپهر، ج 1، ص 598ـ599، 613ـ614، 618).
عبداللّهميرزا در دورۀ محمدشاه (حك: 1250:ـ1264) از امور حكومتى كناره گرفت و غالبآ در سفر و حضر همراه او بود و در لشكركشى محمدشاه به هرات شركت داشت (اعتضادالسلطنه، ص 456؛ هدايت، 1382ش، ج 1، ص 111). بامداد (ج 2، ص 293) بر آن است كه عبداللّهميرزا بار ديگر در 1264 به حكومت زنجان منصوب شد. تاريخ فوت وى را سپهر (ج 2، ص 894) و هدايت (1339ش، ج10، ص 341) سال 1263، و هدايت (1382ش، ج 1، ص 111) و ديوانبيگى (ج 1، ص 591) سال 1270 ذكر كردهاند.
عبداللّهميرزا در دوران حكمرانى طولانى خود در خمسه، به آبادانى آنجا پرداخت، از جمله قصر «منظردارا» را در بلوك طارم و مسجدجامع سلطانى و مسجد سيد را در زنجان بنا كرد (خاورى شيرازى، 1380ش، ج 2، ص 985؛ محمودميرزا قاجار، ص200؛ سلطانى، ص 45).
عبداللّهميرزا شعر نيز ميسرود و «دارا» تخلص ميكرد و ديوان شعر دارد (سپهر، ج 1، ص 531؛ بسمل شيرازى، ص 297). از وى مثنوياى به نام گلنامه بهجاى مانده كه آن را با كمك برادرش، محمدميرزا افسر، سروده است. شايد نام صحيح اين مثنوى، كَلنامه باشد، زيرا در آن شخصى كل (كچل) وصف شده است (رجوع کنید به عبداللّهميرزا، ديوان اشعار، ص 321؛ منزوى، ج 4، ص 383). ديگر اثر منظوم وى، ديوان مراثى است (حبيبآبادى، ج 2، ص 398). وى كتابى هزلگونه و مطايبهآميز به نام قانون دارد كه در 1261 نوشتن آن به پايان رسيده و نام ديگر آن «بساط نشاط» است (عبداللّهميرزا، قانون، ص 1).
عبداللّهميرزا با نجوم نيز آشنايى داشت. وى داراى سى فرزند بود (خاورى شيرازى، 1380ش، ج 3، ص 1104؛ احمدميرزا عضدى، ص 101).
منابع : (1) احمدميرزا عضدى، تاريخ عضدى، چاپ عبدالحسين نوايى، تهران 1376ش؛ (2) عليقليميرزا اعتضادالسلطنه، اكسير التواريخ، چاپ جمشيد كيانفر، تهران 1370ش؛ (3) محمدحسن اعتمادالسلطنه، تاريخ منتظم ناصرى، چاپ محمداسماعيل رضوانى، تهران 1367ش؛ (4) مهدى بامداد، شرححال رجال ايران، تهران 1357ش؛ (5) علياكبر بسمل شيرازى، تذكره دلگشا، چاپ منصور رستگارفسايى، شيراز 1371ش؛ (6) محمدعلى حبيبآبادى، مكارم الآثار، تهران 1362ش؛ (7) فضلاللّه خاورى شيرازى، تاريخ ذوالقرنين، چاپ ناصر افشارفر، تهران 1380ش؛ (8) همو، تذكره خاورى، چاپ ميرهاشم محدث، تهران 1379ش؛ (9) احمد ديوانبيگى، حديقةالشعراء، چاپ عبدالحسين نوايى، تهران 1364ش؛ (10) رامين سلطانى، تاريخ زنجان، زنجان 1379ش؛ (11) عبداللّه ميرزا دارا، ديوان اشعار، نسخه خطى كتابخانه ملى، ش 252؛ (12) همو، قانون، نسخه خطى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، ش 74139؛ (13) محمودميرزا قاجار، گلشن محمود، در گنجينه بهارستان، چاپ سعيد ميرمحمدصادق، تهران 1384ش؛ (14) احمد منزوى، فهرست نسخههاى خطى، تهران 1351ش؛ (15) رضاقليخان هدايت، تاريخ روضةالصفاى ناصرى، تهران 1339ش؛ (16) همو، مجمعالفصحاء، چاپ مظاهر مصفا، تهران 1382ش.